علی داودی | ||
|
یادداشتی به قلم جواد مرادی در یکی از سایتها را می خواندم که از حضور بازنشسته ها در عرصه های سیاسی با وجود نیروهای جوان گلایه داشتند و از قلم آن جوان لذت بردم و با بهره گرفتن از یادداشت ایشان و صحه گذاشتن بر موضوع سعی می کنم تفصیلی به این معضل بپردازم: گسترش مراکز آموزش عالی، افزایش و تاثیر رسانه ها و نوع ارتباط و نشر اخبار در شبکه های اجتماعی همراه با سرعت دسترسی به روز در کسب اطلاعات، رشد کیفی نیروی انسانی جوان را فراهم ساخته است. اثربخشی این نیروهای با کیفیت و آگاه در تعاملات وی را بیش از همیشه به تغییر فضای سیاسی برای جایابی اطمینان بخش در عرصه حاکمیتی رهنمون می سازد، لذا چنین استعداد نهفته ای در بستر جامعه با قابلیتهای ارزشمند خویش می تواند در شرایط دشوار ظهور و بروز کند و فضای خوزستان را به نفع خویش تغییر داده و دگرگون نماید. باید دانست نسل جوان معاصر به دلیل هوشمندی و بهره گیری از مولفه های فوق الذکر سعی کرده است خود را به روز نگهدارد و کنجکاوانه حوادث و اتفاقات را رصد کند و با این شیوه متفکرانه تر از همیشه شجاعانه به عرصه ها ورود کند و نقش محوری و تاثیرگذار خود را در تحولات اجتماعی آشکار سازد. این رشد و دانایی و اثرگذاری اجتماعی مدیریت کنونی را وادار کرده است تا آنها را در معادلات قدرت و تصمیمات حاکمیتی باور کنند و بپذیرند و مجبور شوند آنها را در امور دخالت دهند و شعار جوانگرایی بعنوان یک شعار محوری و تحول زا مورد مداقه دولتمردان قرار گیرد و دیوار انحصار مدیریتی با ورود مقتدرانه همراه با دانستن جوانان به شدت تَرَک بردارد و ترمیم ظرافتمندانه ترکها فقط با حضورثمربخش این عناصر در تصمیم سازیها میسر و امکان پذیر گردد تا عبور با سلامت و ایمن از تنگناها با راهکارهای جدید میسر شود. اگر چه بافت قومی و قبیله ای موجود و ایفای تقویت نقش ریش سفیدی در مقابله با ناهنجاریها و اجرا یا توقف طرحها پیشرفت مسیر تشکل گرایی و جوان باوری و نواندیشی را با دشواری مواجه نموده و تا حدودی مرز بندی سیاسی را کمرنگ و گاهی بی رنگ ساخته است اما دانایی و تیزهوشی در حرکتهای مبتنی بر روشهای علمی این نسل توانسته است اندوخته های شان را سنگین کند و توانمندی رصد فضاها و آنالیز نیروهای سیاسی را بعهده گیرد و مواضعی متناسب با مطالبات اجتماعی اتخاذ کند و با روش مدرن ، سنتی ها را به چالش بکشانند و به نوسازی چارچوبها بیندیشند و ضرورت پوست اندازی ارکان قدرت جابیفتد و خود را به این طیف تحمیل کند. بررسی شرایط و حوادث ملموس و متعدد بین المللی در این زمان و ایفای نقش در دفاع از منافع ملی همراه با چرایی های بسیاری از کینه ورزی جهان غرب و وهابیگری آل سعود همراه با گروههای دست ساخته استکبار مانند القاعده ٍ داعش و تکفیری با شاکله و موج گسترش انقلاب اسلامی، این نسل را به مرز پختگی رسانده است و با این اهرمها به خود حق می دهد تا مواضع غیرهمسوی با منافع خردورزانه و بدون استدلال منطقی را نپذیرد و از فرامینی که با آرایش همخوانی ندارد تمکین نکند و در برابر اجرای آنها مقاومت کند. پوست اندازی اجتماعی را باید خود به عهده بگیریم و مجریان کهنه کار باید به اتاق فکر انتقال یابند وتلاش شود با بسترسازی نیروهای انرژیک به عرصه اجرا وارد شوند، انتخابات مختلف ضرورت تغییر فضا را آشکار ساخته است. نگاهی به اعضای شوراهای شهر و حتی جایگاه بازندگان رقابت از منظر اقبال مردم بر این امر صحه می گذارد. خودباوری جوان برای خوزستان که منبع