علی داودی | ||
|
کیهان «نگاه از چهار زاویه» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن میخوانید: آمریکاییها پس از سناریوی ساختگی حادثه 11 سپتامبر- 20 شهریور 80- که زمینه ساز حمله نظامی به افغانستان در سال 2001 و لشکرکشی به عراق در 2003 بود چون تبعات غیرقابل پیش بینی استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را بخوبی برآورد کرده بودند و میدانستند ایران اسلامی، افغانستان یا عراق نیست به حربه نخ نما شده تحریمها متوسل شدند و دوره جدیدی از تحریمهای اقتصادی را از آن تاریخ بر ضد ایران به تصویب رساندند. البته از همان ابتدا که دور جدید تحریمها از سوی آمریکا بطرفیت ایران کلید خورد چون سابقه این داستان تکراری به اوایل پیروزی انقلاب اسلامی برمی گشت و از سال 1980 برای اولین بار گزینه تحریم به کار گرفته شد ناظران و تحلیلگران سیاسی معتقد بودند که در فرجام کار ایالات متحده از درخت تحریمها ثمرهای نخواهد چید که تا به امروز نیز چنین شده است. اما در ادامه پروژه آمریکایی تحریمها بر ضد ایران که با گذشت زمان به پروسهای ناموفق مبدل گشته و هر روز این مسئله آشکارتر میشود باز هم ایالات متحده بر سنت معمول و نامعقول خود پافشاری کرده و هفته گذشته رییس جمهور آمریکا 8 تن از مقامات کشورمان را مشمول تحریم به اصطلاح بین المللی اعلام کرد. جالب اینجاست که این 8 مقام ایرانی به این دلیل مشمول محرومیت و تحریم قرار گرفتهاند که در مبارزه با اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و مهار جنگ نرم و فتنههای فتنه گران و آ شوبگران- که رد پای مثلث آمریکا و انگلیس و صهیونیسم به وضوح در آن دیده شد- نقش ویژه و برجستهای را ایفا کردهاند. با این اقدام باراک اوباما بار دیگر نقاب از چهره کنار زده و صریحاً با صدور این فرمان تحریم اعلام میکند که 8 مقام ایرانی (محصولی- نجار- رادان- مرتضوی- اژه ای- مصلحی- تائب و جعفری) حق مسافرت به کشورهای خارجی و آمریکا را نداشته و اموال آنها در خارج از کشور مصادره و افراد مذکور از نظر بین المللی ممنوع المعامله و مشمول ضبط و مصادره اموال میباشند! هرچند داستان بلند و بی نتیجه تحریمها طی 30 سال گذشته نتوانسته در عزم و اراده ملت ایران خدشهای وارد کند و عموم مردم بخوبی و با بصیرت از بی خاصیتی تحریمها باخبرند اما این نوشته درصدد است تا از 4 منظر سیاسی، دیپلماسی، حقوقی و اقتصادی علت تحریم اخیر آمریکاییها علیه 8 مقام ایرانی را واکاوی کند. مردم سالاری «از استیضاح نترسیم» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم کوروش شرفشاهی است که در آن میخوانید: مدتی است که نمایندگان در واکنش به عملکرد دولت، بحث بازخواست را جدی گرفته و به ابزارهای گوناگون قانونی متوسل میشوند اکنون در هر جلسه علنی مجلس یکی از وزرا برای پاسخ به سوال نمایندگان حاضر میشود و تا کنون دو وزیر بازرگانی و امور خارجه درکابینه دهم از مجلس کارت زرد گرفتهاند اما نمایندگان مردم در خانه ملت همچنان اصرار دارند که تغییر محسوسی پس از طرح سوال رخ نمیدهد لذا به ابزارهای قانونی جدی تر استیضاح متوسل شدهاند اما اشکال اینجاست که هر از چند گاهی با امضای نمایندگان، طرح استیضاح مطرح میشود اما پس از مدتی و بدون آن که هیچ تغییری در رفتار وزارتخانه صورت گیرد استیضاح با کم شدن امضاها رنگ میبازد. اکنون سوال اینجاست که چرا وزرا از استیضاح تا به این اندازه هراس دارند که لابیهای گستردهای را در مجلس آغاز میکنند. نکته مهمتر آن است که استیضاح باید تابع شرایط خاصی باشد بدین معنا که نمایندگان امضاکننده باید اطلا عات و آمار دقیق از عملکرد نادرست وزیر داشته باشند که بحث استیضاح را مطرح کنند. اما چه اتفاقی میافتد که در عرض یک هفته تا نهایت یک ماه هم این آمارها رنگ میبازد و عملکرد اشتباه توجیه پذیر میشود. چرا حتی برخی از نمایندگان دولت گرای مجلس از نمایندگان امضاکننده میخواهند که استیضاح شان را پس بگیرند به عنوان مثال مگر در بحث معضل واردات بی رویه همه کشور درگیر نیست؟ مگر کشاورزی در همه استانها مشکل ندارد؟ مگر استخدام معلمان حق التدریس یا پرستاران ویژه استان تهران است؟ و مگر هر یک از نمایندگان مردم در خانه ملت، نماینده کل کشور نیستند؟ نکته بعدی آن است که طی ماههای اخیر بارها از هیات رئیسه به دلیل اعلا م وصول نکردن استیضاح انتقاد شده و در نادرترین اتفاق، پس گرفتن امضای استیضاح وزیر آموزش وپرورش بود زیرا استیضاح اعلا م وصول شده باید به جریان بیفتد مگر هیات رئیسه از حقوق نمایندگان دفاع نمیکند؟ مهمتر آن که چرا باید از استیضاح تا بدین حد وحشت داشت؟ اگر وزیر مربوطه برای عملکرد خود توجیه دارد و میتواند نمایندگان مردم را قانع کند، آیا بهترین مکان برای توجیه عملکرد ها، صحن علنی مجلس و حضور در بین نمایندگان مردم نیست؟ رسالت «دهه 90، دهه تجاری کردن علم و تولید فناوریها» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن میخوانید: رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار نخبگان ضمن تاکید بر اهمیت علم به عنوان یک محاسبه دقیق و تشخیص عمیق در چشم انداز نظام مقدس جمهوری اسلامی فرمودند: "تا سال 1404 باید بتوانیم 20 درصد درآمد کشور را از تجارت محصولات علمی تامین کنیم." معنی فرمایش معظم له این است که در مقایسه با حدود 100 میلیارد دلار درآمد ارزی هر ساله کشور اعم از درآمدهای نفتی و غیر نفتی طی 15 سال آینده حداقل 20 میلیارد دلار میبایست از طریق تجارت محصولات علمی تحصیل شود. این رقم به اضافه 20 درصد درآمدهای داخلی رقمی حدود 60 میلیارد دلارمی شود که در طول تاریخ ایران بی سابقه است. البته ایران و ایرانیان در چند سده گذشته تولید کننده مطرح علم و فناوری بودهاند اما این حجم از درآمدزایی از محصولات علمی و برقراری پیوند مستمر بین دانش و ثروت کمتر در ایران اتفاق افتاده است. در واقع تجارت محصولات علمی و ابتنای مالیه عمومی بر علم یکی از مولفههای درآمدزایی جدید است که مبتنی بر محاسبات دقیق و تشخیصات عمیق و انیق در چشم انداز نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است. منظور از تولید ثروت از دانش این است که در نظام واره دانایی انسان بتواند با تولید محصولات علمی قیمت افزوده آنها را افزایش دهد تا در دنیای رقابتی از استانداردهای لازم برخوردار باشد و مطلوبیت خود را برای مشتریان حفظ نماید. امروزه دانش مهم ترین دارایی یک کشور است و سرمایههای فکری (Intellectual Capital) ابزار اصلی توسعه و پیشرفت محسوب میشوند. عصر ما عصر گذار از اقتصاد منابع محور به اقتصاد دانش بنیان است. لستر تارو در کتاب ثروت آفرینان مینویسد:" پایههای قدیم کامیابی، فروریخته است. در تمام طول تاریخ بشر، منشأ کامیابی دستیابی به منابع طبیعی مانند زمین، طلا و نفت بوده است. ناگهان ورق برگشته و دانش به جای آن نشسته است. این عصر، عصر صنایع انسان ساخته بر پایه دانایی و تواناییهای مغزی است.بیل گیتس، ثروتمندترین مرد دنیا، مالک چیزهای ملموس نیست: نه زمین دارد، نه طلا، نه نفت، نه کارخانه، نه فعالیت صنعتی دیگر و نه ارتش و سپاهی. این نخستین بار در تاریخ بشر است که ثروتمندترین مرد دنیا فقط دانش دارد و بس.سومین انقلاب صنعتی دارد عناصر سازنده هرم ثروت را به ترتیبی جدید از نو میچیند. کسی به درستی نمیداند که قاعده بازی چیست. برندگان کسانی خواهند بود که ماهیت هرم ثروت را در اقتصادی متکی به دانش، زودتر دریابند.." واقعیت همین است در این عزیمت پرشتاب، نظام دانایی حرف اول را میزند و دانش محوری مقدمه اقتدار، رفاه، پیشرفت و آبادانی است. یعنی بر خلاف گذشته که سرمایه، منابع طبیعی، نیروی کار و ... فاکتور اصلی در پیشرفت کشورها به حساب میآمد در قرن بیست و یکم در کنار سایر عوامل دانش و تکنولوژی عامل اصلی توسعه و جبران عقب ماندگیها به حساب میآید. تهران امروز «علوم انسانی و لزوم طرح ایدههای نو» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دکترمصطفی ملکوتیان است که در آن میخوانید: اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامی به لزوم اهتمام محققان علوم انسانی و اجتماعی به ارائه ایدههای نو، نکتهای بسیار شایسته و درخور توجه است. آشکار است که از نظر موضوع، ماهیت و پیچیدگی تفاوتهای آشکاری میان علوم انسانی و اجتماعی و علومی که اصطلاحا علوم دقیقه یا علوم محض خوانده میشوند مانند فیزیک، شیمی و علوم تجربی وجود دارد و در حالی که موضوع علوم محض، جهان طبیعت و ماده بیجان یا جنبههای جسمی جانداران است، موضوع علوم انسانی و اجتماعی، عامل انسان و رفتارهای بشری است و به همین دلیل به نتیجه رسیدن تحقیق در علوم انسانی و اجتماعی بسیار مشکلتر از علوم دقیقه است. شاید مهمترین دلایل وجود نظریههای متعارف و زیاد در موضوعات علوم انسانی و اجتماعی به این واقعیتها برمیگردد که: 1 - در علوم انسانی و اجتماعی ادغام موضوعی بسیار گستردهای وجود دارد و برای تحقیق در یک مسئله گاهی باید وارد حیطه علوم مختلف از جمله جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، سیاست و... گردید. 2 - برخلاف علوم دقیقه، در علوم اجتماعی و انسانی آزمایشگاه دراختیار نداریم و نمیتوانیم بلافاصله درستی و نادرستی یافتههای خود را به بوته آزمایش بگذاریم و بدین ترتیب فرضیهها و نظریهها روی هم انبار میشوند. 3 - با توجه به اینکه موضوع علوم انسانی – اجتماعی عامل انسان و رفتارهای اوست و انسان دارای جنبههای غیرمادی مانند اراده، اندیشه، اختیار، حافظه، احساسات، خیالات و... است، برخلاف موضوع علوم محض که طبیعت بیجان است، امر پژوهش و تحقیق در این علوم مشکلتر جلوه میکند. حال بهرغم لزوم توجه به این واقعیت یعنی سختی پژوهش و تحقیق در علوم انسانی – اجتماعی و رفتاری در مقایسه با علوم دقیقه و محض، باید به واقعیت تلخی اشاره کنیم که کمتر مورد موشکافی و دقت قرار گرفته است؛ تحقیقات در علوم انسانی و اجتماعی در کشور ما در سالهای گذشته مسیری مستقل و پویا نداشته و نتوانسته آنچنان که شایسته یک جامعه انقلابی - اسلامی و مستقل است رشد نماید و در مقایسه با پیشرفتهای علمی در علوم مقابل چندان پیشرفتی نداشته است. جمهوری اسلامی «تحلیل سیاسی هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید: در میانه هفته، که زمین و زمان در غم ماتم صادق آل محمد(ص) سوگوار بود، جای خالی یک جنبش فرهنگی به تاسی از حرکت موج آفرین دوران امامت امام جعفر صادق علیه السلام احساس شد. دوشنبه این هفته یعنی 25 شوال 1431، سالروز شهادت شیخ الائمه، رئیس مذهب جعفری روزی است که مدافع حقانیت تشیع و ناشر معارف صحیح اسلام در سن 65 سالگی در سال 148 هجری قمری شربت شهادت را نوشید و برای همیشه تاریخ، حجت را بر شیعیان تمام کرد که لحظهای از پاسداری فرهنگ حیاتبخش شیعه باز نایستند و "فرهنگ" را فدای "سیاست" نکنند. آن حضرت عمر شریف خود را وقف نهادینه کردن معارف دینی و تربیت شاگردانی کردند که حاضر نشدند مسائل فرهنگی را فدای شرایط اجتماعی و مناصب اقتصادی کنند و لذا جهاد علمی و مبارزه با بدعتهای اجتماعی را بر آرامش شخصی ترجیح دادند. امام جعفر صادق(ع) در حوزه فرهنگی دانشگاه بزرگی را تاسیس کردند که هزاران شاگرد در آن تربیت یافته و امروز با 36 هزار حدیثی که از آن امام به یادگار مانده، فضائل و مناقب فقه جعفری در جهان نورافشانی میکند. ایشان از هر فرصتی در دوران عمر پربرکت خویش برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف استفاده برده و استدلالهای متین و استوارشان در مناظرات، راههای جدیدی در مقابل دیدگان بشریت میآفرید. ایشان در کلیه صفات نیکو و سجایای اخلاقی سرآمد بود از جمله آنکه مخالفین آنحضرت به این فضیلت امام صادق(ع) اعتراف دارند که در تمام عمر، حتی کلمهای نادرست از ایشان صادر نشد و از این رو حضرتش را میزان صدق، نیکوکرداری و اخلاق لقب دادند. پس چه شایسته و نیکو خواهد بود که امروز نیز 14 قرن پس از دوران امامت ناشر معارف حقه الهیه، پیروان آنحضرت به اقامه فضائل علمی جعفریه و مناقب اخلاقی صادقیه در حوزههای مختلف اجتماعی همت گمارند و در تربیت انسانهای شایسته و متخلق و شکل دهی جامعه به سمت صفات نیکو و سجایای رفتاری کوشا باشند. یکی از مناسبتهای هفته جاری، روز نیروی انتظامی بود. هدف از این روز که پس از انقلاب اسلامی در تقویم کشور قرار داده شده، تقدیر از تلاشهای مرزداران و حافظان امنیت جامعه و تلاش برای ارتقاء امنیت عمومی است. به طور مسلم، یکی از مولفههای اساسی پیشرفت و پویایی هر نظام سیاسی، موفقیت در مسیر ایجاد آرامش و امنیت اجتماعی است که براساس آن، سایر ارکان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی قادر خواهند بود به کارکردهای اصلی خود ادامه دهند. قطعاً بدون تامین امنیت مناسب اجتماعی، سایر بخشهای یک نظام سیاسی نخواهند توانست توقعات عمومی را برآورده سازند. از این رو هر چند پس از انقلاب اسلامی به رغم توطئههای گوناگون دشمنان نظام، کشور از امنیت مناسبی برخوردار بوده ولی تا رسیدن به سطح قابل قبول و تامین رضایت عمومی که در آن مردم احساس آرامش کامل کرده و بزهکاران و نااهلان احساس ناامنی کنند، فاصلههای ناپیموده زیادی وجود دارد که نیازمند همت و تلاش مضاعف دست اندرکاران نیروی انتظامی است. به همین دلیل این روزها ارتقاء امنیت اجتماعی و برخورد با افراد لاابالی، اشرار و مفسده جو که حریم عمومی امنیتی و اخلاقی جامعه را خدشهدار میکنند به یک مطالبه ملی تبدیل شده که مسئولان وزارت کشور و نیروی انتظامی باید به طور جدی در جهت تامین آن بر آیند. در این هفته سفر چند ساعته رئیسجمهور سوریه به تهران و رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی ایران برای تحکیم مقاومت اسلامی علیه تهدیدات صهیونیستی و موضوعات منطقهای از اهمیت ویژهای برخوردار بود. آقای بشار اسد در این سفر به حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی رسید و حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار خواستار شتاب بیشتر روند جذب همکاریهای ایران و سوریه به عنوان دو کشور خط مقدم مبارزه با توسعهطلبیهای رژیم صهیونیستی شده و تاکید کردند تلاشهای مقامات آمریکایی برای از بین بردن محور مقاومت در منطقه به نتیجه نخواهد رسید که از جمله آنها به شکست انجامیدن آخرین تلاشهای اوباما برای برقراری مذاکرات سازش است. سیاست روز «دانشگاهها؛ کانون نخبهپروری» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم دکتر سید عبدالعزیز رضوانی است که در آن میخوانید: یکم) نسبت دانش و توانائی اندیشمندان جهان اسلام از دیرباز رابطه مستقیمی بین دانائی و توانائی ترسیم میکردند. با مطالعه اجمالی روند ظهور تمدن اسلامی میتوانیم رابطه مستقیم این تمدن و شکوفائی دانش مسلمین را دریابیم. شهید مرتضی مطهری، محمدرضا حکیمی، علی دوانی، جلال همایی، علی اکبر ولایتی، موسی نجفی، کریم مجتهدی، رضا داوری اردکانی و... هریک آثاری درباره دانش مسلمین یا تمدن اسلامی دارند که میتوان در ضمن آنها شکوفائی توأمان تمدن اسلامی و علوم مختلف را مطالعه کرد. دوم) کانون تقلید دانشگاههای ایران، به عنوان مراکز علمی نوین، حدود یک قرن است که پدید آمدهاند. البته اگر تاسیس دارالفنون را مبدأ شکلگیری دانشگاههای نوین در ایران بدانیم، عمر این مراکز به بیش از یک و نیم قرن میرسد. با این وصف، تا پیش از انقلاب اسلامی، مدیریت حاکم بر دانشگاهها به گونهای بود که این مراکز به کانون تقلید محض علمی از مدرنیته تبدیل شده بودند. مدیریت مراکز علمی، با گذراندن جوانان نخبه از مراحل تحصیلات کارشناسی و گاه کارشناسی ارشد، شرایطی را فراهم میکردند که آنان ناگزیر شکوفایی استعدادهای خود و طی تحصیلات تکمیلی را تنها در هجرت به غرب ببینند. به علاوه در علوم و فنون و نیز دانشهای عقلی، حکمی و کلامی فضایی را فراهم میکردند که فارغالتحصیلان گرفتار باورهای بشرمدارانه و ناسوتی مدرنیت گردند. اگر هم دانشجویانی بودند که میخواستند دامن از این دام فراهم چینند باید به حلقههای علمی غیر رسمی علامه طباطبائی، علامه جعفری، شهید مطهری، شهید مفتح و... راه یابند. البته همین نور فروزان چراغی که این اندیشمندان در حلقههای علمی خود برافروختند، راه انقلاب اسلامی و تاسیس نظام فکری-سیاسی را روشن کرد و بسیاری از جوانان دانشجو را به انقلاب اسلامی رهنمون ساخت. سوم)دانشگاه و تولید علم پس از انقلاب اسلامی، با وجود تلاشهای وافر، گروهی کمخرد پرادعا که بر مناصب وزارت علوم و ستاد انقلاب فرهنگی و... راه یافته بودند، کوشیدند همچنان دانشگاه را کانون مقلد پروری نگه دارند. اینان از یک سو میکوشیدند دانشگاهها به دروس، رشتهها، سرفصلها و محتوای ناسازگار با آزاداندیشی و اندیشههای اسلامی مشغول بمانند و از سوی دیگر با اتکا به دستگاههای تبلیغاتی چندرسانهای و پرهیاهو، مباحث مرتجعانه پوزیتویستی، ابطالگرایانه، دهریزده و... را به خورد دانشجویان ما میدادند. آفرینش «یک قطر دیگر در راه است» عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید: با اعلام جدید وزیر نفت عراق، حسین شهرستانی در مورد ذخایر نفتی این کشور، این کشور جایگاه جهانی کشور مان را در ذخایر نفتی در سطح جهان و همچنین سازمان اوپک از آن خود کرد . شهرستانی ذخایر نفتی در میدانهای نفتی عراق را در مجموع دست کم 143/1میلیارد بشکه نفت اعلام کرد که بیش از 24 درصد بیشتر ازآماری است که تا کنون به حساب میآمد . در این راستا اینک این کشور در فهرست بین المللی کشورهای دارای ذخایر نفت پس از عربستان سعودی، ونزوئلا و کاناد از مقام پنجم به چهارم رسید و در سازمان اوپک نیز پس از عربستان و ونزوئلا جایگاه سوم را از آن خود کرد .درواقع این اعلام جدید وزیر نفت عراق در مورد ذخایر نفت این کشور بی شک تاثیرات مهم کوتاه مدت وبلند مدت داخلی وخارجی در این کشور و منطقه وهمچنین کشور ما بر جای خواهد گذارد تاثیراتی که بیشک بر توانایی این کشور در ابعاد اقتصادی وسیاسی خواهد افزود و روند جلب سرمایه گذاری خارجی را در بخش انرژی این کشور گسترش خواهد داد . در این بین باید یاد اور شد که عراق در دو سال گذشته کوشیده تا با دیپلماسی انرژی قدرتمندی تقریبا تمام شرکتهای بین المللی و فعال در حوزه نفت را به این کشور گسیل دارد روندی که با سرمایه گذاری افزون قرار است رویای رقابت با عربستان درزمینه تولید نفت را با تولید 12 میلیون بشکه تحقق بخشد روندی که بیشک در سالهای اینده ایران را در زمینه تولید نفت پشت سر خواهد گذارد و متنابع با آن سهمیه این کشور را در سازمان کشورهای تولید کننده نفت(اوپک) افزایش خواهد داد . علاوه بر این باید دانست که از انجا که کشور عراق در نزدیکی مرز ایران دارای 12 میادین نفتی مجنون، سیبا، سندباد، هویزه، الشهابی، م، جریا پیکا، چیا سرخ، نفت خانه و..و ما نیز دارای 7 میدان نفتی مشترک با این کشور به نامهای دهلران، پایدار غرب، نفت شهر، یادآوران، آزادگان، اروند و آذر هستیم هر گونه فعالیت نفتی این کشور در حوزه اکتشاف نفت وگاز افزایش تولید وصادرات بویژه در میدانهای مشترک با ایران و میدانهایی نزدیک به مرز با ایران مسلما بر روی منافع ملی واقتصادی کشور تاثیر خواهد گذارد . بطور مثال برنامه افزایش تولید و اکتشاف نفت در عراق جایگاه این کشور را در اوپک تقویت کرده و سهم صادراتی این کشور را افزون میکند در این حال اگر این برنامه افزایش تولید از میدانهای مشترک با ایران باشد تاثیری دوچندان و منفی بر روی منافع ما میگذارد و این یعنی تکرار تجربه تلخ بهره برداری از مخازن مشترک با دیگر همسایه جنوبی امان قطر که سالهاست به زیان کشورمان ادامه یافته است. آرمان «دلایل عدم تشکیل دولت در عراق» عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم احمد بخشایشی است که در آن میخوانید: عدم تشکیل دولت باعث میگردد نفوذ بیگانگان در عراق افزایش یافته و مردم به این نتیجه خواهند رسید که تأمین امنیت نیازمند دموکراسی استبدای و دیکتاتور افرادی مانند صدام حسین است و گروههای سیاسی در عراق لیاقت و مردمسالاری در تشکیل دولت را ندارند.خاورمیانه دو جبهه را در خود میپروراند: یکی جبهه مقاومت که از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران بوده و نفرت از آمریکا و فرهنگ سلطه و خواست ملتها را دنبال میکند.اعضای این جبهه عبارتند از : ایران اسلامی (که رهبری جبهه را در دست دارد)،عراق که پس از اشغال در مدیریت گروههای شیعه به شکل مدل دموکراسی انجمنی به سر میبرد و همچنین حزبالله لبنان و حماس در غزه.دراین میان جبهه سازش به رهبری عربستان سعودی نیز تلاش میکند به مدد ارسال چندین میلیارد دلار به عراق و راهاندازی گروههای ترور و افراط، روند سیاسی عراق را مطابق منافع خود بپیچد. جبهه اخیر بقای خود و حفظ موازنه ثبات در خلیجفارس را در حمایت ایالات متحده آمریکا میبیند.این جبهه به دنبال حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه بوده ،از رشد جبهه اسلامگرا در مقام عمل ناراحت است و علاقهای به مردمسالاری و انتخابات ندارد. اعضای این جبهه عبارتند از: عربستان سعودی ،اردن،مصر،کویت و امارات. اعضای این جبهه به دنبال سازش و صلح در خاورمیانه با اسراییل هستند . آنها اعتقاد دارند مقاومت اسلامی به جز خشونت، ترور و ناامنی دستاورد مثبتی برای منطقه به ارمغان نمیآورد. در مقابل جبهه مقاومت بر این باور است که حتی طرحهای صلح خاورمیانه به واسطه مواضع مقاومت و انتفاضه بوده است به نحوی که از دیرباز رابطه مستقیمی بین مقاومت و طرحهای صلح وجود داشته است. شش ماه از انتخابات پارلمانی در اسفند ماه 1388 میگذرد و هنوز دولت جدید در این کشور شکل نگرفته است. دلایل ذیل را میتوان برای بحران عدم تشکیل دولت ذکر کرد. 1-انتخابات عراق نشان داده است که سرنوشت مردم منطقه به دست خودشان تنظیم میگردد. درست است که هر دو جبهه مقاومت و سازش به همراهی نیروهای اشغالگر یعنی ایالات متحده آمریکا به عنوان مانع در تشکیل دولت عمل میکنند ولی هیچکدام از دو جبهه و به خصوص نیروهای آمریکایی و جبهه سازش نتوانستهاند معادلات خود را بر مردم عراق تحمیل کنند. این در حالی است که در پنجاه سال گذشته هر طرحی را که نیروهای آمریکایی اراده مینمودند، میتوانستند به راحتی در منطقه پیاده کنند. لیکن تاکنون نیروهای اشغالگر توسط جو بایدن معاون رئیسجمهوری آمریکا طرحهای متعددی را برای تشکیل دولت عراق به نخستوزیری ایاد علاوی رهبر فراکسیون العراقیه در ائتلاف مالکی با یکی از دو ائتلاف شیعه یعنی دولت قانون به رهبری نوری مالکی و ائتلاف ملی به رهبری حکیم مطرح نمودند اما همگی با شکست مواجه شده است. 2-با عنایت به مدل حاکم بر کشور عراق که مدل دموکراسی قومیتی نامیده میشود و در ادبیات سیاسی با عنوان دموکراسی انجمنی شناخته میشود،اولاً:این مدل برای کشورهای ناهمگن از لحاظ قومی و نژادی بسیار باارزش است و در درازمدت میتواند نوعی ثبات سیاسی را به ارمغان آورد.ثانیاً،طبق این مدل ریاست مجلس به اهل سنت ،ریاستجمهوری به کردها و نخستوزیری به گروههای شیعی میرسد.طبق این مدل، مجلس با حضور نمایندگانی از گروههای متفاوت و به نسبت جمعیت شکل میگیرد. دنیای اقتصاد «بدهکاران بزرگ بانکی را چرا معرفی نمیکنید؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمد صادق جنانصفت است که در آن میخوانید: سیدشمسالدین حسینی وزیر اقتصاد و سخنگوی دولت در آخرین گفتوگوی خود با رسانهها، نکاتی را از روزگار امروز کسب و کار ایرانیان در سطح کلان و در سطح میانه، یادآور شد که برخی از آنها جای بحث بیشتر دارد. یکی از بحثهای وی که اتفاقا مورد توجه رسانههای گوناگون قرار گرفت، عبارت «حتما، شاید بشود» بود که درباره قیمت هر لیتر بنزین پس از اجرای قانون هدفمند شدن یارانهها مطرح کرد. برخی تحلیلگران باورشان این است که سخنگوی اقتصادی دولت و وزیر اقتصاد نیز احتمالا در جریان قیمت تعیین شده این کالای حساس قرار ندارد و اطلاعاتش کافی نیست. برخی تحلیلگران نیز میگویند، این احتمال وجود دارد که قیمت بنزین هنوز در هیات وزیران نیز تصویب نشده است که داوری رییس مجلس این گزینه دوم را تقویت میکند، اما نکته بسیار مهمی که شاید از شدت تکرار، اهمیت آن نادیده گرفته شده است، خبری بود که وزیر اقتصاد درباره «مطالبات معوقه بانکها» داد و تاکید کرد: «وقتی درباره افراد بدهکار بانکی از چند نفر نام برده میشود، منظور بیشتر شخصیتهای حقوقی هستند که از جمله شرکتهای دولتی هم جزو آنها هستند» . به این ترتیب وزیر اقتصاد و سخنگوی دولت، آب سردی بر آتش روشن شده توسط جریانی ریخت که میخواهند از این داستان به زیان بخش خصوصی شعلهور کنند. درباره مطالبات معوقه بانکها که رقم آن به 50 هزار میلیارد تومان رسیده و برخی معتقدند این رقم غیر از وجوه اداره شده است که با محاسبه این وجوه، مطالبات بسیار بیشتر از رقم یاد شده میشود، طرح دو نکته ضروری است. یکم: اکنون که سخنگوی اقتصادی دولت یکگام در ابهامزدایی به جلو برداشته و صراحتا بدهی شرکتهای دولتی را بخشی از مطالبات معوقه میداند، میتواند و باید کار را ادامه داده و اسامی همه بدهکاران بزرگ را به اطلاع افکار عمومی برساند. این اقدام ضرورت است و چیزی نیست که دلبخواه باشد. شهروندان مستاصلی که پول خود را به بانکها دادهاند، آیا نباید بدانند کدام شخصیت حقوقی(دولتی یا خصوصی) دسترنج آنها را با قیمتهای ارزان از بانکها گرفته و حاضر به استرداد آن نیست؟ در حالی که بدهکاران کوچک بانکی زیر شدیدترین فشارهای روحی و روانی از طرف بانکها قرار دارند و با شنیدن صدای گویندهای که آنها را زیر ضرب قرار میدهد تا بدهی ماهانه 100 تا 200 هزار تومان خود را بدهند، آیا شهروندان نباید از نام و نشان بدهکاران بزرگ مطلع باشند؟ جهان صنعت «تاخت و تاز به ادبیات» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم محمدحسین مهرزاد است که در آن میخوانید: چندی است که پس از روی کار آمدن دولت دهم شاهد به کار بردن ادبیاتی از سوی دولتمردان هستیم که نه تنها درخور شان و جایگاه آنان نیست بلکه امروزه اینگونه سخن گفتن در بین عوامالناس هم جایی ندارد. روز گذشته حاجیبابایی، وزیر آموزشوپرورش که به تازگی از تیغ استیضاح رهانده شده است در جمع خبرنگاران گفت: یکبار به فرهنگیان افطاری دادیم، گفتند از کجا آوردی؟ از قبر جنابعالی. جای تعجب نیست. وقتی رییس دولت از لولو سخن میگوید و جای سوخته ، توقعی از وزرا نباید داشت. جالب آنجاست که سوالی که حاجیبابایی پاسخ داده از محورهای سوالاتی است که نمایندگان مجلس از او پرسیدند. همان نمایندگانی که هنوز هم مماشات میکنند و یکییکی امضاهایشان را از پای برگه استیضاح پس گرفتند تا امروز شاهد باشند اینگونه بر حرمتشان تاخت و تاز میشود. [ پنج شنبه 89/7/15 ] [ 12:7 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |