علی داودی | ||
|
قاچاقچیانی که یکی از افراد گروه خود را بعد از 3 ماه زندانی کردن در خانه و شکنجه شدید، به قتل رسانده بودند، صبح امروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. به گزارش فارس، نیمه شب 26 بهمن سال 87، مسئولان بیمارستان فجر در خیابان پیروزی، متوجه پیکر مرد جوانی شدند که مقابل بیمارستان رها شده است. با انتقال مرد جوان به داخل بیمارستان که مشخص بود به شدت مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفته است، پزشکان بیمارستان بعد از معاینه وی متوجه شدند حداقل 6 ساعت از مرگ او گذشته است. به دلیل اینکه هیچ مدرک هویتی همراه جسد نبود، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت تا خانواده وی معلوم شوند. مدتی از کشف جسد گذشته بود که خانواده این مرد با حضور در پزشکی قانونی، هویت را تأیید کردند. آنها مدعی بودند که فرزندشان به نام حمید، جدا از آنها زندگی می کرده است و به همین دلیل تا مدتها از نبود او نگران نشدهاند. اما وقتی متوجه شدند که غیبت او نگرانکننده است، به تعقیب دوستانش که با او زندگی میکردند پرداختند اما در خانه وی با دیوارهای خونی روبرو شدهاند. با مشخص شدن هویت افرادی که با حمید زندگی میکردند، تحقیقات پلیس برای دستگیری آنها آغاز شد و در تیر ماه سال گذشته، سه متهم این پرونده دستگیر شدند. متهمان این پرونده که 2 مرد و 2 زن بودند در تحقیقات به ارتکاب قتل حمید با انگیزه اختلاف مالی و ناموسی به وسیله شکنجه کردن 3 ماهه او اعتراف کردند. قرار مجرمیت متهمان در دادسرای جنایی تهران صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. صبح امروز، جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد. علی عطار، نماینده دادستان در تشریح کیفرخواست صادره گفت: متهمان این پرونده، 1_ مهیار متهم به مشارکت در قتل عمدی، حبس توأم با شکنجه و توزیع مواد روانگردان و مخدر 2_ حامد متهم به مشارکت در قتل عمدی، حبس توأم با شکنجه و توزیع مواد روانگردان و مخدر 3_ساناز متهم به مشارکت در قتل عمدی، حبس توأم با شکنجه، هستند که هر سه در تحقیقات به وارد کردن ضربات متعدد منجر به قتل به مقتول اقرار کردند. هر سه متهم این پرونده دارای سابقه کیفری هستند و خواستار مجازات متهمان بر اساس قانون هستم. بعد از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان، اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار قصاص متهمان شدند. در ادامه جلسه، ساناز در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه هیچکدام از اتهامات را قبول ندارد، گفت: مدت کوتاهی بود که با حامد دوست شده بودم که از من خواست به خانه حمید برویم؛ وقتی به آنجا رفتیم، مهیار و همسرش هم آنجا بودند. وی ادامه داد: اولین اختلاف مقتول با حامد و مهیار بر سر طلب 5 میلیونی حامد از حمید بود و چون مهیار هم از حامد طلب داشت، پای او هم به این قضیه باز شد. آنها ابتدا تصمیم گرفتند با بستن دست و پای او، طلبشان را وصول کنند. یک روز حامد از خانه برای فروش موادمخدر خارج شد و زمانی که به خانه برگشت، مدعی شد که حمید مبلغ 200 میلیون تومان کلاهبرداری کرده است و آنها هم برای سهیم شدن در این کلاهبرداری شروع به ضرب و شتم او کردند. متهم افزود: مهیار شیشه مصرف میکرد و تصور میکرد که حمید به همسر او چشم داشته و از او فیلم و عکس در اختیار دارد؛ به همین دلیل او را به شدت کتک میزد، اما حمید همیشه منکر این موضوع می شد. وی با بیان اینکه یکی از روزهایی که حامد برای فروش موادمخدر از خانه خارج شده بود، دستگیر شد، ادامه داد: چند روز بعد از آن، مهیار، حمید را از حمامی که در آن حبس بود بیرون آورد و به اتاق برد؛ من تلاش کردم حمید را از طریق بالکن نجات بدهم اما او به داخل حیات سقوط کرد و مهیار من را هم به همراه او در حمام حبس کرد. ساناز با بیان اینکه بیش از یک ماه در حمام محبوس بوده است، درباره نحوه شکنجه دادن حمید توسط متهمان گفت: آنها، حمید را به وسیله گاز اشکآور، شوکر، ریختن آب جوش و روغن داغ روی بدنش و زخمی کردن با چاقو شکنجه میکردند. آنها هر 3 روز یک بار به ما غذا میدادند و شیر آب را هم کنده بودند تا ما نتوانیم آب بخوریم. وی گفت: شب آخر، مهیار به خاطر فیلم دروغی که تصور میکرد من با همدستی حمید از همسرش گرفتهام، مرا به حمام انداخت ولی وقتی وارد حمام شدم متوجه شدم، حمید نفس نمیکشد. به کمک همسر مهیار جسد را بیرون آوردیم اما مهیار نمیخواست قبول کند که حمید کشته شده است، به همین دلیل از من خواست به او آمپول بزنم. جلسهای سه نفره بین حامد، مهیار و همسرش برگزار شد و بعد از اینکه مهیار و همسرش حدود یک ساعت از خانه خارج شدند تصمیم گرفتند بعد از پوشاندن لباس به حمید، او را مقابل بیمارستان فجر رها کنند. مرا هم با زنجیر و طناب بستند و زیر مبل رها کردند. وی افزود: آنها به خانه برگشتند و مهیار مرا مجبور کرد در دفتر خاطرات مطالبی بنویسم که اینگونه تداعی شود حمید فوت کرده است؛ مهیار به شکنجه کردن علاقه داشت تا جایی که حامد را هم بعد از قتل شکنجه کرد. بعد از دستگیری هم به من پیغام داد اگر قتل را گردن نگیرم خواهرم را خواهد کشت. ساناز در پایان گفت: مهیار سر دسته باند توزیع موادمخدر بود و حمید و حامد هم برای او کار میکردند. بعد از ساناز، نوبت به مهیار رسید و با رد کردن نقش خود در قتل گفت: حمید تا آخرین لحظه ورود ساناز به حمام زنده بود و ساناز بود که با لگد او را به قتل رساند. وی با بیان اینکه تمام اظهارات ساناز دروغ بود، گفت: حمید در خانه محبوس نبود و چند روز قبل از مرگش با موتور من از خانه خارج شد. اظهارات قبلی خود را قبول دارم که حمید، ساناز و همسر خود را میزدم اما نه تمام 3 ماه، بلکه فقط 10 روز آخر. با مشت و لگد و چاقو او را میزدم. مهیار با پذیرفتن اینکه با چاقو و ریختن آب جوش و روغن داغ، حمید را مورد شکنجه قرار داده است، گفت: اما من او را طوری شکنجه نکردم که باعث مرگش بشود. تمام اظهارات ساناز دروغ است، او، من و حامد را به کتک زدن حمید تحریک میکرد. ادعای او درباره فراری دادن حمید هم دروغ است چرا که کلید خانه در اختیارش بود و با موبایل هم میتوانست به پلیس خبر بدهد. * وکیل مهیار: متأسفم وکالت این پرونده را به من واگذار کردند. بعد از اظهارات متهم، وکیل تسخیری وی در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه متأسفم که وکالت این پرونده را پذیرفتم، گفت: اما به هر حال این افراد هم قربانی فقر فرهنگی و آلودگی جامعه شدهاند و قدرت داشتن اراده سالم را ندارند. در ادامه جلسه، حامد، دیگر متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و او هم مانند دیگر متهمان منکر دخالت در قتل شد و در تشریح حادثه گفت: من اصلا او را نزدم و چاقوها را هم مهیار به او میزد. وی که به شدت ترس از مهیار در چهرهاش نمایان بود، مدعی شد که چند روز بعد از حبس حمید، به زندان رفته و تا 10 روز قبل از مرگ او در زندان بوده است. او معتقد بود، مهیار حمید را به خاطر مسایل ناموسی شکنجه کرده است، نه مسایل مالی. در این لحظه، ساناز به دستور قاضی بلند شد و گفت: حامد تمام اتفاقات آن مدت را میداند ولی به خاطر ترس از مهیار تاکنون حرفی را نزده است. حامد که به وضوح از حضور مهیار در دادگاه هراس داشت، بعد از اینکه به دستور قاضی، مهیار را از دادگاه خارج کردند، موضوع شکنجه کردن حمید توسط مهیار به وسیله آب جوش و روغن داد را بازگو کرد. بعد از اظهارات حامد، مهین، همسر مهیار که در ابتدا جزو متهمان پرونده بود اما به دستور بازپرس قرار منع تعقیب او صادر شد، در جایگاه قرار گرفت و گفت: ابتدای درگیری مهیار و حامد با حمید بر سر اختلاف مالی بود و آنها خواستند از او زهرچشم بگیرند. یک روز به همرا ساناز در حال مصرف موادمخدر بودیم که حمید پنهانی از ما فیلم گرفت. اما هرچه به او اصرار کردیم فیلم را نداد و از ما خواست به خواستههای شیطانی او تن بدهم. در نهایت مجبور شدم موضوع را به مهیار بگویم. مرجان باز هم در جایگاه قرار گرفت و گفت: تمام اظهارات مهین دروغ است؛ تمام این مدت حمید در حمام محبوس بود و نمیتوانست از آنجا خارج شود. مهین هم از ترس مهیار حرف نمی زند. مهین در ادامه اظهاراتش در پاسخ به سؤال قاضی که چطور حمید را میزدند که همسایهها صدایش را نمیشنیدند، گفت: موقع شکنجه کردن، صدای ضبط را زیاد میکردیم و همچنین پنجرهها و دیوارها را با پتو را میپوشاندیم تا صدا بیرون نرود. با شلنگ، مشتولگد، چاقو، آب جوش و روغن داغ او را شکنجه میکردند. مهین مدعی شد به دستور مهیار از اعتراف دروغین ساناز فیلمبردای کرده است اما فیلم از گوشی او خالی شده بود؛ به همین دلیل مهیار به ساناز شک کرد و او را به زور گاز اشکآور به حمام انداخت. این اظهارات مهین در حالی بود که به محض ورود مهیار به دادگاه، مهین حرفش را عوض کرد و مدعی شد متوجه نشده است چه کسی به صورت ساناز گاز اشکآور زده است. بعد از اظهارات مهین، هر سه متهم پرونده در جایگاه قرار گرفتند و در بیان آخرین دفاعیات خود، اتهامات انتسابی را انکار کردند. قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه (بردبار، آروین، سری و واعظی) موکول کرد. [ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 9:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |