سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

(اول سقراط)

آتن از حدود ???پیش از میلاد مرکز فرهنگی دنیای یونانی بود.فلسفه از این پس در مسیری تازه افتاد.فیلسوفان طبیعی بیشتر در اندیشهءطبیعت جهان مادی بودند.به همین جهت در تاریخ علوم از جایگاهی مهم برخوردارند .توجه آتن اینک به فرد و مقام فرد در جامعه معطوف شد.رفته رفته نوعی دموکراسی ،مجامع مردمی و دادگاه های حقوقی به وجود امد.
برای اینکه دموکراسی کار کند ،باید مردم آموزش کافی ببینند تا بتوانند در روند دموکراتیک شرکت جویند .دردوران خودمان به چشم می بینیم که چگونه هر دموکراسی جوان نیازمند بیداری افکار عمومی است .برای مردم آتن ،مهم ترین و ضروری ترین امر ،مهارت در فن سخنوری ،یعنی بیان مقصود به نحوهء قانع کننده بود .در ان موقع گروهی اموزگار و فیلسوف دوره گرد از مستعمرات یونانی به آتن هجوم آوردند .اینها خود را سوفسطایی می خواندند .این واژه به معنای (خردورز)به معنای آدم دانا و آگاه است .سوفسطاییان در آتن از راه درس دادن به شهروندان ،امرار معاش می کردند .
سوفسطاییان وجه مشترکی با فیلسوفان طبیعی داشتند .اینها هم به اساطیر کهن به دیدهءانتقاد می نگریستند.سوفسطاییان در عین حال خیالپردازیهای فلسفی بی ثمر را مردود می دانستند .عقیده داشتند پرسشهای فلسفی ،اگر هم پاسخ داشته باشد،در قدرت بشر نیست که حقیقت معماهای طبیعت و جهان کائنات را دریابند.این دیدگاه در فلسفه شک گرایی (scepticism)نامیده می شود.ولی حتی اگر هم نتوان پاسخ همه معماهای طبیعت را دانست مسلم است که مردم باید بیاموزند چگونه با هم زندگی کنند از این رو سوفسطاییان توجه خود را معطوف انسان و جایگاه انسان در اجتماع می کردند .
پروتاگوراس(???ـ??? پیش از میلاد)سوفسطایی گفت:انسان میزان همه چیزها است .مقصودش از این سخن آن است که مسئله حق و نا حق ،نیک و بد،همیشه باید در پیوند نیازها شخص مورد توجه قرار گیرد.وقتی از او پرسیدند به خدایان یونانی اعتقاد داری ،جواب داد :سوال پیچیده ای است و عمر کوتاه.سوفسطاییان معمولا آدمهای بسیار سفر کرده ای بودند .شکلهای گوناگون حکومت را دیده بودند .عرف و سنت وقوانین محلی در دولتشهرهای یونان با هم تفاوت داشت .به همین خاطر سوفسطاییان این بحث را پیش کشیدند که چی طبیعی است  و چی را اجتماع به ما می آموزد .و با این کار،راه را برای نقد اجتماعی در دولتشهر آتن هموار کردند.
برای نمونه  یادآور شدند کاربرد اصطلاحی مانند(شرم طبیعی )همواره قابل دفاع نیست ،چون چنانچه شرم (طبیعی )باشد ،پس امری ذاتی است ،چیزی است که با ان به دنیا می آییم .ولی آیا شرم به راستی ذاتی است یا اجتماع آن را به ما می آموزد؟ برای ادمهای سرد و گرم چشیده ،پاسخ لابد آسان است .برهنگی در نظر اینان (طبیعی)-فطری ـاست و ترس و واهمه ندارد شرم ـیا بی شرمی  ـدر درجه اول موضوع عرف و عادت اجتماعی است .حال می توانی حدس بزنی که سوفسطاییان دوره گرد با بیان این مطلب که حق و نا حق معیار مطلقی ندارد چه داد و بی دادی در آتن راه انداختند.سقراط ،از سوی دیگر کوشید نشان دهد که پاره ای از این معیارها در واقع مطلق و برای همیشه معتبر است.

سقراط (???ـ??? پیش از میلاد)شاید اسرار آمیز ترین چهره در سراسر تاریخ فلسفه است .سقراط سطری چیزی ننوشت .با وجود این یکی از فیلسوفانی است که بر اندیشهء اروپایی تاثیری بسیار زیاد نهاد ،و مرگ دلخراش او چه بسا این تاثیر را تشدید کرد .می دانیم که سقراط در آتن به دنیا آمد و بیشتر عمر خود را در میدانها و بازارچه های این شهر در گفتگو با مردم گذراند می گفت:درختان در بیرون شهر چیزی به من یاد نمی دهند .سقراط می توانست ساعتهای پیاپی یکجا غرق در تفکر بایستد.سقراط حتی در حیاتش هم مردی مرموز می نمود و پس از مرگ بلافاصله بانی شماری مکتبهای فلسفی گوناگون شد .همین رمز و ابهام موجب گردید که مکتبهای فکری با دیدگاههای بسیارمختلف فلسفی او را از خود بداند .زندگی سقراط را ما بیشتر از راه نوشته های افلاطون می شناسیم ،که یکی از شاگردان او بود و خود یکی از بزرگترین فیلسوفان همه ادوار شد. افلاطون شماری گفتگو ، یا بحثهای نمایش گونه دربارهء فلسفه نوشت و سقراط را در این گفت و شنودها چهرهءاصلی وسخنگوی خود ساخت .
خصلت اصلی هنر سقراط آن است که به ظاهر نمی خواهد کسی را تعلیم دهد .برعکس چنین وانمود می کند که مایل است از مخاطب چیز بیاموزد .پس به جای ان که بجای اقا معلمهای قدیمی درس بدهد به گفت و شنود می پردازد.بدیهی است اگر فقط به شنیدن بسنده می کرد فیلسوفی چنین نامدار نمی شد  و او را به مرگ محکوم نمی کردند روش او ،به ویژه در ابتدای گفتگو ،این بود که فقط سوال کند انگار که هیچ نمی داند .در حین بحث معمولا مخالفان خود را در وضعیتی قرار می داد که ضعف استدلال خود را می دیدند و سرانجام ناچار می شدند درست و نا درست را از هم تمیز دهند .سقراط که مادرش ماما بود می گفت:هنرش مانند هنر مامایی است .ماما خودش نمی زاید اما حضورش زایمان را تسهیل می کند.سقراط هم به همین منوال وظیفهءخود را این می دانست که دیگران را یاری دهد تا بینش درست به دنیا اورند.زیرا درک واقعی از درون می آید .دیگری نمی تواند ان را به ما بدهد و فقط درکی که از درون می اید می تواند به بصیرت حقیقی انجامد.
سقراط با تظاهر به نادانی مردم را وا می داشت شعور عادی خود را به کار اندازند.سقراط خود را به جهالت می زد و وانمود می کرد که خرفت است .این را تجاهل سقراطی می خوانند .این عمل اورا قادر می ساخت پیوسته نقطه ضعف تفکر افراد را نشان دهد و ابایی نداشت این کار را در وسط میدان شهر بکند.کسی که گذارش به سقراط می افتاد ای بسا در ملا عام مسخره می شد .سقراط معاصر سوفسطاییان بود .مانند انها علاقه اش بیشتر به انسان بود و جایگاه انسان در جامعه ،تا به نیروهای طبیعت.
ولی سقراط با سوفسطاییان یک فرق عمده داشت .خود را (سوفیست)یعنی فرهیخته و دانا نمی پنداشت .برخلاف سوفسطاییان برای پول درس نمی داد اری،سقراط خود را به مفهوم واقعی کلمه فیلسوف می دانست. فیلسوف در حقیقت یعنی دوستدار خرد .فیلسوف واقعی موجود به کلی دیگری است .فیلسوف می داند که به راستی خیلی کم می داند .برای همین است که مدام می کوشد به بصیرت حقیقی دست یابد.سقراط یکی از این ادمهای کمیاب بود .می دانست درباره زندگی و دربارهء جهان هیچ نمی داند و نکته مهم :ناراحت بود که این همه کم می داند.بنا بر این فیلسوف کسی است که می داند تا چه اندازه نادان است و این نادانی او را آزار می دهد.بدین ترتیب وی هنوز داناتر از همه آن کسانی است که درباره دانش خود از چیزهایی که نمی دانند لاف می زنند.سقراط خود گفت:یک چیز را خوب می دانم و آن این است که هیچ نمی دانم.داستان لباس امپراتور را فکر کنم اکثرا شنیده باشید .امپراتور در واقع لخت مادرزاد بود اما هیچ یک از درباریان جرئت نمی کردند حرفی بزنند .ناگهان کودکی فریاد کشید اهه!هیچ چیز نپوشیده است.این کودک با شهامت بود .درست مثل سقراط که جرئت کرد به ما آدمیان بگوید چقدر کم می دانیم.
سقراط فکر می کرد کسی که بر خلاف تشخیص خود عمل کند نمی تواند نیک بخت باشد و کسی که می داند نیک بختی چگونه بدست می آید حتما چنین خواهد کرد .بنابر این کسی که می داند درست چیست نادرست رفتار نخواهد کرد.زیرا چرا باید کسی به دست خود خود را بدبخت کند ؟
سقراط در سال ??? پیش از میلاد متهم شد که خدایان تازه آورده است و جوانان را به فساد کشانده است و به خدایان مورد قبول همگان ایمان ندارد.هیئت منصفهء پانصد نفره ای با اکثریت نا چیز او را گناهکار شناخت.
سقراط به احتمال قوی می توانست شفاعت بطلبد .دست کم می توانست بپذیرد که آتن را ترک کند و جان خویش را نجات دهد .ولی اگر چنین می کرد دیگر سقراط نبود .سقراط به وجدان خود و به حق و حقیقت بیشتر از جان خود ارج نهاد  و به هیئت منصفه اطمینان داد به خیر و صلاح کشور عمل کرده است.با این حال او را مجبور کردند جام شوکران را بنوشد .اندکی بعد در حضور دوستانش زهر را نوشید و جان سپرد.عیسی و سقراط هر دو حتی برای معاصرانشان شخصیتهای مرموز بودند .هیچ کدام تعالیم خود را ننوشت به همین خاطر ناچاریم بر تصویری که شاگردانشان از آانها کشیده اند تکیه کنیم.ولی این را خوب می دانیم که هر دو استاد هنر گفت و شنود بودند.هر دو به لحنی چنان مطمئن حرف می زدند که می توانست انسان را شیفته یا خشمگین سازد.و نکته دیگر که بی اهمیت نیست انکه هر دو باور داشتند از جانب کسی یا چیزی بزرگتر از خود سخن می گویند.هر دو با انتقاد از هر گونه بیداد و فساد به مبارزه با قدرت جامعه روز برخواستند و سرانجام هر دو جان بر سر اعمال خود گذاشتند.


[ چهارشنبه 88/10/30 ] [ 8:56 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

1.       برای معالجه بیماریهای پوستی بکار می رود.

2.       حافظه و هو ش را تقویت می کند.

3.       درد مثانه را رفع می کند.

4.       کرم کدو و کرمهای دیگر روده را دفع می کند.

5.       در درمان کمر درد موثر است.

6.       معالج بواسیر است.

7.       محرک نیروی جنسی است.


[ چهارشنبه 88/10/30 ] [ 8:47 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
دکتر ولایتی در بخشی از برنامه شب گذشته خود، گفت: انگلیس از زمان صفویه به ورود به ایران علاقه نشان می‌داد. وی با اشاره به شکست استعمار پرتغال در جنوب ایران در زمان شاه عباس صفوی و به دست امامقلی خان، سردار بزرگ ایرانی که با همراهی مردم غیور فارس و بنادر همراه بود، گفت: انگلیسی‌ها در زمان صفوی یک بار برای ورود به ایران و ارتباط با کشورمان از دولت صفوی اجازه خواستند که مقامات دولت صفوی با درخواست آنان مخالفت کردند و سپس با میانجیگری دیوان مخوف، تزار روس، مقامات ایرانی حاضر شدند نماینده انگلیس را به حضور بپذیرند.

وی در ادامه اظهار داشت: هنگام ورود نماینده انگلیس به دربار شاه طهماسب صفوی در قزوین، هر کجا که نماینده انگلیس گام برمی‌داشت، یک نفر پشت سر او مشتی خاک بر جای پای فرستاده انگلیسی می‌ریخت تا به وی اطلاق شود ما برای روابط با انگلیس ارزشی قایل نیستیم و به این وسیله، انگلیسی‌ها تحقیر شدند.

دکتر ولایتی در اوج مطالب خود با اشاره به آغاز نفوذ انگلیسی‌ها در ایران گفت: حاج ابراهیم کلانتر با اشاره انگلیسی‌ها، دروازه‌های شیراز را بر روی لطفعلی خان زند، از جانشینان کریم خان زند بست تا زمینه به قدرت رسیدن قاجار را در ایران فراهم آورد و با اشاره انگلیسی‌ها بود که ابراهیم کلانتر که ارتباط با انگلیسی‌ها داشت، به اردوگاه آقامحمدخان قاجار پیوست.

دکتر ولایتی گفت: انگلیسی‌ها پس از این که فتحعلی‌شاه نسبت به خاندان کلانتر بدگمان شد و بسیاری از آنان را کشت، به برادرزاده او میرزا ابوالحسن خان ایلچی در هندوستان پناه داده و سپس با نفوذ در دولت قاجار در سال‌های بعد، او را به سمت وزیر خارجه منصوب کردند.

وی در این برنامه همچنین به تأثیر و نقش مردم و علمای فارس و مردم جنوب ایران در ایستادگی در برابر تجاوزهای انگلیسی‌های در آغاز قرن بیستم اشاره داشت و گفت: رئیس‌علی دلواری نیز با توطئه انگلیسی‌ها در بوشهر ترور داخلی شد که این مطلب نیز از مطالب جدیدی بود که در تاریخ معاصر ایران به آن پرداخته می‌شود.

وی که پیش از این درباره نقش مثبت پادشاهان هخامنشی و آثار و تأثیرات آنان در تاریخ ایران سخن گفته بود و همچنین از پرداخت نادرست به شعر و ادبیات فارسی در سیستم آموزشی کشور انتقاد کرده بود، شب گذشته، فصل جدید دیگری را در زوایای تاریخ معاصر ایران گشود و اعلام کرد، قاجاریه با بسترسازی انگلیس به قدرت رسیده‌اند؛ هرچند آقامحمد خان قاجار که در جوانی به دست عوامل کریم‌خان زند مقطوع‌النسل شده بود، کارنامه بهتری را در حفظ مرزهای ایران نسبت به دیگر پادشاهان قاجار از خود نشان داده بود.

بنا بر این گزارش، موج ضدانگلیسی برخاسته در کشور که از پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری شدت گرفته است، در حالی با این گفته‌های دکتر ولایتی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند که در برنامه تاریخی پلی به گذشته که توسط خسرو معتضد هر شب از شبکه دوم سیما پخش می‌شود نیز به نقش مخرب و ویرانگر انگلیس در چپاول منابع و ثروت‌های ملی ایران، بیش از پیش اشاره می‌شود.

گفتنی است گذشته از این برنامه‌ها و اظهار نظرها، هم‌اکنون کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، پرونده قطع روابط سیاسی با بریتانیا را در دستور کار خود دارد.
[ دوشنبه 88/10/28 ] [ 12:49 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
کمیته عربستانی سرپرستی، نظارتی و هماهنگی فدراسیون همبستگی کشورهای اسلامی (ISSF)، در شرایطی 6 اردیبهشت با مسئولان دستگاه ورزش ایران و ستاد برگزاری دومین دوره بازی های کشورهای اسلامی دیدار کرد که حاوی پیغامی محرمانه برای مسئولان ورزش ایران بود که با لحنی کاملاً تهدیدآمیز همراه بود و آن حذف نام خلیج ‏فارس بود که پس از حدود 9 ماه منجر به لغو بازی ها شد تا خبر و پیگیری «تابناک» برای حفظ نام خلیج فارس به عنوان یکی از اصلی‏ترین کیان ملی علی‏رغم تکذیب‏های متعدد بدل به واقعیت شود.

به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ با تغییر حسن میرزاآقابیگ دبیر ستاد بازی های همبستگی کشورهای اسلامی، تلاش مسئولان امر اعم از محمدی علی آبادی، بهرام افشارزاده و شاهرخ شهنازی رئیس، قائم مقام و دبیر ستاد برگزاری این بازی ها در ایران برای بازگرداندن توپ به زمین خودی افزایش یافت و رایزنی‏های گسترده‏ای برای جبران مافات صورت پذیرفت اما مسئولان برگزاری به جز موضوع صورت جلسه استدلال دیگری نیز برای خواست نامشروعشان برای لغو بازیها داشتند؛ استدلالی که در نشست طرفین ایرانی و عربستانی، مورد توافق قرار نگرفت.

بر این اساس پس از نامه ‏نگاری‏هایی که پاسخ‏هایش حاصلی در بر نداشت، مقرر شد در نشست نهایی برای تعیین تکلیف این بازی ها که روز 16 ژانویه 2010 برابر 26 دی 88، میان هیات اجرایی فدراسیون همبستگی کشورهای اسلامی و نمایندگان ایران برگزار شود تا در این نشست پس از بررسی آنفولانزای نوع A در ایران و تکمیل تجهیزات برگزاری این مسابقات در کشورمان، بحث به موضوع اصلی کشیده شد و مسئولان حاضر از فدراسیون همبستگی کشورهای اسلامی مجدداً یادآور شدند، تعدادی از کشورهای مسلمان خواستار حذف نام خلیج فارس از کلیه مدارک، مدال ها، لوگوها، کتابچه‏های فنی و سایر اسناد بازیها شده‏اند.



پس از طرح این درخواست نامشروع به ایران، هیات اعزامی ایران به عنوان نماینده ستاد برگزاری بازیها در ایران، تاکید کرد که نام خلیج فارس در تمامی اسناد بین ‏المللی و حتی سازمان ملل متحد به ثبت رسیده و ایران نمی‏تواند با حذف این نام، به مصالحش پشت پا بزند و در این رابطه نیز اسنادی به امضاء رسیده است اما عرب‏ها حاضر به پذیرش این موضوع نمی‏شوند و تنها راهکار روی میز را لغو این بازی ها اعلام می‏کنند و لغو رسمی این بازی ها بدین شکل از سوی ایشان اعلام می‏شود.

ستاد برگزاری دومین دوره این بازیها به میزبانی ایران، پس از پایان این نشست با اعلام این خبر به تابناک، به تشریح ابعاد این نشست و تایید لغو بازی ها پرداخت.

این در حالی است که تابناک 260 روز پیش و پس از آن اعلام نظر اعراب راجع به این ماجرا، از لغو این بازی ها خبر داده بود اما هر بار با تکذیب دبیر وقت ستاد برگزاری این بازی ها همراه می‏شد و به واقع تایید این خبر، به عنوان یکی دیگر از مصالح و کیان ملی ایران که «تابناک ورزشی» پیش از هر رسانه‏ای منتشر کرده و مجدانه پیگیرش بود، موجب روسفیدی این رسانه و روسیاهی عامل اصلی وقوع چنین فاجعه‏ای شد که به زودی اخبار تکمیلی برای معرفی دقیق وی به مردم منتشر خواهد شد تا در این ماجرا با شخصی به جز متخلف اصلی، برخورد نشود.

خبر تکمیلی و جزئیات را در تابناک ورزشی بخوانید

[ یکشنبه 88/10/27 ] [ 9:36 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
دنیای اقتصاد» در گزارشی نوشت:

موسسه استاندارد همان طور که از نامش پیدا است، باید به عنوان فیلتری در مبادی ورودی کالاها عمل کرده و از ورود کالاهایی که مطابق با استانداردهای مورد نظر در کشور نیستند، ممانعت کند. البته برخی از واردکنندگان لوازم دیجیتالی به دخالت این موسسه در پروسه واردات کالا معتقد نیستند و می‌گویند به دلیل فقدان توانایی فنی آن، در ارزیابی محصولات پیچیده دیجیتالی این مرحله تنها باعث افزایش هزینه واردات کالا می‌شود. این موضوعی است که مسئولان استاندارد قبول ندارند و تجهیزات و روش ارزیابی محصولات را معتبر می‌دانند.

به این ترتیب، هرازچندگاهی شاهد جلوگیری از ورود برخی از کالاها به کشور هستیم؛ کالاهایی که از نظر کارشناسان این موسسه، با استانداردهای کشور مطابقت ندارند. همین چند روز قبل بود که اداره استاندارد ورود حدود 21 قلم کالای دیجیتالی که بیش از نیمی از آنها را مدل‌های مختلف لپ‌‌تاپ تشکیل می‌دادند به بازار داخلی ممنوع اعلام کرد.
مدل‌های C S325،CS 390 ،NW 250،NW 240 ،NW 270،NW 110،NW 228،AW390 ،NW 250 از خانواده SONY، مدل DV4 از خانواده HP و مدل 6930 از خانواده ACER لپ‌‌تاپ‌هایی هستند که موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی از ورود آنها به بازار داخلی ممانعت کرده و آنها را برای بازگشت به کشور مبدا به انبار گمرک ارجاع داده است.

اما نکته جالب اینجا است که با وجودی که موسسه استاندارد از غیراستاندارد بودن این مدل لپ‌‌تاپ‌ها خبر می‌دهد، اما این مدل‌ها در بازار به فروش می‌رسند و حتی بر اساس گفته‌های فعالان بازار، سری جدید این مدل‌ها در حال ورود به بازار است و به تازگی از گمرک ترخیص شده‌اند. از طرفی با توجه به اهمیت عدم ورود کالاهایی که مطابق با استاندارد کشور نیستند، اما اطلاع‌‌رسانی دقیقی به مصرف‌کنندگان نشده است و اکثر خریداران نمی‌دانند اصلا کالاهایی که در بازار موجودند، ممکن است از فیلتر استاندارد عبور نکرده باشند. با این حال، پیچیدگی‌های بازار لپ‌‌تاپ در ایران پرسش‌های زیادی را به وجود می‌آورد. آیا فقط همان سری لپ‌‌تاپ‌‌هایی که اداره استاندارد از ورود آنها به کشور جلوگیری کرده، فاقد مشخصات استاندارد بوده‌‌اند یا تمامی مدل‌های اعلام شده (اعم از آنها که در بازار موجودند و احتمالا به طور قاچاق وارد کشور شده‌اند) یا مدل‌هایی که به طور قانونی قصد ورود به کشور دارند؟ اگر این موضوع نشان‌دهنده عدم اهمیت این موضوع نیست، پس به احتمال زیاد می‌تواند به معنی نادیده گرفتن حقوق مصرف‌کننده باشد؛ چراکه مصرف‌کننده از همه جا بی‌خبر برای خرید کالایی پول می‌دهد که ممکن است کیفیت لازم را نداشته یا مطابق با استانداردهای کشور نباشد.

مرجوعی‌ها در دل بازار
بر اساس اعلام موسسه استاندارد، کالاهایی که فاقد کیفیت لازم باشند به کشور مبدا بازگردانده می‌شوند و اصلا اجازه ورود به کشور را ندارند. با این تفاسیر، معلوم نیست کالاهای مرجوعی که در بازار لپ‌‌تاپ به فروش می‌رسند و از قضا در لیست ممنوع‌الورودی‌های موسسه استاندارد هم هستند، از چه طریقی وارد بازار شده‌اند؟ زیرا بر اساس پرس‌و‌جویی که از بازار شده است، همین مدل لپ‌‌تاپ‌هایی که در موسسه استاندارد آنها را در لیست ممنوع‌الورودی‌ها آورده است، در بازار خرید و فروش می‌شوند و بر خلاف ادعای این موسسه فاقد هر نوع ایرادی هستند.

البته پور‌هاشم، مدیرکل اداره استاندارد استان تهران لپ‌‌تاپ‌هایی را که در این لیست هستند مرجوعی خواند و گفت: این لپ‌‌تاپ‌ها نمونه‌های ایراد داری هستند که از طرف خریداران سایر کشورها به کارخانه تولیدکننده مرجوع و پس از آن به ایران فرستاده شده‌‌اند. به همین دلیل، این لپ‌‌تاپ‌ها فاقد کیفیت لازم بوده و ورود آنها به کشور ممنوع است.

این در حالی است که نمونه‌های مرجوعی یا همان REFUR BISHED‌ها آزادانه در بازار خرید و فروش می‌شوند و در صورتی که از طرف فروشنده به خریدار اعلام شود که کالا مرجوعی است و آن را با قیمت پایین‌تری به فروش رساند فعالیت وی موردی ندارد. یک فروشنده در این زمینه می‌گوید: متاسفانه به این دلیل که فروشندگان در بازار داخلی تنها در پی کسب سود خود هستند و همچنین نظارت چندانی بر عملکرد برخی از فروشندگان نمی‌شود، لپ‌تاپ‌های مرجوعی وارد بازار و به اسم لپ‌تاپ آکبند به فروش می‌رسند.

به گفته وی، اصولا پشت لپ‌تاپ‌های REFUR BISHED یک لیبل قرمز رنگ وجود دارد که مشخص می‌کند این لپ‌تاپ مرجوعی است؛ ولی در ایران برخی از افراد این لیبل را از بین می‌برند و آن را به اسم لپ‌تاپ آکبند به فروش می‌رسانند. رهبر، مسوول فروش شرکت ابزار پیشرو، عرضه‌کننده لپ‌تاپ‌های DELL و HP نیز در این زمینه ادعا می‌کند که در حال حاضر 90‌ در‌صد لپ‌تاپ‌های سونی که در بازار داخلی به فروش می‌رسند، مرجوعی هستند. به گفته وی، به غیر از سونی، شاهد عرضه لپ‌تاپ‌های مرجوعی DELL، برخی از سری‌های لپ‌تاپ‌های HP و... د ر بازار هستیم.
وی معتقد است، به طور کلی شرکت‌هایی که دستگاه‌های آنها در اروپا و آمریکا گارانتی تعویض ندارند، بیشتر به ارسال کالای مرجوعی به بازار کشورهای در حال توسعه می‌پردازند و در کشور ما موسسه استاندارد که مسوول پیگیری این موضوع است دانش کافی در زمینه تکنولوژی‌های روز ندارد؛ به همین دلیل در این زمینه با مشکل مواجه هستیم.

فروشندگان لپ‌‌تاپ در مراکز خرید و فروش رایانه همچنین در مورد اعلام چنین لیستی از سوی موسسه استاندارد اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و می‌گویند، اطلاع‌‌رسانی دقیقی در این زمینه نشده است که نشان‌دهنده بی‌اهمیت بودن این مساله است. این در حالی است که پورهاشم، مدیر کل استاندارد و تحقیقات صنعتی استان تهران در این باره می‌گوید در این زمینه اطلاع‌رسانی شده است و لپ‌‌تاپ‌هایی که فاقد کیفیت لازم باشند اگر به هر نحوی وارد بازار شده باشند از بازار جمع‌آوری می‌شوند. به گفته وی، لپ‌‌تاپ مشمول قانون استاندارد اجباری است و این کالاها از لحاظ کیفی مورد آزمایش اداره استاندارد قرار می‌گیرند و در صورتی که مطابق استانداردهای کشور باشند وارد بازار می‌شوند و در غیر این صورت به کشور صادر‌کننده عودت داده می‌شوند. وی در مورد عرضه نمونه‌های مرجوعی به بازار می‌گوید: متاسفانه در شرایط فعلی ورود کالای قاچاق به بازار امری بدیهی است و اکثر نمونه‌های مرجوعی موجود در بازار از طریق قاچاق وارد کشور شده‌اند.

وی افزود: بر اساس طرح جامع کنترل بازار قرار براین شده است که موسسه استاندارد به نمونه‌برداری از بازار نیز بپردازد و نمونه‌های تقلبی یا مرجوعی را از این طریق در بازار شناسایی و به ستاد مبارزه با قاچاق معرفی کند. پورهاشم افزود: فروشنده ملزم به ارائه گواهی انطباق کالا با استانداردهای کشور به بازرسین است و در صورتی که این گواهی را نداشته باشد مشخص می‌شود کالا از مبادی غیررسمی وارد کشور شده است.

معیارهای گذر کالا از فیلتر اداره استاندارد
بر اساس اعلام گمرک جمهوری اسلامی ایران، برای اینکه مجوز ترخیص کالایی صادر شود علاوه بر اظهارنامه نیاز به مجوز ثبت، مجوز واردات و ... است و تا زمانی که این مدارک به برگه درخواست واردات ضمیمه نشوند ورود کالا به کشور ممنوع است حتی اگر کالا سالم و بدون عیب باشد. پس این احتمال وجود دارد که کالا بدون عیب و مطابق با استانداردهای کشور باشد، ولی به دلیل ناقص بودن مدارک از ورود آنها به کشور جلوگیری شود. همچنین موسسه استاندارد اعلام کرده است برای ارائه مجوز ترخیص کالا از گمرک جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر مدارک فوق به سری ساخت دستگاه‌ها نیز توجه می‌شود و دستگاه‌هایی که سری ساخت آنها با آنچه به این سازمان اعلام شده است مطابق نباشد، اجازه ورود ندارند.

اما در حالی‌که بیشتر فروشندگان بازار معتقدند لپ‌تاپ‌هایی که دچار مشکل هستند و به کمپانی مادر مرجوع می‌شوند پس از رفع عیب وارد بازار ایران و سایر کشورهای در حال توسعه می‌شوند‌، نمایندگی‌های فروش به شدت این موضوع را انکار می‌کنند و معتقدند لپ‌تاپ‌هایی که از این طریق وارد بازار می‌شوند، قاچاقی هستند و از فیلتر موسسه استاندارد نمی‌گذرند. طبق ادعای واردکنندگان، لپ‌تاپ‌هایی که از مجاری قانونی وارد کشور می‌شوند علاوه بر پرداخت حقوق گمرکی هزینه‌ای به موسسه استاندارد برای بررسی لپ‌تاپ‌ها می‌پردازند و لپ‌تاپ‌هایی که دچار مشکل باشند، وارد بازار نمی‌شوند. ‌اما فروشندگان بر این باورند که این لپ‌تاپ‌ها از راه‌های قانونی و با پرداخت حقوق گمرکی وارد بازار داخلی می‌شوند و این موسسه استاندارد است که از دانش کافی برای شناسایی لپ‌تاپ‌های معیوب برخوردار نیست. به گفته برخی از فروشندگان، موسسه استاندارد به بهانه‌های مختلف جلوی ترخیص کالا از گمرک را می‌گیرد به عنوان مثال بیشترین موردی که استاندارد به آن ایراد می‌گیرد کابل تبدیل برق لپ‌‌تاپ است که این مشکل به راحتی قابل حل است. اما موسسه استاندارد می‌گوید: وقتی کابل تبدیل برق دستگاه با استانداردهای کشور مطابق نباشد مشخص است که سایر بخش‌های دستگاه نیز با استانداردهای کشور همخوانی ندارد و اصلا این دستگاه برای چنین موقعیت اقلیمی طراحی نشده است.

تست استاندارد آری یا خیر
اگر چه بر اساس اعلام موسسه استاندارد، ارائه مجوز انطباق کالا با استانداردهای کشور از سوی فروشنده به بازرسین این اداره امری لازم است، اما واردکنندگان و حتی اعضای سازمان نظام صنفی رایانه‌ای استان تهران هم معتقدند لپ‌‌تاپ باید از لیست کالاهای مشمول استاندارد اجباری خارج شود.
به گفته آنها، لپ‌‌تاپ یکی از کالاهای پیشرفته در عرصه رایانه است و نیازی به تست شدن توسط این اداره ندارد و موسسه استاندارد باید به بررسی و تست کالاهای ساخته شده نو بپردازد نه لپ‌‌تاپ که ایران برای واردات آن در تحریم است.

به عقیده تنی چند از اعضای کمیسیون سخت‌افزار این سازمان، اداره استاندارد استان تهران زیر نظر وزارت صنایع است؛ ولی خودسرانه عمل می‌کند. به عنوان مثال با تلاش صنف رایانه و موافقت وزارت صنایع کالاهایی مانند چاپگر، اسکنر، دستگاه فتوکپی و سرور از لیست کالاهای مشمول قانون استاندارد اجباری حذف شدند، ولی موسسه استاندارد که زیر نظر وزارت صنایع کار می‌کند در نامه‌ای به گمرک فرودگاه مهرآباد اعلام کرده است که این تصمیم وزارت صنایع درست نیست و باید این کالاها با مجوز استاندارد وارد بازار شوند. در این باره مهدی پور‌هاشم، مدیرکل استاندارد و تحقیقات صنعتی استان تهران می‌گوید: در شرایطی که قرار بر این است تمام کالاهای وارداتی و تولیدی داخل کشور از مجرای موسسه استاندارد عبور کنند حذف چند مورد اقدامی بیهوده است.
[ شنبه 88/10/26 ] [ 9:18 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

دکتر مسعود نیلی
دولت، لایحه برنامه پنجم را تقدیم مجلس شورای اسلامی ‌کرده و این در حالی است که زمان مفید باقیمانده تا شروع سال 1389، کمتر از دو ماه است. مسلما حتی اگر لایحه بودجه سال آینده هم، همزمان به مجلس تقدیم می‌شد، فرصتی برای بررسی این دو لایحه در اختیار نبود چه رسد به آنکه هنوز لایحه بودجه هم به مجلس نرسیده است.






تجربه نشان می‌دهد که بررسی برنامه در مجلس، کمتر از سه ماه زمان نمی‌برد و بررسی بودجه نیز حدود دو ماه طول می‌کشد. بررسی دو لایحه به طور همزمان ضمن آنکه غیرمنطقی است، غیرعملی نیز هست و یک فعالیت پنج ماهه را نمی‌توان ظرف دو ماه به سرانجام رسانید. به نظر نگارنده، ظرفیت توان تصمیم‌گیری کشور (اعم از دولت و مجلس) به طور بسیار ناکارآ صرف بررسی لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها شد که جای آن در برنامه پنج‌ساله بود. تصویب قانونی دائمی‌برای کاری که صرفا‌ عمری حداکثر پنج‌ساله دارد، کمی ‌بی‌معنی است. بهتر بود دولت تغییرات مد نظر خود را در نظام قیمت‌ها، همراه با آثار و پیامدهای برآورد شده در برنامه پنج‌ساله می‌گنجاند و این لایحه را در شهریور به مجلس تقدیم می‌کرد. به هر حال از آنجا که به نظر می‌رسد مجلس محترم تنها می‌تواند از میان گزینه‌های مختلف انفعال، کم زیان‌ترین را انتخاب کند، پیشنهاد می‌شود قانون برنامه چهارم که در شکل موجود هم نقشی در تصمیمات مهم ندارد، برای سال آینده تمدید شود و مجلس زمان بسیار محدود باقیمانده را صرف بودجه سال آینده کند که آن خود نیز اگر قرار است در برگیرنده تحولات قیمت‌های یارانه‌ای باشد، از اهمیت ویژه برخوردار است. در غیر این صورت داشتن تصویر برنامه مصوب پنج‌سال آینده در کنار بودجه دو یا سه دوازدهم برای سال اول برنامه، خنده دار خواهد بود.
جدا کردن لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها از لایحه برنامه پنج ساله و صرف وقت زیاد برای آن، اینک همه را در وضعیت دشواری قرار داده است. به هر حال بودجه در دولت، برنامه در مجلس و لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها در شورای نگهبان است. ظاهرا‌ کسی به این موضوع فکر نکرده که این سه قانون چه بده و بستانی با هم دارند. هدفمند کردن یارانه‌ها را چگونه می‌توان بدون داشتن تصویر کمی‌ از پیامدها در طول دوره اجرا (پنج ساله آینده) تصویب کرد (که البته نمایندگان محترم این کار را کرده‌اند) و برنامه پنج ساله را چگونه می‌توان بدون داشتن پیش فرض مشخصی از تحولات یارانه‌ها بررسی کرد و بالاخره بودجه را با چه پیش فرضی از هر دو می‌توان تصویب کرد.
تمدید برنامه چهارم برای سال آینده ممکن است تا اندازه‌ای به معنی حذف صورت مساله تلقی شود، اما همان‌‌طور که ذکر شد، این کم زیان‌ترین گزینه است؛ ضمن آنکه وقتی سال آخر برنامه پنجم، سال 1393 باشد (با فرض شروع برنامه پنجم در سال 1389)، با توجه به زمان شروع به کار دولت بعد (1392)، در آن زمان مشکل محدودیت زمان برای تنظیم برنامه به طور جدی مطرح خواهد شد. لذا این‌کار، حداقل به طور موقت هم که شده، ناهمخوانی تقویم انتخابات ریاست جمهوری با تقویم برنامه‌ریزی را هم حل خواهد کرد. اگر قرار است از بین دو برنامه آینده، یکی با وقفه یک‌ساله مواجه شود، بهتر است در زمانی این اتفاق بیفتد که برنامه و برنامه‌ریزی در حضیض نقش و جایگاه و توجه خود قرار دارد.
منبع: RASTAK.COM


[ پنج شنبه 88/10/24 ] [ 9:35 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

دکتر مسعود نیلی
دولت، لایحه برنامه پنجم را تقدیم مجلس شورای اسلامی ‌کرده و این در حالی است که زمان مفید باقیمانده تا شروع سال 1389، کمتر از دو ماه است. مسلما حتی اگر لایحه بودجه سال آینده هم، همزمان به مجلس تقدیم می‌شد، فرصتی برای بررسی این دو لایحه در اختیار نبود چه رسد به آنکه هنوز لایحه بودجه هم به مجلس نرسیده است.

تجربه نشان می‌دهد که بررسی برنامه در مجلس، کمتر از سه ماه زمان نمی‌برد و بررسی بودجه نیز حدود دو ماه طول می‌کشد. بررسی دو لایحه به طور همزمان ضمن آنکه غیرمنطقی است، غیرعملی نیز هست و یک فعالیت پنج ماهه را نمی‌توان ظرف دو ماه به سرانجام رسانید. به نظر نگارنده، ظرفیت توان تصمیم‌گیری کشور (اعم از دولت و مجلس) به طور بسیار ناکارآ صرف بررسی لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها شد که جای آن در برنامه پنج‌ساله بود. تصویب قانونی دائمی‌برای کاری که صرفا‌ عمری حداکثر پنج‌ساله دارد، کمی ‌بی‌معنی است. بهتر بود دولت تغییرات مد نظر خود را در نظام قیمت‌ها، همراه با آثار و پیامدهای برآورد شده در برنامه پنج‌ساله می‌گنجاند و این لایحه را در شهریور به مجلس تقدیم می‌کرد. به هر حال از آنجا که به نظر می‌رسد مجلس محترم تنها می‌تواند از میان گزینه‌های مختلف انفعال، کم زیان‌ترین را انتخاب کند، پیشنهاد می‌شود قانون برنامه چهارم که در شکل موجود هم نقشی در تصمیمات مهم ندارد، برای سال آینده تمدید شود و مجلس زمان بسیار محدود باقیمانده را صرف بودجه سال آینده کند که آن خود نیز اگر قرار است در برگیرنده تحولات قیمت‌های یارانه‌ای باشد، از اهمیت ویژه برخوردار است. در غیر این صورت داشتن تصویر برنامه مصوب پنج‌سال آینده در کنار بودجه دو یا سه دوازدهم برای سال اول برنامه، خنده دار خواهد بود.
جدا کردن لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها از لایحه برنامه پنج ساله و صرف وقت زیاد برای آن، اینک همه را در وضعیت دشواری قرار داده است. به هر حال بودجه در دولت، برنامه در مجلس و لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها در شورای نگهبان است. ظاهرا‌ کسی به این موضوع فکر نکرده که این سه قانون چه بده و بستانی با هم دارند. هدفمند کردن یارانه‌ها را چگونه می‌توان بدون داشتن تصویر کمی‌ از پیامدها در طول دوره اجرا (پنج ساله آینده) تصویب کرد (که البته نمایندگان محترم این کار را کرده‌اند) و برنامه پنج ساله را چگونه می‌توان بدون داشتن پیش فرض مشخصی از تحولات یارانه‌ها بررسی کرد و بالاخره بودجه را با چه پیش فرضی از هر دو می‌توان تصویب کرد.
تمدید برنامه چهارم برای سال آینده ممکن است تا اندازه‌ای به معنی حذف صورت مساله تلقی شود، اما همان‌‌طور که ذکر شد، این کم زیان‌ترین گزینه است؛ ضمن آنکه وقتی سال آخر برنامه پنجم، سال 1393 باشد (با فرض شروع برنامه پنجم در سال 1389)، با توجه به زمان شروع به کار دولت بعد (1392)، در آن زمان مشکل محدودیت زمان برای تنظیم برنامه به طور جدی مطرح خواهد شد. لذا این‌کار، حداقل به طور موقت هم که شده، ناهمخوانی تقویم انتخابات ریاست جمهوری با تقویم برنامه‌ریزی را هم حل خواهد کرد. اگر قرار است از بین دو برنامه آینده، یکی با وقفه یک‌ساله مواجه شود، بهتر است در زمانی این اتفاق بیفتد که برنامه و برنامه‌ریزی در حضیض نقش و جایگاه و توجه خود قرار دارد.
منبع: RASTAK.COM


[ پنج شنبه 88/10/24 ] [ 9:5 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

اگر تلویزیون LCD یا پلاسمایی دارید که گرد و غبار برروی آن نشسته است پیشنهاد می‌شود قبل از هرگونه اقدام برای پاک کردن آن، شش مرحله ساده برای نحوه تمیز کردن صفحه نمایش آن را مطالعه کنید. به گزارش ایسنا، برخی از سازندگان این تلویزیون‌ها پیشنهاد می‌کنند از پاک‌کننده‌های LCD و پلاسما استفاده شود، اما این محصولات اغلب هزینه‌بر و غیرضروری هستند. در حقیقت اصلی‌ترین ماده در بیشتر راهکارهای پاک کننده حرفه‌ای در بازار، آب است.


اما در ابتدای کار به دو دستمال تمیز، نرم و بدون پرز، آب مقطر، الکل ایزوپروپیل و پیمانه اندازه‌گیری نیاز خواهید داشت تا شش مرحله ساده برای پاک کردن یک تلویزیون LCD یا پلاسما را انجام دهید.
1) تلویزیون را خاموش کرده و بگذارید سرد شود. پیش از دست بکار شدن برای پاک کردن صفحه نمایش آن، مطمئن شوید مدت کافی از خاموش بودن تلویزیون می‌گذرد.
2) صفحه نمایش آن را گردگیری کرده و از یک پارچه نرم و بدون پرز برای گردگیری آن استفاده کنید و اگر پس از گردگیری لکه‌ای مشاهده نمی‌کنید، در این مرحله کار را متوقف کنید.
3) یک ترکیب درست کنید؛ راهکارهای نظافت زیادی وجود دارد، اما بیشتر سازندگان تلویزیون‌های اچ‌دی می‌گویند بهترین و ارزان‌ترین راهکار برای صفحه LCD یا پلاسما، درست کردن ترکیب یکسانی از الکل ایزوپروپیل و آب مقطر است، پس با استفاده از یک پیمانه اندازه‌گیری، ترکیب یکسانی از الکل ایزوپروپیل و آب مقطر تهیه کنید.
4) گوشه‌ای از دستمال را در محلول تهیه کرده خیس کنید و آن را فشار دهید تا مایع اضافی گرفته شود؛ زیرا پارچه باید مرطوب و نه خیس باشد و سپس صفحه LCD یا پلاسما را به آرامی با آن پاک کنید.
5) وسیله‌ای مانند گوش پاک کن را در محلول الکل ایزوپروپیل و آب فرو برده و سپس آن را به دیوار داخلی ظرف حاوی محلول فشار می‌دهیم تا رطوبت اضافی موجود در آن گرفته شود و سپس آن را به آرامی به لبه بیرونی صفحه LCD یا پلاسما می‌کشیم.
6) از پارچه نرم و تمیز دومی برای خشک کردن صفحه LCD یا پلاسما استفاده کرده و اجازه ندهید هیچ گونه رطوبتی روی صفحه آن باقی بماند، به‌ویژه پیش از اینکه بخواهید تلویزیون را روشن کنید.


[ پنج شنبه 88/10/24 ] [ 9:3 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

ایران و جنگ جهانی اول

آغاز جنگ جهانی اول با حضور کشورهای روس، فرانسه و انگلیس به نام « دول متفق» و کشورهای اتریش و آلمان به عنوان « دول محور» و پیوستن عثمانی، ایتالیا و ژاپن به گروههای متخاصم با یکدیگر، جهان را درگیر محاربه‏ای بزرگ و خانمانسوز کرد که ایران آن روزگار را هم به مناسبت موقعیت ژئوپولتیکی دور از معرکه نگذاشت. با وجود آنکه ایران در زمانه سلطنت احمدشاه قاجار و صدارت میرزاحسن مستوفی‏الممالک بیطرفی 1 خود را به دول متخاصم اعلام کرد اما نیروهای درگیر در جنگ این بیطرفی را عملاَ و مکرراَ نقض کردند و از این رهگذر خسارات فراوانی به کشور وارد آمد.

به دنبال آغاز جنگ در ژوئیه 1914م، عثمانی‏ها به بهانه آنکه روسها آذربایجان را اشغال کرده‏اند، با ارائه یادداشتی به دولت ایران، نقض نکردن بیطرفی کشورمان را موکول به بیرون رفتن روسها از آذربایجان کردند. تلاش دولتمردان ایران به منظور بیرون راندن روسها که از چند سال پیش از شروع جنگ، بخشهایی از شمال کشور را به اشغال خود درآورده بودند به نتیجه‏ای نرسید و آنها به بهانه حفظ جان اتباع خود در ایران، نیروهای خود را از آذربایجان و سایر نواحی اشغالی خارج نکردند و ایران همچنان به علت ضعف نیروهای نظامی خود ناگزیر به تحمل حضور بیگانگان و تجاوزات آنان در خاک خود شد. هر چند دلایل عمده و ریشهای این اقامت مشکل‏ساز نیروهای بیگانه را در قرارداد 1907 و اولتیماتوم روسیه به ایران در مسئله اخراج مورگان شوستر آمریکایی، مستشار مالی، و پس از آن در قرارداد سرّی 1915 باید جست. در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا به شرح گذرای مانیفست دیپلماسی ایران در خلال جنگ جهانی اول و بررسی نقض بیطرفی، اوضاع سیاسی، اجتماعی و رقابت روس و انگلیس در ایران پرداخته شود.

نقض بیطرفی و اشغال ایران

در قرن اخیر، میهنمان دو مرتبه به اشغال آشکار قوای اجنبی درآمد. پی‏آمد وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم، به رغم اعلان بیطرفی دولت ایران، این بیطرفی به کار نیامد و به هیچ وجه مورد توجه نیروهای انگلیس و روس واقع نشد و بیطرفی ایران به دلایل واهی نقض شد. جنگ جهانی اول در 28 ژوئیه 1914 تقریباَ هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه آغاز شد. این رویارویی نظامی که در ابتدا به مثابه تصفیه حساب میان قدرتهای طراز اول اروپا تلقی می‏شد، دامنه گسترده‏ای یافت. در ابتدا اتریش هنگری به صربستان اعلام جنگ داد. روسیه قوای خود را در مرزهای اتریش هنگری و متحد این امپراتوری، آلمان ، متمرکز کرد. آلمان در یکم اوت به متحد روسیه، فرانسه، اعلان جنگ داد و در 3 اوت طبق نقشه شلایفن بخشی از بلژیک را تسخیر کرد. بریتانیا در 4 اوت به آلمان اعلان جنگ داد. در نوامبر 1914 ترکیه عثمانی متحد جنگی آلمان و اتریش شد و در اکتبر 1915 بلغارستان نیز به آنان پیوست. ژاپن (اوت 1914)، رومانی (ژوئیه 1916) و ایتالیا (مه 1915) به متفقین پیوستند و ایالات متحده در آوریل 1917 به آلمان اعلان جنگ داد و سرانجام با اعلان آتش بس آلمان در 11 نوامبر 1918 جنگ جهانی اول پایان یافت. 2

اما در ایران به گاه وقوع جنگ، صفحات شمالی و شمال غرب کشور زیر سلطه قشون روس قرار داشت. قوای روس در شهرهای آذربایجان، اردبیل، قزوین و انزلی، حضور نامشروع داشتند و بخشهایی از جنوب کشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در اشغال نیروی انگلیس بود.

در پی آغاز جنگ جهانی اول، ایران مشی بیطرفی اتخاذ کرد و فرمان احمدشاه مبنی بر اعلان بیطرفی دولت در 12 ذیحجه 1332ق صادر شد.

نظر به اینکه در [ا] ین اوقات متأسفانه بین دول اروپ نایره جنگ مشتعل است و ممکن است این محاربه به حدود مملکت ما نزدیک شود و نظر به اینکه روابط ودادیه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است برای اینکه عموم اهالی از نیات مقدسه ما در حفظ و صیانت این روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امر و مقرر می‏فرماییم که جناب مستطاب اجل اشرف افخم اکرم مهین دستور معظم مستوفی‏الممالک، رئیس ‏الوزرا و وزیر داخله فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و مأموران دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع مسلک بیطرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت می‏نماید و به این لحاظ مأموران دولت را باید متوجه نمایند که نباید وجهاَ من‏الوجوه براَ و بحراَ کمک به همراهی و یا ضدیت هر یک از دول متخاصمه نموده و یا اسلحه و ادوات حربیه برای یکی از طرفین تدارک و یا حمل کنند و باید از طرفداری با هر کدام از دول متحاربه پرهیز و احتراز نموده، مسلک بیطرفی دولت متبوعه خود را کاملاَ رعایت نمایند و در تکمیل حفظ بیطرفی و صیانت روابط حسنه باز آنچه هیئت دولت مامصلحت داند و به عرض برسد در اجرای مقررات آن امر ملوکانه شرف صدور خواهد یافت. 3

به نظر می‏رسد که اعلام بیطرفی ایران تأثیر چندانی بر چگونگی مواجهه دول متحارب در استفاده از موقعیت سوق‏الجیشی کشورمان نداشت. اندک زمانی پس از شروع جنگ، واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه قوای هندی زیر امر خود از بحرین وارد آبادان شدند و این شهر را اشغال کردند. عمده‏ترین توجیه گسیل این نیروی نظامی، ضرورت محافظت از تأسیسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود. در نیمه اول صفر 1333ق. تبریز به اشغال سپاه عثمانی درآمد 4 و کشمکش نظامی بین عثمانی و روس به اوج خود رسید. گروهی مرکب از نظامیان عثمانی و آلمانی تحرکاتی را در منطقه خوزستان و اطراف آن آغاز کردند. این فعل و انفعالات با واکنشی دیگر از سوی انگلیسی‏ها مواجه شد. آنان این کنش‏ها را به نوعی خرابکاری در امتداد خط لوله نفت تلقی کردند و بهانه تازه‏ای به دست آوردند تا نیروهای خو د را رهسپار اهواز نمایند و حتی تا مسجدسلیمان هم پیشروی کنند.

 

فرصت استثنایی

در زمره بارزترین نوع مقاومت مردمی می‏توان به تکوین « کمیته دفاع ملی» اشاره کرد که توسط جمعی از مهاجران در قم شکل گرفت و شماری داوطلب در آن گرد هم آمدند. مرحله‏ای از اشغال کشور در حال شکل گیری بود و تهران و بسیاری دیگر از شهرها آبستن حوادث بود. روسها با نیروی تازه نفس خود به فرماندهی باراتوف هسته مرکزی مقاومت کمیته دفاع ملی را درهم کوبیدند و شهرهای قم، اصفهان، همدان و کرمانشاه به دست قوای روس افتاد. هر چند مدت زمانی بعد در پی شکست مقطعی انگلیسی‏ها در عراق، قوای عثمانی از ولایات غرب وارد خاک کشورمان شدند و کرمانشاه و همدان را تصرف کردند، لیک همچنان حاکمیت سیاسی در نوسان و ناپایدار بود. در این اوضاع ایرانیان تماشاگر کش و قوس درگیری متحدین و متفقین در خاک خود بودند که هر از چندی کفه ترازو به سود یکی از طرفهای درگیر سنگینی می‏کرد.

انقلاب روسیه که در اکتبر 1917م روی داد، صفحه‏ای نو در تاریخ جنگ جهانی اول گشود. پیامد پیروزی انقلاب بلشویک‏ها در روسیه ، به خروج قوای آن کشور از ایران انجامید. این امر موقعیتی مناسب و فرصتی استثنایی به منظور طرح خواسته‏های به حق ملت در لغو معاهدات ننگین و تحمیلی و تجدیدنظر در قراردادهای جاری را فراهم آورد. زمان و شرایط عینی ابراز مخالفت گسترده و عریان با بیگانگان پدیدار شده بود اما خیانت شماری از دولتمردان و رجال وابسته باعث شد تا فرصت طلایی رویارویی با بیگانگان و حضور نامشروع و اشغالگرانه آنان در میهن، از دست برود.

انگلیسی‏ها با برنامه‏ریزی ویژه خود جای خالی روسها را پر کرده بودند. آنان خطر آلمانها و عثمانی را بزرگ جلوه دادند و از این رو دست به مانور تبلیغاتی گسترده‏ای زدند تا به منظور جایگزینی نیروی نظامی و پلیسی خود در غیاب قوای روس، دستاویز لازم را همراه داشته باشند. بخشهایی از مرکز، غرب و به ویژه شمال کشور در معرض دگرگونیهایی بود تا اینکه در اواخر ماه محرم 1337ق، عثمانی‏ها شرایط ترک مخاصمه را پذیرفتند و دولت آلمان در 11 نوامبر 1918م، آتش بس اعلام کرد و جنگ جهانی اول در 9 صفر 1337ق/ 22 عقرب 1257خ خاتمه یافت. نقض بیطرفی و اشغال نظامی ایران در جریان جنگ جهانی اول بار دیگر حقایق چندی را روشن کرد و ضرورت اتخاذ خط مشی روشن و دیپلماسی فعال را باعث شد که در بخش دوم این نوشتار به آن اشاره خواهد شد.

 ادامه دارد


[ چهارشنبه 88/10/23 ] [ 4:31 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

خوب و شر قانونی است که از ابتدای خلقت در هستی موجود شده است .


آیا می شود قانون را از بین برد، بعبارت دیگر رابطه بین خوب و شر نباشد یعنی اینکه دوست دشمن پیدا نکند زشتی به دنبال زیبایی قد علم نکند، و دروغ افسار بدست بدنبال راستی نیاید ؟...



[ چهارشنبه 88/10/23 ] [ 10:47 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 1615856