انرژی کشور است نوید بسیار خوبی است که راه اندازی اتاق فکر نخبگان مجرب می تواند موتور انرژیک تازه نفسها را با انتقال تجارب و خردجمعی به حرکتی پرشتاب وادارد و موانع را با این پتانسیل از مسیر بردارد و ظرفیت جدید ایجادکند. متاسفانه با نگاهی به اسامی افرادی که از شهرهای خوزستان برای کاندیداتوری انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی خود را آماده می کنند ما را با واقعیت تلخی روبرو می کند که اکثرا" یا بازنشسته هستند یا به مرز بازنشستگی رسیده اند و یا مردان چهار فصلی هستند که با تمسک به روشهای سنتی بدون تحلیل، واکاوی و ارائه راهکارهای علمی و عملی، میدان از این نسل می ستانند و با منجی سازی خویش، به تکرار مکررات بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای اجتماعی می پردازند و دربهای اتاقهای تولید اندیشه را می بندند وبا ورود شتابانه فرصت سوزی می کنند وفرصتهای سرمایه سازی نیروی انسانی را نیز هدر می دهند. باید با تعقل بپذیریم فضای غبارآلود، کهنه و سرشار از سوژه های تکراری سیاسی خوزستان به هوای تازه برای استنشاق نیاز دارد و سیاستمداران که از دیروز جای مانده اند و البته صاحب نامی نیز هستند باید با ظرافتی هنرمندانه از سیاستمداری به سیاست ورزی روی آورند و با کادرسازی و سازماندهی تشکیلاتی همفکران، به آرامی و بصورت نرم از حضور در خط مقدم سیاست به پشت خاکریز سیاست منتقل شوند تا با ارائه این الگو آینده را از بسط نگرش قیم مآبانه مصون سازند هرچند دل بریدن و ترک عادات سیاسی امری دشوار است اما میتوان آسان گرفت، اگر این امر غیرمنتظره است اما تابوشکنی هم هست و با این عمل گذشت و فداکاری، الگودهی و فراهم نمودن اعتماد مردم به نمایش گذاشته می شود و با دیالوگها بلوغ سیاسی خود را نشان می دهند امید را به اردوگاه جوانان خواهند آورد و نشاط را به درون جامعه تزریق می کنند. واقعیت این است در فضای سیاسی امروزی که نبرد دیپلماتیک جریان دارد و گفتگو و دیالوگ اصلی ترین ابزار است، دوستداران نظام باید خردمندانه و هنرمندانه تلاش کنند: 1- در هر عملیات باید برنامه نویس ( با تجربه ) و برنامه ریز(جوان انرژیک)از هم تفکیک شوند تا ایجاد فنداسیونی محکم با پشتوانه قوی انجام شود و با تلفیق علمی این دومقوله، توانمندی ظرفیتهای داخلی را ارتقا داد زیرا عدم تفکیک جایگاهها و دخالتهای بی مورد مانع رشد می گردد و نیروهای جوان را تبدیل به برنامه خوان می کند که در دراز مدت کار آیی آنان کاهش یافته و از همراهی و مشارکت به دلیل برخوردهای آمرانه سر باز خواهند زد. 2- درکنار کسانی که برای مطالعه طرح ، پیاده روی می کنند (باتجربه) نیروهای دونده ای که ابزار و امکانات مورد نیاز را فراهم می کنند و منابع برای اجرا ایجاد می نمایند (جوان) قرار می گیرند تا با ممزوج نمودن این دو شتابزدگی بوجود نیاید وبا تعدیل منطقی کار آیی و بازدهی مطلوب از داشته های موجود بدست آورد. 3- فضای بیمار کنونی به جراحی نیاز دارد نه آرامبخش، برای جراحی طبیب حاذق لازم است و وسایلی استریل تا زخمها عفونی نشوند، موفقیت طبیب حاذق منوط به همراهان همدل و کارآمد و وقت شناسی در استفاده از داروهایی که تجویز می شوند خواهد بود. نگاهی به جوانان فعال در عرصه سیاسی نشان می دهد که جوانانی مومن، انقلابی، ولایی، متعهد و متخصص، با نشاط و پر انرژی خوشبختانه به اندازه ی کافی وجود دارد و کمبودی ملاحظه نمی شود. بنابراین فربه شدن نسل سیاستمدارن جوان در خوزستان در عین حال همراه است با تکیده و تکیده تر شدن نگاه عامه ی مردم به سیاستمداران سنتی که این تکیدگی هم در بدنه ی اجتماعی و هم در رنگ رخسار نمایندگان سیاستمداران سنتی ظهور و بروز یافته است کما اینکه این آلارمها باید در انتخابات شوراها مردان کهن را از خواب بیدارکرده باشد و آنان که زنگ ساعت را برای برخاستن ازخواب کوک می کنند اگر در خواب بمانند و بیدار نشوند همه روز را باخته اند، خوشا به حال آنان که صدای زنگ را می شنوند و بیدار می شوند. جامعه جوان ما بهترین و مورد اعتمادترین عناصر در عرصه اجتماعی می باشند و بسیاری از ضرورت های حیاتی در حاکمیت ایجاب می کند که راه باید بیش از آنچه هست هموار گردد. بیاییم نقش خود را بخوبی ایفا کنیم مبادا فردا مورد نفرین قرار گیریم، روزی که می گوییم کاش نمی آمد! و در آن روز که خیلی دیر شده است کسی صدا را نمی شنود و با یادآوری فرصتهای از دست رفته با حسرتی دردناک، انگشت ندامت به دهان می گیریم. [ پنج شنبه 94/8/7 ] [ 12:23 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
سید محمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در مراسم رونمایی از کتاب الیما تندیس مفرغی مرد شمی با طرح این سوال که منظور از استواری و صلابت این پیکره تاریخی چیست، اظهار داشت: آیا بختیاریها باید مرثیهخوان تراژدی باشند که برای آنها اتفاق افتاده است؟ این مرد الیمایی میگوید که نگاه کنید می بینید نگاهش به آینده است و با قامتی راست ایستاده است، بختیاریها باید دوباره کمر راست کنند و باردیگر بختیاری باشند. به گزارش خبرنگار ما رونمایی از کتاب الیما تندیس مفرغی شمی با حضور اردشیر صالح پور نویسنده کتاب ، جمعی از اهالی فرهنگ ، فعالان حوزه میراث فرهنگی ، اعضای ایکوم ، هنر دوستان ، عصر روز دوشنبه سیزده مهرماه در موزه دوران اسلامی برگزار شد. در این مراسم سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری: اگر اشیاء تاریخی مفهوم یادآوری را به مخاطب القا نکنند ،میتوان گفت که هنوز هیچ اقدام جدیدی در حوزه میراث فرهنگی و شناخت آثار تاریخی صورت نگرفته است. وی در ادامه با اشاره به تندیس مرد مفرغی که در شمی یافته شده است افزود: هنرما این است که حجاب آثار تاریخی را کنار بزنیم و زمانی که به صفت آیینگی برسیم آن وقت متوجه خواهیم شد که این مرد الیمایی به کجا نگاه میکند. منظور از استواری و صلابت این پیکره تاریخی چیست؟ آیابختیاریها بایدمرثیهخوان تراژدی باشند که برای آنها اتفاق افتاده است؟ این مرد الیمایی که راست قامت ایستاده و نگاهش به دوردست هاست میگوید که بختیاریها باید دوباره کمر راست کنند و باردیگر بختیاری باشند. در این مراسم اردشیر صالحپور، مولف کتاب الیما ضمن تشکر از پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، کمیته ملی موزههای ایران، موزه ملی ایران و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در زمینه معرفی کتاب الیما تندیس مفرغی مرد شمی اظهار داشت: ایکوم ایران نگاه تازهای به میراث فرهنگی و آثار تاریخی کشور دارد و در تلاش است افقهای تازه ای را رقم بزند. دکتر اردشیر صالح پور کتاب مذکور را به هدایت اله خادمی تقدیم کرد و گفت: آقای خادمی را بیشتر به عنوان یک مدیرنفتی کاربلد می شناسند اما خوب است بدانید این مرد اهل ادب و یک حامی متعصب فرهنگ و هنر ایرانی است . نویسنده کتاب مرد پارتی یادآور شد: امیدوارم در جامعه ایرانی و نیز در همه جوامع انسانی چنین انسان هایی وجود داشته باشند تا علم و فرهنگ و ادب همواره بر مدار پیشرفت باشد. هدایت اله خادمی در سخنانی ضمن تشکر از برگزاری جلسه به ویژه از حضور آقایان محیط طباطبایی ، بهشتی ، صالح پور و کیانی قلعه سردی، خطاب به حضار تصریح کرد: شما هستید که باعث زنده نگاه داشته شدن فرهنگ دیرپا و هنر و ادب ملت دیرینه ایران هستید چرا که فعالیت های باستان شناسی مکمل فعالیت های فرهنگی و ادبی و این ها هم مکمل تلاش های فردی و اجتماعی برای زنده نگاه داشتن هویت غنی و دیرپای سرزمین و ملت ایران است. خادمی افزود: در طول تاریخ بشر ، بسیاری از زبان های رایج در ازمنه دور در زمانی کوتاه از بین رفته و حتی خاطره ای از آن در بین ملت ها نیست، بسیاری از تمدن هاو فرهنگ های انسانی در طول تاریخ نتوانستند به حیات خود ادامه دهند . خادمی افزود: نظر شخصی ام این است که معمولا اهل فرهنگ و شعرا و نویسندگان و نخبگان فرهنگی با وجوداینکه در میان مردم زندگی می کنند اما از زمان خود جلوتر هستند و به همین دلیل در موارد بسیاری شاهدیم که نسل های بعدی قدر و ارزش این افراد را بهتر می دانند ولی از صمیم قلب امیدوارم این اتفاق درباره نخبگان فرهنگی امروز ایران و حاضران این مجلس رخ ندهد و ما بتوانیم قدر شما بزرگواران و فرهیختگان را در همین زمان حال درک کنیم. خادمی گفت : به عنوان عضوی از جامعه ایرانی عرض می کنم که شرمنده شما اهل فرهنگ و دانش و ادب هستیم چرا که عمدتا به دنبال محصولات و دستاوردهای شما هستیم و در میان مشکلات و موانع ایام شما را تنها گذاشته ایم. دراین مراسم همچنین تعدادی از کارشناسان بومی که در ایذه و محوطه شمی فعالیت علمی داشتهاند از جمله دکتر مهرکیان دیگر سخنرانان این مراسم بودند، در این مراسم دکتر مهرکیان از تجربه بیش از سه دهه ای خود در فعالیت های باستان شناسی و اکتشاف های باستانی گفت. کتاب الیما، تندیس مفرغی شمی دومین کتاب از پنجگانه ایذهپژوهی است که توسط دکتر اردشیر صالحپور تالیف شده است. در این مراسم همچنین یکی از شعرا نیز دو قطعه از اشعار جدید خود را برای حضار قرائت و آن را به هدایت اله خادمی اهدا کرد. شایان ذکر است هدایت اله خادمی از مدیران خوشنام و قدیمی صنعت نفت است ، وی سالها مدیریت عامل شرکت حفاری شمال را بر عهده داشت و در طول سالیان متمادی از حامیان معروف توسعه فرهنگ و هنر ایران به ویژه در حوزه تمدن بختیاری بوده است. [ پنج شنبه 94/8/7 ] [ 12:21 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
10نفر که سه نفرشان مسلح بودهاند، جنایتی مانند آنچه چند سال پیش در خمینیشهر اصفهان روی داد را در قزوین و در مورد دختران جوان در یک جنگل مرتکب شدند. به گزارش ایسنا متهمان این پرونده به گروههایی که برای تفریح به مناطق باراجین و جاده زرشک در شمال قزوین رفته بودند، حمله و به دخترهای این گروه تجاوز کرده بودند. اگرچه تا امروز خبر این جنایت به هیچعنوان رسانهای نشده و از سوی مسئولان قزوین مسکوت مانده بود، گفته میشود به احتمال زیاد برای متهمان این پرونده که یک ماه پیش دستگیر شدهاند، کیفرخواست اعدام صادر شده است. پسران بسته شده به درخت در جاده باراجین قزوین به دختران جوان که به پیکنیک رفته بودند تجاوز شده و متهمان هم دستگیر شدهاند و حالا مسئولان انتظامی و قضایی قزوین بر سر اینکه چه کسی این خبر را تایید کند، بحث میکنند. این اتفاق بیش از سه بار در این جاده در نزدیکی جاده فرعی زرشک افتاده و دختران جوان در حالی مورد تعرض قرار گرفتهاند که عدهای پسر جوان نیز در اکیپشان حضور داشتهاند. گفته میشود تعرضکنندگان هر بار پسرهای جوان را با تهدید سلاح گرم به درخت بسته و در مورد دختران اقدام به تعرض میکردند. در حالی بیش از یک ماه از دستگیری 10 نفری که به دختران جوان در باراجین قزوین تجاوز کردهاند میگذرد که هیچیک از رسانهها حتی رسانههای محلی قزوین در اینباره خبری منتشر نکردهاند. علیحسین حسینینژاد، رئیس پلیس آگاهی استان قزوین درباره این خبر ابتدا اظهار بیاطلاعی میکند و سپس میگوید: هیچ خبری از این موضوع ندارم و جزئیاتی هم نمیدانم. او همچنین با طرح این پرسش که چه کسی این خبر را به شما داده است، میافزاید: از هر کسی که این خبر را گرفتید جزئیات خبر را هم بگیرید. او در پاسخ به اینکه چطور ممکن است رئیس پلیس آگاهی استان از چنین پروندهای آن هم یک ماه پس از دستگیری متهمان بیخبر باشد، توضیح میدهد: شاید هم بیخبر نباشم اما برای دریافت خبر باید به مقر انتظامی استان بیایید. احتمالا حکم متهمان اعدام است از سوی دیگر، کیومرث ایمن معاون سیاسی امنیتی فرماندار قزوین، این خبر را تایید میکند و اطلاعرسانی درباره جزئیات این پرونده را وظیفه دادستان برمیشمرد. او میگوید: پرونده در دادسرا باز است و مسئولان قضایی در حال پیگیری هستند اما تنها اطلاعرسانی این است که دادستانی باید درباره این پرونده جزئیات بدهد و این امر وظیفه من نیست. صادق نیارکی، دادستان قزوین نیز اگرچه به صورت تلفنی پاسخگو نیست اما یکی از مسئولان دفتر دادستانی این خبر را تایید میکند و میگوید که احتمالا حکم همه متهمان این پرونده اعدام است. یک منبع موثق در اداره آگاهی استان قزوین نیز درباره این اتفاق میگوید: متهمان یک بار دست به این جنایت نزدهاند و چندین بار با همین قصد به بالای جاده باراجین در نزدیکی فرعی زرشک رفتهاند و در یکی از جنگلهایی که مردم برای پیکنیک میآمدند به دختران جوان تجاوز میکردند. این مسئول انتظامی که نمیخواهد نامش فاش شود، اظهار میکند: در همه دفعاتی که متهمان دست به این اقدام زدهاند دختران بهتنهایی پیکنیک نرفتهاند و بهصورت گروهی به گردش رفته بودند اما متهمان با سلاح گرم افراد را تهدید میکردند و پس از بستن پسران به درخت، دست به این اقدام میزدند. به گفته این شخص، این پرونده بهصورت ویژه در دستور کار مقامات قضایی قرار گرفته و احتمالا اعدام، حکمی است که برای این متهمان در نظر گرفته خواهد شد. متهمان جنایت باراجین قزوین در حالی بیش از یک ماه از دستگیریشان میگذرد که هیچخبری درباره آنها منتشر نشده و حتی برخی ساکنان این منطقه که بهخاطر این گزارش با آنها تماس گرفتیم از ماجرا بیخبر بودند و تنها عده کمی از ساکنان این منطقه از جنایت خبر داشتند. تکرار فاجعه خمینیشهر بیش از چهار سال از حادثه خمینیشهر اصفهان و اعدام چهار متجاوز آن پرونده میگذرد و حالا متجاوزان دیگری اینبار به دختران قزوینی سوءقصد کردهاند. در حادثه خمینیشهر اصفهان که خرداد 90 اتفاق افتاد 14 مرد با حضور در یک باغ خانوادگی به شش زن در مقابل مردان قوم و خویششان تعرض کردند. چهار نفر از این افراد در جریان این پرونده به اعدام محکوم شدند ودر 28 مهرماه 90 در پارک بهشت این شهرستان در ملاءعام به دار آویخته شدند. متهمان این پرونده که میانگین سنیشان 23 سال بود، متهم بودند با ورود غیرقانونی به باغی در حاشیه خمینیشهر، بستن دست و پای مردان و تجاوز به زنان، فاجعه باغ وحشت خمینیشهر را بهوجود آوردهاند. [ پنج شنبه 94/8/7 ] [ 12:6 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |