علی داودی | ||
|
سخنرانی اسین چلبی - بیستوسومین نواده پسری مولانا – در مراسم یادروز حافظ در حالی حذف شد که او به مناسبت برگزاری کنگره حافظ با محوریت پیوند فرهنگی شمس و حافظ، به شیراز آمده بود. به گزارش ایسنا در فارس، اسین چلبی در پایان برنامه بزرگداشت حافظ برای انجام سخنرانی پشت تریبون رفت؛ در حالیکه مجری برنامه حاضران را به برنامه اجرای موسیقی دعوت کرد و گویا نبود هماهنگی مانع انجام سخنرانی او شد. چلبی با بیان اینکه یک متن سخنرانی فارسی را برای ارائه در این مراسم آماده کرده بوده است، افزود: با توجه به ارادتی که به حافظ و شاهچراغ دارم، بسیار دوست داشتم این سخنرانی انجام شود؛ اما متأسفانه از برنامه حذف شده؛ ولی این سخنرانی را در خوی انجام خواهم داد. بیستوسومین نواده مولانا در عین حال، لوح تقدیر بنیاد جهانی مولانا را به مسؤولان استان فارس شامل استاندار، امام جمعه و مدیر عامل بنیاد فارسشناسی اهدا کرد. چلبی که به عنوان سفیر فرهنگی کشور ترکیه در کنگره حافظ با محوریت پیوند شمس و حافظ حضور پیدا کرده بود، پیام مهر و دوستی مردم ترکیه و مولانا را به حافظشناسان و شمسآشنایان رساند. او در سخنان کوتاهی، مردم را به محبت، صلح و مهربانی دعوت کرد و گفت: به عنوان شهروند افتخاری خوی در مراسم یادروز حافظ شرکت دارم و شهر شیراز را به عنوان شهر فرهنگ، ادب و شهر شاعران نامدار میشناسم. چلبی هنگام ورود به فرودگاه شیراز گفت که به عنوان شهروند افتخاری خوی، از قونیه برای حضور در مراسم بزرگداشت حضرت حافظ برای پیوند فرهنگی شمس و حافظ به شیراز آمده است. او که قبل از زیارت مقبره خواجه حافظ به زیارت حضرت شاهچراغ رفت، در سخنانی عنوان کرد: ائمه معصومین و اولیای صالح خدا ستونهای محکم الهی بر روی زمین هستند که باید همواره گرد حرم آنها بگردیم و پاسشان بداریم. چلبی افزود: اکنون از شهر عرفان شمس تبریزی و مولانا دنیا سیراب میشود و با پیوند فرهنگیای که بین مقبره شمس تبریزی در خوی و مقبره حافظ شیرازی انجام میشود، جهانیان به عظمت و ژرفای عرفان پی میبرند. بیستوسومین نواده مولانا اظهار کرد: در عالم معنا، شمس تبریزی، مولانا، حافظ، عطار، خیام و بسیاری از عرفا و ستارگان عرفان افراد جدا از هم نیستند و باید با پیوند معنوی و فرهنگی بتوانیم سلسله حلقه این عارفان و بزرگان را به جهانیان بشناسانیم و در این راه، بنیاد جهانی مولانا با تمام توان در خدمت فعالانی و مسؤولانی است که میخواهند در این وادی عشق و عرفان پیشقدم باشند. او همچنین گفت: از صمیم قلب خوی را دوست دارم و به مردم آن عشق میورزم و اکنون به عنوان شهروند افتخاری خوی برای انجام پروژه عظیم فرهنگی پیوند مقبره شمس و حافظ به دیدار حافظ در شیراز آمدهام [ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 9:11 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
ابراهیم اصغری، تهیه کننده فیلم سینمایی «شور شیرین» اعلام کرد: فیلمبرداری این فیلم که برگرفته از داستان سردار رشد اسلام، شهید محمود کاوه است، با کارگردانی جواد اردکانی، از 20 مهرماه در کرمانشاه آغاز میشود. به گزارش «تابناک»، در این فیلم سینمایی، هنرمندانی همچون رضا رویگری، ماهچهره خلیلی و جواد عزتی در کنار گروهی از بازیگران کردستان، کرمانشاه و خراسان ایفای نقش میکنند. نقش شهید «محمود کاوه» نیز به بازیگر جوان تئاتر، حمید عمارلو سپرده شده است. جعفر عروجی، مدیر تولید فیلم سینمایی «شور شیرین»؛ محمدتقی پاکسیما، فیلمبردار؛ شهرام قدیری، طراح لباس؛ ماشاءالله شاهمرادی زاده، طراح صحنه و جواد شریفی راد، طراح جلوههای ویژه این فیلم هستند. جواد اردکانی کارگردان این فیلم، فیلمهای سینمایی «قناری»، «چوری» و «به کبودی یاس» را نیز کارگردانی کرده است. [ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 9:10 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
به گزارش عصرایران، در نشست خبری امروز سخنگوی وزارت خارجه خبرنگاری با اشاره به مصاحبه اخیر سفیر کومور مبنی بر اینکه این کشور ریسک بزرگی متحمل شده که سفارت در ایران تاسیس کرده، پرسید آیا وزارت خارجه با این موضوع برخورد نمی کند، که مهمانپرست با خنده و با اشاره دست، پرسید سفیر کجا؟!
این خبرنگار به اظهارات سفیر کومور در خصوص نام خلیج فارس اشاره کرد که سخنگوی وزارت خارجه در این خصوص توضیح داد: خلیج فارس همیشه با این نام بوده، هست و خواهد بود و همه باید این محدوده را به اسم واقعی اش صدا کنند. سخنگوی وزارت خارجه در عین حال گفت: اظهارات باید با دقت انجام شود همچنین به دقت نقل شود. [ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 9:9 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
مجسمه میرزا تقی خان امیرکبیر که توسط ابوالحسن خان صدیقی ساخته شده است، پس از انتقال از ایتالیا به ایران در پارک ملت تهران نصب شد.
[ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 9:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
قاچاقچیانی که یکی از افراد گروه خود را بعد از 3 ماه زندانی کردن در خانه و شکنجه شدید، به قتل رسانده بودند، صبح امروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. به گزارش فارس، نیمه شب 26 بهمن سال 87، مسئولان بیمارستان فجر در خیابان پیروزی، متوجه پیکر مرد جوانی شدند که مقابل بیمارستان رها شده است. با انتقال مرد جوان به داخل بیمارستان که مشخص بود به شدت مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفته است، پزشکان بیمارستان بعد از معاینه وی متوجه شدند حداقل 6 ساعت از مرگ او گذشته است. به دلیل اینکه هیچ مدرک هویتی همراه جسد نبود، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت تا خانواده وی معلوم شوند. مدتی از کشف جسد گذشته بود که خانواده این مرد با حضور در پزشکی قانونی، هویت را تأیید کردند. آنها مدعی بودند که فرزندشان به نام حمید، جدا از آنها زندگی می کرده است و به همین دلیل تا مدتها از نبود او نگران نشدهاند. اما وقتی متوجه شدند که غیبت او نگرانکننده است، به تعقیب دوستانش که با او زندگی میکردند پرداختند اما در خانه وی با دیوارهای خونی روبرو شدهاند. با مشخص شدن هویت افرادی که با حمید زندگی میکردند، تحقیقات پلیس برای دستگیری آنها آغاز شد و در تیر ماه سال گذشته، سه متهم این پرونده دستگیر شدند. متهمان این پرونده که 2 مرد و 2 زن بودند در تحقیقات به ارتکاب قتل حمید با انگیزه اختلاف مالی و ناموسی به وسیله شکنجه کردن 3 ماهه او اعتراف کردند. قرار مجرمیت متهمان در دادسرای جنایی تهران صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. صبح امروز، جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد. علی عطار، نماینده دادستان در تشریح کیفرخواست صادره گفت: متهمان این پرونده، 1_ مهیار متهم به مشارکت در قتل عمدی، حبس توأم با شکنجه و توزیع مواد روانگردان و مخدر 2_ حامد متهم به مشارکت در قتل عمدی، حبس توأم با شکنجه و توزیع مواد روانگردان و مخدر 3_ساناز متهم به مشارکت در قتل عمدی، حبس توأم با شکنجه، هستند که هر سه در تحقیقات به وارد کردن ضربات متعدد منجر به قتل به مقتول اقرار کردند. هر سه متهم این پرونده دارای سابقه کیفری هستند و خواستار مجازات متهمان بر اساس قانون هستم. بعد از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار قصاص متهمان شدند. در ادامه جلسه، ساناز در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه هیچکدام از اتهامات را قبول ندارد، گفت: مدت کوتاهی بود که با حامد دوست شده بودم که از من خواست به خانه حمید برویم؛ وقتی به آنجا رفتیم، مهیار و همسرش هم آنجا بودند. وی ادامه داد: اولین اختلاف مقتول با حامد و مهیار بر سر طلب 5 میلیونی حامد از حمید بود و چون مهیار هم از حامد طلب داشت، پای او هم به این قضیه باز شد. آنها ابتدا تصمیم گرفتند با بستن دست و پای او، طلبشان را وصول کنند. یک روز حامد از خانه برای فروش موادمخدر خارج شد و زمانی که به خانه برگشت، مدعی شد که حمید مبلغ 200 میلیون تومان کلاهبرداری کرده است و آنها هم برای سهیم شدن در این کلاهبرداری شروع به ضرب و شتم او کردند. متهم افزود: مهیار شیشه مصرف میکرد و تصور میکرد که حمید به همسر او چشم داشته و از او فیلم و عکس در اختیار دارد؛ به همین دلیل او را به شدت کتک میزد، اما حمید همیشه منکر این موضوع می شد. وی با بیان اینکه یکی از روزهایی که حامد برای فروش موادمخدر از خانه خارج شده بود، دستگیر شد، ادامه داد: چند روز بعد از آن، مهیار، حمید را از حمامی که در آن حبس بود بیرون آورد و به اتاق برد؛ من تلاش کردم حمید را از طریق بالکن نجات بدهم اما او به داخل حیات سقوط کرد و مهیار من را هم به همراه او در حمام حبس کرد. ساناز با بیان اینکه بیش از یک ماه در حمام محبوس بوده است، درباره نحوه شکنجه دادن حمید توسط متهمان گفت: آنها، حمید را به وسیله گاز اشکآور، شوکر، ریختن آب جوش و روغن داغ روی بدنش و زخمی کردن با چاقو شکنجه میکردند. آنها هر 3 روز یک بار به ما غذا میدادند و شیر آب را هم کنده بودند تا ما نتوانیم آب بخوریم. وی گفت: شب آخر، مهیار به خاطر فیلم دروغی که تصور میکرد من با همدستی حمید از همسرش گرفتهام، مرا به حمام انداخت ولی وقتی وارد حمام شدم متوجه شدم، حمید نفس نمیکشد. به کمک همسر مهیار جسد را بیرون آوردیم اما مهیار نمیخواست قبول کند که حمید کشته شده است، به همین دلیل از من خواست به او آمپول بزنم. جلسهای سه نفره بین حامد، مهیار و همسرش برگزار شد و بعد از اینکه مهیار و همسرش حدود یک ساعت از خانه خارج شدند تصمیم گرفتند بعد از پوشاندن لباس به حمید، او را مقابل بیمارستان فجر رها کنند. مرا هم با زنجیر و طناب بستند و زیر مبل رها کردند. وی افزود: آنها به خانه برگشتند و مهیار مرا مجبور کرد در دفتر خاطرات مطالبی بنویسم که اینگونه تداعی شود حمید فوت کرده است؛ مهیار به شکنجه کردن علاقه داشت تا جایی که حامد را هم بعد از قتل شکنجه کرد. بعد از دستگیری هم به من پیغام داد اگر قتل را گردن نگیرم خواهرم را خواهد کشت. ساناز در پایان گفت: مهیار سر دسته باند توزیع موادمخدر بود و حمید و حامد هم برای او کار میکردند. بعد از ساناز، نوبت به مهیار رسید و با رد کردن نقش خود در قتل گفت: حمید تا آخرین لحظه ورود ساناز به حمام زنده بود و ساناز بود که با لگد او را به قتل رساند. وی با بیان اینکه تمام اظهارات ساناز دروغ بود، گفت: حمید در خانه محبوس نبود و چند روز قبل از مرگش با موتور من از خانه خارج شد. اظهارات قبلی خود را قبول دارم که حمید، ساناز و همسر خود را میزدم اما نه تمام 3 ماه، بلکه فقط 10 روز آخر. با مشت و لگد و چاقو او را میزدم. مهیار با پذیرفتن اینکه با چاقو و ریختن آب جوش و روغن داغ، حمید را مورد شکنجه قرار داده است، گفت: اما من او را طوری شکنجه نکردم که باعث مرگش بشود. تمام اظهارات ساناز دروغ است، او، من و حامد را به کتک زدن حمید تحریک میکرد. ادعای او درباره فراری دادن حمید هم دروغ است چرا که کلید خانه در اختیارش بود و با موبایل هم میتوانست به پلیس خبر بدهد. * وکیل مهیار: متأسفم وکالت این پرونده را به من واگذار کردند. بعد از اظهارات متهم، وکیل تسخیری وی در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه متأسفم که وکالت این پرونده را پذیرفتم، گفت: اما به هر حال این افراد هم قربانی فقر فرهنگی و آلودگی جامعه شدهاند و قدرت داشتن اراده سالم را ندارند. در ادامه جلسه، حامد، دیگر متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و او هم مانند دیگر متهمان منکر دخالت در قتل شد و در تشریح حادثه گفت: من اصلا او را نزدم و چاقوها را هم مهیار به او میزد. وی که به شدت ترس از مهیار در چهرهاش نمایان بود، مدعی شد که چند روز بعد از حبس حمید، به زندان رفته و تا 10 روز قبل از مرگ او در زندان بوده است. او معتقد بود، مهیار حمید را به خاطر مسایل ناموسی شکنجه کرده است، نه مسایل مالی. در این لحظه، ساناز به دستور قاضی بلند شد و گفت: حامد تمام اتفاقات آن مدت را میداند ولی به خاطر ترس از مهیار تاکنون حرفی را نزده است. حامد که به وضوح از حضور مهیار در دادگاه هراس داشت، بعد از اینکه به دستور قاضی، مهیار را از دادگاه خارج کردند، موضوع شکنجه کردن حمید توسط مهیار به وسیله آب جوش و روغن داد را بازگو کرد. بعد از اظهارات حامد، مهین، همسر مهیار که در ابتدا جزو متهمان پرونده بود اما به دستور بازپرس قرار منع تعقیب او صادر شد، در جایگاه قرار گرفت و گفت: ابتدای درگیری مهیار و حامد با حمید بر سر اختلاف مالی بود و آنها خواستند از او زهرچشم بگیرند. یک روز به همرا ساناز در حال مصرف موادمخدر بودیم که حمید پنهانی از ما فیلم گرفت. اما هرچه به او اصرار کردیم فیلم را نداد و از ما خواست به خواستههای شیطانی او تن بدهم. در نهایت مجبور شدم موضوع را به مهیار بگویم. مرجان باز هم در جایگاه قرار گرفت و گفت: تمام اظهارات مهین دروغ است؛ تمام این مدت حمید در حمام محبوس بود و نمیتوانست از آنجا خارج شود. مهین هم از ترس مهیار حرف نمی زند. مهین در ادامه اظهاراتش در پاسخ به سؤال قاضی که چطور حمید را میزدند که همسایهها صدایش را نمیشنیدند، گفت: موقع شکنجه کردن، صدای ضبط را زیاد میکردیم و همچنین پنجرهها و دیوارها را با پتو را میپوشاندیم تا صدا بیرون نرود. با شلنگ، مشتولگد، چاقو، آب جوش و روغن داغ او را شکنجه میکردند. مهین مدعی شد به دستور مهیار از اعتراف دروغین ساناز فیلمبردای کرده است اما فیلم از گوشی او خالی شده بود؛ به همین دلیل مهیار به ساناز شک کرد و او را به زور گاز اشکآور به حمام انداخت. این اظهارات مهین در حالی بود که به محض ورود مهیار به دادگاه، مهین حرفش را عوض کرد و مدعی شد متوجه نشده است چه کسی به صورت ساناز گاز اشکآور زده است. بعد از اظهارات مهین، هر سه متهم پرونده در جایگاه قرار گرفتند و در بیان آخرین دفاعیات خود، اتهامات انتسابی را انکار کردند. قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه (بردبار، آروین، سری و واعظی) موکول کرد. [ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 9:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
آفتاب نوشت: روزنامه اسپانیایی ال پایس خبر داد که ایران، مجوز اقامت آنخلس اسپینوزا، خبرنگار این روزنامه در تهران را لغو کرده و دستور اخراج او از کشور را صادر کرده است. به گزارش این روزنامه، ایران هیچ توضیحی درباره علت اخراج این خبرنگار به وی نداده است. برخی از رسانه ها گزارش دادهاند که خانم اسپینوزا به روزنامه الپایس گفته است که ایران وی را به دلیل گفتو گوی اخیر او با احمد منتظری فرزند، آیتالله منتظری(ره) از ایران اخراج کرده است. [ سه شنبه 89/7/20 ] [ 10:34 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
جمهوری اسلامی نوشت: دومین خبرنگار یک خبرگزاری دولتی نیز پناهنده شد. این خبرنگار حدود یک سال بود که به حوزه کار رسانهای وارد شده و در تلاش است تا با سوءاستفاده از دشمنی کشورهای غربی به آمریکا و یا یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شود. وی پنج شنبه گذشته به ترکیه رفته و به دنبال این است که از آمریکا و یا یکی از کشورهای اروپایی پناهندگی اخذ کند. حدود چند ماه قبل نیز دبیر بخش عکس این خبرگزاری دولتی از یکی از کشورهای اروپایی پناهندگی گرفته بود. [ سه شنبه 89/7/20 ] [ 10:33 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
33 سال از زمان ساخت مجسمه امیرکبیر زنده یاد ابوالحسن صدیقی در ایتالیا میگذرد، در حالی که او 16 سال پیش و برای آخرین بار آرزو کرد تا این یوسف گمگشتهاش برای نصب در ایران بازگردانده شود. امروز 19 مهرماه سال 88 بالاخره بعد از تلاشهای چند ماهه هنرمندان و مدیران سازمان سازمان زیباسازی شهر تهران بالاخره مجسمه پرشکوه امیرکبیر به ایران رسید و در فضای زیبایی از پارک ملت نصب شد. به گزارش ایسنا، ورودی پارک ملت را که سپری میکنید کمی بالاتر به پلههایی میرسید که در دوسوی آن تندیسهای جاودانهی مشاهیر ایرانزمین خودنمایی میکند. درست در نقطه بالایی پلهها و در افق زیبایی که به چشم میآید، مجسمهی رشید و پرابهت امیرکبیر که 33 سال پیش در کارگاه هنرمند ایتالیایی به دست زنده یاد ابوالحسن صدیقی ساخته و توسط لورنزو نیکولوچی ریختهگری شده خود را نشان داد. **** در مراسمی که برای رونمایی و نصب مجسمهی امیرکبیر در فضای باز پارک ملت برپا شده بود، سید مجتبی موسوی مدیر اداره حجم و نقاشی دیواری سازمان زیباسازی شهر تهران گفت: پیش از آغاز این مراسم باید یادی از لورنو نیکولوچی هنرمند فقید ایتالیایی کنیم که کار ریختهگری این مجسمه را در کارگاه خود در فلورانس انجام داد و در تمام آن سالها همکاری مستمری با زندهیاد ابوالحسن صدیقی داشت. او ادامه داد: در روزهایی که زنده یاد صدیقی نگران انتقال این مجسمه به ایران بود، ایشان همیشه به استاد دلداری میداند و بارها براین نکته تاکید میکردند که حتی اگر مجسمهی امیرکبیر به ایران بازگردانده نشود، او حاضر است این مجسمه را در یکی از میادین ایتالیا و به نام امیرکبیر نصب کند. موسوی با اشاره به چگونگی انتقال این مجسمه از فلورانس به تهران گفت: اردیبهشت ماه سال گذشته و در حاشیه مراسم نکوداشت زنده یاد ابوالحسن صدیقی در میان آثار و اسناد ایشان که در گالری برگ به نمایش درآمده بود، یکی از مکاتبههای میان استاد صدیقی و نیکولوچی ریختهگر را دربارهی انتقال این مجسمه مشاهده کردیم و همانجا به صراحت افتادیم تا از محل نگهداری این مجسمه و وضعیت فعلی آن با خبر شویم. موسوی متذکر شد: جناب آقای حامدی مدیر مسؤول نشریه تندیس و مدیران سازمان زیباسازی شهر تهران نقش بسزایی در پیداکردن این مجسمه داشتند. با پیگیریهایی که از طریق خانواده زندهیاد صدیقی انجام دادیم، موفق شدیم به اسنادی دست پیدا کنیم که دست آخر ما را به فلورانس رساند و به کارگاه مرحوم نیکولوچی رسیدیم. به گزارش ایسنا، در ادامهی این مراسم محمدجواد شوشتری مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران با اظهار خرسندی از انتقال این مجسمه و رونمایی آن بعد از 33 سال در تهران گفت: امروز هم از کسی قدردانی میشود که اثرش ساخته شده و هم یاد هنرمندی را میکنیم که این اثر را با دستهای خود خلق کرده است. دراین مراسم هم از ابوالحسنخان صدیقی و هم از امیرکبیر یادآوری میکنیم. او با تاکید بر شخصیت منحصربه فرد امیرکبیر در طول تاریخ ایرانزمین یادآور شد: امیرکبیر از آن دست افرادی است که در طول تاریخ از او به نیکویی و بزرگی یاد شده است و در کنار او ابوالحسنخان صدیقی از آن دست هنرمندانی است که یکتاست و جایگزینی برای او نداریم. او تصریح کرد: با دیدن این مجسمه، نباید فراموش کنیم که امیرکبیر چه زحمتهایی برای این مملکت کشیده است. او حق بزرگی بر گردن ما دارد و وظیفهی سازمان زیباسازی شهر تهران بر این است که از هر کسی که در بزرگداشتن ایران تلاش داشته قدردانی کنند و نامش را گرامی بدارند. شوشتری خاطرنشان کرد: خوشحالیم که این اثر با تدبیر شهردار محترم و تلاشهای جناب آقای ملاصالحی در دوران مدیریتشان و به کوشش جمعی از دوستداران هنر بعد از سه دهه به ایران بازگردانده شد. کسی در فلورانس این اثر را نمیشناخت و حتی هنرمندی که کار ریختهگری این اثر را انجام داده بود نیز در قید حیات نبود، اما دوستان ما با پیگیریهای فراوان موفق شدند بالاخره این مجسمه را به ایران منتقل کنند. اگرچه پیش از این نیز چه قبل و بعد از انقلاب تلاشهایی در این حوزه شده بود. ***** به گزارش ایسنا، فریدون صدیقی مجسمهساز و فرزند زندهیاد ابوالحسن صدیقی نیز با حضور خود در این مراسم ضمن قدردانی از کسانی که کار انتقال این مجسمه را انجام دادهاند، گفت: مجسمهی امیرکبیر اثر شگرفی است که آخرین ساخته پدرم محسوب میشود. ایشان از دو جهت ارادت خاصی به شخصیت امیرکبیر داشت و همین نکته باعث شد که در طول حیات خود سه مجسمه از امیرکبیر خلق کند. او با برشمردن ویژگیهایی از امیرکبیر از ذهن زنده یاد صدیقی گفت: شخصیت امیرکبیر برای پدرم قابل احترام بود. ایشان همیشه معتقد بود که امیرکبیر مردی بزرگ، ستورگ، پروقار و متکی به نفس بود که دلش هم برای ایران و هم برای مردم سرزمینش میتپید و با وجود آن که ضرر و زیان فراوانی در دوره صدارت خود دیده بود، اما دگرگونیهای بسیاری در مملکت ایجاد کرد. او همچنین به احساسات عاطفی زندهیاد ابوالحسن صدیقی و امیر کبیر اشاره کرد و افزود: وقتی امیرکبیر با ملکزاده خانم ازدواج کرد فرزندی به دنیا آمد که اسم آن امیرزاده خانم گذاشت و بعد از مرگ پدر این دختر به همسری پدربزرگ بنده در آمد. زنده یاد ابوالحسن صدیقی به دلیل علاقهی ویژهیی که به زن پدرش داشت و براساس اسنادی که در دست ایشان بود، اولین مجسمهی امیرکبیر را در مدرسه دارالفنون ساخت و به زعم بنده اگر امروز امیرکبیر در این مراسم حاضر شود کوچکترین تفاوتی با مجسمهای که مرحوم پدرم ساخته بود، ندارد، زیرا ایشان براساس عکسها، اسناد ملکزاده خانم این مجسمه را ساخته بود. *** صدیقی در بخش دیگری از صحبتهای خود به دیگر مجسمههایی که پدرش از امیرکبیر ساخته بود، اشاره کرد و گفت: دومین مجسمهی امیرکبیر را در فاصله کمی برای سفارت فرانسه در پاریس ساخت و سومین آن همین مجسمهای است که امروز در برابر شما قدبرافراشته است. او گفت: سال 1350 پدرم برای انجام برخی مسائل مالی به تهران آمده بود و در همان جلسه اشاره شد که مجسمه امیرکبیر در مدرسه دارالفنون خسارت دیده است. ما برای بازدید به آن جا رفتیم و برای اولین بار اشک پدرم را در طول زندگیاش دیدم. ایشان روی برگرداندند و به ما گفتند که این مجسمه متعلق به من نیست و بهتر است آن را دور بیندازید. در طول آن سالها نیز آن مجسمه نه تنها بهتر نشد که صدمات بیشتری دید. لذا انجمن آثار ملی به پدرم پیشنهاد داد تا مجسمهی دیگری از امیرکبیر بسازند و آن را در میدان ارگ جنب کاخ گلستان نصب کنند. پدر هم قبول کرد ولی از آن جا که توانایی جسمی نداشت پیشنهاد داد تا مجسمه را به صورت برنزی بسازد که آنها قبول کردند. این هنرمند مجسمهساز با مرور چگونگی ساخت این مجسمه در ایتالیا توضیح داد: مجسمه در شش یا هفت تکه در کارگاه ریختهگری هنرمند ایتالیایی ساخته شد، اما در جریان شلوغیهای شهر تهران و تغییرات اداری که صورت گرفته بود، پیگیریهای خواهرم به جایی نرسید و پدرم موفق نشد دستمزد این هنرمند ایتالیایی را پرداخت کند. سال 73 پدر با عصبانیت غم و اندوه پیش خود زمزمه میکرد که ابوالحسنخان بالاخره این یوسف گمگشته به کنعان باز میگردد. ایشان در آن تمام سالها غمی در دل داشت که هیچوقت آن را بیان نکرد. این مجسمه برای پدرم و چون یوسف گمگشتهای بود و شک ندارم که امروز روح ایشان از بالا نظارهگر است و خوشحال. لذا به نیابت از پدر خودم و خواهر و برادرانم از شما قدردانی میکنم. *** محمد حسن حامدی مدیر نشریه تندیس نیز در بخش دیگری از این مراسم با پرداختن به جایگاه ویژه ابوالحسن صدیقی در عرصهی مجسمهسازی گفت: چند روز پیش از شهر مشهد بازدید کردم و برای بار دیگر مجسمهی نادر را که زنده یاد صدیقی در سال 35 ساخته بود دیدم. در شهر شیراز نیز مجسمهی سعدی و در شهر تهران مجسمهی فردوسی از ساختههای این هنرمند است. همدان نیز با مجسمهی بوعلی سینا یاد ابوالحسن صدیقی را برای ما زنده میکند.او هنرمندی است که هنرش نمادهایی برای طرحهایی بزرگ است. این ذهنیت که از چهرهی مشاهیر برای تکتک ما وجود دارد همگی زایده ذهن خلاق این هنرمند است. حامدی سپس به یکی از کارهای انجمن آثار ملی در سال 1326 اشاره کرد و افزود: در آن زمان شورایی تشکیل شد تا چهرهی مشاهیر ایران را به ثبت برساند. تکتک چهرههایی که از سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و خیلیهای دیگر برای ما آشناست همگی حاصل تخیل ابوالحسنخان صدیقی بود که براساس اسناد موجود شبیهترین چهره به این مشاهیر عنوان شده است. او در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان کرد: ابوالحسن صدیقی شاگرد زندهیاد کمالالملک نقاش برجستهی ایرانی است که در کنار ویژگیهای بیشماری که از او میتوان نام برد، باید به غرورش نیز اشاره کرد. زمانی که کمالالملک مدرسه صنایع را بنیان نهاد ابوالحسن صدیقی به شاگردی او درآمد و آن چنان حرفهی نقاشی را به خوبی آموخت که کمالالملک به او لقب «ابوالحسنخان رقیب» را داد. آن زمان کمالالملک 70 ساله و ابوالحسنخان 15 ساله بود. حامدی متذکر شد: کمالالملک معرفت هنر را به ابوالحسنخان آموخت، اما او نقاش بود و ابوالحسن گرایش به مجسمهسازی داشت و به صورت ذوقی کار خود را پیش برد و در ادامهی فعالیتاش یک بیان از هنر مجسمهسازی را در ایران فراهم آورد. او تنها پیکرهتراش مجسمهساز تا به امروز محسوب میشود. سردبیر نشریه تندیس سپس به مجسمه امیرکبیر اشاره کرد و گفت: همانطور که فرزند ایشان اشاره کردند مجسمهی امیرکبیر گویا آخرین مجسمه ساختهشده توسط زنده یاد صدیقی است. ایشان در زمان ساخت این مجسمه 80 سال داشت و به همین دلیل تمام همت، توانایی و ذوق خود را برای ساخت این مجسمه به کار برد. مجسمهای که امروز بالاسر شما خودنمایی میکند حاصل خلاقیت چنین انسان بزرگی است. مجسمه امیرکبیر شکل کمالیافته هنر ابوالحسن صدیقی است و بهتر است با احترام به آن نگاه کنیم. *** در بخش پایانی این مراسم، کلخورانی معاونت اجتماعی و خدمات شهرداری تهران گفت: باید زحمات اساتیدی چون ابوالحسن صدیقی را قدر بدانیم. نمادی که امروز از امیرکبیر بالای سر ما نصب شده است افتخاری از افتخارات ملت ایران است. این نماد یکی از پرافتخارترین، هوشمندترین و با درایتترین مردمانی را نشان میدهد که به مردمان خود با اقتدار و براساس قانون عمل کرده است. این نماد که حتما زندهیاد صدیقی نیز برای ساخت آن به این نکات توجه داشته است، امروز در چنین فضایی به مردمان شهر معرفی میشود تا آنها نیز مجذوب این افراد شوند. او در پایان یادآور شد: این افراد حق بزرگی برگردن ما دارند و آنهایی که این آثار را ساختهاند نیز شخصیت گرانقدری هستند که توجه به آنها در هرکشوری باعث آبادانی و پیشرفت میشود. *** به گزارش ایسنا،در پایان مراسم با حضور شوشتری، کلخورایی و فریدون صدیقی از تلاشهای حسن حامدی، واحدی، علیرضا اسماعیلی، محسن یزدانی، ملاصالحی و سید مجتبی موسوی برای بازگردان این مجسمه به ایران قدردانی شد. [ سه شنبه 89/7/20 ] [ 10:30 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
فرین زن چاقی که با نشستن برروی همسرش درآمریکا، او را به قتل رسانده بود، ? سال تحتنظر خواهد بود و ??? ساعت نیز باید کار اجتماعی انجام دهد. به گزارش پارسینه، این زن ??? کیلویی روز حادثه بعد از درگیری بر روی شوهرش که فقط ?? کیلو وزن داشت، نشست و او را له کرد و به قتل رساند. این حادثه در تابستان گذشته، زمانی که این زن و شوهر با هم درگیر شده بودند، رخ داد. آنها ? فرزند دارند. قاضی دادگاه پس از بررسی این پرونده اعلام کرد: زن آمریکایی ? سال تحت نظر خواهد بود. همچنین او باید ??? ساعت کار اجتماعی انجام دهد. [ سه شنبه 89/7/20 ] [ 10:10 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
یک نماینده مجلس از اقدام هیاترییسه در مورد ارجاع تذکر 170 نماینده مجلس در یک برگه به شکل دستنویس و با خط خوردگی بسیار انتقاد کرد. ایوب پاپریمقدم نماینده دشتسان، که قصد داشت این موضوع را در قالب تذکری در جلسه علنی دیروز بیان کند، اما فرصت آن را نیافت، با انتقاد از اقدام اخیر هیاترییسه مجلس در مورد تذکر 170 نماینده به رییس جمهور در مورد حفظ شان و جایگاه مجلس، به ایلنا گفت: هیات رییسه تذکر 170 نماینده به رییس جمهور در مورد رعایت وحدت بین مجلس و دولت و پرهیز از بحثهای مخل وحدت را در یک برگه بسیار معمولی با نگارش بسیار بد که موجب کسر شان نمایندگان مجلس است به رییسجمهور ارجاع داد. این نماینده مجلس با اشاره به اینکه رونوشت این تذکر به نمایندگان نیز ارائه شد، ادامه داد: هیات رییسه باید این موضوع را اصلاح کند و حتی از نمایندگان به دلیل ارسال اینچنینی تذکر مذکور عذرخواهی نماید. پاپریمقدم تاکید کرد: متن تذکزات کتبی نمایندگان به دولت طبق روال در یک فرم مخصوص و متن تایپی ارجاع میشد، اما نامه 170 نماینده به رییسجمهور در یک برگه دستنویس و با خط خوردگیهای فراوان به رییسجمهور ارجاع شده است. [ سه شنبه 89/7/20 ] [ 10:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |