علی داودی | ||
|
ابتکار:فرهنگ سازی حجاب با دکور سازی فرهنگی «فرهنگ سازی حجاب با دکور سازی فرهنگی»عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم سید محمدرضا اصنافی است که در ان میخوانید؛ سخنان اخیر رئیس جمهور محترم برای نگارنده جای هیچ تعجب نداشت برای یافتن علت این عدم تعجب به سخنان ایشان در آخرین روزهای تبلیغات انتخابات سال 1384 نگاه کنید.ذکر این نکته نه بعنوان سندی برای تخریب گوینده بلکه گواهی است در رد این تحلیل که اظهار نظر اخیر رئیس جمهور محترم را ناشی از مسائل سیاسی یکسال اخیر معرفی میکند یا تحریکات جریاناتی در بدنه دولت را بعنوان دلیل بیان میکند. سخنان بیان شده ناشی یک تفکر ریشه دار در ذهن ایشان است که باید برای رد یا اثباتش دلیلی یافت.این سخنان که بازخوردهای گاها تندی را به نمایش گذاشت خود نشانگر بامی است که مسئولین تاثیر گذار کشور نمیدانند از کدام طرفش بیافتند.روزی چنان جو داغ میشود که عدهای میخواهند سالها خواب فرهنگی سازمانها و نهادهای تاثیر گذار را با یک اضافه کاری نیروی قهری جبران کنند و گاهی همانند اینبار میشنویم که عدهای به کل منکر رویکرد قهری میشوند.جواب اینکه چگونه میتوان قانون الهی را بدون ابزارهای حکومتی اجرا کرد یا اینکه چطور میتوان بدون ذرهای پشتوانه فرهنگ سازی با اقدامات قهری؛ فرهنگ یک جامعه را سامان داد بماند برای صاحبنظران این مباحث که کم هم نیست اند. حال با این نگرش که سخنان دکتر احمدی نژاد بر نظرات دیگر برتری دارد به سراغ تجربه شخصی بنده برویم.چند روز پیش وقتی در خیابانهای مرکزی شهر عبور میکردم چندین تابلو و فلش نظرم را جلب کرد.پژوهشکده فرهنگ و ....مرکز فرهنگی ...و...دو سه روزی با دقت بیشتر نگاه کردم.تعدادشان واقعا زیاد بود. برای کامل شدن اطلاعاتم فرهنگ را علاوه بر واژههایی چون پژوهشکده، مرکز، سازمان، دفتر،شورا و کارگروه در اینترنت جستجو کردم، تقریبا این لیست بدستم آمد:پژوهشکده فرهنگ و تمدن ایران زمین،پژوهشکده فرهنگ و معارف، پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران، پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی، پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (وابسته به سازمان تبلیغات)، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دفتر فرهنگی هنری نقش یاد ایران، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، دفتر فرهنگی دیدار، دفتر فرهنگی تسنیم، پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات، پژوهشکده باقر العلوم، دفتر امور فرهنگی وزارت علوم، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، موسسه فرهنگی قرآن و عترت فاطمه الزهرا، موسسه فرهنگی منتظران منجی، موسسه فرهنگی مهتدین، موسسه فرهنگی خانواده امین، موسسه فرهنگی مذهبی شهید آوینی، موسسه فرهنگی هنری یاسین امین، موسسه فرهنگی آرماگدون، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، فرهنگسرای اشراق، فرهنگسرای پایداری، فرهنگسرای تفکر، فرهنگسرای خانواده، فرهنگسرای شفق، فرهنگسرای قرآن، فرهنگسرای اقوام، فرهنگسرای انقلاب، فرهنگسرای بهمن، فرهنگسرای خاوران، فرهنگسرای سرو، فرهنگسرای ولی عصر(عج)، فرهنگسرای ولاء، فرهنگسرای دختران، فرهنگسرای خانواده، فرهنگسرای بهمن، فرهنگستان علوم انسانی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فرهنگ عمومی، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، سازمان ملی جوانان با قریب به 30 سازمان استانی، کمسیون فرهنگی مجلس، پژوهشکده حوزه و دانشگاه. اضافه کنید به اینها سازمانهای فرهنگی زیر مجموعه سپاه پاسداران من جمله بسیج از بسیج دانشجویی گرفته تا دیگر انواع بسیج،دهها دفتر امور فرهنگی دانشگاهها، تشکلها، هیاتهای مذهبی، ان جی اوهای فرهنگی،صدها معاونت فرهنگی که در کنار اکثر وزرا گرفته تا رئیس اداره در یک بخش در چارت سازمانی وجود دارد و صد البته اضافه کنید نهادهایی که ردی در فضای اینترنت نداشتند و صد البته اضافه کنید دفترها و پستهایی که نمود خارجی ندارد و ... یادتان نرود سازمان عریض و طویلی بنام صدا و سیما را و بد نیست فقط نگاهی به چارت سازمانی وزارت ارشاد و سازمان تبیلغات کنید.حوزه،دانشگاه و قصه پر غصهای بنام آموزش و پرورش با دهها وظیفه بر دوش انها خود بحث مفصلی است که مجال این سخن نیست؛ آنها را هم در لیست بالا جای دهید.در این بین از اینکه به محضر عظیم ترین و گسترده ترین فعالیتهای عرصه فرهنگ، همایشها و سمینارها بالاخص از نوع خارجی اش اشارهای نکردم عذرخواهم. باید عذر مرا به جهت کثرت و تنوع فعالیتهای فوق بپذیرید!این همه سازمان و نهاد دهن پر کن با آن همه اسامی بلند بالا که یقینا هزینههای نه چندان جزئی را هم در پی خواهد داشت با چه هدفی و چه برنامه ای؟این همه سازمان و نهاد مشابه که هر کدام یک گوشه گلیم فرهنگ این مملکت را گرفته اند، این گلیم را به کدام سو برده اند؟ اصلا این گلیم از جایش تکان خورده؟ یا به واسطه چنگی که به او انداخته اند چیزی از آن نمانده؟انتقاد فوق به هیچ وجه محدود به این دولت نیست و چه بسا دولت کنونی بهتر و شایسته تر از گذشته عمل کرده.ولی به راستی این همه سازمان موازی کار تا به امروز چه دستاوردی برای این فرهنگ داشته اند که میخواهیم دست نیروهای قانونی حاکیمتی را ببندیم تا آنها کار فرهنگی کنند. این همه سازمان و پژوهشکده و چه و چه و چه کرده اند که جامعه آرمان طلب دفاع مقدس این گونه به سمت مصرف گرایی و اسراف دوان است؟ این نهادها چه دستاوردی جز تخریب هر روزه ی حجاب داشته اند که حالا بر تک روی آنها تاکید میکنیم؟جز این است که کار فرهنگی به چند همایش و سخنرانی و بعد هم پذیرایی خلاصه شده؟ آیا میتوان ساخت سینما و فرهنگسرا را فرهنگ سازی نامید؟بهتر نیست به فعالیتهای چون سینما و از این دست نام فرنگ سازی دهیم تا فرهنگ سازی؟فرهنگ سازی در درجه اول برنامه میخواهد یعنی بدانیم از کدام نقطه میخواهیم به کدام نقطه برویم. همین طرح ساده را دولت محترم در دست دارد؟ضمانت اجرایی اش چیست؟آیا از فرهنگی که نظریه پردازانش و اکثر مسئولینش فنی هستند و به حوزه علوم انسانی بیگانه، میتوان انتظار درک کار دراز مدت و تاثیر گذار فرهنگی داشت؟ مسئولین تصمیم گیر در حوزه فرهنگ کشور از دهههای قبل تا کنون با چه مدرک تحصیلی سکان فرهنگ کشور را بدست گرفته اند؟در پایان برای نگذاشتن جای گلایه به جهت انتقاد صرف چند راهکار ارائه میگردد. 1.برنامه فرهنگی زمان بر است و در قالب دولتها نمیگنجد بنابراین دولت محترم باید با نگاهی آینده نگر سعی در انجام اقداماتی کند که انتظار ثمر دهی اش در عمر دولت کنونی نیست.به زبان ساده تر باید بکارد تا دیگران درو کنند. 2. فرهنگ یک جامعه چیزی نیست که بتوان آنرا بنا به نظر یک شخص یا حتی یک حزب حاکم هدایت کرد.شایسته است دولت محترم با شکستن دایره مشاورین خود در زمینه فرهنگ برنامهای جامع و الهام گرفته از برنامههای بالا دستی نظیر چشم انداز را طرح ریزی کند. 3.دولت محترم با ساماندهی حجم انبوهی از فعالیتهای موازی و بی برنامه کلاف سردرگم نهادهای فرهنگی را هماهنگ سازد. 4.دولت محترم باور غلط فعالیتهای نمایشی و دکوری را در مدیران خود اصلاح کند.فعالیت فرهنگی اصولا یک فعالیت آهسته با ثمر دهی نا محسوس در کوتاه مدت است. 5.با تفکر فنی و مهندسی نمیشود فرهنگ یک کشور را ساخت این رمز گم شده ی فرهنگ است. 6.دولت محترم باید برنامه فرهنگی داشته باشد و دائما اثر بخشی (هر چند نا محسوس) فعالیتهای خود را بسنجد.بطور مثال اگر یک همایش برگزار میشود پس از یک سال یا بیشتر باید نهاد برگزار کننده در مقابل این سوال که نتیجه همایش چه شد جواب داشته باشد. 7.در سال رقمهای بعضا هنگفت و بعضا ناچیز صرف هزینه ی پژوهش و پایان نامههای دانشجویی در همه حوزهها،بالاخص فرهنگ میشود.شایسته است مدیریت جامعی بر اصالت، علمی بودن و اجرایی شدن آن نظارت کند تا شاید از حجم کاغذهای خاک خورده انبارها کاسته شود. آن چه نگاشته شد درس پس دادن در محضر بزرگان بود که امید است به کار بزرگان آید. جمهوری اسلامی:خطری که در کمین هدفمندی یارانه هاست «خطری که در کمین هدفمندی یارانه هاست»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در ان میخوانید؛اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها که به افتتاح حساب بانکی و اعلام آن به مجریان قانون برای دریافت یارانه نقدی مربوط میشود از هفته جاری در 6 استان کشور به صورت آزمایشی آغاز شده است. بدین ترتیب اقتصاد ایران یک گام دیگر به اجرای سراسری این جراحی بزرگ نزدیک شده و بنابه گفته مسئولان باید از نیمه دوم سال جاری شاهد مرحله نخست آزادسازی قیمتها باشیم. بررسی سیر اطلاع رسانی و اجرای بخشهای مختلف این تحول از ابتدای طرح آن برای افکار عمومی در پیام نوروزی سال 87 رئیس جمهوری تاکنون که حدود سه ماه به آغاز سراسری قانون هدفمندی یارانهها باقی مانده است، نشان میدهد که رفتارها و تصمیمات دولت از طمأنینه و پختگی بیشتری برخوردار شده است. نمونه بارز این ادعا نیز اجرای آزمایشی مرحله افتتاح حساب یا اعلام شماره حساب بانکی در 6 استان کشور است؛ گرچه مسئولان هنوز توضیحی در مورد اینکه بر مبنای کدام بررسی و مقایسه این استانها را برای اجرای آزمایشی برخی مراحل هدفمندی یارانهها انتخاب کردهاند به کارشناسان ارائه ندادهاند ولی نفس روی آوردن به اجرای آزمایشی طرحهای بزرگ، اقدام پسندیده و مناسبی است که میتواند با آشکارسازی نقاط مبهم و پنهان این طرحها، هزینههای اجرای آنها را در حجم چشمگیری کاهش دهد. این رفتار تجربه موفقی است که در بسیاری از کشورهای جهان پیش از اجرای سراسری طرحهای حساس و مهم در پیش گرفته میشود ولی با وجود آگاهی مسئولان هدفمندی یارانهها از آن، مشخص نیست چرا تا پیش از این مرحله چنین رویکردی در مورد مراحل مختلف هدفمندی یارانهها در نظر گرفته نشده بود. ایرانیان به خاظر دارند که تقریباً هر یک از مراحل مختلف اجرای این طرح از زمان اعلام و در مقاطعی مانند ثبت نام و گزارش وضعیت اقتصادی خانوار، مراحل اعلام وضعیت، ناپختگی تصمیمات و پنهان بودن اشکالات از نگاه مسئولان اجرایی که تا حدود زیادی به علت بزرگی، بی سابقه بودن و پیچیدگی آن بود، چه مشکلات و سرگردانیهای بزرگی را برای مردم بوجود آورد و دردسرها و هزینههای اجرا را نیز برای مسئولان به شدت افزایش داد درحالی که کاملاً ممکن بود هر یک از این مراحل به صورت آزمایشی در برخی استانها و یا حتی واحدهای جمعیتی کوچکتر اجرا شود تا زیر و بمهای اجرای آن برای مجریان تا حدود زیادی روشن و از پرداخت هزینههای بی مورد جلوگیری شود. به نظر میرسد مدتی است مسئولان به این واقعیت پی بردهاند و قصد دارند با سعی و خطای کمتری، مراحل بعدی این تحول بزرگ را مدیریت و اجرا کنند، اما آنچه در مقطع حساس کنونی به شدت نگران کننده و دغدغه آفرین است، ناآگاهی افکار عمومی از ابعاد و پیامدهای اجرای قانون هدفمندی یارانهها است. بنابر اخباری که برخی رسانههای رسمی از نتایج نظرسنجی یک ارگان دولتی در مورد هدفمندی یارانهها منتشر کردهاند حدود 79 درصد مردم از جزئیات طرح هدفمندسازی یارانهها بی اطلاع هستند و حدود 40 درصد نیز از اینکه کدام کالاها با اجرای این قانون دستخوش تغییر قیمت میشوند اظهار بی اطلاعی کردهاند. این نتایج که نشانگر میزان آشنایی افکار عمومی کشور با ابعاد بزرگترین تحول اقتصادی ایران طی سه دهه گذشته است، بسیار نگران کننده و دغدغهآفرین است چرا که نشان میدهد مردم ما تا چه حد از آیندهای که در انتظارشان است، بی اطلاعند. در ا ین میان اما مقصر اصلی، بازوهای اطلاع رسانی دولتند که علیرغم برخورداری از امکانات گسترده و در اختیار داشتن ابزارها و راههای متعدد برای اطلاع رسانی و آگاه سازی افکار عمومی در مورد چنین تحول بزرگی، همچنان بر طبل تبلیغات میکوبند. ضعف وزیر اقتصاد که سخنگویی اقتصادی دولت را برعهده دارد در برقراری ارتباط اعتمادآفرین با رسانهها و افکار عمومی، رویکردهای مبتنی بر سوءتفاهم و بدبینی معاون اقتصادی وزارت اقتصاد که سمت سخنگویی طرح تحول را برعهده دارد و کوچکترین انتقادی را از نحوه قانون و نه حتی اصل آن با ادبیات تهدید به شکایت و... پاسخ میدهد، از جمله مواردی است که در ریشه یابی وضعیت کنونی افکار عمومی باید به آنها اشاره کرد. ایجاد چنین شرایطی را نباید چندان عجیب نیز ارزیابی کرد چرا که سپردن کار به دست غیرمتخصصان نتیجهای جز این به دنبال ندارد. مشخص نیست دولت چرا و با کدام توجیه اطلاع رسانی و آماده سازی افکار عمومی را با طرح هدفمندی یارانهها برعهده وزارت اقتصاد گذاشته است؟ اگر قبول داشته باشیم که برقراری ارتباط با مردم و توجیه و اقناع افکار عمومی، در دنیای پیچیده امروز، یک علم و تخصص به حساب میآید که قطعاً نیز همینگونه است، کدام یک از مسئولان وزارت اقتصاد دارای چه بهرهای از این علم و مهارت بودند که برمبنای آن، وظیفه خطیر اطلاع رسانی به افکار عمومی به آنان سپرده شده ا ست؟ به نظر میرسد حال که حدود سه ماه به آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانهها باقی مانده، مجموعه دولت باید تدابیر ویژه و ضربتی برای آگاه سازی افکار عمومی با این قانون و پیامدهای مثبت آن بیاندیشند چرا که درصورت ادامه روند فعلی، عدم اقناع و آگاهی مردم، ممکن است موجب شکست این تحول ضروری و مهم گردد. آفرینش:صنعت نفت و معمای سرمایه گذاری «صنعت نفت و معمای سرمایه گذاری»عنوان سرمقالهِی روزنامهی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در ان میخوانید؛ نفت خام همواره در طول نیم قرن اخیر مهمترین نقش را در حیات سیاسی و اقتصادی ایران داشته و تقریبا تمام شئون زندگی شهروندان ایرانی تاثیر گذار بوده است در این میان صادرات نفت خام و وابستگی اساسی کشور به ارزهای ماحصل از صادرات برکسی پوشیده نیست در این حال سرمایه گذاری مداوم در بخش های مختلف صنعت نفت جدا از مساله افزایش صادرات و حفظ بازار صادراتی نفت خام ایران امری است که با حیات اقتصادی کشور گره خورده است چه اینکه در صورت عدم جذب سرمایه گذاری خارجی و یا ناتوانی از سرمایه گذاری داخلی در صنعت نفت عملا پیامدهای ناگواری در انتظار کشور خواهد بود پیامدهایی که از یک سو به کاهش تولید نفت ایران ، پایین آمدن درآمدهای نفتی حاصل از صادرات ، کاهش سهم ایران در اوپک و به دهها پیامد سیاسی ،منطقه ای برای کشور می انجامد. در این بین آشکار است که لزوم سرمایه گذاری برای حفظ تولید کنونی بدان گونه است که بسیاری بر روند کنونی سرمایه گذاری ها هشدار می دهند یعنی از آنجا که در چشم انداز برنامه 1404 کشور نیاز به سرمایه گذاری کلان 500 میلیارد دلاری در برنامه پنجم توسعه و نیاز به سرمایه گذاری 200 میلیارد دلاری در بخش صنعت نفت دارد. لذا هر گونه ناتوانی در جذب سرمایه گذاری خارجی یا داخلی برای صنعت نفت کشور را در وضعیتی ویژه قرار می دهد. به اعتقاد کارشناسان سرمایه گذاری در صنعت نفت چه در برنامه چهارم و چه در وضعیت کنونی می باید از منابع خارجی صورت می گرفت که بنا به دلایل متعدد و وجود عواملی همچون فشارها و تحریم ها قرین به واقعیت نبوده وتوفیقی است در این بین آنچه آشکار است رابطه مستقیم سرمایه گذاری ، تولید نفت خام و درآمدهای صادراتی است چه اینکه وضعیت نامطلوب کنونی تولید نفت خام کشور از جمله فرسودگی چاه های نفت و دهها مشکل دیگر نیازمند سرمایه گذاری سا لا نه 40 تا 60 میلیارد دلاری برای حفظ تولید و یا افزایش تولید نفت خام کشور است . سرمایه گذاری که هر چند تولید حدود روزانه 4 میلیون شبکه ای نفت ایران را تا حد زیادی افزایش نمی دهد اما مانع از کاهش نقش ایران و روند خطرناک و هشدارگونه کاهش تولید نفت خام و صادرات خواهد شد در این حال از آنجائیکه سهم 12/5 درصدی ایران در اوپک هم اکنون با سیاست های نفتی کشورهایی نظیر عراق ، عربستان و حتی ونزوئلا در خطر است نیاز به انجام برنامه ریزی اساسی ضرورت دارد و در مقابل کاهش روند سرمایه گذاری و یا ناتوانی در جذب سرمایه گذاری خارجی این خطر را برای نقش آینده ایران در این سازمان و بازار جهانی صادرات نفت خام تشدید خواهد کرد براستی در حالی که عربستان سرمایه گذاری چند صد میلیارد دلاری برای صنعت نفت در برنامه دارد و عراق نیز طرح افزایش تولید تا 11 میلیون شبکه در روز را مد نظر قرار داده است جایگاه آینده ما در صادرات نفت خام اوپک در کجا خواهد بود حفظ تولید و افزایش یا کاهش آن؟ آیا براستی با سرمایه گذاری حداقلی می توانیم توان و جایگاه آینده خود را حفظ کنیم ؟ قدس:تشدید تحریمهای ناموفق علیه ایران «تشدید تحریمهای ناموفق علیه ایران»عنوان یادداشت روز روزنامهی قدس به قلم جواد جهانگیرزاده است که در آن میخوانید؛با آن که آمریکا توانست با استفاده از راهکارهایی همچون تهدید، فشار و دادن امتیاز، 11 عضو شورای امنیت سازمان ملل را برای دادن رأی مثبت به قطعنامه ضد ایرانی 1929 همراه کند؛ به فاصله چند روز از این اقدام، اکثر کارشناسان و فعالان سیاسی در کشورهای مختلف و حتی کارشناسان غربی به صراحت از اختلافهای متعدد بین اعضای شورای امنیت در اجرای قطعنامه علیه ایران و اتخاذ تحریمهای یکجانبه خبر می دهند. این اتفاق زمانی تشدید شد که جمهوری اسلامی ایران با قدرت در مقابل چهارمین قطعنامه ایستاد و حتی رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کرد هرگونه بازرسی محموله های ایرانی در دنیا با مقابله به مثل جدی ایران مواجه خواهد شد. لذا اکنون این سؤال مهم در اذهان همراهان آمریکا وجود دارد که آیا واقعاً مایل هستند دست به اقدامهای ماجراجویانه بزنند؟ این در حالی است که افکار عمومی دنیا نیز به روشنی تمایل ایران برای اعتماد سازی و حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای را مشاهده کردند. در واقع، مقامهای ایرانی با صدور بیانیه تهران که همراهی برزیل و ترکیه را با خود داشت، نشان دادند راه را برای هرگونه تصمیم مسالمت آمیز و گفتگو بازگذاشته اند. ضمن اینکه اکنون مشخص شده است که اساساً خود آمریکایی ها، ترکیه و برزیل را به گفتگو با ایران ترغیب کرده اند. اما همان طور که در بیانیه تهران هم اشاره شده است «صادر کنندگان قطعنامه خود را در حالی در معرض قضاوت جامعه جهانی قرار دادند که جهان کمتر از یک ماه قبل از صدور قطعنامه، شاهد بیانیه تهران بود که در آن بصراحت بر همکاریهای صلح آمیز هسته ای و اجتناب از مقابله با حقوق ملتها تأکید شده بود. ایالات متحده آمریکا در حالی که ترکیه و برزیل را برای تعامل با تهران تشویق می کرد، یک ماه پس از صدور بیانیه تهران و استقبال جهانی از آن که در بیانیه 120 کشور عضو جنبش عدم تعهد بروز کرد، به مقابله با آن برخاست.» این موضوعها بر هیچ فرد آگاه و منصفی در جهان پوشیده نیست و حتی مردم آمریکا نیز می دانند که دولت این کشور در مقابل پرونده هسته ای ایران دست به فریبکاری زده و استانداردهای دوگانه را اتخاذ کرده است. این مهم و البته حوادث اخیر در اسرائیل باعث شده است تا ایالات متحده تحت فشار شدید افکار عمومی جهان و حتی دولتهای مختلف قرار گیرد، زیرا به روشنی از یک دولت جنایتکار و غاصب در خاورمیانه دفاع می کند، اما همزمان حقوق طبیعی ملت ایران در راه دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای را زیر پا گذاشته و با ترفندهای مختلف که دیگر از چشم کسی پنهان نمی ماند، می کوشد تا رفتارهای هسته ای ایران را در جهت دستیابی به سلاح هسته ای جلوه دهد. روسیه نیز با وجود آنکه به قطعنامه شورای امنیت رأی مثبت داد، نظر مساعدی به اتفاقهای پس از صدور قطعنامه بخصوص در مورد تحریمهای یکجانبه اروپا و آمریکا ندارد تا آنجا که رئیس جمهور روسیه به انتقاد از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران پرداخت و اظهار داشت: روسیه و آمریکا باید به صورت هماهنگ برای بازگرداندن ایران به جریان مذاکرات بین المللی درباره برنامه هسته ای خود عمل کنند. از سوی دیگر، باید توجه داشت که ایران به زندگی در محیط تحریم عادت کرده است و عملاً نمی توان موفقیت زیادی رابرای تحریمهای احتمالی متصور بود، ضمن اینکه تکروی آمریکا و چند کشور اروپایی در تحریم ایران می تواند اساس تحریمها را زیر سؤال برده و باعث شود کشورهای دیگر تحریمهای موجود را اجرا نکنند و حلقه خواست آمریکا را بشکنند. مسائل به وجود آمده باعث بروز اختلافهایی بین مقامهای روسیه بر سر ایران شده است. روسها معتقدند حرکت مدودف به لحاظ استراتژیک به ضرر روسیه خواهد بود. اکنون روسها در این زمینه دنباله رو آمریکا شده اند و عملاً به یکجانبه گرایی آمریکا کمک می کنند، لذا همین موضوع باعث تحلیل بیشتر در میان استراتژیستهای روسی و حتی چینی خواهد شد. تحریمها در واقع ایران را در راه خود مصمم تر و در برابر هجمه ها مقاوم تر خواهد کرد. حتی میل آمریکا برای تقویت اپوزسیون داخلی را نیز تحقق نخواهد بخشید و برعکس، باعث تقویت سرمایه اجتماعی نظام خواهد شد، زیرا مردم می بینند تاوان استقلال و عزت خود را می پردازند، لذا هیچ کس نمی تواند هم با این خواست مردم مخالفت کند و هم در دل آنها جایی داشته باشد. به این نکته نیز باید توجه داشت که اروپایی ها منافع بی شماری را در منطقه دارند و این منافع آنها را وادار می کند در برابر ایران محتاط تر قدم بردارند. همچنین نبود انسجام کافی بین مردم و برخی دولتهای منطقه نیز باعث شده تا دولتمردان این کشورها از ایجاد هرگونه درگیری در منطقه نگران باشند. لذا، با توجه به این موارد نمی توان موفقیت چندانی را برای ایالات متحده و همپیمانانش در تشدید تحریمها علیه ایران متصور بود. آرمان:مجلس، بحث طلاق و آمارهای سازمان های مربوط به آن را پیگیری کند «مجلس، بحث طلاق و آمارهای سازمان های مربوط به آن را پیگیری کند»عنوان سرمقاله ی روزنامهی آرمان به قلم محمد قیوم دهقانی است که در ان میخوانید؛چند سال است که طلاق و بالا رفتن آمار آن در کشور، از یک موضوع اجتماعی به یک مشکل اجتماعی تبدیل شده است. حالا دیگر چند سالی می شود که کارشناسان اجتماعی به دنبال پیدا کردن راه حلی برای این مشکل اجتماعی هستند. هرچند سازمان ثبت احوال هرچند وقت یک بار آمار ازدواج و طلاق را اعلام می کند اما جدیدا سازمان ثبت احوال در ابلاغیهای از مدیران ستادی و استانی این سازمان خواسته است تا نسبت به اعلام آمار طلاق و فوت خودداری کنند و رئیس این سازمان نیز دلیل آن را خودداری از اعلام هرگونه آمار بر هم زننده آرامش افکارعمومی به خصوص در حوزه افزایش آمار طلاق و فوت اعلام کرده است. نکته ای که باید در این مورد به آن اشاره کرد این است که اساسا چرا باید چنین مسئله ای به ذهن مسئولان این سازمان برسد؟ یعنی به جای اینکه بنشینیم و به دنبال راه حل برای پایین آوردن آمار طلاق بگردیم، صورت مسئله را پاک کنیم. به نظر نگارنده دستگاههایی مانند مجلس و کمیسیون اجتماعی آن، باید هرچه سریعتر به این موضوع رسیدگی کند. خانواده و آموزش و پرورش نقش مهمی میتوانند در آموزش جوانان و هدفمند نمودن رابطههایی که میان دختران و پسران قبل از ازدواج دارند داشته باشند و به این روابط شکل و سروسامانی مطابق با موازین اسلامی و اخلاقی دهند. در آماری که توسط سازمان ملی جوانان از 7 هزار دختر و پسر مجرد 15 تا 28 ساله انجام شده بیانگر این است که انگیزه 30 درصد از افراد برای برقراری رابطه دوستی، 34 درصد انتخاب همسر و 14 درصد سایر موارد را عنوان کرده اند که این عدد نگرانکننده ای می باشد. همچنین 40 درصد افراد خیابان را به عنوان مکان آغاز ارتباط با جنس مخالف اعلام کردند، نزدیک به 15 درصد در میهمانی خانوادگی 15 درصد دانشگاه و 12 درصد پارک و بقیه ،مهمانیهای دوستانه را اولین مکان ارتباطی با جنس مخالف دانسته اند. این در حالی است که سازمان ملی جوانان که جزو نهادهای فرهنگی می باشد انتظارات را برآورده نکرده است. در این میان نباید از نقش آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی و دانشگاهها چشم پوشی کرد. نظام آموزش و تربیت ما در تربیت دختران و پسران برای پذیرش نقشهای متفاوت آنگونه که شایسته است عمل نکرده است و موجب شده که جوانان در برقراری ارتباط با یکدیگر، در موقعیتها و فرصتهای متفاوت یکسان رفتار کنند. باید گفت که امروز جوانان و نوجوانان نسبت به گذشتگان خود، کار و فعالیت کمتری دارند؛ در مقابل تفریحات کمتری نیز دارند و انرژی در بدن آنها به طور مثبت استفاده نمیشود. در ضمن از غذاهایی استفاده میکنند که محرک و تقویت کننده است و این لزوم فراهم آوردن شرایط ازدواج برای آنها را تقویت می کند. از سوی دیگر باید گفت که در شهرهای کوچک فرزندان خود را تحت الامر والدین و خانواده ها می دانند و ازدواج ها با اعمال نظر خانواده ها صورت می گیرد. اما در کلان شهرهایی مثل تهران، ازدواج ها بدون اعمال نظر خانواده ها صورت می گیرد و این روش مشکلات فرهنگی،اجتماعی در پی دارد.دولت باید شرایطی را فراهم کند که جوانانی که در تشکیل زندگی ناتوان هستند با یکسری تسهیلات ویژه، مشکلشان حل شود. تسهیلات کنونی پاسخگوی نیازهای جوانان برای ازدواج نیست. مجلس همیشه آمادگی هرگونه تصویب طرح و لایحه را در خصوص ازدواج جوانان دارد و دولت باید در این راستا اقدام کرده و از همراهی مجلس در این خصوص استفاده کند؛ زیرا امید ما به این جوانان است و امنیت روحی و روانی جامعه به آرامش جوانان بستگی دارد. جهان صنعت:آقای سخنگو و آمارهای متضاد «آقای سخنگو و آمارهای متضاد»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم مریم باستانی است که در ان میخوانید؛ اگر تا همین چند روز پیش موضوع اختلاف بین وزارت صنایع و معادن و بانک مرکزی از سوی خبرنگاری از یکی از مسوولان دولت پرسیده میشد، بیتردید مورد غضب قرار میگرفت به این دلیل که این سوال حمل بر تخریب دولت یا طرح اختلاف تلقی میشود اما برای خبرنگاران که دیروز از زبان سخنگوی اقتصادی دولت به وضوح شنیدند که دلیل اعلام نشدن نرخ رشد اقتصادی سال88 اختلاف بین دو دستگاه در دولت، یعنی بانک مرکزی و وزارت صنایع و معادن است،موضوعی تعجببرانگیز بود. شاید به این دلیل که این روزها پای ثابت سوالات خبرنگاران از وزیر اقتصاد - که اتفاقا پستهای مهمی از اقتصاد کلان را هم در تصاحب دارد- سوال درباره نرخ رشد اقتصادی است. هرچند شرطی که شمسالدین حسینی در نهایت برای اعلام نرخ رشد اقتصادی 88 مطرح کرد به وعده سرخرمن شباهت داشت اما آنچه این موضوع را در درجه اهمیت قرار داده، اذعان به اختلاف است. مرور کارنامه وزارت صنایع و معادن طی سالهای اخیر نشان میدهد که نرخ رشد بخش صنعت و معدن همواره یکی از چالشهای بزرگ این وزارتخانه بوده است؛ چه زمانی که این نرخ بنا به گفته نمایندگان مجلس دستکاری و بیش از واقعیت انعکاس داده شد و چه امروز که با وجود شواهد بسیار از رکود، تعطیلی و کاهش ظرفیت تولید، این وزارتخانه ارزشمند در این حوزه سخن میگوید. به نظر میرسد زمان اختلاف هرچه طولانیتر شود به زیان مجموعه دولت است که ناچار است عملکرد خود را در سال 88 به مردم ارایه کند. هرچند این زمان برای وزارت صنایع و معادن هم نمیتواند از روز صنعتومعدن که 10 روز دیگر است، بیشتر باشد زیرا رسم بر این است که مسوولان وزارت صنایع و معادن با اعلام نرخ رشد در روز صنعتومعدن، کارنامه خود را به دولت و فعالان این عرصه عرضه کنند. این روز چندان دور نیست، شاید آقای سخنگو باید این روز را وعده میداد اما اگر بانک مرکزی بر آمارهای خود پافشاری کند، این بار آقای سخنگو چه پاسخی برای آمارهای متضاد دارد؟ دنیای اقتصاد:بهار یک ماهه بورس تهران «بهار یک ماهه بورس تهران»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم علیرضا کدیور است که در ان میخوانید؛بورس تهران روز گذشته در آخرین روز خردادماه، میانگین بازدهی 7/13 درصدی را برای سرمایهگذاران در بهار 89 ثبت کرد. ثبت این بازدهی قابلقبول، زمانی اهمیت پیدا میکند که بورس، بخش قابلملاحظهای از این بازدهی را در نخستین ماه سال به ثبت رسانده است. در واقع، بازدهی 2/13 درصدی فروردینماه در کنار بازدهی کمتر اردیبهشت و بازدهی 7 دهم درصدی خردادماه حکایت از این دارد که بورس تهران در بهترین حالت بخش زیادی از راهی که میباید ظرف سه ماه طی میکرد، تنها در یک ماه پیموده است. وضعیتی که باعث شده است ماههای اردیبهشت و خرداد 89 توام با رکود شاخص باشد. از سوی دیگر، بررسی ارزش معاملات بورس در 3 ماه نخست امسال نیز نشان میدهد، این پارامتر مهم در ماههای دوم و سوم امسال دچار افت و رکود نسبت به اولین ماه سال شدهاند. در این میان، باز هم اصلیترین عامل رونق و رکود بورس تهران در فروردینماه امسال به افزایش و کاهش قیمتهای جهانی بازمیگردد. جهش قیمتهای جهانی در فروردینماه امسال و افت شدید این قیمتها در دو ماه بعدی با توجه به سهم 60 درصدی شرکتهای تولیدکننده این گونه مواد، مهمترین دلیل رشد هیجانی فروردین و رکود دو ماه پس از آن تلقی میشود. در این خصوص، انتشار خبر تمایل دولت چین به آزادسازی نرخ برابری یوآن در برابر دلار آمریکا نیز هر چند در روز گذشته بازارهای جهانی را دچار شوک زودگذر کرد؛ اما قاعدتا، قطعیت این تصمیم دولت چین در کنار ثبات سایر شرایط در بازارهای جهانی میتواند قیمتهای جهانی را دچار نوسان کند که در نتیجه آن، بورس تهران نیز متاثر خواهد شد. اما سایر عواملی که تاکنون تاثیر چندانی بر بورس تهران نداشتهاند، اما در ماههای باقیمانده میتوانند تاثیرات زیادی بر بورس داشته باشند، شامل هدفمندسازی یارانهها و خروج بازار مسکن (اصلیترین بازار رقیب بورس در جذب نقدینگی) از رکود هستند. عواملی که نحوه و شدت تاثیرگذاری آنها بر بورس میتواند بازدهی سال 89 را در حد ارقام بازدهی بهار تثبیت کند. [ سه شنبه 89/4/1 ] [ 11:23 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |