علی داودی | ||
|
امسال سریالهای نوروزی تلویزیون تفاوت عمدهای با سالهای پیش دارند؛ تقریبا هر شبکه ? مجموعه نوروزی را برای مخاطبان خود آماده کرده که ممکن است… بوی خوش عید از شبکههای تلویزیون
هر سال اندکی پیش از رسیدن نوروز و تحویل سال نو، شبکههای تلویزیونی دست به کار میشوند تا برای مخاطبان خود برنامههایی ویژه ترتیب بدهند اما مهمترین این برنامهها، سریالهای نوروزی هستند که معمولا هم در آخرین فرصتها تولید میشوند. امسال سریالهای نوروزی تلویزیون تفاوت عمدهای با سالهای پیش دارند؛ تقریبا هر شبکه ? مجموعه نوروزی را برای مخاطبان خود آماده کرده که ممکن است هر دوی این سریالها را در ایام نوروز پخش کند یا از میان این دو ،یکی را برای پخش در نوروز انتخاب کند. بقیه در ادامه مطلب …
در هر صورت به نظر میرسد نوروز پر سریالی را در پیش داشته باشیم. شبکه یک سیما، مجموعه «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم را برای مخاطبان خود در نظر گرفته است. شبکه? مجموعه «نامههای بالدار» به کارگردانی امیر فیضی و «بچهها نگاه میکنند» اثری از حمیدرضا صلاحمند را تدارک دیده و هر دوی این مجموعهها را در نوروز پخش خواهد کرد. شبکه ? هم ?مجموعه برای نوروز تدارک دیده اما به گفته روابط عمومی این شبکه تنها یکی از آنها را در این ایام برای مردم پخش خواهد کرد؛ یکی از این دو مجموعه «راه در رو» است به کارگردانی سعیدآقاخانی و دیگری «چهار چرخ» به کارگردانی جواد مزدآبادی. شبکه تهران هم سریال «موج و صخره» به کارگردانی مجید صالحی را برای مخاطبان خود آماده میکند. ماجراهای پایتخت در نوروز همیشه مجموعههای نوروزی در آخرین ماه سال تولید میشدند اما شبکه اول پاییز سال?? اعلام کرد که «توطئه فامیلی» به کارگردانی رامبد جوان برای پخش در ایام نوروز در حال تولید است. این سریال ابتدا «عملیات ???» نام داشت، فیلمنامهاش را فلورا سام نوشته و رامبد جوان آن را با حضور بازیگرانی چون امیر جعفری، سحر دولتشاهی، مریم امیرجلالی و… برای شبکه یک ساخته است. اما هنوز تدوین این مجموعه به اتمام نرسیده بود که شبکه یک اعلام کرد مجموعه نوروزی این شبکه را سیروس مقدم میسازد. سیروس مقدم در کارنامه حرفهای خود هم مجموعههای کمدی دارد و هم جدی و حالا «پایتخت» پس از «چاردیواری» و «پیامک از دیار باقی»، سومین سریال نوروزی سیروس مقدم است. «پایتخت» از جمله آثار کمدی این کارگردان است و به ماجراهای خانوادهای میپردازد که از علیآباد مازندران به تهران میآیند. آنها خانهای در یکی از مناطق حاشیهای تهران خریدهاند اما به محض ورود به پایتخت، صاحب خانه میمیرد… . «پایتخت» طرحی است از تورج منصوری و فیلمنامه آن را محسن تنابنده برنده دیپلم افتخار بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نوشته است. تنابنده همزمان با تولید این سریال هم فیلمنامه آن را مینویسد و هم نقش اصلی آن را بازی میکند. به اعتقاد تنابنده، این مجموعه یک کمدی موقعیت است؛ باید دید سیروس مقدم چطور این موقعیتها را اجرا میکند بهخصوص از این بابت که بیش از ??درصد از این مجموعه در فضاهای خارجی و زیر برف و باران شهر تهران تصویر برداری شده و هنوز هم به پایان نرسیده است. در مجموعه تلویزیونی «پایتخت» علاوه بر بازیگرانی چون علیرضا خمسه، محسن تنابنده، ریما رامینفر و احمد مهرانفر، ?کودک دوقولوی ?ساله نیز بازی میکنند که همراه با همه بازیگران این مجموعه در سرمای زمستان تهران، بخش اعظمی از بازی در این مجموعه را به دوش میکشند. اما این سریال نوروزی، یک شخصیت عجیب دارد که همیشه همراه و در کنار بازیگران است. این شخصیت یک کامیون ?? تنی با ?متر درازاست که به قول سیروس مقدم نقش مهمی در پیشبرد داستان به دوش میکشد و تقریبا در تمامی صحنهها هم حضور دارد! سیروس مقدم درباره «پایتخت» میگوید: پایتخت یکی از سختترین سریالهایی است که تا به حال کارگردانی کردهام. این مجموعه لوکیشنهای خارجی زیادی دارد، فرصت ما برای ساختن آن محدود است و سرمای هوای تهران هم مزید برعلت شده تا تولید پایتخت کار چندان سادهای نباشد. این مجموعه قصه سرگردانی یک خانواده سادهدل و کمدرآمد است که به قصد زندگی در تهران، با هزار بدبختی و بدهکاری خانهای میخرند اما برای زندگی در آن دچار مشکل میشوند و ایام عید را آواره میشوند. به اعتقاد مقدم، همین داستان میتوانست به یک درام و تراژدی اجتماعی تبدیل شود ولی روایت آن با لحنی شیرین و شاد هم آن را دیدنیتر میکند و هم قابلقبولتر. یک فانتزی از نوع تاریخی
«نامههای بالدار» یکی از دو سریال نوروزی شبکه? سیماست که کارگردان «ماجراهای سنجد» آن را برای بچهها میسازد. «نامههای بالدار» همانطور که از نامش پیداست یک سریال فانتزی است و ماجرای آن درباره بچههایی است که اندکی پیش از تحویل سال نو نامههای عجیبی دریافت میکنند و براساس انتخاب خودشان به یک سفر میروند؛ سفری عجیب در طول زمان. ماجراهای سفر آنها که براساس زمان واقعی چند دقیقه بیشتر نیست، حدود ??قسمت از این سریال را بهخود اختصاص میدهد و آنها کمی بعد از تحویل سال نو موفق میشوند به زمان خودشان برگردند و عید را کنار خانوادههای خود باشند. سریال «نامههای بالدار» به گفته امیر فیضی یک داستان فانتری درباره نبرد همیشگی خیر و شر است و قصد دارد بچهها را با تاریخ و فرهنگ این سرزمین بیشتر آشنا کند. شاید به همین دلیل است که عوامل تولید این سریال به کاشان سفر کردهاند و بخش عمدهای از این مجموعه را در خانه عباسیان و در شهر کاشان تصویربرداری کردهاند. امیر فیضی درباره «نامههای بالدار» میگوید: «جنگ بین خوبی و بدی، همیشه و در طول تاریخ و در همه قصهها بوده، هست و باز هم خواهد بود. من در مجموعه «نامههای بالدار» همین نبرد همیشگی را با روایتی کودکانه و مناسب برای بچهها محور اصلی داستان قرار دادهام و به نوعی از حال و هوای عید و تغییر و دگرگونی در فصول برای طرح ماجراهای این داستان الهام گرفتهام چرا که عید نوروز یکی از زیباترین جشنهای سنتی در دنیاست؛ یکی از قشنگترین عیدها و این روزها از نظر من فرصت مناسبی بود برای اینکه به چیزهایی اشاره کنم که دارند از دست میروند. من در این سریال از تاریخ، فرهنگ و ارزشهایی سخن میگویم که امروز از یاد خیلیها رفته است. قصدم این است که بچه این مجموعه را ببیند، از تماشای آن لذت ببرد و کمی هم درباره تاریخ و فرهنگ کشورمان فکر کند.» نصرالله رادش، محمود جعفری، فرهاد بشارتی، فاطمه طاهری، مریم اکبری، حامد کیازال، علیرضا مظلومی، احمدرضا اسدی، سیدرضا موسوی و… در این سریال بازی کردهاند. نبرد بین مردان و زنان
حمیدرضا صلاحمند بعد از کارگردانی چند قسمت از سریال «آژانس دوستی» دیگر با تلویزیون همکاری نداشت تا اینکه کارگردانی سریال «بچهها نگاه میکنند» را برعهده گرفت. این سریال قرار است در ایام نوروز از شبکه ? سیما پخش شود اما «بچهها نگاه میکنند» اصلا درباره بچهها نیست. این سریال ماجراهای چند خانواده را به نمایش میگذارد که زنان و مردان در این خانوادهها برای اثبات برتری و احقاق حقوق جنسیتی خود مدام با هم درگیرند. «خان بابا» و «عمه طاووس» شخصیتهای اصلی این مجموعه و بزرگ خانوادههایی هستند که در این مجموعه میبینیم. خان بابا با بازی آتیلا پسیانی، مردی سنتی و مقتدر است و عمه خانم با بازی گوهر خیراندیش زنی مدیر و مدبر. آنها خواهر و برادر هستند و انگار تلاششان برای اثبات برتری از دوران کودکی تا امروز ادامه پیدا کرده است. اما در میان مجموعههای نوروزی سیما «بچهها نگاه میکنند» سرنوشت چندان روشنی ندارد. این مجموعه در حالی همچنان مراحل تولید را پشت سر میگذارد که فیلمنامهاش مطلوب کارگردان نیست و هر قسمت آن بهصورت روزانه در اختیار کارگردان و بازیگران قرار میگیرد. البته این شیوه در آثار مناسبتی تلویزیون چندان عجیب نیست اما صلاحمند بعد از مدتها کار و تجربه در سینما، به تلویزیون بازگشته و هرگز یک مجموعه مناسبتی نیز نساخته است. او میگوید که به این شیوه کار کردن عادت ندارد و نمیداند نتیجه کارش چه خواهد شد. یکی از ویژگیهای سریال «بچهها نگاه میکنند» این است که در مجموعه بازیگران آن میتوان افراد توانمندی را دید؛ از آتیلا پسیانی و گوهر خیراندیش بگیرید تا سیامک صفری، سارا خوئینیها و جوانترهایی مانند رضا داوودنژاد و گلاره عباسی. صلاحمند امیدوار است با پشتوانه تجربههایش در سینما و به کمک این بازیگران بر کمبود زمان تولید و آمادهنبودن فیلمنامه فائق شود و مجموعه خوبی را برای نوروز بسازد. او درباره «بچهها نگاه میکنند» میگوید: «کارگردانی این سریال برای من یک تجربه جدید است و تلاش میکنم به جای ایجاد یک فضای طنز و وادارکردن مخاطب به خنده، فضایی شاداب و مفرح در این سریال بهوجود بیاورم اما میدانم زمانی این خواسته به تمامی محقق میشود که بهعنوان کارگردان، فیلمنامهای دقیق و شسته و رفته در اختیار داشته باشم. با این حال، تلاش کردهام برای جبران نقصهای فیلمنامه و نبود زمان کافی، روابط عادی اجتماعی را محور اصلی در نظر بگیرم و روی این محور حرکت کنم.» یک بار دیگر طنز این روزها سعید آقاخانی بیش از همیشه فعالتر شده و هنوز عرق ساخت «خوشنشینها» خشک نشده، دست به کار تولید یک مجموعه مناسبتی برای ایام نوروز شده است. هرچند در مقایسه با دیگر سریالهای نوروزی تلویزیون، «راه در رو» به کارگردانی او دیرتر آغاز شده اما آقاخانی و گروهش شبانهروز در تلاش هستند این سریال به نوروز برسد؛ بهخصوص از این بابت که آنها رقیب دیگری هم دارند و اگر کارشان را به موقع به شبکه? تحویل ندهند، رقیبشان میزبان نوروزی مردم خواهد بود. «راه در رو» یک سریال طنز است از همان نوعی که همواره از آقاخانی شاهد بودهایم. این بار هم مانند ? سریال اخیر آقاخانی یعنی «زن بابا» و «خوشنشینها»، تهیهکنندگی «راه در رو» برعهده مهران مهام و ایرج محمدی است. به گفته مهام، هنوز نام این سریال و پخش آن در نوروز قطعی نیست و نمیتوانند درباره داستان این سریال نیز چیزی بگویند. اما ظاهرا نگارش فیلمنامه «راه در رو» به همت مصطفی کیانی به اتمام رسیده و اواخر بهمن هم تصویربرداری آن آغاز شده است. اما از آنجا که آقاخانی پیش از این سریال نوروزی «زن بابا» و «عید امسال» را برای شبکه تهران کارگردانی کرده بود و از آنجا که در «راه در رو» هم از بازیگرانی چون مهران غفوریان، مرجانه گلچین، حمید لیقوانی و امیر غفارمنش که پیشتر با آنها همکاری داشته، دعوت به کار کرده است این احتمال وجود دارد که آقاخانی بتواند به سرعت این مجموعه را برای نوروز آماده کند. شاید هم او بتواند فقط قسمتهایی از این سریال را آماده کند و همزمان با پخش، مابقی آن را در ایام نوروز بسازد. فعلا تنها چیزی که در مورد سریال «راه در رو» قطعی است آن است که این سریال طنز است و قصد دارد مخاطبان خود را شاد کند. ماجرای چهارچرخ به جز «راه در رو»، شبکه ? سریال «چهارچرخ» را هم برای نوروز در نظر گرفته است. در آغاز قرار بود این سریال را اصغر نعیمی کارگردانی کند، اگر این اتفاق میافتاد او برای نخستینبار کارگردانی یک سریال آن هم از نوع نوروزی را در کارنامه حرفهای خود به ثبت میرساند اما بهدلیل مشغله از این کار صرفنظر کرد و جواد مزدآبادی که «خون بها» را از او دیدهایم، به جای نعیمی روی صندلی کارگردانی مجموعه «چهارچرخ» نشست. البته مزدآبادی هم برای نخستینبار کارگردانی یک مجموعه مناسبتی را تجربه میکند اما او زمانی تصویربرداری این مجموعه را آغاز کرد که نعیمی ??درصد از کار را پیش برده بود و فرصت لازم برای تولید این سریال را در اختیار داشت. «چهارچرخ» این روزها در خانهای در خیابان بهار شمالی تهران تصویربرداری میشود اما از آنجا که فیلمنامه هنوز آماده نیست، برای تصویربرداری قسمتهای مختلف، همه عوامل باید از مکانی به مکان دیگر بروند. به گفته محمدرضا شجاعی، تهیهکننده سریال «چهارچرخ» آنها کارشان را چندان با شتاب انجام نمیدهند، تقریبا نیمی از این سریال بهصورت کامل آماده شده و احتمالا تا رسیدن به نوروز مابقی قسمتهای آن نیز آماده خواهد شد. همانطور که میتوان از نام «چهارچرخ» حدس زد، این سریال درباره یک ماشین است یا به عبارت دقیقتر درباره مردی است که آرزوی خریدن یک ماشین را دارد اما وقتی امکانش میسر میشود که هزار و یک اتفاق در راه است و همه دست به دست هم میدهند تا او برای رسیدن به آرزویش در موقعیتهای مختلف قرار بگیرد. فیلمنامه این سریال را محمد فاضلی براساس طرحی از سعید نعمتالله مینویسد و بازیگرانی چون حمید لولایی، مریم امیرجلالی، فلامک جنیدی، بهنوش بختیاری، محسن قاضیمرادی، مصطفی طاری، شهرام قائدی و مجید یاسر در آن بازی میکنند. [ شنبه 89/12/28 ] [ 11:56 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
جالب اینکه برخلاف فرهنگ جاری در انتخاب دختران شایسته، از او هیچگونه تصویر نیمه برهنه در اینترنت منتشر نشده است. تارا تنگ Tara Teng دختر شایسته استان بریتیش کلمبیا که از یکی از شهرک های آن استان به نام Fort Langley پای به رقابت ها گذاشته بود، دیروز در مونترآل به عنوان دختر شایسته کانادا انتخاب شد. به گزارش «ایرانتو»، وی دانش آموخته دانشگاه ترینیتی در رشته امور آموزشی بوده و علاقمند به موضوع حقوق بشر و مقابله با برده داری نوین و قاچاق انسان هاست. تارا، در مصاحبه های مختلف، هیچگاه خود را زیبا ندانسته و تأکید کرده، مایل است از فرصتی که برایش پیش آمده، برای پیشبرد اهداف انساندوستانه خود در جهان استفاده کند. وی پیش از انتخاب ، مسئولیت یک گروه دانشگاهی با عنوان International Social Justice Club را برعهده داشته که در جهت برپایی عدالت اجتماعی، مبارزه با بیماری ایدز، فقر، قاچاق انسان و برده داری نوین فعالیت می کند. جالب اینکه برخلاف فرهنگ جاری در انتخاب دختران شایسته، از او هیچگونه تصویر نیمه برهنه در اینترنت منتشر نشده است. [ شنبه 89/12/28 ] [ 11:55 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/12/28 ] [ 11:54 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
با علی دایی درباره راز و رمز صعودش صحبت کردهایم. او به ما میگوید که نسخه هیچ دعانویسی در کار نیست. معمایی در کار نیست، جز همان کلمه جادویی: اراده! چشمم دنبال مال و ناموس کسی نبوده یکی از چیزهای مهمی که در رسیدن به جایگاه امروزی و موفقیتم خیلی به من کمک کرد، این بود که از اولش هم چشمم دنبال مال و ناموس کسی نبود. اگر اینطوری زندگی کردی، مطمئن باش به همهچیز میرسی. چشم و دل پاک داشتن، ابزار رسیدن به موفقیتاند. وقتی انسان مال حلال به دست بیاورد، مطمئنا خدا هم به مالش برکت میدهد. خود من که همیشه از خدا خواستم نعمتهایی که در زندگی نصیبم میکند، به او نزدیکترم کند و همراه با ثروت و نعمتهایش، روش درست مصرف کردن و جنبه داشتنشان را هم به من بدهد. خیلیها را میشناسم که با وجود داشتن امکانات و ثروت زیاد اما جنبه و ظرفیت کافی را نداشتند وبه کجراهه رفتند! خود من با وجود داشتن امکانات کامل ولی همیشه از خیلی مسائل چشمپوشی کردم! مثلا به فرض آدمی که هیچگونه امکانات و ثروتی نداشته باشد، مشخص است که نمیتواند کاری از پیش ببرد، بنابراین نمیتواند ادعا کند بخاطر خدا خیلی از کارها را انجام نداده چون شرایطش را نداشته؛ اینکه فایده ندارد! این مهم است که شرایط و امکانات انجام هر کاری را داشته باشی اما دست از پا خطا نکنی؛ اگر اینطوری امتحان شدی، آنموقع میتوانی ادعای پاکی و خداپرستی کنی. از زندگی باید نهایت لذت را برد همیشه و در همه شرایط، از خداوند بخاطر تمام نعمتهایی که به من و خانوادهام داده سپاسگزارم و همواره تا جایی که توان داشتهام تلاش کردم تا خودم، خانوادهام و اطرافیانم امکانات خوبی در زندگی داشته باشیم و از زندگی نهایت لذت ممکن را ببریم. هیچوقت پیش خودم احساس نکردم شخصیت خیلی مهمی هستم، اصلا خودم را در حدی نمیبینم که از زبان یک فرد موفق بخواهم به طرفدارانم توصیهیی بکنم! اما یک توصیه خیلی مهم برای همه، بویژه جوانترها دارم؛ اگر میخواهید در زندگی به جایگاهی برسید و عاقبت بهخیر شوید، همیشه احترام پدر و مادرتان را نگه دارید. این، نظر شخصی من است که انسان هر آنچه را که در طول زندگیاش به دست میآورد، بخاطر وجود پدر و مادرش است. هر جایی هم که بروی، باز هم به این قضیه میرسی که هیچکس اندازه این 2 موجود، دلش برایت نمیسوزد و واقعا دوستت ندارد. اگر از تو رضایت داشته باشند، مطمئن باش خدا هم درهای زیادی را به رویت باز میکند. خود من بارها در زندگیام آدمهایی را دیدم که بخاطر دعای خیر پدرومادرشان، به همهجا رسیدهاند، البته برعکسش را هم زیاد دیدم! در مکتب ما شکست معنایی ندارد ما به این دنیا آمدیم تا برای چیزهایی که میخواهیم و دوست داریم به دستشان بیاوریم، تلاش کنیم و بجنگیم. زندگی فراز و نشیبهای زیادی دارد. هیچ موقع نمیتوانی از جایگاهی که داری مطمئن باشی. ممکن است یکشبه از بالا به پایین بیفتی یا بالعکس. خود من در زندگی پدرم، این بالا و پایین بودنها را دیدم و لمس کردم. همیشه در زندگیام بخاطر رسیدن به موفقیت تلاش کردم و اتکایم فقط به خداوند بوده است. در مکتبی که درس خواندم و بزرگ و تربیت شدم، شکست معنایی ندارد البته شکست همیشه وجود دارد اما یک اتفاق مقطعی است و انسان همیشه توانایی بلندشدن و پیشرفت دوباره را دارد. اصلا ما به دنیا آمدهایم که با سختیهای زندگی دستوپنجه نرم کنیم و از سر و کله هم بالا برویم! اگر این کارها را هم نکنیم که وقت نمیگذرد (خنده!) دانشگاه بدون کلاس تقویتی؟! روزی که برای تحصیل به تهران آمدم و در دانشگاه شریف پذیرفته شدم، حتی تصور هم نمیکردم روزی به چنین جایگاهی برسم! بزرگترین عاملی که باعث شد من بدون زدن حتی یک تست کنکور و بدون اینکه به کلاسهای تقویتی و... بروم، در یکی از بهترین دانشگاههای ایران قبول شوم و مدرک مهندسی بگیرم، وجود پدر عزیزم بود که از کودکی به من میگفت باید مهندس شوی. علاوه بر اینکه مدرک مهندسیام را گرفتم، تحصیلاتم به پیشرفتم در فوتبال، بسیار کمک کرد. خدا را شکر که در این مسیر سختی که متاسفانه نمیتوانی دوست و دشمنت را از هم تشخیص دهی و خیلیها نمیخواهند بزرگشدن و موفقیتت را ببینند، تا حالا ادامه دادم و جنگیدم. از خدا هم میخواهم همیشه در میان مردم سربلند بوده و عمر با عزت داشته باشم. فقط در بعضی موارد موفق بودهام! هیچوقت نمیتوانم بهخودم نمره موفقیت بدهم چون موفقیت جنبههای مختلفی دارد. علی دایی در بعضی موارد موفق بوده اما مواردی هم هست که باید در آنها به موفقیت برسد. از این نظر که به عنوان یک جوان شهرستانی از اردبیل به تهران آمدم و تحصیل کردم، روی پای خودم بودم و به غیراز خدا و خانوادهام کسی را نداشتم و توانستم در این جامعه خودم را به این مرحله برسانم، راضیام اما موفقیت، فقط در ظواهر و مادیات نیست. اگر همه زمینهها را درنظر بگیریم، نمره دادن خیلی سخت میشود و بهنظرم مردم باید به من نمره بدهند، نهخودم. مادیات و معنویات را با هم میخواهم بهنظرم موفقیت مادی و معنوی هر 2 لازم و ملزوم یکدیگرند و بهشخصه همیشه دوست داشتهام هر 2 آنها را به دست بیاورم. هیچوقت این درست نیست که انسان بگوید من از تمام مسائل مادی چشمپوشی میکنم و فقط معنویات مهم است یا بالعکس! چون اگر قرار بود اینطور باشد، خدا این همه نعمتها و زیباییهای مادی را نمیآفرید. خداوند همه نعمتها را برای انسانها گذاشته تا لذت ببرند اما آن چیزی که اهمیت دارد روش صحیح و درست رسیدن به مادیات و بعد از آن، درست استفادهکردنشان است. همیشه گفتهام انسانی موفق است که زندگی را با تمام ابعادش دوست داشته باشد و خودم هم همیشه سعی کردهام همه مسائل را در حد متعادل رعایت کنم و تکبعدی به زندگی نگاه نکنم. بهخودم افتخار میکنم، چون... شاید از لحاظ مادی در برابر خیلیها هیچی نداشته باشم اما افتخارم این است که بخاطر بیزینسهایم، 100 خانواده میتوانند در کنار من نان بخورند و در چرخه زندگیشان موثر باشم. حتی دعای یکی از این خانوادهها هم، برای من کفایت کرده و مرا برای انجام کارهای دیگر تشویق میکند. زندگی من برای همه رو است اگر بخواهید از نظر میزان ثروت حساب کنید، خیلیها را میشناسم که در برابرشان اصلا به حساب نمیآیم اما مثلا میترسند یک ماشین خوب سوار شوند تا خدایی ناکرده مردم از ثروتشان خبردار شوند و یک وقت چشم بخورند! همه مردم از نوع زندگی و میزان ثروتم خبر دارند، من تمام زندگیام برای مردم رو است. مردم از همه مغازههای من، اتومبیلهایم و... خبر دارند و من چیزی برای قایمکردن از آنها ندارم. مگر نهاینکه همه ما تلاش میکنیم تا زندگی خودمان و خانوادهمان در رفاه و آرامش باشد؟ من هم مثل بقیه؛ همیشه تلاش کردم تا از پولی که به دست میآورم، نهایت استفاده را بکنم و لذتش را ببرم. دوست دارم خودم و خانوادهام از امکاناتی که داریم لذت ببریم. به جایگاه امروزم قانع نیستم بهنظرم در زندگی هیچ آدمی سقف یا انتهایی وجود ندارد و همیشه برای پیشرفت مسیر باز است. وقتی میبینم بعضی از فوتبالیستهای امروزی مثلا یک خانه 100 متری میخرند و میگویند دیگر به همهچیز رسیدم و آرزویی ندارم، تعجب میکنم! زندگی من سقفی ندارد. دوست ندارم در کار و زندگیام در جا بزنم. در مربیگریام هم به این جایی که هستم راضی نیستم؛ حالاحالاها باید در زندگی شخصی و فوتبالیام پیشرفت کنم. مطمئنا دوست دارم روزی مربی یکی از بزرگترین تیمهای جهان باشم. هر روز بعد از تمام شدن تمرینمان، میروم منزل و فیلم تیمها را میبینم، بازیها را آنالیز میکنم و با مطالعه و رفتن به اینترنت، سعی میکنم دانشم بهروز باشد و سطح اطلاعاتم را بالاتر ببرم. من حالاحالاها باید پیشرفت کنم و به جایگاه امروزم راضی نیستم. جدیام، یعنی مغرورم؟! شاید بعضیها گمان کنند علی دایی غرور کاذب دارد! اما چنین چیزی اصلا صحت ندارد. اگر انسان در زندگی احساس تکبر کند، خیلی زودتر از تصورش زمین میخورد. همیشه چه زمانی که فوتبال بازی میکردم و چه الان که مربی شدهام، در کارم جدی بودهام و این موضوع، هیچ ربطی به غرور و تکبر ندارد. اگر خود من در کارم جدی نباشم که همه از سر و کولم بالا میروند و نمیشود تیم را جمع کرد! مطمئن باش اگر در کارت جدی نباشی به موفقیت نمیرسی. نمیتوان با میلیاردها پول هم محبوب شد برای من همین بس است که بدانم یک نفر در دلش مرا دوست دارد، این برای من خیلی ارزش دارد. میشناسم آدمهایی را که حاضرند پولهای میلیاردی خرج کنند تا محبوب و مشهور شوند اما آخرسر هم این اتفاق برایشان نمیافتد، پس محبوب بودن پیش مردم، چیزی نیست که بتوانی آن را با پول بخری. خدا را شکر که مردم همیشه به من لطف داشتند و محبتهای آنها همیشه به من دلگرمی داده است. آرزوهای خندهدار من هرگز در زندگیام به چیزی یا شخص خاصی غبطه نخوردم و تا آخر عمرم هم مطمئنم این اتفاق برایم نمیافتد. شاید وقتی جوانتر بودم، خیلی آرزوها داشتم که نسبت به زمان خودشان خیلی آرزوهای بزرگی بودند و الان وقتی به آنها فکر میکنم خندهام میگیرد اما هیچوقت به چیزی غبطه نخوردم. من مصداق ضربالمثل از تو حرکت از خدا برکت را در زندگیام لمس کردم. اگر انسان در راه درست حرکت کند، خدا هم به او برکت میدهد. شاید برای رسیدن به خواستههایش زمان زیادی بگذرد اما پلهپله به تمام آرزوهایش میرسد. ناامید نه ولی سرخورده شدهام هیچوقت بخاطر شکست یا یک اتفاق بد ناامید نشدهام، یعنی اسمش را ناامیدی نمیگذارم، اگر بگوییم یک نوع سرخوردگی بهتر است. مسلما در زندگی همه آدمها پیش میآید که بخاطر برخی مسائل، سرخورده شوند. هیچوقت نشده بخاطر یک شکست در مرحلهیی از زندگیام، بگویم من فلان شکست را خوردم، پس دیگر نمیخواهم ادامه دهم و برای همیشه قیدش را میزنم! وقتی برای اتفاق یا شکستی احساس ناراحتی میکنم و سرخورده میشوم، از راهنماییهای دوستانم استفاده میکنم و آنها هم با دلگرمیهایشان، باعث میشوند از فضایی که در آن هستم جدا شوم البته من دوستان زیادی ندارم اما با همین تعدادی هم که رابطه دارم، میدانم دوستم دارند و برایم مایه میگذارند. عشقی که مانع از مهاجرتم شد با وجود اینکه مطمئنم اگر در یک کشور دیگر به دنیا میآمدم شرایط و روزگارم با حال حاضرم خیلی متفاوت بود اما همینی که هستم را دوست دارم. وقتی به مجامع بینالمللی میروم، میبینم چه عزت و احترامی برایم قائل میشوند اما ابراز احساسات یک آدم عادی در کشور خودم را با هیچچیزی مقایسه نمیکنم. به ایرانی بودنم افتخار میکنم و عاشق مردم وطن و کشورم هستم و با وجود قدرنشناسیها و ناملایماتی که بعضی اوقات میبینم اما در کل راضیام. همین الان میتوانم بدون هیچگونه مشکلی خانوادهام را به هر کشوری که میخواهم ببرم و باقی عمرم را همانجا بگذرانم اما عشق به مردم و کشورم و عشقی که آنها به من میدهند، همیشه مانع از این تصمیم شده است. محاسن و معایب شهرت از نگاه من شهرت در زندگی علی دایی، گاهی خوب بوده و گاهی نه؛ خیلی جاها به واسطه شهرتی که داشتم، کارهایی که مثلا برای آدمهای معمولی یکماه طول میکشیده، برای من 2روزه انجام شده ولی بعضی جاها هم همین شهرت باعث شده به من جور دیگری نگاه شود و اگر شهروند معمولی بودم، برایم بهتر بود. به هر حال شهرت جنبههای مثبت و منفی دارد اما در هر صورت محاسنش بهتر از معایبش است و همینکه مردم در خیلی جاها لطف و محبت دارند خوب است البته هیچوقت دوست نداشتهام از این امتیازم سوءاستفاده یا حق کسی را ضایع کنم بلکه هر چه بوده لطف خود مردم بوده که شامل حالم شده است. باید از اشتباهها درس زندگی گرفت مطمئنا هیچکس نمیتواند بگوید من در طول 24 ساعت یک روزم، هیچ اشتباهی مرتکب نشدهام و نمیشوم، دیگر چه برسد به تمام زندگی. زندگی انسانها پر از اشتباه است و درس گرفتن از همین اشتباههاست که باعث پیشرفت در زندگی میشود. خود من هم مثل همه مردم، بارها در زندگیام دچار اشتباه شدهام و بعضی وقتها که به آنها فکر میکنم، میگویم اگر فلان کار را نمیکردم، الان اینطوری میشد یا بهتر بود این کار را میکردم و... در کل همیشه راجع به کارهایی که انجام میدهم فکر میکنم و سعی میکنم از اشتباههایم درس بگیرم. دوست دارم پدری نمونه باشم به ندرت اتفاق میافتد ناراحتیهای ناشی از مسائل کاری و فوتبالیام را به درون خانه انتقال دهم. بیرون خانه برای همه آدمها پر از استرس و ناراحتی است اما وقتی به خانه میروم، دوست ندارم هیچکدام از مسائل بیرونم را به خانوادهام انتقال دهم. ما فوتبالیستها از خیلی چیزها محروم هستیم. مثلا در تعطیلات نوروز که اکثر افراد تعطیلند، ما فقط نخستین روز سال 90 تعطیل هستیم و باقی روزها باید سر تمرین باشیم. به هر حال از هر فرصتی برای اینکه در کنار خانوادهام باشم استفاده میکنم و همیشه سعی کردم همسر و پدری نمونه برای فرزندم باشم. الان با وجود شرایط سخت کاری و مشغله زیاد خارج از خانهام، زیاد وقت نمیکنم پیش فرزند و همسرم باشم اما همیشه سعی میکنم از فرصتهایی که دارم برای به تفریح بردن و در کنارشان بودن استفاده کنم. همه تلاشهایی که میکنم برای آسایش بیشتر خانوادهام است و دوست دارم با امکاناتی که در اختیار دخترم میگذارم، راهی را که مثلا خودم طی 20 سال رفتم، او در 20 روز برود؛ شاید در دوره ما آنچنان کلاس کنکور و تقویتی و... نبود اما مطمئنا برای درس خواندن فرزندم، همهجور شرایطی را فراهم میکنم تا با فراغ خاطر درسش را بخواند اما طوری که در کنارش یاد بگیرد اگر روزی من نبودم، بتواند از پس خودش بربیاید. وقتی به بزرگترین آرزوی زندگیام رسیدم در خانوادهیی بزرگ شدم که خدا را شکر هیچوقت محتاج کسی نشدیم و پدرم همیشه هر آنچه داشت را در طبق اخلاص گذاشت و برای ما خرج کرد. بچه که بودم، پدرم همزمان 5 تا اتومبیل شخصی داشت. آن زمان بنز، گالانت، جیپ، پیکان و آریان بهترین ماشینهای موجود در ایران بودند. یادم میآید وقتی دستهجمعی به آبگرم میرفتیم، پدر و مادرم با ماشین و خیلی آهسته به سمت خانه برمیگشتند و ما بچهها سوار بر الاغ و آرام آرام به سمت خانه میرفتیم چون آن زمان که خیلیها ماشین نداشتند و نمیدیدند، ما داشتیم و به آن خیلی عادی نگاه میکردیم، در واقع میخواهم بگویم از خانوادهیی به اینجا رسیدم که همهچیز را دیدهایم و برایمان عادی است؛ ولی بعد از انقلاب، بخاطر یکسری مسائل، شرایط تغییر کرد و طوری شد که پدرم دیگر هیچ اتومبیلی نداشت، به همین دلیل همیشه یکی از بزرگترین آرزوهایم این بود که با نخستین پولی که در فوتبال به دست بیاورم، برای او بنز مورد علاقهاش را بگیرم. خدا را شکر همینطور هم شد و با نخستین پول قراردادم در قطر، یک بنز مدل 1992 برایش خریدم و به یاد پدرم، دوست دارم تا آخر عمرم آن را نگه دارم. نخستین ماشینخودم هم پیکان اردبیل 11 بود که آن زمان، برای خودش بروبیایی داشت. ابایی ندارم بگویم دستفروشی کردم خاطرم هست بعد از اینکه انقلاب شد، وضع مالی زندگی ما یکهو دگرگون شد؛ البته این اتفاقها در برههیی از زندگی همه آدمها رخ میدهد و فقط به زندگی ما مربوط نمیشود. خود من در برههیی از زمان حتی مجبور شدم دستفروشی کنم، از گفتنش هم هیچ ابایی ندارم اما باز هم خدا را شکر میکنم که هیچوقت دستمان جلوی کسی دراز نشد و روی پای خودمان بزرگ شدیم. بخاطر حرف پدرم مهندس شدم همیشه در دوران مدرسه و دانشگاه جزو 3 نفر اول کلاسمان بودم، همه به من میگفتند شاگرد زرنگ! خاطرم هست همیشه پدرم میگفت تو باید مهندس شوی، فقط هم مهندسی را دوست داشت، نه دکتری و... را! هر وقت نمرهام حتی 19 هم میشد، پدرم حسابی دعوایم میکرد! درصورتی که برادرهایم اگر 12 هم میگرفتند، پدرم کاری با آنها نداشت و خودشان هم از این اتفاق خیلی خوشحال بودند! اما همیشه پدرم میگفت تو برای من فرق داری و باید مهندس شوی، من هم فقط بخاطر عمل کردن به حرف پدرم بود که دانشگاه قبول شدم و دنبال درس رفتم. از روزی که خودم را شناختم، تنها بودم مسلما وقتی کسی برای مدت طولانی به یک محل یا کشور دیگرمیرود، چیزهای جدید زیادی یاد میگیرد. من در آلمان خیلی مسائل را یاد گرفتم. دور بودن از خانواده، آن هم برای من که بیشتر زندگیام را در کنار خانوادهام گذرانده بودم، مسلما سخت بود اما از روزی که خودم را شناختم و برای تحصیل به تهران آمدم، تنها زندگی کردم. بهنظرم برای رسیدن به موفقیت، باید از خیلی مسائل گذشت. اینطوری نیست که هم بخواهی مهمانیات را بروی، مثل بقیه آدمها به تفریحت برسی و از خیر هیچکدام از لذتهای زندگیات نگذری و توقع داشته باشی موفق شوی! اگر فوتبالیستهای نسل جدیدمان یکمقدار بیشتر به این نکات دقت کنند و از پارهیی مسائل بگذرند و در کل کمتر وارد حاشیه شوند، مطمئنا میتوانند استعداد واقعیشان را بروز دهند و به موفقیتهای بیشتری برسند. تا تنور داغه نون رو بچسبون در زندگی زیاد به واژه شانس اعتقادی ندارم؛ شانس درنظر من، موقعیتهای خوبی در زندگی است که برای همه افراد پیش میآید اما یکسری از افراد بموقع و درست از آنها استفاده میکنند و بهاصطلاح تا تنور داغه نون رو میچسبونن و عدهیی بیتفاوت از کنارش میگذرند. مسلما من تا زحمت نکشم و عرق نریزم و از موقعیتهایم استفاده نکنم، کسی نمیآید به من یک کیف پر از پول بدهد، هوش و ذکاوت انسانهاست که باید بدانند چگونه از موقعیتهایی که سر راهشان قرار میگیرد نهایت استفاده را ببرند. خود من دوستی دارم که تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده اما اگر 3 نفر در ایران مغز اقتصادی داشته باشند، یکی از آنها همین دوست من است و ماشاالله هر روز هم از روز قبل موفقتر و ثروتمندتر میشود. در فوتبال هم همینطور است؛ مثلا بعضی از بازیها میشود که هر چه توپ به دروازه حریف میزنی گل نمیشود و حسابی بد میآوری. بهنظرم، این یک تلنگر است برای اینکه بفهمی همیشه برد متعلق به تو نیست و باعث میشود آدم بهخودش بیاید و پیشرفت کند. اگر دنبال کشتی میرفتم... خدا در وجود هر انسانی استعداد خاصی قرار داده و این استعداد با تولد آن فرد متولد میشود و تجربهها و گذشت زمان، آنها را تقویت میکند. خود من غیراز فوتبال، بسکتبال و والیبال هم بازی میکردم اما استعداد واقعیام در فوتبال بود و در هیچکدام از آنها نمیتوانستم اندازه فوتبال پیشرفت کنم یا شخصی مثل آقای علیرضا دبیر که قهرمان کشتی جهان است، شاید اگر فوتبال را انتخاب میکرد در ایران هم موفق نمیشد، چه برسد به جهان، خود من هم همینطور، اگر کشتیگیر میشدم، شاید 20نفر داخل خود ایران ضربه فنیام میکردند! بعضی استعدادها مربوط به هوش و فکر انسانهاست و بعضی دیگر به فعالیتها و قدرت بدنی آنها مربوط میشود. متاسفانه در مملکت ما کسی نیست که استعدادیابی درستی کند و خیلی از افراد پی به استعدادهای درونیشان نمیبرند. خبر نداری پیشنهاد فدراسیون را رد کردم؟! شما خبر نداری، چند وقت پیش هم به من پیشنهاد ریاست فدراسیون فوتبال شد اما خودم قبول نکردم، اگر الان هم این پیشنهاد به من بشود، باز هم آن را رد میکنم. البته شاید در آینده اتفاقات و تغییراتی پیش بیاید که خودم بخواهم کمکی بکنم اما الان اصلا به فدراسیون و پشتمیز نشستن فکر نمیکنم. همه سوءتفاهمهای من و علی کریمی 10 سال پیش علی کریمی با یک هفتهنامه مصاحبهیی انجام داد و گفت خدا علی دایی را بغل کرده! باید بگویم برخلاف چیزی که دوستان مطبوعاتیمان نشان دادند، من اصلا ناراحت نشدم بلکه همه ما آدمها در طول روز تلاش میکنیم کاری انجام دهیم تا خدا از ما راضی باشد و چه چیزی از این بهتر که خدا انسان را بغل کند؟! متاسفانه برخی همکاران مطبوعاتی ما به مسائل کوچک شاخ و برگ میدهند و سعی در بزرگکردن آنها دارند و خیلی وقتها به دروغ از زبان من چیزهایی نوشتهاند که روحم هم از آنها بیخبر است، چه برسد بهخودم! همین مسائل است که باعث دور شدن بازیکنان از یکدیگر و سوءتفاهمهای بیجا میشود. از اولش هم خوشتیپ بودم از همان اولش هم به تیپ و ظاهرم خیلی اهمیت میدادم، درست مثل الان. البته همیشه سعی میکنم بهترین و بهروزترین لباسها را بپوشم، چراکه یک فروشگاه بزرگ در خیابان فرشته دارم که در آن لباسهای مارکدار ایتالیایی میفروشیم و تمام لباسهایی که در آن مغازه داریم را مستقیما از مرکز مد جهان، ایتالیا و طبق جدیدترین کاتالوگها وارد میکنیم. البته خودم حداکثر هفتهیی یک یا 2 بار فرصت میکنم به آنجا سر بزنم، اما به تمام کسانی که در فروشگاههایم به جای خودم مدیریت میکنند، کاملا اطمینان دارم. [ شنبه 89/12/28 ] [ 11:53 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
چندی پیش گیزمودو با نمایش عکسی از کره زمین که گفته می شود واضح ترین و دقیق ترین عکسی است که تا کنون منتشر شده، بسیاری را شگفت زده کرد. روز بعد از انتشار این عکس محبوب توسط گیزمودو، تعداد بیشماری از روزنامه ها و وبلاگ ها در سراسر جهان مجددا این عکس را منتشر ساختند. این موضوع به حدی پرطرفدار و محبوب شد که ناسا هم شگفته زده شد! و اظهار کرد که تنها در دو روز این عکس بیش از 500 هزار مرتبه دیده شده است.
تصویری که در زیر مشاهده می کنید، واضح ترین عکس با رنگ های واقعی از کره آبی ما است. دانشمندان ناسا با ترکیب عکس های ماهواره ای سطح زمین، اقیانوس ها، یخ های قطبی و ابرها به تصویری یک پارچه از هر کیلومتر مربع کره زمین دست یافتند که هم اکنون می توانید آنرا در زیر مشاهده کنید:
این عکس در سال 2002 میلادی تهیه شده و به عنوان عکس پیش فرض ایفون و آیپاد تاچ قرار گرفته بود اما تا کنون به این شکل در اینترنت منتشر نشده بود.
این عکس زیبا توسط ناسا به صورت رایگان در اختیار عموم مردم قرار داده شده است و با وضوح بالای 2048 * 2048 پیکسل در دسترس است. بیشتر مشاهداتی که از آنها در ساخت این عکس زیبا بهره گرفته شده، توسط دستگاه MODIS که بر روی ماهواره Terra سوار شده بود، بر فراز زمین عکس برداری شده است. MODIS ابزاری یک پارچه را برای مشاهده پدیده های زمینی، اقیانوسی و جوی ارائه می دهد. برای دانلود این عکس در رزولوشن ها و حجم های مختلف، از لینک های زیر استفاده کنید: [ شنبه 89/12/28 ] [ 11:50 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/12/28 ] [ 11:48 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
دکتر فریدون حمدالله پور، به عنوان ششمین رییس دانشگاه واترلوی کانادا در استان انتاریو انتخاب شد. به گزارش «ایرانتو» به نقل CNW ، این انتصاب هفته گذشته، از سوی هیأت امنای دانشگاه مورد تصویب قرار گرفت و خبر آن رسما توسط آقای رابرت هاردینگ، رییس هیأت امناء اعلام شد. آقای حمدالله پور دارای 34 سابقه درخشان در امور تدریس ، پژوهش و مدیریت دانشگاهی است و از سال گذشته، بدنبال انتصاب « دیوید جانسون »، رییس قبلی دانشگاه، از سوی ملکه انگلیس، به عنوان فرماندار کل کانادا ، سرپرستی دانشگاه را برعهده گرفته بود. دیوید جانسون با تقدیر فراوان از فعالیت های آقای حمدالله پور گفت: « من کاملا به آینده دانشگاه، تحت مدیریت شایسته فریدون خوشبین هستم و مطمئنم او یک رییس ایده آل خواهد بود.» دکتر فریدون حمدالله پور، از پدر ایرانی و مادر ترک متولد شده و تحصیلات خود در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی مکانیک، در دانشگاه استانبول و دکترای مهندسی شیمی در دانشگاه نوا اسکوشیای کانادا به پایان برده است. وی از پژوهشگران فعال عرصه مهندسی در کانادا محسوب می شود و 160 مقاله در زمینه های علمی و فنی منتشر کرده است. رییس جدید دانشگاه واترلو تاکنون راهنمایی بیش از 50 دانشجوی مقاطع عالی را برعهده داشته است و علاوه بر فعالیت های آکادمیک، با بسیاری از ارگان های ملی و بین المللی نیز همکاری داشته است. اضافه می شود، دانشگاه واترلو ، به عنوان برترین موسسه آموزش عالی کانادا در حوزه فنی و مهندسی، در استان انتاریو و در میان سه شهری که "مثلث تکنولوژی کانادا" نامیده می شود قرار گرفته و 30،000 دانشجوی تمام و پاره وقت در آن مشغول به تحصیل هستند. واترلو به عنوان بزرگترین دانشگاه دارنده برنامه آموزشی جامع و فراگیر در جهان مشهور است و با بهره گیری از همه امکانات علمی ، تحقیقاتی و عملی موجود در کشور، رهبری ملی انتقال ایده ها و تکنولوژی به کانادا و جهان را برعهده گرفته است. بسیاری از دانشجویان فنی ایرانی مقیم کانادا نیز در این دانشگاه تحصیل می کنند. [ شنبه 89/12/28 ] [ 11:47 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/12/28 ] [ 11:44 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/12/28 ] [ 11:39 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
یک روانپزشک که در سال ???? با این پیرمرد ?? ساله مصاحبه کرد در پرونده وی می نویسد کاری نبود که آلبرت فیش نکرده باشد. فیش یک نقاش ساختمان و پدر ? فرزند علاوه بر قتل و اذیت و آزار کودکان، آدمخوار نیز بود. اینگونه ادعا می شود که فیش به بیش از ??? کودک حمله کرده است.
[ شنبه 89/12/28 ] [ 11:38 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |