سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
روسای جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در روز پنجشنبه هفته جاری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی خواهند کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از فاکس نیوز، "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک سخنرانی می کند.

این در حالی است که صدها تن از رهبران و دولتمردان جهان برای حضور در شصت و پنجمین نشست سالانه سازمان ملل متحد به مقر این سازمان در نیویورک آمده اند تا درباره آخرین تحولات جهان با یکدیگر بحث و تبادل نظر کنند.
 
طبق برنامه این دوره قرار است احمدی نژاد و اوباما در روز پنجشنبه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کنند. کاخ سفید اعلام کرده که اوباما در سخنرانی خود قصد دارد درباره روابط ایران و غرب نیز اظهار نظر کند.
 
بر این اساس محور سخنان اوباما باز بودن درهای غرب بر روی ایران درباره موضوع هسته ای و لزوم همکاری ایران با غرب برای حل و فصل اختلافات بر سر فعالیتهای هسته ای این کشور خواهد بود.
 
آمریکا و همپیمانان غربی اش مدعی هستند که ایران به دنبال اهداف نظامی در برنامه هسته ای خود است و این ادعا در حالی مطرح می شود که ایران بارها بر صلح  آمیز بودن برنامه هسته ای خود تاکید کرده و بازرسیهای آژانس نیز صحت این موضع را تایید کرده است.


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:18 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
اما وزیر زنان مالزی گفته است که حل این معضل اجتماعی فقط با بهتر کردن آموزش بهداشت جنسی در مدارس قابل حل است - موضوعی که مقام های مذهبی با آن مخالفند.


 

 

 

 

 به گزارش نشریه الکترونیکی چارقد به نقل از گزارشگر بی بی سی در کوآلالامپور؛ اولین مدرسه نوجوانان باردار امروز (جمعه، 17 سپتامبر)، در کشور مالزی گشایش یافت.

هدف از این ابتکار مهار آمار رو به افزایش نوزادانی سرراهی در این کشور است.

مقام های مالزی امیدوارند این مدرسه واقع در ایالت جنوبی مالاکا، به زنان جوان کمک کند بر انگ اجتماعی بچه دار شدن بدون شوهر در مالزی غلبه کنند. مالزی یک کشور عمدتا مسلمان است.

دختران نوجوان حامله با آمدن به این مدرسه و ادامه تحصیلشان می توانند باردار بودن خود را از اقوام و همسایگان پنهان کنند.

دانش آموزان این مدرسه نه تنها به مراقبت های پزشکی ویژه زنان باردار دسترسی خواهند داشت بلکه همچنین مشاوره مذهبی در اختیار آنها قرار داده می شود.

امسال در مالزی حدود هفتاد درصد نوزادانی که حاصل رابطه ای خارج از ازدواج بوده اند، سرراه گذاشته شدند.

زنده یا مرده آنها در درگاه منازل، سطل های آشغال و توالت های عمومی پیدا شده است.

اما وزیر زنان مالزی گفته است که حل این معضل اجتماعی فقط با بهتر کردن آموزش بهداشت جنسی در مدارس قابل حل است - موضوعی که مقام های مذهبی با آن مخالفند.

انگ اجتماعی

گردانندگان این مدرسه وعده داده اند که ضمن فراهم آوردن امکانات درسی، از حریم خصوصی نوجوانان محصل و سلامت آنها در دوره بارداری محافظت کنند.

از آنجایی که پلیس مالزی معتقد است که اغلب نوزادان سر راهی متعلق به زوج هایی است که ازدواج نکرده اند، ناشناس ماندن دانش آموزان باردار امری حیاتی قلمداد می شود.

پلیس می گوید این دست از زوج ها از روی استیصال برای مخفی نگه داشتن این واقعیت که قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته اند، نوزاد خود را بدون سرپرست رها می کنند.

در مالزی از جوانان به ویژه جوانان مسلمان انتظار می رود که تا ازدواج نکرده اند رابطه جنسی برقرار نکنند.

مقام های مذهبی در مالاکا نیز می گویند از این به بعد با ازدواج دختران زیر شانزده سال موافقت خواهند کرد تا رابطه جنسی آنها جنبه شرعی پیدا کند.

 

اما وزیر زنان مالزی، که مخالف طرح تاسیس مدرسه ای ویژه دانش آموزان حامله بوده است، به بی بی سی گفت: تفکیک آنها از نظام تحصیلی ِ متعارف، به انگ اجتماعی دامن می زند.

او معتقد است که ریشه این معضل در کمبود آموزش بهداشت جنسی در مدارس است.

وزارت زنان در مالزی سالهاست که مبلغ آموزش بهداشت جنسی و بارداری در مدارس این کشور بوده است. اما گروه های مذهبی جلوی این موضوع را گرفته و گفته اند که این کار فقط باعث می شود شمار بیشتری از نوجوانان حامله شوند.


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:16 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
من اکثرا ماشینم رو میذارم توی کوچه چون هنوزم نمیتونم از دروازه ردش کنم میترسم بزنم اینور و اونور. از اونجائیکه دزدگیرش کار نمی کنه، هرزچندگاهی بهش سر میزنم ببینم سرجاش هست یا نه؟ من البته از اینکار خوشم نمیاد. هفته پیش که یکی از ساکنین کوچه میخواست ماشینش رو ببره بیرون، به من گفت که ماشینم سر راش هست. وقتی سوئیچ انداختم، آقاهه با تعجب گفت که با چه جراتی ماشین رو بدون دزدگیر توی کوچه ول کردم؟ بهش گفتم که این ??? ها سوئیچ ضد سرقت دارن، گفت که اعتماد نکنم و توضیح داد که یکماه پیش پراید برادرش رو از همین کوچه روبرویی دزدیدن. منم یه کم ترس برم داشت. بگذریم.

* وقتی در رو باز کردم، یه پسر افغانی دیدم که داره پشت ماشین یه کاری میکنه، کوچه خلوت بود، راستش ترسیدم بهش نزدیک بشم، برای همین وایستادم کارش تموم بشه، رفتم دیدم یه آگهی رو گذاشته زیر برف پاک کن شیشه عقبی. بعد دیدم پشت و جلوی تمام ماشینهای کوچه همین آگهی رو گذاشته. آگهی رو برداشتم. مال یکی از آرایشگاههای تهران بود. روش با تیتر درشت نوشته بود: مدل موی ماهواره ای فقط با ??? هزارتومن. همیشه برام عجیب بود اینها چرا میگن مدل ماهواره ای؟ مثلا دقت کردین؟ میگن فلانی آرایشش مدل ماهواره ای بود. لباسش مدل ماهواره ای بود و الخ.

* زیر تبلیغ یکسری عکس از مدلهای مختلف مو گذاشته بود که اکثرا حجیم بودند. یعنی من فکر کنم اگه یه دونه از اینها رو آدم روی موش پیاده کنه، احتمالا قدش اندازه ?? سانتی متری درازتر بشه. خوب برای اینکار باید کلی لوازم هم به مو زد که اون حالت وایسته، فکر کنم چند گرمی هم وزن به کله آدم اضافه بشه. فکرشو بکن. تازه اینجا که نمیشه با همون مدل مو رفت بیرون. نهایت بشه برای یکشب مهمانی ای، مراسم عروسی ای چیزی موهات رو اون شکلی کنی و شبش که بخوای بخوابی، باید اونها رو از سرت باز کنی وگرنه اونهمه گل سر و شکوفه فرو میره تو پوست سر آدم. تازه ??? هزارتومن فقط مدل مو میشه. یعنی احتمالا با آرایش و اینها چیزی حدود ???-??? تومنی بشه و همه اینها فقط برای چند ساعت مراسم هست.

* برگشتم به پسره که تبلیغ رو گذاشته بود نگاه کردم. یه لباس خاکی پوشیده بود و سر ظهری حسابی عرق کرده بود. با خودم گفتم حالا به این بیچاره مگه چقدر حقوق میدن؟ نهایت بتونه ??? هزارتومن حقوق بگیره. بدون بیمه، بدون اضافه کاری. ولی آرایشگره حتما خیلی در میاره. واقعا اشتباه می کنین اگه فکر می کنین کسی مثلا مشتری این آرایشگاه نیست یا آرایشگره در طول روز نیم ساعت هم بتونه بیکار بمونه. عروسی برادرم توی قزوین بود (اونجا خونه خریدن و عروس چون قزوینی بود گفتن اینجام یه عروسی بگیریم)، رفتیم یه آرایشگاهی توی قزوین و مدل مو اونجا ?? هزارتومن بود که به نظر من بازم برای چند ساعت خیلی زیاد بود چه برسه به ??? هزارتومن.

* من بارها و گفتم و میگم که جذابترین و پردرآمدترین کار توی ایران آرایشگری هست. یعنی اگه یه روزی از کارتون دست کشیدین یا خسته شدین، حتما سرمایه تون  رو بذارین روی اینکار. حتی اگه اقتصاد از رونق بیفته، بازم فروش رژ لب افزایش پیدا میکنه:)  با این روند “همه اینطورین و من اگه نباشم زشته و تو چشمم”، مطمئن باشید در هر شرایطی بازار کار شما پررونق خواهد بود؛ به طرز عجیبی زنهای جامعه ما فارغ از اینکه ایدئولوژی شون چیه، همه ظاهرا دارن مثل همدیگه میشن. تو خیابونا اگه دقت کنین دخترا اکثرا یه تیپ و یه شکل غالبن.


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:12 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
به گزارش سرویس زنان جهان؛ وی که دارای مدرک تحصیلی دیپلم طبیعی است از سال 51 رئیس هیات مدیره و آسایشگاه کهریزک  و از سال 69 تابحال مؤسس و رئیس هیات مدیره خانه مادر و کودک را عهده دار شده است.

این زن سالمند در سال 77 مقام مشورتی خاص شورای اقتصادی، اجتماعی سازمان ملل متحد (cosoc E) را کسب کرد و در سال 78 ریاست اولین کنفرانس بین المللی سالمندی درایران را برعهده گرفت.



قندهاری همچنین در سال 77 توانست لوح تقدیری به عنوان بهترین سازمان غیردولتی که توسط بانوان داوطلب تأسیس گردیده دریافت نماید. و در راستای فعالیت های خود تابحال 3 جلد کتاب منتشر نموده است.



اشرف قندهاری از سال 51 که فعالیت های خود را در آسایشگاه کهریزک آغاز کرده است توانسته آسایشگاه را از چند اتاق مخروبه در یک زمین شوره زار ???? متری به ??? هزار متر با دهها بخش درمانی و آموزشی برساند. ‏ 

توصیه ای که این زن نمونه به دیگر زنان دارد این است که: زنان خودشان را باور کنند. بپذیرند که قوی هستند. اگر می خواهند در راه احسان و نیکوکاری قدمی بردارند، بدانند که به تنهایی نخواهند توانست. من که کاری انجام نداده ام اما در انجام همین کارهای کوچک هم هرگز تنها نبودم. همیشه همراهانی داشتم که غمخوار من بودند. 

وی هم چنین توصیه می کند: از کار خیر نترسید. وقتی پا در راه خیر بگذارید ایمان داشته باشید که همه درهای بسته باز می شود.
[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:10 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]







[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:9 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
محیط کار

همیشه از گوشه و کنار شنیده ایم که احترام گذاشتن به دیگران واجب است اما این واقعاً چه معنا و مفهومی دارد؟

چطور می توان به دیگران احترام گذاشت؟ شاید سوال ساده ای به نظر برسد اما مطمئناً در عمل چنین نیست.

به همین دلیل تصمیم گرفته ایم چند نمونه از کارهای عملی که می توانید برای احترام گذاشتن به دیگران، چه مدیرعامل شرکت باشید یا مادر خانواده، انجام دهید، اشاره کنیم.

1. وقتی کسی با شما حرف می زند، به صورتش نگاه کنید.

آیا تا به حال شده که برای جلسه ای به یک دفتر دعوت شوید و بعد ببینید که طرف مقابل بیشتر از اینکه به حرفهای شما گوش دهد به صفحه گوشی موبایل یا لپ تاپ خود نگاه می کند؟ این احترام گذاشتن نیست.

پس دفعه بعدی که در گفتگویی شرکت داشتید—حتی اگر مکالمه ای کوتاه باشد—وقتی با شما حرف می زنند، به چشمهای فرد مقابل نگاه کنید حتی اگر به قیمت بستن در لپ تاپ یا کنار گذاشتن گوشی همراهتان باشد.

2. گوش کنید. واقعاً گوش کنید.

و همینطور که به چشمهای فرد مقابل نگاه می کنید، به حرفهایش گوش دهید. واقعاً و با تمام وجود گوش کنید. گاهی اوقات برای اینکه نشان دهید که حرفهای او برایتان مهم است و خوب گوش می کنید لازم است که شما هم اظهار نظر کنید و جواب بدهید.

3. همیشه موافق نباشید.

بعضی ها فکر می کنند که برای محترمانه رفتار کردن نباید هیچوقت با کسی مخالفت کنید. این مسخره است. رئیس قبلی من در شرکت نوکیا همیشه به تیم مدیریتی اش میگفت که اگر هر 8 نفر ما با هم موافق باشیم، 7 نفر بقیه اضافی هستند. و این واقعاً درست است.

4. برای اعلام وجود نیازی به مخالفت کردن نیست.

البته نباید هم همیشه دنبال یک چیزی برای مخالفت بگردید تا وجود خودتان را توجیه کنید. اگر با چیزی هم عقیده هستید و نمی توانید چیزی به آن اضافه کنید، کافی است بگویید که، "این عالی به نظر می رسد. شاید من هم بتوانم در آن کمکی بکنم."

5. برای حل مشکل به محل انجام کار بروید.

برای اینکه با چشم خودتان ببینید به جایی بروید که کار آنجا انجام می شود. اینکار فواید زیادی دارد. یکی از آنها این است که بااینکار می توانید واقعاً در آن موقعیت درگیر شوید و درواقع قادر خواهید بود برای حل مشکل کاری انجام دهید.

6. فشار را بیشتر کنید.

یکی از تناقضات موجود در شرکت های موفق این است که فشار خیلی زیادی روی سازمان وارد می کنند. اینکار معمولاً با ایجاد اهداف بسیار دشوار انجام می شود. گاهی هم با گفتن اینکه چطور شرکت رو به رکود است و همه باید برای کمک به آن صد برابر کار کنند انجام می شود.

بنابراین، با اینکه لازم است توازن و تعادلی وجود داشته باشد، من فکر میکنم که اعمال یک میزان فشار عادلانه روی سازمان کافی باشد.

7. جنگل را ببینید.

و آخر اینکه، شما بعنوان یک مدیر مهمترین کار محترمانه ای که می توانید انجام دهید این است که به خاطر درخت ها چشم از جنگل برندارید. چون اینکار مطمئناً عواقب خوشی نخواهد داشت و این یعنی مکالماتی که دارید—با نگاه کردن به چشم کارمندان—چندان مفرح نخواهد بود.


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:8 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

بسیاری بر این عقیده اند که از زمانی که خط اختراع شد و انسان توانست آثار خود را مکتوب کند توانست فرهنگ خود را جاودانه کند و آن را اشاعه دهد



کد خبر : 06749 تاریخ انتشار : ?? شهریور ????

1

کاغذ و اختراع آن تاثیر شگرفی در انتقال فرهنگ و تمدن انسان ها داشت و امروزه هم با وجود وسایل نوظهور مانند محتوای دیجیتالی و Paperless  کماکان کاغذ جایگاه خود را حفظ کرده و این شاید معضلی باشد بای محیط زیست انسان .

 

چون برای تولید کاغذ و مداد درختان زیادی باید بریده شوند و این تهدیدی است برای جنگل ها و مایه نگرانی دوستداران محیط زیست . و امروزه راه کارهای زیادی برای استفاده مجدد از منابع موجود ارایه می شود تا شاید بتوان به کمک این راه کارها تا حدودی از مصرف بی رویه منابع محدود کنونی جلوگیری شود.

 

  2

 

به تازگی  دستگاهی بنا بر ایده جالبی ابداع شده که می تواند کاغذ های باطله را به مداد تبدیل کند این طرح که جایزه طراحی از شرکت   Liteon را برده و شاید روزگاری توسط این شرکت اجرایی شود به سهولت کاغذ های وارده به دستگاه را بعنوان مواد خام خود بصورت بدنه یک مداد تبدیل می کند البته شاید این سوال پیش بیاید که مگر یک نفر چند مداد در سال استفاده میکند که ارزش آن را داشته باشد یک دستگاه از این را تهیه کند اما این دستگاه از دو منظر قابل بررسی است .

 

  3

 

اول اینکه درختان بیشتری برای ساخت مداد قطع نخواهد شد و دوم اینکه برای شرکت ها و اداراتی که استفاده بیشتری دارند شاید توجیه اقتصادی داشته باشد . در زیر تصاویری از این دستگاه ابداعی را می توانید مشاهده کنید که در نوع خود یک ایده جالب توجه است .

4


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:7 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
سرویس دفاع مقدس ـ در دوران دفاع مقدس، همه قومیت‌های ایرانی حضور داشتند و از نظام و سرزمین خود دفاع کردند. در میان رزمندگان از هر صنفی حضور داشت؛ سپاهی، ارتشی، دانشگاهی، دانش‌آموز، کارمند، کارگر و بازاری. همه اقشار از هر قومیتی دفاع از کشور را وظیفه خود می‌دانستند و فارغ از مرزبندی‌های ظاهری در رفع خطر از این سرزمین کهنسال، جانانه جنگیدند؛ عده‌ای به شهادت رسیدند و به عزت ابدی دست یافتند، عده‌ای سلامت جسمی خود را به مخاطره‌ انداختند و هنوز هم آثار جراحت را بر بدن خود دارند و زجر می‌کشند، عده‌ای هم مظلومانه به دست دشمن نابکار گرفتار شدند و با پیکرهای مجروح تن به قضای اسارت دادند. جمع کثیری هم از زن و مرد و پیر و جوان شبانه‌روز در پشت جبهه، رزمندگان را یاری کردند.

به گزارش «تابناک»، در اردوگاه‌های رژیم صدام، همه قومیت‌ها و اقشار حضور داشتند. به طوری که می‌شود گفت در هر اردوگاه، یک ایران کوچک شده به چشم می‌خورد. وحدت و انسجام اسرای ایرانی که در میان آن‌ها، شماری از هموطنان مسیحی، زرتشتی و کلیمی به چشم می‌خوردند به گونه‌ای بود که گاهی اعضای کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ می‌گفتند «شما در عراق یک جمهوری اسلامی دیگر تشکیل داده‌اید و اگر پرچم ایران را بر فراز اردوگاه به اهتزاز درآورید این حکومت به طور کامل موجودیت پیدا می‌کند.»



بنا بر این گزارش، دشمن در سراسر دوران مقاومت آزادگان، کوشید تا وحدت و همدلی و ایثار و پایداری آنان را بشکند و در سایه تفرقه، به اهداف خود برسد؛ ولی هرگز به مقصود خود نرسید و در پایان آن نبرد نابرابر فرهنگی، به شکست خود اعتراف کرد؛ همان گونه که شکست در جبهه‌ها را پذیرفت و ابتکار عمل را از دست داد.

ذکر خاطراتی از آن دوران خالی از لطف به نظر نمی‌رسد. با ذکر چند خاطره کوتاه ذهن خوانندگان محترم را نسبت به فضای حاکم بر اردوگاه‌ها با فضایی که الهام گرفته از جبهه‌ها و حال و هوای رزمندگان بود، روشن‌تر می‌کنیم.

خاطره اول:

حاج حنیفه یک پیرمرد عرب خوزستانی بود که در اوایل جنگ اسیر شده بود. مرحوم حاج آقا ابوترابی می‌گفت: «با حاح حنیفه در یک سلول بودیم. او زیاد نماز می‌خواند و با تضرع دعا می‌کرد. بعثی‌ها حساس شدند و به او گفتند بعد از نماز چه دعایی می‌خوانی؟ از جواب امتناع کرد. وقتی اصرار کردند، گفت برای سلامتی امام و نابودی صدام دعا می‌کنم، نتیجه اینکه او را زیر شکنجه گرفتند و جیره ‌اندک آب و غذایش را قطع کردند او که سه روز فشار تشنگی و گرسنگی را تحمل کرده بود، بیهوش شد؛ ولی از گفته خود بر نگشت».

خاطره دوم

امیر سرتیپ شهبازی در زمان دستگیری افسر ژاندارمری بود. افسری شجاع و غیرتمند که تا پایان دوران مقاومت بر سر آرمان‌های انقلاب ایستاد. روزی او را به جرم پاره کردن روزنامه دیواری که در آن بعثی‌ها به امام توهین کرده‌ بودند، به انفرادی بردند و زیر شکنجه قرار دادند. دست‌هایش را با زنجیر به سقف بستند و پاهایش را نیز به زنجیر کف سلول. از سر شب تا صبح شکنجه بعثی‌ها را تحمل کرد ولی از اقدام خود اظهار پشیمانی نکرد. مقاومت مردانه‌اش بعثی‌ها را خسته کرد و با سرافرازی از سلول بیرون آمد.


خاطره سوم

علیرضا زارعی نوجوانی سیزده یا چهارده ساله بسیجی، اندامی نحیف داشت و به همراه پدرش در جبهه‌های جنوب اسیر شده بودند. در اردوگاه موصل یک وقتی بعثی‌ها آب و غذا را از اسرا دریغ کردند، آثار تشنگی و گرسنگی در چهره‌ها آشکار شد. افسری بعثی برای شکنجه روحی اسرا، مقداری آب و نان آورد و به علیرضا تعارف کرد. در میان بهت و حیرت خود علیرضا را دید که از پذیرفتن آب یخ و نان امتناع کرد با وجودی که به شدت تشنه و گرسنه بود. او که دست افسر بعثی را خوانده بود گفت «اگر به همه زندانی‌ها آب و نان بدهی من هم پیشکشت را قبول می‌کنم». او تشنگی و گرسنگی را تحمل کرد ولی حاضر نشد از صف متحد هموطنانش در برابر دشمن خارج شود.

خاطره چهارم

شهید خلیل فاتحی، پاسداری رشید و غیور از خطه آذربایجان شرقی بود. در اردوگاه موصل یک قدیم، بعثی‌ها پنجاه نفر را به اتهام خارج کردن سلاح از انبار به طبقه بالایی اردوگاه بردند و به شدت شکنجه کردند. آنها قصد داشتند همه پنجاه نفر را اعدام کنند. خلیل وقتی وضع را اینچنین دید، به فرمانده بعثی گفت «به جز خودم بقیه نقشی در بیرون آوردن سلاح‌ها از انبار نداشتند». همه نجات پیدا کردند ولی خلیل در زیر شکنجه‌های بعثی‌ها مردانه به شهادت رسید.

خاطره پنجم

دکتر چلداوی که خود از اسرای مفقود بود، می‌گفت «روزی تکه کاغذی به دست بعثی‌ها افتاد که حاوی شعری حماسی بود. بعثی‌ها به دنبال صاحب آن می‌گشتند و به این بهانه همه را اذیت کردند. یکی از اسرا برای رهایی بقیه از شکنجه، مسئولیت آن را به عهده گرفت. او را به شکنجه‌گاه بردند و از او خواستند که به امام توهین کند. زیر بار نرفت. هر چه صدای کابل‌ها و نعره دژخیمان بلندتر می‌شد صدایی از آن اسیر مقاوم درنیامد. صبورانه شکنجه‌ها را تحمل کرد. گوشت و پوست کف پاهایش زیر ضربات کابل شکافته شد و به استخوان رسید ولی تن به خواسته دشمن نداد. وقتی خسته شدند و او را رها کردند تا چندین ماه توان راه رفتن را نداشت.

خاطره ششم

مرحوم آقای ابوترابی را به بهانه‌ای واهی زیر شکنجه گرفتند و آنقدر بر اندام نحیفش کابل زدند که خون از بدنش جاری شد. بعثی‌ها برای شکستن مقاومت سایر اسرا و تحقیر سید آزادگان، از او خواستند به امام اهانت کند. وقتی زیر بار نرفت صدای کابل‌ها و فریادهای یا زهرای سید آزادگان به هوا برخاست و دل اسرا را به درد آورد. حاصل کار، پیکر کبود و خون‌آلود ابوترابی بود که به خاطر امتناع از اهانت به رهبر خود، بی‌رمق روانه درمانگاه شد و حسرتی که به دل بعثی‌ها ماند.

خاطره هفتم

در سالگرد هفته دفاع مقدس، بعثی‌ها نگهبان‌ها را دو برابر می‌کردند تا ما و امکان برگزاری هیچ برنامه‌ای نداشته باشیم. با وجود تلاش دشمن و مخاطره زیاد، مراسم رژه در یکی از اتاق‌ها برگزار شد. فضا محدود بود و امکانات خیلی کم ولی برافراشته شدن پرچم سه رنگ ایران و رژه اسرا با لباس و جوراب‌های مشکی که به شکل پوتین درآمده بود و شنیدن صدای طبل و مارش نظامی خیلی روحیه‌بخش بود.


........................................

این هفت خاطره را به مناسبت هفته‌ دفاع مقدس نوشتم تا همه بدانند نعمت آزادی و عنوان آزادگی آسان به دست نیامد. من شاهد بودم که بعثی‌ها در اواسط دوران مقاومت، سیم‌های خاردار را تعویض کردند، درب‌های آهنی که دچار پوسیدگی شده بود، تعمیر و دیوارهای مستحکم زندان، بازسازی شد ولی گوشت و پوست اسرای محنت کشیده دوام آورد و روح بلند آنان هرگز به اسارت دشمن درنیامد.

امروز هم مثل دیروز، این سرزمین الهی و این بوستان بهشتی، مورد طمع دشمنان است، شغال‌ها و کرکس‌ها منتظر غفلت ما هستند. مباد که در اثر تفرقه و اختلاف، رهبر خود را تنها بگذاریم و دشمنان خون‌آشام بر ما مسلط شوند.

هفته‌دفاع مقدس بر همه، مجاهدان دیروز و همه آنان که در آینده از عزت و شرف خود دفاع می‌کنند و پوزه دشمنان ایران را به خاک مذلت و حقارت می‌مالند مبارک باد.  بیژن کیانی

سرداران ارجان

ارجان نام قدیمی منطقه‌ای است واقع در کوههای پارس که قسمت کوهستانی امروزی آن بخشی از کهگیلویه و بویر احمد (جنوب دهدشت و منطقه بهمئی) و قسمت دشت آن شامل بهبهان کنونی و حومه آن است. آنچه تاریخ ارجان را به عنوان یک ناحیه ویژه در تاریخ ایران ثبت کرد، علاوه بر آثار باستانی آن که مربوط به دوره پادشاهی عیلامی است، حماسه جاودان و مقاومت غرورانگیز سردار پرافتخار ایرانی «آریو برزن» و رزمندگان جان برکف و خواهر شجاعش «یوتاب» در مقاومت و رزم تا سر حد مرگ در برابر متجاوزان اسکندر مقدونی است.

اسکندر و فرماندهانش معتقد بودند اگر چنین مقاومتی در ناحیه گوگمل (کردستان کنونی عراق) در مقابل ما می‌شد، قطعا شکست می‌خوردیم و هرگز هیچ جای دیگری را فتح نمی‌کردیم. قرن‌ها از آن واقعه و حماسه گذشت و این سرزمین بزرگ شاهد تجاوز و تهاجم دشمنان و بدخواهان پست سیرتی شد که هر بار ایرانیان یا متجاوزان را با ذلت و خواری از سرزمین خود بیرون راندند و یا آنها را مقهور عظمت روح و منسوخ در تمدن و فرهنگ خود کردند. سرانجام با طلوع انقلاب اسلامی و برچیده شدن بساط پادشاهی و آغاز فصل دیگری از حیات پر افتخار ایران زمین، این بار بدخواهان از شرق و غرب برای فروخواباندن موج مقدس این انقلاب، هم داستان شدند و در سی و یک شهریور 1359 مزدور بی مقدار و در عین حال بی رحمی چون صدام را مامور کردند تا به این مرزو بوم کهن و الهی تجاوز کند. ملت بزرگ ایران از هر نقطه و با هر قومیتی همانند گذشتگان خود تصمیم بر تجدید افتخارات خود با تاسی از فرهنگ غنی اسلام و سالار شهیدان گرفتند.

فرزندان دیار ارجان نیز همپای سایر هموطنان، کار و زندگی و علایق خود را رها کردند و جانانه از ناموس وطن دفاع کردند و در پایان هشت سال مقاومت مومنانه ملت ایران، مردم این خطه قهرمان پرور از آن روزگار یادگاران عزیز و گرانبهایی دارند. بیش از سه هزار شهید، صدها جانباز و ده‌ها آزاده و دلاورمردی‌های رزمندگان ارجان در تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) و لشکر هفت ولیعصر(عج)، شهادت مظلومانه رزمندگان گردان فجر در جاده صفوی، موشک باران مدرسه پیروز و شهادت بیش از 92 نوگل دانش آموز بخشی از فداکاری‌های ساکنان ارجان است.

من در این مختصر، قصد پرداختن به تمامی طومار افتخارات این مردم را ندارم، اما با کسب اجازه از همه شهدا و ایثارگران این خطه، درصددم یادی کنم از سرداران بزرگ ارجان. همانهایی که با کمال تاسف و شرمندگی حتی جوانان همشهری خودم هم آنها را نمی‌شناسند. چه می‌دانم شاید کوتاهی از ما همرزمان و همسنگران آنها باشد و یا نهادهایی که وظیفه‌شان ترویج فرهنگ مقاومت و مردانگی است، کم کاری می‌کنند.

اگر مقاومت مردانه «آریو برزن» نتوانست مانع از پیشروی دشمن و فتح مرکز ایران شود، اما او هم شرمنده تاریخ ملت ایران نشد. سرداران ارجان قرن‌ها پس از او هم مردانه جنگیدند و هم دشمن را از دستیابی به حتی وجبی از این خاک ناکام گذاشتند و اتفاقا یکی از آوردگاه‌های آنها ناحیه، گوگمل یعنی محل شکست ارتش داریوش سوم از اسکندر مقدونی بود.

شکست گوگمل تکرار نشد؛ چون رهبر و فرمانده آریو برزن‌های امروز، خود در خط مقدم مردانگی و مقاومت ایستاده بود. بهبهان و نواحی اطراف آن، همچون تنگ تکاب (تنگه محل درگیری آریو برزن با اسکندر) و بهمئی سر خود را بالا گرفته و بر خود می‌بالند به خاطر داشتن سرداران بزرگی چون شهید دکتر مجید بقایی فرمانده بزرگ و محبوب قرارگاه کربلا که بسیاری از فرماندهان شهید و عزیز دفاع مقدس چون باکری، همت و... تحت فرماندهی او بودند، اسماعیل دقایقی فرمانده دلاور سپاه بدر که آوازه و نام او لرزه بر پیکر صدام و فرماندهان او می‌انداخت و حماسه‌های جاودانی همراه با مجاهدان عراقی در جبهه‌های حق علیه باطل خلق کرد، شهید عبدالعلی بهروزی فرمانده تیپ آبی خاکی امام حسن مجتبی، آن لربچه پر از نور و معنویت، حبیب شمایلی جانشین لشکر 7 ولیعصر و برادر شهیدش سردار حمید شمایلی و شهید دکتر مصطفی شهیدزاده جهادگر عاشقی که جبهه‌های جنگ مدیون فداکاری‌های او است و بیش از بیست سردار و فرمانده دیگر که حداقل سمت آنها فرماندهی گردان بود.






مردم بهبهان و ارجان در نبرد هشت ساله ملت ایران دین خود را ادا کردند اما دلشکسته غربت سرداران شهید خود هم هستند. آنان می‌پرسند چرا بقایی از هر سردار شهیدی

غریب تر است در حالی که او سمت فرماندهی بر بسیاری از آنان داشت. ارجانی‌ها در فاصله سه روز پس از موشک باران مدرسه پیروز آنچنان اعزام نیرویی به جبهه داشتند که علی معلمی شاعر دفاع مقدس و سراینده نوحه‌های حاج صادق آهنگران در رثای آن حادثه و آن اعزام اینچنین سرودند:
از فلک خون می‌چکد بر فضای بهبهان... رو سوی جبهه‌اند شیرهای بهبهان... .

موشک بارا‌ن‌های مداوم شهر، شهادت رزمندگان در جبهه‌ها بویژه حادثه شهادت بیش از 90 تن از گردان فجر در عملیات کربلای5 توسط بمباران شیمیایی هم نتوانست مانع حضور شرافتمندانه مردم ارجان در صحنه رزم و مردانگی شود. همه اینها در حالی است که کل جمعیت ساکنان آن منطقه در آن زمان نزدیک به یکصد هزار نفر بود. بیست و نه سردار شهید برای آن جمعیت افتخار بزرگی است.

بارها در جمع رزمندگان و جانبازان و آزادگان بهبهان و حومه شاهد بودم؛ هرگاه سخن از آن روزها به میان می‌آید، مظلومیت سرداران ارجان به ویژه مجید بیت الغزل سخن آنان است.
سری به نشانه تاسف تکان می‌دهند و آهی از ته دل می‌کشند و افسوس می‌خورند و گاه بر مظلومیت مجید و یارانش می‌گریند.

این را نوشتم که هم شاید وظیفه خود را انجام داده باشم و هم به امید ادای دین مجید و یارانش از سوی آنهایی که این دین بر گردن آنها است.

در پایان ضمن درود بر همه شهدای دفاع مقدس و امام عزیز و آرزوی سلامتی برای رزمندگان و بقیه السیف از سرداران دفاع مقدس، نام و سمت برخی از سرداران شهید ارجان را تقدیم اهل عزت و شرف می‌کنیم.

«فسلام علیکم یوم ولدتم و یوم قتلتم و یوم یبعثکم حیا»

1- سردار خلبان پاسدار شهید احمد وتری فرمانده گردان پیاده
2- سردار پاسدار شهید لطف اله جهانتاب فرمانده طرح و عملیات تیپ امام صادق(ع)

3- سردار پاسدار شهید محمد شجاعی فرمانده گردان پیاده
4- سردار پاسدار شهید حمید شمایلی فرمانده گردان مهندسی زرهی

5- سردار پاسدار شهید محسن اکبری فرمانده طرح و عملیات تیپ 31 عاشورا
6- سردار پاسدار شهید عبدالله رنجبر فرمانده گردان پیاده

7- سردار پاسدار شهید حبیب الله دیم فرمانده گردان تخریب
8- سردار پاسدار شهید حاج عبدالخالق اولادی فرمانده گردان پیاده

9- سردار پاسدار شهید خداداد اندامی فرمانده محور عملیاتی
10- سردار پاسدار شهید کاظم شریعتی فرمانده گردان پیاده

11- سردار پاسدار شهید خیر اله جنت شعار فرمانده گردان پیاده
12- سردار پاسدار شهید مهدی مستوفی فرمانده گردان پیاده

13- سردار پاسدار شهید داود دانایی فرمانده گردان پیاده
14- سردار پاسدار شهید حاج کمال صادقی فرمانده گردان پیاده

15- سردار پاسدار شهید سلیمان یدکام فرمانده محور اطلاعات عملیات
16- سردار پاسدار شهید فرشاد نوریان فرمانده گردان پیاده جند الله مهاباد

17- سردار پاسدار شهید محمد شعبانی فرمانده گردان
18- سردار پاسدار شهید غلامعباس مکوندی فرمانده سپاه بهبهان

19- سردار پاسدار شهید احمد راهنورد فرمانده عملیات سپاه بهبهان
20- سردار پاسدار شهید ابراهیم نیکپور فرمانده گردان پیاده

21- سردار پاسدار شهید منصور ملک پور فرمانده گردان پیاده
22- سردار پاسدار شهید مهندس صدراله فنی فرمانده قرارگاه فجر

23- سردار پاسدار شهید مسعود پیشبهار فرمانده طرح و عملیات لشکر 5 نصر
24- سردار پاسدار شهید  خیرله صفری زاده فرمانده حفاظت اطلاعات قرارگاه کربلا

فریبرز خوب نژاد
 با تشکر از رزمنده جانباز حمید حکیم الهی به خاطر ارسال تصاویر و طرح موضوع



[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:6 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]


چه کسانی سریال پر ماجرای فرار از زندان را دوبله کردند؟
در ادامه مطلب به این موضوع پی خواهید برد ...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:5 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
علمای مذهب مالکی الجزایر، از آنچه به نام هرج و مرج صدور فتوا از آن یاد کرده اند، به تنگ آمده و خواهان رسیدگی یک مرجع واحد به این آشفتگی دینی شدند.

به گزارش «تابناک»، پایگاه خبری «ایلاف» با طرح این موضوع نوشت: «شیخ شمس الدین» از علمای الجزایر، با انتقاد از وضعیت کنونی صدور فتوا گفته است، «سال هاست که در الجزایر مردم بر پایه مذهب مالکی، احکام خود را دریافت می کنند؛ اما اکنون، گروهی به ادعای پیروی از گذشته، اقدام به صدور فتواهایی می کنند که خارج از شریعت بوده و گمراهی مسلمانان را در پی خواهد داشت.»

این عالم دینی الجزایری افزود: گروهی پیدا شده اند که به نام اسلام و سنت، جوانان را جذب کرده و آنها را به کارهای خلاف دین نظیر تشکیل گروه های انتحاری دعوت می کنند و این گرو ه ها تا کنون به بیش از سیصد گروه رسیده و عملا ناامنی را در جهان اسلام شایع کرده اند و این مفسده ها ناشی از صدور انواع فتواهای بی پایه و منحرف کننده است.

بر پایه این گزارش، «عدة الفلاحی»، مشاور تبیلغی وزیر امور دینی الجزایر نیز گفت: در اوضاع کنونی، نمی توان آشفتگی صدور فتوا را کنترل کرد و باید هر چه سریعتر علمای اسلام تکلیف صدور فتوا را روشن کنند تا مسلمانان بیشتر از این سردرگم نشوند.

ذکر این نیز لازم است، در پنج سال گذشته، انواع فتواهای عجیب از سوی برخی علمای وهابی در عربستان، مصر و امارات صادر شده که هیچ سندیت علمی و دینی نداشته و جنجال هایی نیز در پی داشته است.

فتوای «رضاع کبیر» (محرمیت مرد بالغ بر اثر شیر خوردن از زن نامحرم)، فتوای «ازدواج مسیار »، فتوای رقص زنان برای نامحرمان در صورت تحریک نشدن مردان و فتوای محرمیت زنان و مردان کارمند، تنها در ساعات اداری، تنها بخشی از فتواهای عجیبی است که برخی داعیه داران دینی وهابی و مفتی ها به صدور آن اقدام کرده اند.
[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 8:3 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 1615865