علی داودی | ||
|
ایران: ششم خرداد همزمان با کشف جسد متلاشی شده مرد جوانی در یکی از شهرکهای اطراف قم، بازپرس کشیک جنایی و مأموران پلیس رسیدگی به این جنایت را در دستور کار قرار دادند.در بررسیها مشخص شد قربانی مرد 37 سالهای به نام «رضا» بوده و دارای همسر و فرزند است. در مراحل مقدماتی، از آنجا که خودروی قربانی هم کنار پیکر بیجانش رها شده و آثار تزریق مواد روی دستهای مرد جوان به چشم میخورد، فرضیه مرگ وی بر اثر تزریق مواد مخدر قوت گرفت، با این وجود قاضی «ناصر عتباتی» دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را برای تعیین علت قطعی مرگ صادر کرد. از سوی دیگر کارآگاهان جنایی در ادامه تحقیقات پس از شناسایی خانواده قربانی به تحقیق از همسر وی پرداختند. زن جوان درباره ناپدید شدن همسرش گفت: هفته پیش شوهرم بیخبر از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت، ضمن اینکه نمیدانم با چه کسی قرار ملاقات داشت و با چه انگیزهای پس از تزریق مواد به زندگیاش پایان داده است. کارآگاهان که با اطلاع از تناقضگوییهای «آرزو» به وی مشکوک شده بودند، وی را بهطور نامحسوس تحتنظر گرفتند.همچنین با دستور بازپرس پرونده فهرست مکالمات تلفنی این زن نیز ردیابی شد تا اینکه راز تماسهای او با مرد غریبهای به نام «جلال» فاش شد. از سوی دیگر، پزشکی قانونی برخلاف شواهد موجود در محل جنایت، اعلام کرد «رضا» اعتیاد به مواد مخدر نداشته و بر اثر خفگی و مسدود شدن مجاری تنفسیاش به قتل رسیده است. بدینترتیب همسر مقتول به اداره آگاهی احضار شد و تحت بازجوییهای فنی، پلیسی قرار گرفت تا اینکه سرانجام با مشاهده مستندات موجود در پرونده راز جنایت را فاش کرد. وی گفت: مدتی قبل یک سرویس طلا خریدم و مرد فروشنده شماره تلفنم را به بهانه درج در فاکتور از من پرسید. چند روز بعد با تماس تلفنی «جلال» رابطه دوستیمان آغاز و به هم علاقهمند شدیم. از آنجا که شوهرم سد راه زندگی آینده ما بود، نقشه قتلش را کشیدیم. بنابراین جلال تعدادی قرص به من داد و من آنها را در شربت حل کردم. شب حادثه وقتی شوهرم به خواب عمیقی رفت با تزریق آمپول هوا سعی کردم او را بکشم که نشد. بنابراین «جلال» را باخبر کرده و او با سیم برق شوهرم را خفه کرد. بعد هم با کمک یکدیگر جسد را داخل خودروی همسرم گذاشته و آن را به بیابانهای اطراف شهر منتقل کردیم. به دنبال اعترافهای هولناک زن شیطانصفت، همدستش نیز پس از بازداشت تحت بازجویی قرار گرفت. «جلال» - 24 ساله - گفت: تازه ازدواج کرده بودم که این زن فریبم داد و برای از میان برداشتن شوهرش از من کمک خواست. سرانجام نیز پس از 6 ماه در آن شب شوم به خانهاش رفتم و شوهرش را کشتیم. [ شنبه 89/4/26 ] [ 11:6 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |