روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
فقط چند روز بعد از انتشار خبری که دخالت شاه عربستان در امور داخلی عراق را افشا کرد، یک شاهزاده سعودی از رویداد جدی و قریب الوقوعی سخن گفت که عربستان را در معرض یک انقلاب مردمی قرار داده و خاندان آل سعود را تهدید میکند.
ولیدبن طلال، ثروتمندترین شاهزاده سعودی که منصب رسمی در حکومت عربستان ندارد، از شاه عربستان خواست قبل از آنکه در عربستان انقلاب آغاز شود پیام انقلابهای عربی را درک کند. وی افزود: با اینکه سالها در منطقه نظام سرمایهداری حاکم بود، پس از انقلابهائی که در کشورهای عربی رخ داده، اکنون زمان بگونهای پیش میرود که اسلامخواهان، حاکم خواهند شد.
اهمیت این سخن، هنگامی بیشتر آشکار میشود که در کنار آن، به خبری توجه نمائیم که هفته گذشته درباره آرزوهای شاه عبدالله پادشاه عربستان منتشر شد. به موجب این خبر که پایگاههای متعدد خبری آن را از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نقل کرده اند، شاه عربستان در یک اجلاس امنیتی و اقتصادی گفته است: "در عراق نباید هیچ شیعهای حکومت کند حتی اگر شخص عادلی باشد." شاه عبدالله، که فایل صوتی او از این اجلاس موجود است و امکان انکار آن برای وی وجود ندارد، در ادامه خطاب به مسئولان امنیتی و اقتصادی حاضر در جلسه گفته است: "شما به عنوان شخصیتهای امنیتی و کارشناس باید به وظایف خود عمل کنید.
نخبگان اقتصادی نیز با شما خواهند بود و من از شما درباره ایفای نقشی پررنگ در عراق گزارش تفصیلی میخواهم." براساس همین گزارش، شاه عربستان بودجه ویژهای برای تحقق این رویای ضد شیعی خود در عراق اختصاص داده زیرا معتقد است روابط ایران و عراق بر اوضاع عربستان و منطقه خلیج فارس بطور خاص و خاورمیانه بطور عام تأثیر خواهد گذاشت.
از این اظهارات شاه عربستان کاملاً مشخص است که وی از تحولاتی در منطقه خبر دارد که موجودیت خاندان آل سعود را در معرض خطر قرار داده ولی نمیداند و یا نمیخواهد بداند که این خطر دقیقاً از کجا ناشی شده است. به عبارت روشن تر، شاه عربستان، سوراخ دعا را گم کرده و به جای آنکه عوامل اصلی تهدید را در خود عربستان و در عملکرد خود آل سعود در داخل کشور از جمله کشتار شیعیان منطقه شرقیه و حمایتهای دیوانه واری که از دیکتاتور یمن و خاندان سفاک آل خلیفه در برار مردم مظلوم بحرین نموده جستجو کند، در عراق به دنبال آن میگردد. ظاهراً مبنای شاه عربستان اینست که چون عراق در قرون اولیه تاریخ اسلام، مقر حکومت بنی عباس بوده و بنی عباس اهل عربستان بودند، بنابر این، اکنون نیز باید حاکمان عراق توسط عربستان تعیین شوند! این تفکر قرون وسطائی، از یکطرف اکثریت شیعه عراق را نادیده میگیرد و از طرف دیگر استقلال این کشور را به رسمیت نمیشناسد.
عراق، کشوری است که 9 سال قبل به عنوان اولین کشور عربی از قید و بند دیکتاتوری آزاد شد و برگزاری انتخابات در آن کشور موجب حاکمیت افرادی گردید که با اراده و آراء مردم زمام امور را دردست گرفتند. آمریکا و عربستان تلاش زیادی کردند تا مسیر انتخابات عراق را تغییر دهند و مهرههای مورد نظر خود را به حکومت برسانند ولی نه ترفندهای آمریکا و نه دلارهای نفتی عربستان هیچکدام نتوانستند اراده مردم عراق را تغییر دهند. امروز در عراق، کسانی زمام امور را در دست دارند که با آراء مردم و از طریق انتخابات آزاد به قدرت رسیدهاند. درست همین نکته است که موجب وحشت شاه عربستان شده و او بشدت مایل است حاکمیت عراق را در اختیار خود بگیرد.
آنچه ملتها را در کشورهای عربی به قیام و انقلاب تشویق کرده، آزادی مردم عراق در انتخاب حاکمان خود و حاکمیت مردم این کشور بر سرنوشت خویش است. مردم تونس، مصر، لیبی و یمن، با الهام از مردم عراق توانستند دیکتاتورهای حاکم بر کشورهای خود را سرنگون کنند و مردم بحرین نیز اکنون در آستانه پیروزی بر آل خلیفه قرار دارند و درست همین واقعیت است که شاه عبدالله را دچار وحشت کرده و به تکاپو واداشته تا برای حفظ تاج و تخت خودکاری بکند. او بهتر از هر کس میداند که دیکتاتوری آل سعود در عربستان از سایر دیکتاتوریها در کشورهای عربی سنگینتر و بیرحمانهتر است و به همین دلیل هیچ تردیدی ندارد که اکنون نوبت مردم عربستان است که از یوغ دیکتاتوری خلاص شوند و اراده خود را بر کشورشان حاکم نمایند.
شاه عربستان، ساده لوحی میکند که پول دادن به مردم و افزایش رفاه را عاملی برای باقی ماندن خود بر تاخ و تخت میپندارد. کما اینکه جستجوی عوامل تهدیدی که متوجه سلطنت آل سعود است در خارج از عربستان نیز نشانه دیگری از ساده لوحی اوست. او باید این واقعیت را درک کند که دوران حکومتهای دیکتاتوری و طایفهای به سر آمده و ملتها اکنون نمیپذیرند همچون قرون وسطی تحت سلطه یک خانواده و یک فرد باشند. شاه عربستان نه تنها هنوز موفق به درک این واقعیت روشن نشده، بلکه فکر میکند با تکیه بر دلارهای نفتی، که متعلق به مردم عربستان است، میتواند دیکتاتورهای دیگری همچون علی عبدالله صالح و آل خلیفه را نیز حفظ کند و حتی در عراق نیز مهرههای دلخواه خود را روی کار بیاورد!
این، یک واقعیت جامعه شناختی و یکی از اصول علم سیاست است که افرادی که خارج از دایره مسئولیتهای حکومتی قرار دارند، بهتر از دست اندرکاران حکومتی میتوانند شرایط را درک کنند و خطرها و تهدید را ببینند. بنابر این، به شاه عربستان توصیه میکنیم هشدار ولید بن طلال که گفته است: "عربستان منتظر انقلاب باشد" را جدی بگیرد و به جای آنکه رؤیاهای کودکانهای از قبیل تعیین حاکم برای عراق در سر بپروراند، به تاج و تخت خود بچسبد که سخت در معرض تندبادهای آزادیخواهی مردمی و اسلام خواهی است.