علی داودی | ||
|
عاملان قتل پزشک تهرانی که جنجالآفرینی کرده بودند در دادگاه کیفری استان تهران جزئیات جنایت را فاش کردند. در ابتدای این جلسه پس از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستانی، قاضی پرونده به متهم ردیف اول سجاد تفهیم اتهام کرد و او نیز که با اتهام ارتکاب به قتل عمد، جعل و ربایش پلاک ثبتی موتور، تمرد از فرمان پلیس و درگیری با ماموران کلانتری گیلانغرب روبهروست، در ابتدا گفت: من با قصد خودکشی و بعد از مصرف قرصهای روانگردان وارد کلانتری گیلانغرب شدم و در آنجا ماموران با من درگیر شده و من به دلیل مصرف قرصهای روانگردان و نداشتن حال مناسب در برابر آنها مقابله به مثل کردم. وی ادامه داد: در کلانتری ماموران قصد خلع سلاح من را داشتند و من هم به همین دلیل با آنها مقابله کردم. در ادامه، مستشار دادگاه از وی سوال کرد به چه دلیل شما ادعا میکنی که دکتر سرابی مقصر فوت مادرت بوده است؟ که متهم نیز پاسخ داد: من وقتی به متخصص مادرم در کرمانشاه مراجعه کردم و گفتم دکتر سرابی روی مادر من عمل آنژیوگرافی انجام داده است آن دکتر هم گفت احتمال دارد آنژیو باعث مرگ مغزی مادر شما شده باشد اما جواب قطعی به من نداد. در ادامه متهم در بیان نحوه ارتکاب به جرم و سپس فرار از صحنه جنایت خاطرنشان کرد: من دورههای حفاظت را فرا گرفته بودم و میدانستم که به چه شکل باید از صحنه گریخت و در روز حادثه به اتفاق یکی از دوستانم به محل مطب دکتر سرابی واقع در میدان هفتحوض رفتیم سپس من به وی گفتم که تو میتوانی بروی. سجاد ادامه داد: بعد از رفتن علی با موتوری که قبلا تهیه کرده بودم برابر خودروی دکتر سرابی رفتم و اقدام به تیراندازی کردم اما به دلیل اینکه تسلط نداشتم و حین موتورسواری شلیک کردم نتوانستم به خوبی نشانهگیری کنم. متهم ادعا کرد که قصد تهدید دکتر سرابی را داشته و نمیخواسته او را بکشد. در ادامه قاضی پرونده از وی سوال کرد از چه ناحیه و چند تیر به سمت دکتر سرابی شلیک کرده که متهم گفت: از سمت راننده 2 تیر به طرف سرابی شلیک کردم. بعد از اظهارات متهم ردیف اول، علی متهم ردیف دوم قتل دکتر سرابی در جایگاه حاضر شد که قاضی بعد از تفهیم اتهام به وی درباره معاونت در قتل از نحوه آشنایی وی با سجاد سوال کرد و وی نیز پاسخ داد: من 3 سال پیش با سجاد در اسلامآباد غرب از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم و با توجه به اینکه موتور من در اسلامآباد توقیف شده بود دوست من مدعی شد که او میتواند کمکی برای رفع توقیف موتوسیکلت من انجام دهد. سپس قاضی همتیار از متهم ردیف دوم سوال کرد آیا از ابتدای بیماری مادر سجاد ایشان در خانه شما اقامت داشته است؟ که متهم نیز پاسخ داد بله. قبل از مرگ مادر سجاد ایشان در خانه من اقامت داشتند. بعد از مرگ نیز یک بار به خانه من آمده بود. علی ادامه داد: سجاد در روز قبل از حادثه از کرمانشاه به تهران آمد و در تماسی با من گفت که قصد دارد برای یک شب در خانه من اقامت کند و بعد از اینکه به خانه ما آمد من دلیل پوشیدن پیراهن مشکی را از وی جویا شدم که او گفت مادرش فوت کرده است و از آن موقع بود که مطلع شدم سجاد مادرش را از دست داده است. متهم به معاونت در قتل درباره اتفاقات روز حادثه مدعی شد: ساعاتی قبل از وقوع جنایت سجاد به من گفت که من آدرس دقیق مطب دکتر را بلد نیستم و تو که در تهران زندگی میکنی بیا تا با هم به مطب دکتر سرابی برویم و مدعی شد که قصد دارد برای جمعآوری مدارک به مطب دکتر سرابی برود. در آن روز من با موتور خودم پیشاپیش وی حرکت کردم و به سمت مطب دکتر رفتیم و سپس گفت که چند دقیقهای صبر کن تا من بازگردم. متهم ردیف دوم افزود: بعد از اینکه من در کنار موتوسیکلت سجاد ایستادم وی بار دیگر به سمت من آمد و گفت که قدری کارش طول خواهد کشید و من نیز از آن محل به سمت خانه خود حرکت کردم و ساعتی بعد نیز او با من تماس گرفت و مدعی شد که موتورش توقیف شده و من نیز برای بازگرداندن او به محل ساختمان دنیای نور واقع در اتوبان رسالت رفتم. در ادامه مستشار دادگاه از وی سوال کرد که آیا تو مطلع بودی که سجاد مسلح است یا خیر؟ و متهم ردیف دوم نیز در پاسخ به این سوال گفت: خیر من اطلاعی در این باره نداشتم و بعد از آنکه در شب روز حادثه سجاد را برای برگشتن به شهرستان به میدان آزادی بردم متوجه اسلحه او شدم و از وی سوال کردم که جریان این اسلحه چیست که او گفت من با دکتر سرابی درگیر شدم. بعد از این اظهارات مستشار دادگاه از متهم ردیف دوم علی سوال کرد که چه زمان فهمیدی که دکتر سرابی مورد اصابت گلوله قرار گرفته است و وی نیز پاسخ داد: همان زمانی که اسلحه را در میدان آزادی همراه سجاد دیدم او مدعی شد که با دکتر درگیر شده است و من متوجه این موضوع شدم. در پایان دادگاه، قاضی پرونده ختم روند دادرسی را اعلام و خاطرنشان کرد، طی هفتههای آینده حکم نهایی متهمان پرونده قتل دکتر سرابی اعلام خواهد شد. دکتر سرابی متخصص قلب بیمارستان خاتمالانبیا 31 شهریور 89 توسط فرزند یکی از بیماران خود مورد سوءقصد قرار میگیرد و در روز 2 مهر 89 براثر جراحت وارده فوت میکند. [ جمعه 89/12/27 ] [ 9:49 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |