علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
فرج الله سلحشور در گفت و گو با خبرآنلاین تعدادی از بازیگران سالم زن سینمای ایران را نام برد.

وی گفت: «قریب به اتفاق بازیگران زن ما در سریال «حضرت یوسف» مثل خانم معصومی، خانم ریاحی، خانم حمیدی، خانم بلوکات، خانم سرمدی، خانم مرتضوی، خانم ثمری و همه‌شان انصافا بازیگرانی بودند که از آنان راضی بودیم و خطایی یا بگو بخند با آقایان یا بگو بخند با خودشان جلوی آقایان از آن‌ها ندیدیم.»

او در مورد دیگر بازیگران زن سالم سینما گفت: «خانم تیموریان، خانم گلاب آدینه و خیلی خانم‌های دیگر... زیادند. من آن‌ها را خانم‌های خوب و محترمه و با ارزشی برای سینما می‌دانم.»

[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 1:7 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
روز هفدهم اسفند، در اوج درگیری ما با دشمن در جزیره مجنون،صدای حاج همت را شنیدم که گفت: «سعید، در قسمت شرقی جزیره جنوبی، دارند بچه‌های ما را اذیت می‌کند... من به عقب می‌رم تا به کمک به این بچه‌ها، از بقیه لشکرها قدری نیرو جور کنم و بیارم جلو».

به گزارش فارس، این مطلب خاطره کوتاه و ناب از فرمانده دریا دل لشکر27 محمدرسول الله (ص) سردار شهید حاج «سعید مهتدی» از عملیات آبی - خاکی خیبر که به محضرتان تقدیم می کنیم. خوشا به سعادت او و یاران سفر کرده اش در آن پرواز جاودانی به آسمان قرب ربوبی، رسیدن شان به سدره المنتهای سعادت ابدی و نشستن بر سفره ضیافت الهی قبیله نور خواران و نور آشامان.

... روز هفدهم اسفند، در اوج درگیری ما با دشمن در جزیره مجنون، حوالی بعدازظهر بود که دیدم می‌گویند بی‌سیم تو را می‌خواهد. گوشی را که به دستم گرفتم، صدای حاج همت را شنیدم که گفت:

«سعید، در قسمت شرقی جزیره جنوبی، از طرف این شاخ شکسته‌ها، دارند بچه‌های ما را اذیت می‌کند... من به عقب می‌رم تا به کمک به این بچه‌ها، از بقیه لشکرها قدری نیرو جور کنم و بیارم جلو».

گفتم: «مفهوم شد حاجی، اجازه می‌دی من هم با شما بیام؟»

گفت: «نه عزیزم، شما چون نسبت به موقعیت منطقه توجیه هستی، همین جا باش تا خط رو تحویل بچه‌های لشکر امام حسین(ع) بدی و کمک‌شان کنی. هر وقت کارت تموم شد، بیا به همون سنگر... - منظور حاجی از اصطلاح «همون سنگر»، قرارگاه تاکتیکی حاج قاسم سلیمانی بود- ... بعد بیا اونجا؛ من هم غروب می‌آم همون جا، تا با هم صحبت کنیم».

برگشتم پیش بچه‌های‌مان در خط و کنارشان ماندم. دشمن که وحشت از دست دادن جزایر خواب از چشم‌هایش ربوده بود، حتی برای یک لحظه، دست از گلوله‌باران جزایر برنمی‌داشت. ما هم داخل سنگرها و کانال‌های نفر روبی که به تازگی حفر شده بود، پناه گرفته بودیم و از خط‌مان دفاع می‌کردیم. چند ساعتی گذشت. از طریق بی‌سیم با قرارگاه تماس گرفتم و پرسیدم: حاجی آمده یا نه؟!

گفتند: «نه، هنوز برنگشته!»

مدتی بعد، از نو تماس گرفتم و سراغ‌اش را گرفتم. جواب دادند: «نه، خبری نیست!» دیگر دلشوره رهایم نکرد. طاقت نیاوردم. خط را سپردم دست تعدادی از بچه‌ها،‌ آمدم کمی عقب‌تر و با یک جیپ 106 که عازم عقب بود، راهی شدم به سمت سنگری که محل قرارم با حاج همت بود. وارد سنگر که شدم، دیدم حاجی نیست. از برادرمان حاج «قاسم سلیمانی»؛ فرمانده لشکر 41 ثارالله پرسیدم حاج همت کجاست؟

ایشان گفت: «رفته قرارگاه لشکر 27 و هنوز برنگشته.»

قرارگاه تاکتیکی ما در ضلع شرقی جزیره بود. گفتم: «ولی حاجی به من گفته بود برمی‌گرده اینجا، چون با من کار داره.»

حاج قاسم گفت: «هنوز که نیومده،‌ولی مرا هم نگران کردی، الان یه وسیله به شما می‌دم، برو به قرارگاه تاکتیکی لشکرتون، احتمال داره اینجا نیاد.»

با یکی از پیک‌های فرمانده لشکر ثارالله، سوار بر یک موتور تریل، رفتیم سمت قرارگاه تاکتیکی لشکر 27 در ضلع شرقی جزیره، آنجا که رسیدیم، [شهید] حاج عباس کریمی را دیدم.

به او گفتم: «عباس، حاج همت اینجا بوده انگار،‌ولی اصلا برنگشته پیش حاج قاسم.»

عباس با تعجب گفت: «معلومه چی می‌گی؟! حاجی اصلا اینجا نیومده برادر من!»

این را که گفت، دفعتاً سراپای بدنم به لرزه افتاد و بی‌اختیار سست شدم. فهمیدم قطعا بایستی بین راه برای همت اتفاقی افتاده باشد.

عباس ادامه داد: «... حاجی اینجا نیومده، ولی با قرارگاه مرکزی که تماس گرفتم، گفتند حاجی اونجا نیست و شما هم دیگه در بخش مرکزی جزیره مسئولیتی ندارید، گفتند گردان لشکرتان همونجا باشه، ما خودمون لشکر امام حسین(ع) رو می‌فرستیم بیاد اونجا و خط رو از گردان شما تحویل بگیره.»

عباس که حرف‌اش تمام شد، خودم گوشی بی‌سیم را برداشتم. با قرارگاه تماس گرفتم و گفتم: «پس لااقل بگذارید ما بریم گردان رو عوض کنیم و برگردیم به اینجا.»

از آن سر خط جواب دادند: «نه، شما از این طرف نرید. شما از منطقه شرقی جزیره تکان نخورید و به آن طرف نرید.»

یک حس باطنی به من می‌گفت حتماً خبری شده و مرکز نمی‌خواهد که ما بفهمیم. روی پیشانی‌ام عرق سردی نشسته بود. همین‌طور که گوشی بی‌سیم توی دست‌ام بود، نشستم زمین و گفتم: «بسیار خوب، حالا حاج همت کجاست؟»

جواب آمد: «فرماندهی جنگ اونو خواسته، رفته اون دست آب.»

رو کردم به شهید کریمی و گفت« «عباس، بهت گفته باشم؛ یا حاجی شهید شده، یا به احتمال خیلی ضعیف، زخمی شده».

او گفت: «روی چه حسابی این حرف رو می‌زنی تو؟!»

گفتم: «اگه حاجی می‌خواست بره اون دست آب، لشکر رو که همین‌جوری بدون مسئولیت رها نمی‌کرد، حتما یا با تو در اینجا، یا با من در خط تماس می‌گرفت و سربسته خبر می‌داد که می‌خواد به اون طرف آب بره.»

عباس هم نگران بود. منتها چون بی‌سیم‌چی‌ها کنار ما دو نفر نشسته بودند، صلاح نبود بیشتر از این، در باره دل‌نگرانی‌مان جلوی آن‌ها صحبت کنیم. آخر اگر این خبر شایع می‌شد که حاجی شهید شده، بر روحیه بچه‌های لشکر تاثیر منفی و ناگواری به جا می‌گذاشت، چون او به شدت مورد علاقه بسیجی‌ها بود و برای آن‌ها، باور کردن نبودن همت خیلی، خیلی دشوار به نظر می‌رسید.
چشم که بر هم زدیم، غروب شد و دقایقی بعد، روز کوتاه زمستانی هفدهم اسفند، جای‌اش را با شبی به سیاهی دوزخ عوض کرد. آن شب، حتی یک لحظه هم از یاد همت غافل نبودم. مدام لحظات خوش بودن با او، در نظرم تداعی می‌شد. خصوصا آن لحظه‌ای که از «طلائیه» به جزیره جنوبی آمدیم، آن سخنرانی زیبا و بی‌تکلف حاجی برای بچه‌های بسیجی لشکر، بیرون کشیدن او از چنگ بسیجی‌ها، ورودمان به سنگر فرماندهان لشکرهای سپاه و شلوغ‌بازی‌های رایج حاجی، رجزخوانی‌های روح‌بخش او، بگو بخندش با احمد کاظمی، لبخندهای زین‌الدین در واکنش به شیرین‌ زبانی‌های حاجی و بعد، آن پاسخ سرشار از روحیه احمد کاظمی به رده‌های بالا، پای بی‌سیم و در حالی که نیم نگاهی به حاجی داشت و گفته بود: «همین که همت با ماست، مشکلی نداریم!»

شب وحشتناکی بر من گذشت. به هر مشقتی که بود، صبر کردیم تا صبح. دیگر برای‌مان یقین حاصل شد که حتما برای او اتفاقی افتاده. بعد از نماز صبح، عباس کریمی گفت: «سعید، تو همین‌جا بمون، من می‌رم به سر قرارگاه نجف، ببینم موضوع از چه قراره!»

رفت و اصلا نفهمیدیم چقدر گذشت، که برگشت؛ با چشم‌هایی مثل دو کاسه خون، خیس از اشک، عباس، عباس همیشگی نبود. به زحمت لب باز کرد و گفت: «همت و یک نفر دیگر سوار بر موتور، سمت «پد» می‌رفتند که تانک بعثی‌ آن‌ها را هدف تیر مستقیم قرار داد و شهید شدند».
درحالی که کنار آمدن با این باور که دیگر او را نمی‌بینم، برایم محال به نظر می‌رسید. کم کم دستخوش دلهره دیگری شدم؛ این واقعه را چطور می‌بایست برای بچه رزمنده‌های لشکر مطرح می‌کردیم؟! طوری که خبرش، روحیه لطیف آن‌ها را تضعیف نکند.

- هنوز هم باور نبودن همت برایم سخت است، بدجوری ما را چشم به راه گذاشت ... و رفت

[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 1:6 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
اول دسامبر به عنوان روز جهانی بیماری ایدز نام گذاری شده است، بیماری ای که در سال های اخیر بیشتر از دو تلفات دو جنگ جهانی جان ادم ها را در سراسر دنیا گرفته است، وحشت از عواقب ترسناک این بیماری باعث شده نگاه عمومی به مبتلایان این بیماری حاکی از ترس و وحشت باشد، اما آیا مبتلایان به این بیماری واقعا مستحق چنین رفتاری هستند؟
سرویس اجتماعی لطفا" مرا بغل کنید، من تنها ایدز دارم و نمی توانم شما را بیمار کنم"، این عبارت مشهور ترین شعاری است که طی چند سال گذشته در مورد بیماری ایدز ساخته شدو با پوستر معروفش در سرتاسر دنیا به زبان های مختلف طراحی و منتشر شده و به عنوان نماد سازمان های فعال در زمینه آگاه سازی و اطلاع رسانی در زمینه بیماری ایدز به کار می رود.
 این پوستر با الهام گرفتن از "رایان وایت" یکی از مشهورترین قربانیان ایدز طراحی شده، رایان وایت نوجوان 13 ساله اهل ایندیانا بود که به بیماری هموفیلی مبتلا بود و در جریان درمانش به دلیل تزریق خون آلوده به ایدز مبتلا شد، در سال 1984 وقتی پزشکان بیماری ایدز او را تشخیص دادند به دلیل پایین بودن سطح اگاهی عمومی در آمریکا مردم و معلمان او از پذیرفتن وی در مدرسه خود داری کردند و این موضوع به یک مشاجره حقوقی طولانی با سیستم آموزش و پرورش منجر شد.
رایان در سال 1990 در گذشت اما تمام این سال ها و سالهای بعد از مرگش به عنوان نماد آگاه سازی عمومی نسبت به بیماران مبتلا به ایدز محسوب می شد، او در برنامه های مختلف تلویزیونی شرکت کرد و در کنار مشاهیر بزرگ جهان به اطلاع رسانی و آگاه سازی عمومی نسبت به این بیماری پرداخت، مایکل جکسون و التون جان دو خواننده معروف آمریکایی با خواندن هرکدام یک ترانه به یاد رایان خوانده اند و و تلاش های رایان و خانواده اش منجر به پرداخت تسهیلات بیمه ای به بیماران مبتلا به ایدز شد.
پس از مرگ رایان وایت، کنگره ایالات متحده آمریکا یک لایحه بزرگ از قوانین ایدز با عنوان «فعالیت مراقبتی رایان وایت» را تصویب کردند. این قانون دو بار دیگر؛ یکبار در سال 2006 و مجدداً در سال 2009 توسط رئیس جمهوران آمریکا به اجرا گذاشته شد. قانون رایان وایت، بزرگ‌ترین فراهم کننده خدمات برای افراد مبتلا به ویروس ایدز در آمریکا است.

اما نگاه منفی و طرد کننده به این بیمارن یکی از بزرگترین تهدید ها بر سر راه مبارزه با گسترش این بیماری است به گونه ای که بسیاری از مبتلایان به این بیماری به دلیل ترس از طرد شدن از جامعه، خانواده، جمع دوستان و بسیاری از محافلی که به ان وابسته اند از بیان بیماری خود اجتناب می کنند که هم امکان گسترش بیماری را افزایش می دهد و هم شانس نجات جان بیمار را کاهش می دهد.
اکنون در سراسر جهان ان جی او های فراوانی وظیفه خود را بر آگاه سازی عمومی نسبت به این بیماری تعریف کرده اند و با برگزاری سمینارها و همایش های مختلف به اگاه سازی عمومی در زمینه کمک به مبتلایان به اچ آی وی می پردازندف اتفاقی که هنوز در کشور ما جا افتاده نیست و همچنان تصور عمومی از یک بیمار مبتلا به ایدز، انسانی منحرف و دارای فساد اخلاقی است، گرچه آمارهی کشور نشان از این امر دارد که افزایش بیماران مبتلا به ایدز از بیماران تزریقی به بیماران جنسی دارد ولی باز هم نگاه منفی عمومی به مبتلایان این بیماری موجب عدم رسیدگی به موقع به این بیماری می شود و ایدز همچنان در ایران چون هیولایی مخفی در حال بزرگ شدن است چنان که آمار بیماران مبتلا به ایدز در ایران بیان می کند که از سال 1356 تا 1390 23 هزار و 125 نفر به اچ آی وی مبتلا هستند."
یک گروه داوطلبانه از جوانان چینی با انجام حرکات نمادین در سطح شهر به آگاه سازی عمومی در مورد عواقب و علل بیماری ایدز می پردازند، چین یکی از بزرگترین کشورهایی است که مبتلایان به ایدز در ان وجود دارند.

[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 1:6 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
منابع دیپلماتیک اتحادیه اروپا اعلام کردند: اتحادیه اروپا که برای اعمال تحریم‌های جدید علیه دهها ایرانی و شرکت‌های این کشور آماده می‌شود، همچنان بر سر هدف قرار دادن بخش نفت ایران دچار اختلاف است.
منابع دیپلماتیک اتحادیه اروپا با اعلام اختلافات شدید میان کشورهای اتحادیه اروپا بر سر اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران تأکید کردند که در نشست امروز وزرای خارجه این اتحادیه هیچ تحریم نفتی علیه ایران به تصویب نمی‌رسد.

به گزارش فارس، خبرگزاری فرانسه در خبری تحت عنوان "اتحادیه اروپا بر سر اعمال تحریم‌های نفتی علیه ایران به دو نیم تقسیم شده است" به نقل از منابع دیپلماتیک، وجود شکاف میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر سر اعمال تحریم‌های جدید نفتی علیه ایران را گزارش کرد.
 
بنا بر این گزارش، منابع دیپلماتیک اتحادیه اروپا اعلام کردند: اتحادیه اروپا که برای اعمال تحریم‌های جدید علیه دهها ایرانی و شرکت‌های این کشور آماده می‌شود، همچنان بر سر هدف قرار دادن بخش نفت ایران دچار اختلاف است.
 
بنا به اعلام این منابع دیپلماتیک اروپایی، با توجه به وابستگی قابل توچه اسپانیا، یونان و ایتالیا به نفت ایران، هیچ تحریم نفتی علیه تهران در گفت‌وگوهای روز پنج شنبه وزرای خارجه 27 کشور عضو اتحادیه اروپا اعلام نخواهد شد.
 
خبرگزاری فرانسه نوشت: انتظار می‌رود وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در نشست امروز پنج‌شنبه خود در خصوص اعمال تحریم‌های مسافرتی و همچنین مسدود کردن دارایی‌های حدود 140 شرکت و 37 فرد ایرانی دیگر به توافق برسند و درخواست از سرگیری گفت‌وگوهای بین‌المللی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران را نیز مطرح کنند.
 
هیچ توافقی میان 27 کشور اتحادیه اروپا برای تحریم نفتی ایران وجود ندارد
 
یک منبع دیپلماتیک اتحادیه اروپا اعلام کرد: فرانسه، آلمان و انگلیس از تحریم‌های نفتی علیه ایران حمایت می‌کنند، اما هیچ توافقی میان 27 کشور وجود ندارد.
 
وی افزود: واردات نفت از ایران توسط کشورهای اروپایی اغلب به عنوان یکی از منافع ملی از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نفت بسیار زیادی را از ایران وارد می‌کنند.
 
دیپلمات‌های اتحادیه اروپا تأکید کردند: یونان رهبری مخالفت با تحریم‌های نفتی علیه ایران را بر عهده گرفته است.
 
بر اساس این گزارش، اطلاعات و آمار منتشر شده توسط اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که واردات نفت خام از ایران در سال 2010 به رقمی حدود 5.8 درصد از کل واردات اتحادیه اروپا افزایش یافته است که رقم بسیار بالایی است و همین امر نیز ایران را به پنجمین تأمین کننده نفت اتحادیه اروپا پس از روسیه، نروژ، لیبی و عربستان سعودی تبدیل کرده است.
 
بنا بر این گزارش، در مجموع اسپانیا 14.6 درصد، یونان 14 درصد و ایتالیا 13.1 درصد از کل واردات نفت خام از ایران را به خود اختصاص می‌دهند.
 
همانطور که در رسانه‌های گروهی اعلام شده فرانسه از شرکای خود خواسته است تا تحریم‌های «بی سابقه ای» را علیه ایران مورد اجرا بگذارند. صحبت بر سر خودداری کامل از خریداری نفت و محصولات پتروشیمی از جمهوری اسلامی است. اولین گام در این رابطه را دولت آمریکا برداشته است.
 
مقامات واشنگتن همچنین اعلام کرده‌اند که در این رابطه روی حمایت روسیه از تشدید تحریم‌ها علیه ایران حساب می‌کنند. این در حالی است که مقامات مسکو چنین مسئله‌ای را تکذیب کرده‌اند.
 
با این وجود، هفته گذشته نیز بسیاری از مقامات شرکت‌های نفتی اروپا مخالفت خود را با این تحریم‌ها اعلام کردند.

[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 1:5 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
وقتی کمی بیشتر در این موضوع دقت کردم به این نتیجه رسیدم که دوستم با زهره رابطه دارد. این فکر مرا به شدت آشفته کرده بود، دیگر نمی‌توانستم آرام بگیرم و به خودم می‌گفتم باید کاری انجام بدهم، بالاخره درحالی‌که دیگر طاقتم تمام شده بود نقشه قتل احسان را کشیدم

مردی که تصور می‌کرد دوستش با همسر او رابطه دارد، وی را به آتش کشید. این مرد در جلسه محاکمه‌اش که در شعبه پنج دادگاه کیفری استان فارس برگزار شد، اتهام قتل را گردن گرفت.

کارآگاهان جنایی شهرستان سروستان روز 15 آذر سال گذشته از وقوع جنایتی هولناک باخبر شدند و به خانه‌ای که به‌عنوان قتلگاه معرفی شده بود، رفتند تا در این رابطه تحقیق کنند. آنها با جنازه سوخته مردی مواجه شدند که آثار جراحت نیز روی پیکرش مشهود بود.

تحقیقات اولیه فاش کرد این مرد به نام احسان به‌عنوان میهمان به آن خانه رفته و به قتل رسیده بود. وقتی جسد در اختیار متخصصان پزشکی قانونی قرار گرفت، آنها اعلام کردند علاوه بر سوختگی آثار اصابت شش ضربه چاقو نیز بر بدن قربانی مشهود است البته او به خاطر سوختن اعضای اصلی بدنش جان باخته است.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات به بازجویی از زنی پرداختند که ساکن خانه محل قتل بود. این زن به نام زهره در بازجویی‌ها شوهرش را به‌عنوان عامل قتل معرفی کرد. زهره که خودش با پلیس تماس گرفته و ماموران را از وقوع این جنایت باخبر کرده بود به افسران ویژه مبارزه با قتل چنین گفت: «احسان با شوهرم به نام جمشید دوست بود، صبح روز حادثه جمشید وی را به خانه‌مان دعوت کرد و بعد با بنزین او را به آتش کشید.»

این زن در تحقیقات اولیه از انگیزه شوهرش برای این قتل ابراز بی‌اطلاعی کرد و کارآگاهان بر آن شدند تا با دستگیری متهم جزییات جنایت را فاش کنند. به گفته زهره، جمشید بعد از کشتن دوستش از خانه فرار کرده و به او نگفته بود به کجا می‌رود به همین علت کار برای پلیس دشوار شد. کارآگاهان ابتدا به خانه اقوام این مرد و دیگر اماکنی که احتمال داشت وی در آنجا پنهان شده باشد، رفتند و وقتی ردپایی از او به دست نیاوردند به این نتیجه رسیدند که او سروستان را ترک کرده است.

ادامه یافتن تحقیقات به کشف سرنخ‌هایی منجر شد که نشان می‌داد متهم به تهران گریخته است. کارآگاهان وقتی رد به دست آمده را تعقیب کردند به این نتیجه رسیدند که جمشید در پاکدشت پنهان شده است، به همین خاطر درحالی‌که پنج ماه از وقوع قتل می‌گذشت با اخذ نیابت قضایی راهی پاکدشت شدند و به جست‌وجو برای یافتن قاتل فراری ادامه دادند. تمام سرنخ‌ها و مدارک نشان می‌داد مردی که به نام رضا به تازگی در آن منطقه ساکن شده همان قاتل تحت تعقیب است اما مشکل آنجا بود که مشخصات ظاهری رضا با جمشید اگرچه شباهت داشت، کاملا مطابق با او نبود به همین علت کارآگاهان پیش از آنکه اقدام تازه‌ای انجام بدهند به تحقیقات نامحسوس خود ادامه دادند و فهمیدند متهم بعد از گریختن از استان فارس تغییر چهره داده و مدارک هویتی جعلی برای خودش فراهم کرده تا بتواند به راحتی زندگی کند. این‌گونه بود که رضا بازداشت شد اما در بازجویی‌های اولیه ادعا کرد فردی به نام جمشید را نمی‌شناسد و او را به اشتباه دستگیر کرده‌اند. این انکارها هیچ فایده‌ای نداشت و جمشید در نهایت مجبور شد به قتل اقرار کند.

او در اعترافاتش گفت: «من با احسان رابطه صمیمانه‌ای داشتم و او را هر از گاهی به خانه‌ام دعوت می‌کردم ولی اخیرا رفت‌وآمدهای او به منزلم بیشتر شده بود و می‌دیدم رابطه‌اش با زهره صمیمانه شده است. وقتی کمی بیشتر در این موضوع دقت کردم به این نتیجه رسیدم که دوستم با زهره رابطه دارد. این فکر مرا به شدت آشفته کرده بود، دیگر نمی‌توانستم آرام بگیرم و به خودم می‌گفتم باید کاری انجام بدهم، بالاخره درحالی‌که دیگر طاقتم تمام شده بود نقشه قتل احسان را کشیدم.»

متهم به قتل ادامه داد: «من برای اجرای نقشه‌ام یک گالن بنزین خریدم بعد روز حادثه او را به خانه‌ام دعوت کردم و در یک لحظه وقتی حواس احسان نبود از پشت رویش بنزین ریختم و بلافاصله کبریت روشن را رویش انداختم. آتش سرتا پای احسان را فراگرفته بود و او همین‌طور که فریاد می‌کشید. می‌دوید. من در همین حالت او را تعقیب کردم و با چاقو چند ضربه به وی زدم. بعد از اینکه از مرگش مطمئن شدم از خانه فرار کردم و به تهران رفتم و در آنجا تغییر چهره دادم و هویت دروغین برای خودم تهیه کردم و زندگی‌ام را ادامه دادم و تصور نمی‌کردم هرگز دستگیر شوم.»

ماموران بعد از شنیدن اعترافات جمشید برای پی بردن به صحت و سقم گفته‌های او بار دیگر به بازجویی از زهره پرداختند. این زن با رد گفته‌های شوهرش توضیح داد: «من هیچ رابطه‌ای با احسان نداشتم و حقیقت این است که آن دو بر سر مسایل مالی با هم اختلاف داشتند و شوهرم هم به همین دلیل دوستش را کشت و حالا ادعا می‌کند انگیزه دیگری از قتل داشته است.»

در نهایت با تکمیل تحقیقات قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه متهم صادر و او برای محاکمه به شعبه پنج دادگاه کیفری استان فارس معرفی شد. در جلسه محاکمه این متهم، نماینده دادستان با گناهکار خواندن وی خواستار صدور حکم مجازات شد و اولیای‌دم مقتول نیز اعلام کردند درخواست‌شان قصاص قاتل است. در این جلسه جمشید یک‌بار دیگر به قتل اقرار و باز هم ادعا کرد مسایل اخلاقی باعث شد دوستش را بکشد.ب

نابراین گزارش در حال حاضر هیات قضات برای تصمیم‌گیری درباره سرنوشت متهم وارد شور شدند.


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 8:54 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

کشور‌های فرانسه، سوئد و هلند سفرای خود در تهران را به منظور ارائه گزارش و مشاوره فراخوانده است.

به گزارش فارس به نفل از خبرگزاری آلمان، "برنارد والرو" سخنگوی وزارت خارجه فرانسه با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد "برونو فوچر" سفیر فرانسه در تهران را به منظور مشاوره به پاریس فراخوانده است.

بنا بر این گزارش، فرانسه اقدام معترضان ایرانی را مغایر با اصول کنواسیون وین خوانده و اعلام کرده این اقدام در واکنش به تسخیر سفارت انگلیس در تهران صورت می‌گیرد.

این گزارش افزود: همچنین وزارت خارجه فرانسه، کاردار ایران در پاریس را به منظور اعلام اعتراض فرانسه به رویداد‌های روز گذشته دربرابر سفارت انگلیس در تهران و لزوم محافظت از هیات‌های دیپلماتیک احضار کرده است.

در سوی دیگر، وزارت خارجه سوئد نیز همپای کشور‌های غربی سفیر خود در تهران را به منظور ارائه گزارش و مشاوره به استکهلم فراخوانده است.

"لین دوهمر" سخنگوی وزارت خارجه سوئد با اعلام این خبر، اقدام دانشجویان ایرانی را غیرقابل قبول دانست.

این درحالی است که "رسول اسلامی" سفیر ایران در سوئد امروز با "روبرت ریدبرگ" رئیس گروه خاورمیانه و شمال آفریقا  وزارت خارجه سوئد دیدار کرده و درباره تعهد ایران برای تامین امنیت دیپلمات‌های خارجی به مقامات سوئدی اطمینان داده است.

وزارت خارجه هلند نیز با احضار سفیر خود در تهران، این اقدام را به منظور مشاوره و ارائه گزارش درباره حوادث روز گذشته در مقابل سفارت انگلیس در تهران دانست.


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 8:53 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

سلام و احترام به تمام داوطلبان عزیزی که برای آزمون اداری قوه قضاییه ثبت نام کردند وهمه عزیزانی که درچند ماه گذشته مراحل مختلف آزمون، از ثبت نام و انتخاب رشته شغلی تا مطالعه و شرکت در امتحان، را در 31 مرکز استان پشت سر گذاشتند.


برای اطلاع بیشتر شما، در این آزمون اندکی بیش از چهل هزار نفر با 81 رشته تحصیلی مختلف ثبت نام کردند و از این عده نزدیک به سی هزار نفر کارت شرکت در امتحان را دریافت نمودند. عدم تمرکز آزمون در تهران باعث شد که رنج سفر به پایتخت برداشته شود و عده بیشتری بتوانند در آزمون شرکت کننند.
منتظر هستیم ظرف دو سه روز آینده پاسخنامه های شما در استانها بهمراه صورتجلساتی تنظیم و از سراسر کشور برای ارزیابی بدست ما برسد. در ضمن چنانچه اشکالی در برخی از سوالات وجود داشته باشد، و چند مورد تا کنون بما گزارش شده است، از آزمون حذف گردند.
بدین ترتیب در نظر داریم وامیدواریم بتوانیم نمرات شما را در هفته بعد استخراج و به اطلاع هر کدام از شما نیز برسانیم.
یک هفته نیز برای رسیدگی به اشکالات و ابهامات احتمالی در نظر گرفته شده است. لذا پیش بینی میکنیم انشاء الله از شنبه 26 /9/90 نفرات واجد نمرات بالای آزمون هر رشته را برای مصاحبه و گزینش طی برنامه زمانبندی شده دعوت نماییم.
علی القاعده در مرحله اول حدود دو برابر تعداد مورد نیازاز اسامی پذیرفته شدگان اعلام و به ترتیب به مصاحبه و گزینش به مراکز استانها دعوت خواهند شد.
ضمناً برای آسودگی فکر شرکت کنندگان در آزمون و علیرغم اعلام قبلی ، به پاسخهای نا صحیح نمره منفی نخواهیم داد! لذا نگران پاسخهایی را که، احتمال میدهید درست نبوده باشند، نباشید.
با آرزوی توفیق همگی شما
مدیر آزمون


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 8:52 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

تعطیلی و عید روزهای خوشی که همیشه آرزویش را داشتیم . هنگام دانش آموزی تمام سال به انتظار چند روز تعطیل می گذشت و شیرینی عصر های پنجشنبه که بهترین روز های زندگی می نمود!

اما هر چه بزرگتر می شوی انگار دنیا را هم به تو بدهند سودی ندارد، شادی کمرنگ و کمرنگ تر می شود و خنداندنت هم دشوار تر، انقدر که عید ها هم بهانه ای برای خنده نمی شود، تلخ می شوی به تلخی یک شکلات تلخ و شادی روزهای تعطیل را به کام دیگران هم تلخ می کنی.

خرید عید ,نقل و نبات بی مزه اند و لباس های تازه برایت عادی ,حال بیرون رفتن و سفر هم نداری وای به وقتی که به دیگران بند کنی و روز روشنشان را شب تار.

ما را چه می شود که شیرینی های زندگی ,سلامت و نعمت های دنیا برایمان عادی می شود و هیچ دلیلی برای بودن و شاد زیستن نمی یابیم.

بعضی ها حسی فراتر از ناخوشایندی بلکه شکلی از افسردگی را نیز تجربه می کنند. تحقیقات نشان می دهد 35درصد کارمندان بین 25 تا 40 سال در پایان تعطیلات این حس را تجربه می کنند.

برخی روانشناسان معتقدند

افسردگی عصر جمعه  و روزهای تعطیل تقریبا نوعی احساس شایع است که امار نشان میدهد میزان آن در زنان بسیار بیشتر از مردان است!این افسردگی دو دلیل اساسی دارد:

1-بعدازتعطیلات  روز کاری  آغازمی شود.

2-فرد چنان که باید و شاید از روز تعطیل خود بهره نبرده است!

 

دلیل این افسردگی هر چیز دیگری هم که باشد هیچ فرقی نمی کند، چون می توان ان را به راحتی از بین برد ?به شرط انکه این موضوع را باور کنید که عصر نیز هنوز زمانی از یک روز تعطیل است و شما می توانید از ان به اندازه کافی بهره ببرید.

الف)رفتن به پارک ,سینما، دیدن اقوام و آَشنایان به شدت می تواند در تغییر روحیات افراد به ویژه آنها که روابط اجتماعی ضعیف تری دارند راهگشا باشد.

ب) برنامه ریزی برای خرید ,هدیه دادن و عیدی گرفتن از مشکلات مالی بعدی و افسردگی پیشگیری خواهد کرد.

ج) از تماشای بیش از اندازه تلویزیون ,خواندن روزنامه و به طور کلی تعطیلات دور از فعالیت بدنی به شدت پرهیز کنید.

ر)الکل و سیگار را به کل کنار بگذارید. شاید این دو در کوتاه‌مدت بتوانند دردهای شما را درمان کنند، اما در بلندمدت سبب بروز افسردگی می‌شوند.

د) وقت خود را به خواندن صفحات حوادث روزنامه‌ها و اخبار تلویزیون اختصاص ندهید. سعی کنید بیش از هر زمان دیگر به عقاید خود فکر کنید و برای آینده کاری و خانوادگی خود برنامه‌ریزی کنید.

م) سعی کنید طی تعطیلات به اطرافیان‌تان خوبی کنید. برای نزدیکان‌تان سوغات بخرید یا یک کارت تبریک بفرستید. یادآوری این روزها پس از تعطیلات به شما آرامش خواهد دارد.

و) در بسیاری از موارد، ترک فعالیت کاری خود موجب بروز افسردگی می‌شود. در صورتی که شما مجبورید به همراه خانواده به تعطیلات طولانی‌مدت بروید بد نیست بخشی از کارتان را نیز به همراه بردارید. کافی است کتابی در رابطه با کارتان بخوانید یا هر از چند گاهی در تعطیلات با همکارانتان تلفنی صحبت کنید تا دچار افسردگی دوری از کار نشوید.

ی) ورای تمامی این موضوعات بهترین کار این است که به افسردگی پس از تعطیلات، بیش از حد توجه نکنید و سعی کنید فعالیت‌های روزمره را بار دیگر با نگاهی مثبت از سر بگیرید. خود را با کار و خانواده سرگرم کنید و برای رسیدن به هدف‌هایتان تلاش کنید.

درفرم خفیف افسردگی بعد ازتعطیلات فرد پس از اتمام تعطیلی و بازگشت به کار و فعالیت بهبود می یابد اما در فرم شدید فرد به کمک های تخصصی و کمک های روان شناس و روانپزشک نیاز پیدا خواهد کرد.


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 8:50 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

راه های مختلفی برای رمز گذاری و یا مخفی کردن فایل ها و حفظ امنیت اطلاعات شخصی وجود دارد. یکی از این روش ها اضافه کردن فایل ها به یک عکس است. در این روش تنها خود شما می دانید که در داخل فایل تصویر، اطلاعات دیگری وجود دارد و به این ترتیب کسی نمی تواند به اطلاعات محرمانه شما دسترسی داشته باشد.

 

پیش از شروع مراحل انجام این کار شما به یک نرم افزار فشرده سازی نیاز خواهید داشت. می توانید از نرم افزارهای مختلف فشرده سازی مانند Winrar یا WinZip و یا 7Zip استفاده کنید.

در این روش شما ابتدا فایل های که قصد دارید مخفی شوند را فشرده کرده و سپس فایل فشرده شده را به یک فایل تصویری می چسبانید. به این ترتیب اطلاعات محرمانه شما در دل یک عکس مخفی می شوند و زمانی که کسی برروی عکس کلیک کند تنها تصویر را مشاهده می کند و متوجه فایل های مخفی نخواهد شد. البته توجه داشته باشید که نباید حجم فایل های مخفی شده زیاد باشد چون در اینصورت ممکن است دیگران به دلیل حجم غیر معمول فایل، به آن شک کنند.

مرحله اول: یک پوشه (Folder) در درایو C (یا هر مکان دیگر) ایجاد کنید و برای مثال نام آن را Testfile بگذارید. حال فایل هایی که قصد دارید مخفی شوند را درون این پوشه منتقل کنید. همچنین عکسی که قرار است این فایل ها در ان قرار بگیرد را نیز دراین پوشه بگذارید. مثلاًمن فایل های a.txt و b.txt و فایل عکس image.png را قرار داده ام شما می توانید هر تعداد فایلی که دوست دارید را با این روش مخفی کنید.

مرحله دوم: هردوفایلی که می خواهید مخفی شوند (a.txt,b.txt) را انتخاب و سپس برروی آنها دکمه سمت راست ماوس را فشار دهید و ازمنوی بازشده گزینه "Add to Archive" را انتخاب کنید، البته شما باید مطمئن باشید که یک برنامه فشرده سازی مثل WinZip or ZipGenius و یا 7Zip را در سیستم خود نصب کرده اید. در غیراینصورت این منو برای شما وجود نخواهد داشت.

مرحله سوم: یک نام برای فایلی که فشرده کردید اختصاص دهید من نام Compressed را انتخاب کرده ام.

مرحله چهارم: حال برای اتصال فایل فشرده شده به تصویر ابتد روی کلید شروع (Start) در گوشیه سمت چپ، پایین صفحه کلیک کنید و CMD را جستجو نموده و آن را اجراکنید. ( در ویندوز XP می توانید کلیدهای ترکیبی Windows+R را فشار داده و در Run تایپ کنید CMD)

مرحله پنجم: پنجره خط فرمان باز می شود. برای اینکه به درایو ریشه برویم دستور زیر را وارد نموده و سپس کلید Enter را فشار دهید:

\CD

مرحله ششم: حال از این دستور استفاده کنید تا وارد فولدر Test شوید:

CD C:\Testfile

مرحله هفتم: حال دستور زیر را اجرا کنید تا فایل فشرده (حاوی فایل های محرمانه) به فایل تصویر اضافه شده و در یک فایل جدید به نام Secretimage.png ذخیره شود:

copy /b Image.png + Compressed.rar Secretimage.png

حال می توانید پوشه Testfile رو باز کنید و عکسی که دو فایل متنی درونش قراردارد به نام secretimage را ببینید. دیگر نیازی به باقی فایل ها ندارید، می توانید آنها را پاک کنید.

اما برای دیدن فایل هایی که مخفی کرده اید می توانید فایل secretimage را انتخاب و برروی آن دکمه سمت راست ماوس را فشار دهید و از گزینه open with برنامه winrar یا Winzip  و یا هر برنامه فشرده سازی دیگر را انتخاب کنید وفایل های مخفی خود را ببینید. روش دیگر این است که نرم افزار فشرده سازی خود را باز نموده و سپس فایل SecretImage را در آن باز کنید.

منبع: زومیت


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 8:47 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

چاپ فرستادن به ایمیل

اگر در تهران زندگی می کنید(هر چند در بسیاری از شهرستان ها هم وضع به همین ترتیب است) و خودروی شخصی دارید، حتما یکی از بزرگترین آرزوها و دغدغه هایتان پیدا کردن بی دردسر جای پارک است. باید خیلی خوشبخت باشید که بتوانید جای پارک دلخواهتان را پیدا کنید.

به گزارش بانکی دات آی آر، برای میامی آمریکا، ساختمانی لوکس و 57 طبقه طراحی شده که به همه این دغدغه ها پایان داده و حتی کاری کرده که ساکنان خوش اقبالش بتوانند خودروهای خود را تا طبقه ای که در آن کار می کنند همراه ببرند، فقط کافیست ماشین را خاموش کنند، وراد آسانسور شیشه ای شوند، و از دیدن مناظر زیبای اطراف تا رسیدن به اتاقشان لذت ببرند!

 

برج لوکس "جتسون اسکیو" بخشی از پروژه ای که 560 میلیون دلار هزینه دراد و گروه طراحی پورشه از آلمان هم در آن مشارکت می کند.

این نخستین مجموعه با مالکیت مشترک است که ساکنانش همراه با خودروهایشان تا اتاق محل کارشان می روند.

پس از اینکه ساکنان این مجموعه خودروی خود را خاموش کردند، یک بازوی روباتیک که به صورت اتوماتیک کار می کند، خودرو را از جای خود برداشته و به داخل آسانسور منتقل می کند. پس از رسیدن به مقصد نیز، خودرو را از آسانسور خارج کرده، آن را پارک می کند و راننده خود و ماشینش را روبروی در اتاقش می بیند.


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 8:46 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 282
بازدید دیروز: 118
کل بازدیدها: 1661577