علی داودی | ||
|
کشتی مردی در یک طوفان عظیم غرق شد اما این مرد به طرز معجزه آسایی نجات یافت و توانست خود را به جزیره ای برساند. این مرد با هزاران زحمت برای خود یک کلبه ساخت ... روزی برای تهیه آب به جنگل رفته بود ؛ وقتی به کلبه برگشت در کمال ناباوری دید که کلبه در حال سوختن است. به بخت بد خود لعنت فرستاد و بعد شروع به گله کردن از خدا کرد که : خدایا تو مرا در این جزیره زندانی کرده ای و حالا که من با این بدبختی توانسته ام این کلبه را برای خودم درست کنم باید اینگونه بسوزد!
صبح روز بعد با صدای بوق یک کشتی از خواب پرید ؛ او نجات یافته بود! ناخدا پاسخ داد : ما علایمی را که با دود نشان می دادید دیدیم! [ سه شنبه 89/12/10 ] [ 1:56 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |