علی داودی | ||
|
محمد مطلق طی یادداشتی در خبرآنلاین به نشانهشناسی عکس رئیسجمهور در حال تماشای بازی فوتبال ایران و نیجریه پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم: ساعت یازده و نیم شب رئیسجمهور بدون لباس روحانیت با بلوز آستینکوتاه سفید و شلوار گرمکن مشکی، نیمرسمی و نیمراحت در حال تماشای بازی ایران - نیجریه است. نه پا روی پا انداخته و نه نظیر آنچه از روسای جمهور کشورهای غربی دیدهایم، پا روی میز گذاشته است. آقای روحانی به نشانه راحتی، اندکی به پهلو خم شدهاند؛ این وضعیت در یکی از عکسها که از رو به رو گرفته شده و تلویزیون در کادر نیست به خوبی قابل مشاهده است. رنگ پیراهن رئیسجمهور سفید و همرنگ پیراهن تیم ملی و یکی از سه رنگ پرچم کشورمان است که نشانهای است از صلح، با پرچمی کوچک سمت چپ سینه که درست روی قلب قرار میگیرد.
جمع شدن یا تاخوردگی فرش زیر میز تلویزیون، نشان میدهد که اتاق چندان با سلیقه زنانه آراسته نشده و احتمالا آنچه میبینیم خانه رئیسجمهور نیست بلکه میتواند اتاق استراحت ایشان در همان دفتر ریاست جمهوری باشد. مبلمان، تلویزیون، میز تلویزیون و فرش ایرانی نهچندان گرانقیمتی که کف اتاق کوچک را پوشانده همه و همه معمولی و حتی از مد افتادهاند. بهویژه میز تلویزیون کاملا گویای از مدافتادگی است. نور و کادر عکسها نشان میدهد که آنها را یک عکاس حرفهای نگرفته است.
اگر این اتاق یکی از اتاقهای دفتر کار ریاست جمهوری باشد، میتوان گفت که محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین نیز بارها در آن استراحت کرده و چه بسا روی همان مبل و از همان تلویزیون یکی از بازیهای فوتبال ایران را نیز تماشا کرده است. اما آنچه ما از رئیس پیشین به واسطه عکسهایی که از او دیدهایم به یاد داریم، چهار زانو نشستن ایشان سر سفره در حال مالیدن پنیر به تکهای نان لواش است یا خوابیدن روی فرش و مچاله شدن کنج دیوار و پشتی. کارمندهای ادارات معمولا بعد از ناهار با چنین وضعیتی در نمازخانه چرت میزنند.
اما محتویات روی میز رئیسجمهور؛ یک استکان چای - قندانی روی میز دیده نمیشود - یک ظرف کوچک آجیل، یک ظرف کوچک میوه و یک ظرف کوچک شکلات، دستمال کاغذی، کنترل تلویزیون - کنترل ماهواره یا دیویدی روی میز نیست - و یک پیشدستی. رئیسجمهور فعلا چیزی نخورده است.
نخستین سوالی که در مواجهه با چنین تصویری در ذهن سادهاندیشان - ببخشید اصطلاح دیگری پیدا نکردم - شکل میگیرد این است که مگر رئیسجمهور آنقدر وقت دارند که ساعت یازده و نیم شب این چنین راحت به تماشای فوتبال بنشینند؟ چنانکه یکی از همکاران من دقیقا همین سوال را از من میپرسد. در مرحلهای بالاتر، ذهن بهانهجوی سیاسی حتی میتواند به وضعیت پیشروی همان روز داعش در عراق و نشست ظریف و اشتون و اظهارات عراقچی در رابطه با مذاکره ایران و آمریکا درباره عراق و ... اشاره کند و اینکه آیا در چنین بلبشویی شایسته است رئیسجمهور خود را با فوتبال و استراحت ساعت یازده و نیم مشغول کند؟ تصویری که در سالهای گذشته از نحوه مدیریت یک رئیسجمهور در ذهن طبقات محروم فکری و فرهنگی جامعه رسوب کرده همان تصویر چهار زانو نشستن و مچاله خوابیدن است که اینک نیز با همان وجب اندازه میگیرند؛ رئیسجمهوری که شب نمیخوابد، صبح نان و پنیر میخورد، ناهارش را با یقلوی از خانه به دفتر ریاست جمهوری میبرد و با میهمانان عالیرتبه خارجی در کاخ سعدآباد دیدار نمیکند بلکه آنها را به خیابان پاستور میکشاند. در یکی از همین دیدارها بود که کلاغهای بیقرار درختان بلند حیاط ریاست جمهوری، کت یکی از سران کشورهای دوست را کثیف کردند. پس از آن نامه اعتراضی نوشته شد و ...
پرسشی که در مقابل این بهانه باید پرسید آن است که چگونه میتوان شب بیخوابی کشید و روز غذای خوب نخورد و بیاشتباه و کمهزینه مدیریت کرد؟ مسئله مهم هزینه مبلمان رئیسجمهور - عین همان مبل در خانه ما هم هست - یا ظرف آجیل و یا اینچ تلویزیون او نیست. مسئله، هزینه مدیریت است.
چند روز پیش در یک رقم ناقابل، سازمان میراث فرهنگی 120 میلیارد تومان از سوی سازمانهای بینالمللی جریمه شد؛ نتیجه یک تصمیم اشتباه در زمان مدیریت نان و پنیر خورها. سازمان میراث فرهنگی همچنین اعلام کرده است که خسارتهای واردشده به دلیل جابهجاییهای غیر کارشناسی سازمان و عقد قراردادهای اشتباه آنچنان است که 120 میلیارد تومان در این میان گم است. حال این وضعیت را به همه سازمانها و وزارتخانهها تعمیم دهید.
دولت روحانی در بهترین وضعیت شاید بتواند با ترمیم خرابیها پس از چند سال کشور را به آخرین روزهای دولت اصلاحات برگرداند و تصویر نان و پنیر خوردن و مچاله خوابیدن و هزینه تراشیدن را از ذهنها پاک کند.
اما تماشای فوتبال در ساعت یازده و نیم و چند نکته:
1. تماشای فوتبال اگرچه نوعی تفریح است اما برای یک مدیر تصمیمساز بخشی از کار و مسئولیت است.
2. یک مدیر موفق مدیری نیست که شب نخوابد بلکه مدیری است که یک مجموعه را چنان اداره کند که هر کسی به درستی مسئولیت خود را بههنگام و دقیق انجام دهد.
3. یک مدیر خوب مدیری نیست که خود را از آجیل و میوه محروم کند، بلکه مدیری است که همانها را برای همه بخواهد.
4. یک رئیسجمهور خوب رئیسجمهوری است که مثل هر انسان دیگری برای خوراک، پوشاک و تفریح خود برنامه دارد و در عین حال با تصمیمهای اشتباه، هزینه روی دست کشور نمیگذارد.
[ شنبه 93/3/31 ] [ 6:15 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
پدر داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) روز گذشته بر اثر سرطان فوت کرد و پس از آن عکس یادگاری عمو پورنگ و پدرش، به عنوان عکس یادگاری با جنازه در سایتهای خبری میچرخد.
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، روز گذشته پدر داریوش فرضیایی در سن 85 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. پس از آن فرضیایی با انتشار عکسی در کنار پدرش در اینستاگرام نوشت: «پدر عزیزم تولدت مبارک؛ خوش بحالت که زنده شدی و ما همچنان مرده در این دنیای بیارزش غوطهوریم... شادی روح همه رفتگان صلوات» [ شنبه 93/3/31 ] [ 6:13 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
دختر جوان که با دوست فیسبوکیاش به ویلایی در بومهن رفته بود وقتی فهمید پای در پاتوق شیاطین گذاشته است، فرار کرد. پسران که میدیدند طعمهشان گریخته است به تعقیب خیابانیاش پرداختند تا اینکه در صحنه تصادفی دستگیر شدند. [ شنبه 93/3/31 ] [ 6:12 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
محمود هاشمی، کوچکترین برادر خانواده هاشمیرفسنجانی است. او را شاید بتوان شبیهترین و کمتر دیدهشدهترین برادر آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی خواند. محمود هاشمی، بازنشسته وزارت امور خارجه است و بهطورکلی از دنیای سیاست کنار کشیده و به قول خودش، کشاورزی میکند و هم از اینروست که هرگز در محافل خبری از او عکس و مطلبی منتشر نشده است. این دیپلمات بازنشسته، سالها مسئولیت معاونت وزارت خارجه در دوران علیاکبر ولایتی را در کارنامه دارد اما از آن دوران تصویری از او موجود نبود. [ شنبه 93/3/31 ] [ 6:11 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
اعتراف صریح حدادعادل به هزینههای تحمیل شده از سوی احمدینژاد به اصولگرایان برای دومین بار. [ شنبه 93/3/31 ] [ 6:6 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
سایت «تاریخ ایرانی» نوشت: مهمترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی نمایندگان مجلس «موضعگیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضائیه و عدم درک صحیح از بدیهیترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا» اعلام شد.
اینچنین بود که بعد از برگزاری دو جلسه مجلس در روزهای 30 و 31 خرداد 1360 این طرح دو فوریتی با 177 رأی موافق، یک رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به تصویب رسید.
طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر 11 روز پس از آن به تصویب نمایندگان رسید که امام خمینی وی را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرده بود. یک روز پس از آنکه نمایندگان مجلس به عدم کفایت بنیصدر رای دادند، امام خمینی طی حکمی بر اساس قانون اساسی ابوالحسن بنیصدر را از سمت ریاست جمهوری عزل کرد.
ماجرای اختلافات میان مجلس و بنیصدر از ابتدای روی کار آمدن دولت وی و در جریان انتخاب نخستوزیر کلید خورد. هر چند با انتخاب شهید رجایی به سمت نخستوزیری به نظر میرسید موضوع اختلافات به فراموشی سپرده خواهد شد اما تقابل میان نیروهای مشهور به خط امام (ره) که عمدتا از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند و بنیصدر پس از انتخاب نخستوزیر و کابینه نیز همچنان ادامه یافت و در زمستان 1359 دور تازهای از منازعات شروع شد.
در آخرین روزهای پاییز 1359، سخنرانی احمد سلامتیان و حسن لاهوتی اشکوری از یاران نزدیک بنیصدر در مشهد باعث مناقشات و درگیریهایی بین هواداران دو گروه شد و در اسفندماه همان سال نیز با سخنرانی 14 اسفند رئیسجمهوری در دانشگاه تهران، این منازعات شدت گرفت.
با شدت گرفتن اختلافات در نوروز 1360، هیاتی از سوی حضرت امام خمینی، مسئول رسیدگی به اختلافات پیشآمده شد و به روزنامهها اخطار شد که از انتشار مواردی که باعث آشوب میشود، خودداری کنند اما شروع کار این هیات، هیچ تاثیری در جلوگیری از توسعه تحریکات و اغتشاشات نداشت. در این میان روابط میان بنیصدر با سازمان مجاهدین خلق گستردهتر شد. اینچنین بود که مجاهدین خلق (منافقین) در 18 خرداد 1360، حمایت کامل و یکپارچه خود را از بنیصدر اعلام و به نهادهای انقلابی و مسئولان حمله کرد.
پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا در 20 خرداد 1360 توسط امام خمینی، سازمان مجاهدین خلق طی اطلاعیهای ضمن حمایت از بنیصدر، خواستار حراست از جان رئیسجمهور شد. در این اطلاعیه آمده بود: «مجاهدین خلق ایران با اخطار قاطع انقلابی علیه هرگونه سوءنیت به جان رئیسجمهور، از تمامی خلق قهرمان ایران، آمادگی و حضور دائم در صحنهها و مقاومت پیگیر را طلب نموده و در این شرایط حمایت از شخص رئیسجمهور و حفاظت از جان او را یک وظیفه مبرم انقلابی در سراسر کشور تلقی میکند.»
همزمان با تصویب دو فوریت طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی مجلس شورای اسلامی، سازمان مجاهدین خلق یک بار دیگر با حمایت از وی، طی اعلامیهای تهدیدآمیز، نمایندگان را از شرکت در جلسه بررسی عدم صلاحیت رئیسجمهور بر حذر داشت. در این اطلاعیه آمده بود: «... سازمان مجاهدین خلق ایران به تمامی نمایندگان که در مجلس حضور مییابند، نسبت به کلیه عواقب گسترده عزل رئیسجمهور در فضای هیستریک ارتجاعی حاکم، زنهار میدهد. از اینرو با یادآوری مجالس و ادوار قانونگذاری که در تاریخ معاصر ایران به استقرار دیکتاتوری منجر شده است، ما به فرد فرد نمایندگان حاضر و به ویژه آنها که نسبت به سرنوشت مردم ایران احساس مسئولیت میکنند، تذکر میدهیم که خود را شایسته لعن و نفرین ابدی ملت ایران نساخته و مرعوب صحنههای ساختگی چماقداران در برابر مجلس نشوند.»
با وجود این، در حالی که به نوشته روزنامه کیهان، روز جمعه 29 خردادماه میلیونها نمازگزار جمعه خواستار عزل و محاکمه بنیصدر شدند، روز شنبه 30 خردادماه بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی آغاز شد. همزمان سازمان مجاهدین خلق از هوادارانش دعوت کرده بود تا در روز 30 خرداد 1360، در حمایت از بنیصدر به خیابانها بیایند.
همزمان با این بیانیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای نسبت به تحرکات ضدانقلاب هشدار داد و بهزاد نبوی، سخنگوی دولت از برخورد قاطعانه قوای انتظامی با درگیریهای خیابانی خبر داد. با این حال گروهی از هواداران سازمان مجاهدین خلق در روز 30 خرداد به خیابانها آمدند. روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی با عنوان «هجوم مسلحانه مجاهدین خلق به مردم، با خشم انقلابی تودههای مسلمان مواجه شد»، نوشت: «طی درگیریهای وسیعی که روز گذشته در چندین نقطه تهران رخ داد، گروهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که به چاقو و اسلحه گرم مسلح بودند در خیابانها به راه افتادند و طی درگیریهایی که به وجود آوردند، بر اساس آمار موجود در پزشکی قانونی 14 مرد و دو زن را کشته و عده زیادی را مجروح کردند. تظاهرکنندگان در چندین خیابان از جمله خیابان سهروردی به اتومبیلهای سواری و اتوبوسها حمله کردند و تعداد زیادی از شیشههای اتومبیلها را خرد کردند و در خیابانهای دیگر به ساختمانهای مردم و اموال بیتالمال آسیب رساندند. روز گذشته خیابانهای طالقانی، ولیعصر، انقلاب و میدان فردوسی غرق در آتش و دود غلیظ لاستیک و تخته و جعبه مقوایی بود که توسط اعضا و هواداران جنبش ملی مجاهدین به آتش کشیده شده بود.»
این روزنامه درباره کشتهشدگان واقعه 30 خرداد نوشت: «از جمله کشتهشدگان حوادث دیروز که هویتشان مشخص شده است سیدخلیل حسینی مسئول کتابخانه مسجد حضرت علی (ع) واقع در خیابان سهروردی و علی مازندرانی مسئول امور شهرستانهای بنیاد شهید بودند.»
این روزنامه در ادامه گزارش خود از تظاهرات حزباللهیها در ساعت 18:35 خبر داده و مینویسد: «در این ساعت گروهی از مردم در میدان فردوسی شروع به دادن شعار علیه بنیصدر کردند. این گروه در حالی که فریاد میزدند مرگ بر بنیصدر - خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم، در خیابان قرهنی دست به راهپیمایی زدند. در ساعت 18:45 یک ماشین سواری متعلق به سازمان صنایع ملی ایران توسط هواداران گروهکها به آتش کشیده شد. در خیابان طالقانی مقداری خون ریخته شده که در کنار آن نوشته شده است: این خون یک برادر حزباللهی است که در پشت جبهه به طرز غریبانهای شهید شده است».
بعد از این وقایع، علی قدوسی دادستان کل انقلاب با صدور بیانیهای از برخورد قاطع با عوامل درگیریهای تهران خبر داد. در این بیانیه آمده بود: «به دنبال اعلام جنگ مسلحانه گروه منافقان - و درگیریهای تهران - دادسراها و دادگاهها موظفند با کمال قدرت در مقابل توطئههای شوم آنها در تمام کشور برخورد قاطع و بیامان بنمایند.» کمیته مرکزی هم در اطلاعیهای با اعلام اینکه «پردههای فریب و نیرنگ منافقین دریده شده است»، اعلام کرد: «بدیهی است پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی از این پس با گروههای محارب برخوردهای قاطع و اسلامی خواهد داشت.»
فردای آن روز در جوی خاص بررسی کفایت سیاسی رئیسجمهوری در مجلس شورای اسلامی ادامه یافت و بعد از نطق موافقان و مخالفان، طرح مذکور با 177 رای موافق، 12 رای ممتنع و یک رای مخالف از تصویب نمایندگان گذشت.
اینچنین بود که اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس با ارسال نامهای به امام با اعلام رای مجلس به عدم کفایت سیاسی بنیصدر خواستار اعلام نظر بنیانگذار انقلاب شد. متن این نامه بدین شرح است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
محضر شریف حضرت آیتالله العظمی امام خمینی ادامالله ظله
محترما به استحضار میرساند رای مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ 1360/3/31 پس از بحث و بررسی با حضور یک صد و هفتاد و نود نفر به شرح زیر:
آرای موافق: یک صد و هفتاد و هفت نفر
آرای مخالف: یک نفر
آرای ممتنع: دوازده نفر
در مورد آقای سیدابوالحسن بنیصدر بر این قرار گرفت که آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد.
به موجب اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیمالشأن گزارش میگردد.
رییس مجلس شورای اسلامی
اکبر هاشمی رفسنجانی»
یک روز پس از آن، امام خمینی (ره) در پینوشت نامه ریاست وقت مجلس شورای اسلامی مرقوم فرمودند: «پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارند، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.
اول تیرماه 1360
روحالله موسوی الخمینی»
بدین ترتیب دوران ریاست جمهوری اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران به پایان آمد و شورای موقت ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور آیتالله موسوی اردبیلی، محمدعلی رجایی و آیتالله هاشمی رفسنجانی برای اداره امور اجرایی کشور تشکیل شد. [ شنبه 93/3/31 ] [ 6:4 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
به گزارش ایسنا، دکتر هما بابایی خاطرنشان کرد: نوزادانی که از مادران HIV مثبت و یا مبتلا به هپاتیت B به دنیا میآیند بهتر است درهمان ساعات اولیه تولد و قبل از تزریق واکسنهای نوزاد و ویتامین K حمام شوند. [ دوشنبه 93/3/26 ] [ 2:47 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
مارسل لازار، شهروند رومانیایی الاصل که پیش از این راننده تاکسی بوده و دستی در دنیای هک دارد. هکرها وی را با نام Guccifer میشناسند و وی به این مشهور است که چندین مقام ارشد دولتی آمریکا از جمله دو رئیس جمهور سابق این کشور را هک کرده است. حال به اتهام انتشار تصاویری که بوش از خود در حمام کشیده به دادگاه خوانده شده است! به گزارش «تابناک» Guccifer به اتهام کلاهبرداری اینترنتی، دسترسی بدون مجوز به سیستمهای رایانهای محافظت شده، سرقت هویت و جلوگیری از اجرای عدالت، روز پنجشنبه به دادگاه عالی ایالات متحده خوانده شده است. اما نکته جالب در کیفرخواست Guccifer این است که وی اقدام به انتشار اطلاعات دزدی شده از ایمیل و شبکه اجتماعی افراد سرشناس در ایالات متحده کرده است. این افراد سرشناس شامل اعضای خانواده دو تن از رؤسای جمهوری سابق ایالات متحده، یکی از اعضای کنونی کابینه دولت این کشور و دیگری عضو سابق ستاد مشترک آمریکا و یکی از مشاوران رئیس جمهور سابق این کشور است. وزارت دادگستری ایالات متحده در این باره اعلام کرده که Guccifer پس از دسترسی غیرمجاز به رایانههای این افراد، اقدام به سرقت دادهها و اطلاعات شخصی از ایمیل و شبکههای اجتماعی آنها و همچنین اطلاعات مالی و پزشکیشان کرده است. اما بشنوید از سابقه این هکر! وی در فوریه سال 2013 مسئولیت هک ایمیل اعضای خانواده جورج دبلیو بوش رئیس جمهور سابق ایالات متحده را بر عهده گرفت که پس از آن اقدام به انتشار عکسهایی کرد که به گفته خود وی، نقاشیهایی است که جورج دبلیو بوش حین استحمام از خود کشیده است! این دو تصویر شامل عکسی از بوش در زیر دوش حمام و تصویری از وی در وان حمام است:
اما به غیر از آن، این هکر سر و صداهای بیشتری هم بر پا کرده بود. در همان سال، وی اقدام به انتشار اطلاعات افشاگرانه ای کرد که ارتباط یکی از اعضای پارلمان اتحادیه اروپا با نام Corina Cretu با کولین پاول، وزیر خارجه سابق ایالات متحده کرده بود. وی ایمیلهای احساسی که از سوی Corina برای پاول فرستاده شده بود، در فضای آنلاین منتشر کرده بود. هرچند وزارت دادگستری ایالات متحده نام قربانیان این پرونده را فاش نکرده است، گفته میشود قربانی شماره 1 یکی از اعضای خانواده جورج دبلیو بوش است؛ به ویژه که گفته میشود این قربانی دختر جورج بوش پدر و خواهر جورج دبلیو بوش با نام دوروتی بوش است. گفته میشود Guccifer این تصاویر از جورج بوش را زمانی که وی آنها را برای خواهر خود از طریق ایمیل فرستاده، به دست آورده است. در این بین، گویا بسیاری از اطلاعات خانوادگی دیگر بوش نیز دزدیده شده؛ از جمله اطلاعات مربوط به مراسم خاکسپاری احتمالی جورج بوش هنگامی که وی در سال گذشته به علت بیماری در بیمارستان بستری بود. هماکنون لازار در رومانی به اتهام هک اطلاعات بسیاری از شهروندان رومانیایی در زندان است و حکم وی تا کنون هفت سال زندانی است. این در حالی است که هنوز اتهامات مطرح از سوی ایالات متحده در این حکم دیده نشده و شاید با وارد شدن این اتهامات این هکر پر سر و صدا و شوخ طبع، مجبور شود مدت بیشتری به دور از اطلاعات خانوادگی مقامات و شهروندان گذراند. [ دوشنبه 93/3/26 ] [ 2:46 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
پس از رفتار عجیب و غیرعقلایی یک خواننده هتاک در کنسرتش مقابل دیدگان حیرتزده حاضران، گروهی از این کار به عنوان دفاع از آزادیِ عمل خواننده به شیوههای عجیبتر از اصل اتفاق دفاع کردند. همزمان اما ازدواج یک بازیگر سینما با چهرهای که تصورش را نمیکردند، باعث شد برخی از همین گروه اقدام به طرح حملاتی سنگین به این بازیگر زن کنند و حداقل انتخاب فردیاش را به چالش بکشند تا این پرسش مطرح شود، چرا با استانداردهای دوگانه حتی در قضاوت درباره آزادیِ فردی و اجتماعی مواجهیم؟! به گزارش «تابناک»، پس از برهنه شدن شاهین نجفی، خواننده هتاک، که سابقه توهین به دو امام معصوم را با گستاخانه ترین ادبیات داشت و سپس با ادبیاتی مشابه بر چهرههای برجسته فرهنگی کشورمان ـ که با رئیس جمهور دیدار کرده بودند ـ تاخته بود، گروهی از طرفدارانش با بیمنطقی کامل، از این رفتار دفاع کردند و هر اندیشمندی که این شیوه اعتراض را به نقد میکشید، با ادبیاتی سنگین و توهین آمیز مورد هجمه قرار دادند. دفاع از برهنه شدن شاهین نجفی از سوی هواداران این خواننده نامتعادل که تلاش کرده تاکنون رفتارهای غیرعقلاییاش را با وام گرفتن از رخدادهای سیاسی در خارج از ایران مشروعیتسازی کند، به همین جا پایان نیافت و گروهی حتی با برهنه شدن و راهاندازی کمپین اینچنینی، اقدام به حمایت از این رفتار غیرمنطقی کردند؛ این اتفاقی در نوع خود کمسابقه و البته از خوانندهای که «شر بودن» را نمادش قرار داده، عجیب نیست و به هر حال نمیتوان بیش از این انتظار داشت. چه بسا در آینده شاهد رفتارهای ناهنجارتر از برهنه شدن از سوی این خواننده روی صحنه کنسرت و در ملأعام باشیم و جماعتی نیز از این رفتار ناهنجار حمایت کنند؛ بنابراین، نمیتوان بیش از این انتظار داشت، زیرا در هر جامعهای چنین اشخاصی هستند که شیوههای اینچنینی را انتخاب میکنند و به واسطه فقدان عقبه عقلانی، به سرعت نیز به فراموشی سپرده میشوند؛ اما آنچه محل تأمل است، برخی تناقضات رخ داده همزمان با همین رفتارها در فضای مجازی است. در همین مقطع، زمانی شاهد اعلام رسمی خبر ازدواج مهناز افشار، بازیگر زن سینمای ایران با یاسر رامین، فرزند محمدعلی رامین، یکی از تئوریسینهای دولت پیشین به ویژه در بحث هولوکاست و همچنین یکی از معاونان مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد دولت احمدی نژاد بود؛ موضوعی که مسألهای شخصی است و به واسطه تشاهر دو سوی این اتفاق، در رسانهها بر آن تمرکز شد و البته در دیگر کشورها نیز توجه به این اخبار مرسوم است و گاهی حواشی نیز در پی دارد. با این حال، آنچه عجیب بود، حمله به مهناز افشار به دلیل این ازدواج بود و ظاهراً حرکت فردی مهناز افشار اقدام غیرقابل هضم بود و حتی حجتالاسلام و المسلمین خاتمی، رئیس جمهور اسبق که خطبه عقد این دو را خوانده نیز از گزند این حملات در امان نماند و این حملات نیز تاکنون متوقف نشده است. نکته جالب اینکه بخش وسیعی از آنهایی که این حملات را متوجه مهناز افشار میکردند، همان اشخاصی بودند که از اقدام شاهین نجفی حمایت میکردند! با این اوصاف، تناقض عجیب در تفسیر آزادی فردی به وجود آمده و ظاهراً شاهین نجفی به همراه گروهش، حق دارد روی صحنه و در ملأعام برهنه شود، ولی مهناز افشار حق ندارد درباره آینده فردیاش تصمیمگیری کند و باید برای چنین انتخاب شخصی از جماعتی اجازه میگرفت؛ هرچند آنچه شاهین نجفی انجام داد، بر خلاف آنچه درباره مهناز افشار رخ داده، رفتار شخصی نبوده و کاملاً جنبه اجتماعی داشته است. در لوای این مقایسه، شاید بتوان به قضاوت درباره همین تناقض عجیب پرداخت و به این پرسش پاسخ داد، چرا وقتی با کاری موافق هستیم ولو آنکه توجیه مشروعیت اخلاقیاش ناممکن یا دشوار باشد، آن را در راستای آزادی فردی و اجتماعی طبقه بندی میکنیم، ولی وقتی با عملی موافق نیستیم، ولو آنکه کاملاً مشروع و فردی باشد، به خود اجازه تجاوز به حقوق فردی و تحقیر و توهین به آن فرد را میدهیم؟ آیا همه ما در حال تفسیر به مطلوب اخلاق به سود خود در جریان رویدادهای روزمره نیستیم؟ [ دوشنبه 93/3/26 ] [ 2:45 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
ممنابع وابسته به پلیس از رسیدن نیروهای کمکی از استان واسط که تعداد آنها 450 نفر است خبر دادند.
[ دوشنبه 93/3/26 ] [ 2:43 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |