علی داودی | ||
|
کفاشیان که با تیم ملی فوتبال ایران برای بازی با برزیل به ابوظبی رفته بود ، در گفت و گو با ایلنا دلیل نارضایتی اش را نتایج ناامید کننده تیم فوتبال جوانان در مسابقه های قهرمانی آسیا و نیز تیم امید در تورنمنت مالزی می داند. به نظر می رسد او بیش از هر چیزی از این ناراحت است که چرا با وجود بی اعتقادی اش به دانش و توانایی مربیان فعلی ایران ، پذیرفته است که هدایت تیم های ملی را به آنها بسپارد. بعد از بازی با برزیل شما گفته بودید که همه چیز خوب بود اگر ایران گل سوم را نمی خورد.آیا از این بازی راضی بودید ؟ حقیقتش را بخواهید من سه چهار روز است است از همه چیز ناراضی ام.نتیجه ای که تیم جوانان گرفت ناامیدم کرد.این همه کار کردیم آن وقت تیم به راحتی اوت می شود.این اتفاق نشان داد که در عمق قضایا در کادر فنی مشکل داریم.مشکلات ما واقعا زیاد است .هر چقدر هم کار کنیم باز نیاز به برنامه ریزی و کار بیشتر احساس می شود.الان شما امارات را ببینید.دائم با تیم های بزرگ دنیا بازی می کند و هیچ مشکلی هم ندارد.ولی ما برای اولین بار شرایط بازی با برزیل را پیدا می کنیم. در مورد تیم جوانان شاید حق با کسانی بود که می گفتند تضمینی نیست که علی دوستی بعد از موفقیت در تیم نوجوانان در یک رده بالاتر هم موفق شود.شاید خود شما هم با این موضوع موافق باشید. واقعیت این است که ما باید کاری کنیم که دانش کادر فنی مان بیشتر شود.یک جاهایی ممکن است خوب کار کنند اما همیشه این طور نیست.من الان نگران تیم امید هم هستم. شما معمولا با تیم ملی به سفر خارجی نمی روید اما ظاهرا اسیر زرق و برق بازی با برزیل شده بودید که رفتید ابوظبی. چون آقای سعیدلو می خواستند بروند من هم رفتم.آنجا هم چندتا ملاقات داشتیم.رفتیم پیش رئیس فدراسیون امارات و تشکر کردیم به خاطر میزبانی بازی با برزیل. آیا واقعا مسائل سیاسی در برگزاری این بازی تاثیر داشت.اگر داشت چرا بازی در تهران برگزار نشد ؟ دو آژانس خارجی این بازی را هماهنگ کردند.چیزی که برای تیمی مثل برزیل در بازیهای دوستانه مهم است مسائل مالی است.البته اگر مشکل سیاسی بین دو کشور وجود داشت ، ممکن بود پیشنهاد بازی دوستانه با ایران را قبول نکنند.الان فدراسیون مصر برای بازی با ما آماده است اما کشورش به دلیل مسائل سیاسی قبول نمی کند. بعد از بازی با برزیل با آقای قطبی حرف زدید ؟ آیا راضی بود از نتیجه ؟ قیافه اش که ناراضی به نظر می رسید.فرصتی نشد صحبت کنیم .بعد از بازی ما رفتیم پایین و در مراسم خداحافظی باقری شرکت کردیم.از قیافه بچه ها به نظر می رسید که راضی نیستند از نتیجه. شایعه شده که برزیلی ها گفته اند حاضرند در تهران هم با ایران بازی کنند.شما تایید می کنید ؟ نه هیچ صحبتی نشده.البته آقای سعیدلو قول دادند که که اگر قرار بود با تیم های بزرگ بازی کنیم حمایت کنند.گفتند سازمان تربیت بدنی بخشی از هزینه این گونه بازیها را می دهد. ما به دنبال این هستیم تا با اسپانسر برگزار کننده بازی صحبت کنیم و اطلاعات به دست بیاوریم.می خواهیم بدانیم برگزاری چنین بازیهایی چه اندازه هزینه دارد و چقدر می توان درآمد کسب کرد. برگزار کنندگان بازی ظاهرا مشکلات ویژه داشتند.مجبور شده بودند بازی را از دو زاویه متفاوت فیلمبرداری کنند.یک زاویه استاندارد برای همه دنیا و یک زاویه ویژه برای ایران تا تلویزیون ایران مجبور نشود برخی تبلیغات خارجی دور زمین را نشان دهد. از قبل این موضوع هماهنگ شده بود.تصویری که ایران پخش می کرد تبلیغات مشخصی دور زمین بود.تلویزیون ایران بالاخره این انتخاب را داشت. داستان عوض کردن بازوبند کاپیتانی جواد نکونام چه بود ؟ چه شد که نیمه دوم بازوبند زرد بست ؟ ما گفتیم عوض کند که شائبه ای پیش نیاید. قرار بود تیم ملی روز 26 آبان با تیم نیجریه در آزادی بازی کند اما فیفا فدراسیون نیجریه را تعلیق کرد.آیا جایگزینی پیدا کرده اید ؟ هنوز نه ، ولی دنبالش هستیم.این هفته موضوع را پیگیری می کنیم .امیدواریم به نتیجه برسیم. آخرین سوال را در مورد پرونده داریوش مصطفوی می پرسیم.ظاهرا سازمان بازرسی کل کشور قرار شده علی رغم رای دادگاه تجدید نظر دوباره موضوع را بررسی کند. بله ، همین طور است.ما داریم پیگیری می کنیم.یک سری مدارک هم به سازمان بازرسی کل کشور داده ایم که ایشان بدهکار هستند به فدراسیون.امیدواریم نتیجه بگیریم. [ شنبه 89/7/17 ] [ 12:18 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
نزدیک شدن به ساعت 10:10 روز دهم دهمین ماه از سال 2010 باعث آغاز موجی از شایعات در دنیای مجازی اینترنت شده است که خبر از حمله ویروسی فراگیری می دهند که تمامی رایانه های جهان را از کار خواهد انداخت. به گزارش مهر، روز یکشنبه دهم اکتبر 2010 به نظر روز بزرگی می آید زیرا در این روز تقارن تاریخی که از سال 2001 آغاز شده و تا 2012 ادامه خواهد داشت، رخ می دهد و بخش تاریخ رایانه ها 10.10.10 را نمایش خواهند داد. این تاریخ برای برخی از کاربران خرافاتی اینترنت زنگ هشداری است زیرا ظاهرا قرار است ساعت 10 و 10 دقیقه و 10 ثانیه روز دهم اکتبر 2010، ساعتهای رایانه های جهان به هم ریخته و یا ویروسی تمامی رایانه های جهان را مورد تاخت و تاز قرار دهد! این شایعه به حدی جدی شده است که حتی صفحه ای در فیس بوک برای آن راه اندازی شده با این نام: "آیا در 10 صبح 10.10.10 هیچ رایانه ای کار خواهد کرد؟" همچنین بسیاری از وب سایتها درباره امکان هجوم ویروسی توسط هکرها خبر می دهند. "گراهام کلولی" متخصص ایمنی رایانه می گوید تاریخ طولانی از هجومهای ویروسی مرتبط با تاریخهایی خاص وجود دارد و از این رو زمزمه هایی که درباره خطرات احتمالی 10 اکتبر شنیده می شود، چندان عجیب و شگفت انگیز نیست. اما در صورتی که بدانید روزانه 60 هزار گونه جدید از ویروسهای رایانه ای کشف می شوند متوجه خواهید شد که هر روز باید نگران حملات ویروسی باشید، نه تنها در تاریخ 10 اکتبر. در اوایل دهه 90، معمولا از کاربران رایانه ها درخواست می شد در روزهای جمعه ای که سیزدهمین روز از ماه هستند، در استفاده از رایانه ها دقت بیشتری به خرج دهند زیرا احتمال حمله ویروس در این تاریخ زیاد است حتی به کاربران پیشنهاد می دادند تاریخ رایانه های خود را به شکلی تغییر دهند که رایانه حتی به جمعه سیزدهم ماه فکر هم نکند و با پریدن از روز سیزدهم ماه، تاریخ رایانه خود را از شنبه، چهاردهم ماه آغاز کنند. با این همه تغییر ساعت و تاریخ رایانه تنها حفره ای را برای نفوذ ویروس "دوربان" به وجود می آورد. بزرگترین شایعه حمله ویروسی در تاریخی خاص به سالی بازمی گردد که قرار بود با پایان آن قرنی جدید آغاز شود، زمانی که اکثر متخصصان رایانه ای اخطار دادند ساعتهای دیجیتال تمامی رایانه ها در روز آغاز قرن جدید از کار خواهند افتاد که در آن روز بزرگ نیز تمامی رایانه ها و ساعتهای دیجیتال جهان به خوبی به کار خود ادامه دادند. تاریخ روز برای بسیاری از فرهنگها از اهمیت ویژه ای برخوردار است برای مثال چینی ها برای تعیین روز ازدواج از کتابچه تاریخ خاصی استفاده می کنند و در بیمارستانی در دوبی به 10 مادر باردار اجازه داده می شود تاریخ تولد نوزاد خود را انتخاب کنند. بر اساس گزارش ای بی سی نیوز، با این همه متخصصان شایعه دهم اکتبر امسال را بی معنی دانسته و می گویند دهم اکتبر نیز یکی از روزهای معمول زندگی است. به گفته کلولی برخی از کاربران و متخصصان رایانه ای اهمیت بیشتری به این تاریخ می دهند و این به آن خاطر است که 101010 کد دودوئی عدد 42 است، کدی که در یک داستان علمی تخیلی نشانه ای بر مفهوم "حیات، جهان هستی و همه چیز" است. [ شنبه 89/7/17 ] [ 11:34 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
بانک مرکزی در گزارش هفتگی اش با بررسی قیمت کالاها در هفته منتهی به نهم مهرماه جاری از افزایش قیمت تخم مرغ، گوشت گوسفند، گاو و گوساله خبر داد و افزود:به جز لبنیات و مرغ، همه اقلام گران شدهاند. به گزارش خبرگزاری مهر، بانک مرکزی در گزارشی اعلام کرد: در هفته منتهی به نهم مهرماه جاری ، در گروه لبنیات قیمت تمام اقلام این گروه نسبت به هفته قبل ثابت بود. بهای تخم مرغ افزایش قابل ملاحظه ای یافت و شانه ای 28000 الی 37000 ریال فروش می رفت. در گروه برنج، قیمت برنج وارداتی غیر تایلندی و برنج داخله درجه یک اندکی افزایش ولی بهای برنج داخله درج دو کاهش جزئی داشت. در گروه حبوب قیمت لوبیا قرمز بدون تغییر بود و بهای سایر اقلام این گروه افزایش یافت. در هفته مورد بررسی، در میادن زیر نظر شهرداری تهران پرتقال درجه یک، انجیر و آلو عرضه نمی گردید و سیب گلاب و نارنگی عرضه کمی داشت ولی بقیه اقلام میوه و سبزی تازه را که تعدادی از آنها از نظر کیفی در سطح پائینی قرار داشتند به نرخ مصوب سازمان میادین میوه و تره بار می فروختند. میوه فروشی های سطح شهر اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه می نمودند که در گروه میوه های تازه بهای نارنگی و انار نسبت به هفته قبل کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه افزایش یافت. در گروه سبزی های تازه بهای خیار و سبزی های برگ کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه افزایش داشت. در این هفته بهای گوشت گوسفند و گوشت تازه گاو و گوساله افزایش ولی قیمت گوشت مرغ نسبت به هفته قبل کاهش یافت.در هفته مورد بررسی، بهای قند و شکر ثابت بود. قیمت چای خارجی و انواع روغن نباتی اندکی افزایش یافت. لبنیات و تخم مرغ در هفته منتهی به نهم مهرماه، در گروه لبنیات بهای تمام اقلام این گروه نسبت به هفته قبل ثابت بود. قیمت تخم مرغ معادل 21.5 درصد افزایش یافت. برنج و حبوب در هفته مورد بررسی، در گروه برنج بهای برنج وارداتی غیر تایلندی معادل 4/. درصد و برنج داخله درجه یک 2/. درصد افزایش ولی قیمت برنج داخله درجه دو 4/. درصد کاهش داشت. در گروه حبوب بهای لوبیا قرمز بدون تغییر بود و قیمت سایر اقلام این گروه بین 2/. درصد تا 1.8 درصد افزایش یافت. میوه ها و سبزی های تازه در هفته منتهی به نهم مهرماه، در گروه میوه های تازه قیمت نارنگی معادل 14.8 درصد و انار 1.5 درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین 2/. درصد تا 19.5 درصد افزایش یافت. در گروه سبزی های تازه قیمت خیار معادل 3/. درصد و سبزی های برگ 4/. درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین 2/. درصد تا 9.3 درصد افزایش داشت. گوشت قرمز و گوشت مرغ در هفته مورد بررسی، قیمت گوشت گوسفند معادل 1/. درصد و گوشت تازه گاو و گوساله 3.5 درصد افزایش ولی بهای گوشت مرغ 3.1 درصد نسبت به هفته قبل کاهش یافت. قند، شکر ، چای و روغن نباتی در هفته منتهی به نهم مهرماه، بهای قند و شکر ثابت بود. قیمت چای خارجی معادل 1/. درصد، روغن نباتی جامد 8/. درصد و روغن نباتی مایع 2/. درصد افزایش داشت. [ شنبه 89/7/17 ] [ 9:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران به عنوان بهترین بازیکن دیدار برزیل و ایران انتخاب شد. به گزارش سایت سایت football.ir دیدار ایران و برزیل امشب از ساعت 20:30 به وقت تهران آغاز شد که در پایان پرافتخارترین تیم جهان توانست با نتیجه 3 بر صفر برابر ایران به برتری دست یابد. در این دیدار سید مهدی رحمتی واکنشهای دیدنی از خود به نمایش گذاشت و چندین موقعیت گل را از مهاجمان تکنیکی تیم فوتبال برزیل گرفت. پس از پایان بازی دروازهبان تیم ملی به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب شد و به وی منشور کوروش را اهدا کردند. [ شنبه 89/7/17 ] [ 9:7 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
صدیقه (روح انگیز) سامی نژاد نخستین بازیگر زن ایرانی در سوم تیر ماه سال 129? در شهرستان بم زاده شد. 13 ساله بود که به همسری مردی به نام دماوندی در آمد و با او به هندوستان مهاجرت نمود. دماوندی در استودیو امپریال فیلم بمبئی شغلی گرفت. چندی بعد که سپنتا در بمبئی اقدام به ساختن فیلم دختر لر کرد، صدیقه را برای ایفای نقش گلنار برگزید. صدیقه بیشتر از این رو برگزیده شد که هیچ زنی قبول نمیکرد جلوی دوربین برود تا تصویرش بر پرده بیافتد. سامی نژاد بعد از دختر لر در فیلم شیرین و فرهاد که آن هم ساختهی سپنتا بود، بازی کرد و پس از آن بعد از 18 سال به ایران باز گشت و مورد انتقاد و سرزنش شدید خانوادهاش قرار گرفت. پس سرخورده از این تجربه، ناگزیر شد خود را از دید مردم پنهان بدارد و سالهای بسیاری را در انزوا بگذراند.
وی در سال 13?9 هنگامی که در مقابل دوربین محمد تهامی نژاد برای فیلم مستند «سینمای ایران؛ از مشروطه تا سپنتا» نشست، بر مصائبی که در طی آن دوران بر او گذشته بود، به تلخی گریست. صدیقه در ایران تا سیکل اول به تحصیل ادامه داد و به چندی بعنوان پرستار در وزارت بهداری مشغول به کار شد. او پس از جدایی از همسرش دماوندی، که در هندوستان اتفاق افتاد، مدتی به همسری نصرت الله محتشم در آمد که از او نیز جدا شد و در ازدواج سوم با یکی از بستگانش نیز شکست خورد و چون فرزندی هم نداشت نزدیک به سی سال تا پایان عمرش را تنها زندگی کرد. /صدیقهی سامی نژاد روز دهم اردی بهشت سال 137? در سن 81 سالگی در شرایطی که بسیاری از مورخان سینمایی تصور میکردند سالهاست درگذشته است، چشم از جهان فرو بست و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. یادش گرامی باد! [ شنبه 89/7/17 ] [ 9:5 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
هرودوت، تاریخ نگار قرن چهارم قبل از میلاد، بهترین کس است که افسانه تولد کوروش را از بـقـیـه افسانه های دیگر توصیف کرده است. از نظر او آستیاگ، پدربزرگ مادری او بود؛ که شبی در خواب می بـیـند که دخترش ماندانا، به مقـدار خیلی زیادی آب تولید می کند که تمام شهر و امپراطوری آن را فرا می گیرد. موقعـی که مرد مقدس ( مغ - روحانی زرتشتی ) از خواب او مطلع می شود، به او از پـیامد آن اخطار می کند. بـنابراین، آستیاگ، پدر ماندانا، دخترش را به یک پارسی به نام کمبودجیه که یک اصیل زاده پارسی بود داد و گفت که او از یک ماد خیلی کمتر است و نمی تواند خطری داشته باشد. کمتر از یک سال از ازدواج ماندانا با کمبودجیـه نگذشته بود که آستیاگ، دوباره خوابی می بـیـند، که یک درخت مو از شکم دخترش ماندانا می روید که تمام آسیا را فرا گرفته است. مجوسان سریعـاً یک فال بد را پـیش بـیـنی میکنـند و به او می گویـند که از ماندانا پسری زاده خواهد شد که تخت تو را بزور خواهد گرفت. پادشاه دنـبال دخترش فرستاده و او را تا موقعـی که پسرش را بدنـیا نیاورده است تحت نظر شدید امنـیتی می گیرد. بعـد از بدنیا آمدن بچه، چند نفر از اطرافیان شاه به یک نجیـب زاده ماد به نام " هارپاگوس " گفـتـند که شاه گفته باید این بچه تازه بدنیا آمده را برده و از بـیـن ببری و نگران چـیزی نباش. اما هارپاگوس تصمیم گرفت که خودش بچه را از بـین نبرد. بجای آن، او یک چوپان سلطـنـتی را صدا کرده و به او گفت که فرمان پادشاه است و باید این بچه را از بـیـن ببرد و نگذارد که زنده بماند و اگر این کار را نکند به کیفر و مجازات خواهد رسید. اما همسر چوپان که باردار بود در نبود او یک پسر زائید که مرده بود و وقـتی که چوپان به خانه آمد و زنش بچه را دید او را راضی کرد که بچه را خودشان نگه داشته و بزرگ کنند. بجای آن جنازه مرده بچه خودشان را به هارپاگوس نشان دهند و بگویـند که او همان بچه است. کوروش بزودی یک پسر جوان برجسته و کارآمد شد و همیشه دوستانش را از قدرت رهبری که داشت تحت الشعـاع قرار می داد. یک روز موقع بازی با دیگر بچه ها، او را به عـنوان پادشاه انـتخاب کردند. او بـیدرنگ و سریع این نـقش را قـبول کرد، و پسر یک از بزرگان ماد را که نمیخواست از او دستور بگیرد مجازات کرد. پدر بچه مجازات شده به آستـیاگ شکایت کرد و همه چـیـز را برعکس و وارانه جلوه داد که بتواند کوروش را تـنـبـیه بکند. موقعـی که آستـیاگ از او پرسید که چرا این گونه وحشـیانه رفتار کرده است، کوروش به دفاع از خود پرداخته و گفت که او نـقـش یک پادشاه را بازی می کرد و باید کسی را که دستور او را عـمل نکرده است، تـنـبـیه کند. آستیاگ سریعـا متوجه شد که این سخنان یک بچه چوپان نـیـست و متوجه شد که او نوه خود و فرزند ماندانا دخترش است. بعـدا آن داستان بوسیله چوپان، اگر چه به بـیـمیلی و اکراه اما تاًیـیـد شد. به همین خاطر آسـتـیاگ، هارپاگوس را بخاطر آنکه فرمانـش را انجام نداده بود تـنـبـیه کرد و بدن پسرش را غـذای سلطـنـتی درست کرد. بنا بر نظر مجوسیان پادشاه به کوروش اجازه داد که به پارس پـیـش والدین واقـعی خود برگردد. هارپاگوس با خود عـهد کرد که انـتـقام مرگ پسرش را با تـشویـق کردن کوروش، با به تصرف درآوردن تخت پدر بزرگش بگیرد. هرودوت تشریح می کند که هارپاگوس نـقـشه خود را بر روی یک کاغـذ کشیـد و در شکم یک خرگوش صحرایی تازه شکار شده گذاشت. سپس شکم خرگوش صحرایی را دوخته و آن را به یکی از ندیمان خاص خود داد، و او را بصورت یک شکارچی راهی پارس شد و آن خرگوش را به کوروش داده و گفت که باید شکمش را باز کند. او بعـد از خواندن نامه هارپاگوس، بفکر گرفتن قدرت از آستیاگ شد. موقـعی که نـقـشه او به مراحل حساس خود رسید، قبایل پارسی را تـشویـق کرد که طـرفدار او باشـند تا بـتوانند که یوغ بندگی آستیاگ و ماد را از گردن خود به در افکنند. کوروش موفـق شد که پدربزرگ خود، آستیاگ را سرنگون کند و فرمانروای ماد و پارس شود. چگونگی تولد کوروش که بوسیله هردودت به زیـبایی و جذابـیت کامل گفـته شده و به واقعـیت برطبق شواهد بسیار نزدیک است، هنوز منـبع قابل اطمیـنانی برای خیلی ها است. کوروش بزرگ کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد. کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مامورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر(شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون ( آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد. پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود.حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است. فرمان کوروش کبیر فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است. این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد. در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید: "آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم. خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند." وصیت نامه کوروش بزرگ اکنون که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من کمبوجیه باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد . هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی. توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند . امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند. زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده . عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای . بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است . *قابل توجه دوستان که وصیت نامه کوروش بزرگ شباهت های زیادی به وصیت نامه داریوش بزرگ دارد و این شاید بدان جهت است که اندیشه کوروش به جانشینانش نزدیک است.البته با مقایسه وصیت نامه ها متوجه تفاوت خواهید شد* منشور کورش هخامنشی منشور کورش هخامنشی، کهنترین بیانیة حقوق بشرِ شناخته شدة جهان و سند سربلندیِ ایرانیان از همزیستیِ آشتیجویانه و گرامیداشتِ باورها و اندیشههای همة مردمان تابعه در هنگامة بنیادگذاری نخستین امپراطوری جهان است. دنیای باستان همواره از آتش جنگها و یورشهای بیپایان در رنج بوده است و کشورهای آشتیجو نیز ناچار بودهاند تا برای رهاییِ مردمان خود از تاختوتازهای همیشگیِ همسایگان ناآرام، به رویارویی و چیرگی بر آنان بپردازند. اما مهم این است که پیروزمندانِ میدان نبرد و چیرهشدگان بر شهرها، چگونه با سپاه شکسته و مردم فرودست رفتار میکردهاند؟ تاریخنامههای بشری بازگوکنندة رفتار نیک کورش بزرگ، پادشاه نیرومندترین کشور آنروز جهان، و کنشهای ستیزندة دیگر فرمانروایان گیتی بوده است. جهان امروز، نه با چشمداشت بر خاک سرزمینها، که با تاختن بر اندیشه، باورها، غرور و هویت ملیِ مردمان، چیرگی بر آنان را در سر میپروراند. مردمانی که باورها و هویت ملی و تاریخی خود را به فراموشی سپارند؛ مردمانی که نیازمند دانش و فنآوریِ کشورهای دیگر باشند؛ شکستخوردگان جهان امروزند. پیشینیان ما گذشتهای سرافرازانه برای ما به ارمغان نهادند. ما برای فرزندان آیندة خود چه دستاوردی داریم و برای شکسته نشدن در جهانِ سخت نامهربان امروز، چه راههایی اندیشیدهایم؟ در سال 1258 خورشیدی/ 1879 میلادی، به دنبال کاوشهای گروه انگلیسی در شهر باستانی بـابِـل در میاندورود (بینالنهرین) استوانهای از گل پخته بدست باستانشناسی کـلدانی به نام «هرمز رسـام» پیدا شد که امروزه در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. بررسیهای نخستین نشان میداد که گرداگرد این استوانه گِـلین را نوشتههایی به خط و زبان بابلی نو (اَکَـدی) در برگرفته است که گمان میرفت نبشتهای از فرمانروایان آشور و بابِـل باشد. اما بررسیهای بیشتری که پس از گرتهبرداری و آوانویسی و ترجمة آن انجام شد، نشان داد که این نبشته در سال 538 پیش از میلاد به فرمان کورش بزرگ هخامنشی (550-530 پم.) و به هنگام ورود به شهر بابل نویسانده شده است. از زمان نگارش این فرمان تا به امروز (1384) 2545 سال میگذرد. شکل ظاهری این فرمان، به مانند استوانهای دیده میشود که میانة آن قطورتر از دوسوی آنست. انتشار و ثبت فرمانها و یادمانهای رسمی بر روی استوانة گِلین و نیز بر روی لوحههای مسطح، از سابقهای دیرین در ایران و میاندورود برخوردار بوده، که گونة استوانهای آن نسبت به بقیه، پایداری و دوام بیشتری داشته است. بیتردید این فرمان در نسخههای متعددی برای ارسال به نواحی گوناگون نویسانده شده بوده که امروزه تنها یکی از آنها به دست آمده است. استوانة کورش آسیبهایی جدی به خود دیده است. بسیاری از سطرهای آن از بین رفته و یا بر اثر فرسودگیِ بیش از اندازه قابل خواندن نیستند. نبشتههای بخشهای آسیبدیده را تنها با توجه به اندازة فضای خالی و برخی حروف باقی مانده در آن میتوان تا حدودی بازسازی کرد که در این بازسازی نیز، بیگمان احتمال اشتباههایی وجود دارد. بدین لحاظ و نیز به دلیل اینکه در خوانش و ترجمة نبشتههای بابلی، هنوز نیز اتفاق نظر وجود ندارد؛ متن منشور کورش در ترجمههای گوناگون به تفاوتهایی دچار آمده است. با این نگرش، هیچیک از ترجمههای امروزیِ کتیبه، معادل دقیق معنای عبارتهای اصلی آنرا ارائه نمیکنند. استناد به محتوای کتیبه و به ویژه کلیدواژهها، میبایست با دقت و وسواس بسیاری صورت پذیرد. بیتردید استناد به کتیبه هنگامی با اطمینان بیشتری ممکن میشود که واژه یا مفهومی خاص، در بیشتر پژوهشها به گونة کموبیش یکسانی برگردان شده باشند. در دانشگاه «ییل» (Yale) کتیبة کوچک و آسیبدیدهای نگهداری میشود که ریشارد بِرگِر در سال 1975 آنرا بخشی گمشده از استوانه کورش دانست. این بخش توسط همو به کتیبة اصلی اضافه گردید و نُه سطر پایانیِ فعلیِ آنرا تشکیل میدهد (? سطرهای 37 تا 45). فرمان کورش بزرگ از زمان پیدایش تا به امروز بارها ترجمه و ویرایش و پژوهش شده است. پیش از همه، جوان پر شور و کاشف رمز خط میخی فارسی باستان یعنی هنری کِرِسْویک راولینسون در سال 1880 میلادی و بعدها ف. ویسباخ 1890، گ. ریختر 1952، آ. اوپنهایم 1955، و. اِیلرز 1974، ج. هارماتا 1974، پ. بـرگـر 1975، ا. کـورت 1983، پ. لوکوک 1999 و بسیاری دیگر آنرا تکرار و کاملتر کردند. متن فارسیِ ارائه شده در این کتاب نیز با نگرش به پژوهشهای پیشین و روند بهبود شناخت حروف و واژگان بابلی یا اَکَدی و نیز خوانشهای تازهتر منشور کورش فراهم شده و در زیرنویسها به یادداشتهای اندکی پرداخته شده است. ترجمه و انتشار فرمان کورش بزرگ (کورش دوم) پرده از نادانستههای بسیار برداشت و بزودی بعنوان «منشور آزادی» و «نخستین منشور جهانی حقوق بشر» شهرتی عالمگیر یافت و نمایندگان و حقوقدانان کشورهای گوناگون جهان در سال 1348 خورشیدی با گردهمایی در کنار آرامگاه کورش در پاسارگاد، از او بنام نخستین بنیادگذار حقوق بشر جهان یاد کردند و او را ستودند. حقوقی که انسانِ امروز پس از دوهزاروپانصد سال در اندیشة ایجاد و فراهمسازیِ آن افتاده است و آرزوی گسترش آنرا در سر میپروراند. (نسخهبدلی از منشور کورش به عنوان کهنترین فرمانِ شناختهشدة تفاهم و همزیستی ملتها در ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک نگهداری میشود. این کتیبه در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیمومت جای دارد.) چه چیز باعث شده است تا فرمان کورش به این پایه از شهرت برسد؟ پاسخ این پرسش هنگامی دریافته میشود که فرمان کورش را با نبشتههای دیگر فرمانروایان همزمان خود و حکمرانان امروزی به سنجش بگذاریم و بین آنها داوری کنیم. آشور نصیرپال، پادشاه آشور (884 پم.) در کتیبة خود نوشته است: ‘‘… به فرمان آشور و ایشتار، خدایان بزرگ و حامیان من … ششصد نفر از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار نفر از اسیران آنان را زنده زنده در آتش سوزاندم … حاکم شهر را به دست خودم زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم … بسیاری را در آتش کباب کردم و دست و گوش و بینی زیادی را بریدم، هزاران چشم از کاسه و هزاران زبان از دهان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم … ’’ درکتیبة سِـناخِـریب، پادشاه آشور (689 پم.) چنین نوشته شده است: ‘‘… وقتی که شهر بابِـل را تصرف کردم، تمام مردم شهر را به اسارت بردم. خانههایشان را چنان ویران کردم که بصورت تلی از خاک درآمد. همة شهر را چنان آتـش زدم کـه روزهای بسـیار دود آن به آسـمان میرفـت. نهـر فـرات را به روی شهر جاری کردم تا آب حتی ویرانهها را نیز با خود ببرد …’’ در کتیبة آشور بانیپال (645 پم.) پس از تصرف شهر شوش آمده است: ‘‘… من شوش، شهر بزرگ مقدس … را به خواست آشور و ایشتار فتح کردم … من زیگورات شوش را که با آجرهایی از سنگ لاجورد لعاب شده بود، شکستم … معابد عیلام را با خاک یکسان کردم و خـدایـان و الـهههـایشان را به باد یغما دادم. سپاهیان من وارد بیشههای مقدسش شدند که هیچ بیگانهای از کنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش کشیدند. من در فاصله یک ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یک ویرانه و صحرای لم یزرع کردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا رخت بربست، خاک آنجا را به تـوبـره کشیدم و به ماران و عـقربها اجازه دادم آنجا را اشغال کنند …’’ و در کتیبة نَـبوکَـد نَـصَر دوم، پادشـاه بـابل (565 پم.) آمـده است: ‘‘ … فرمان دادم که صد هزار چشم در آورند و صد هزار ساق پا را بشکنند. هزاران دختر و پسر جوان را در آتش سوزاندم و خـانـهها را چنان ویران کردم که دیگر بانگ زندهای از آنجا برنخیزد …’’ اما علیرغم رفتارهای ناپسند پادشاهان آشور و بابل و حکمرانان امروز جهان، کورش پس از ورود به شهر بابل و با دارا بودن هرگونه قدرتعملی به عنوان شاه نیرومندترین کشور جهان، نه تنها پادشاه مغلوب را مصلوب نکرد؛ بلکه او را به حاکمیت ناحیهای منصوب، و با مردم شهر نیز چنین رفتار نمود: ‘‘ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همة مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند … مَردوک (خدای بابلی) دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد؛ زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد … نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد. من برای صلح کوشیدم. بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همة مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد … فرمان دادم … تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند. همة خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. اهالی این محلها را گرد آوردم و خانههای آنان را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم …’’ کورش پس از ورود به شهر بابل (در کنار رود فرات و در جنوب بغداد امروزی) فرمان آزادی هزاران یهودی را صادر کرد که قریب هفتاد سال در بابل به اسارت گرفته شده بودند. هزاران آوند زرین و سیمین آنان را که پادشاه بابل از ایشان به غنیمت گرفته بود، به آنان بازگرداند و اجازه داد که در سرزمین خود نیایشگاهی بزرگ برای خود بر پای دارند. رفتار کورش با یهودیان موجب کوچ بسیاری از آنان به ایران شد که در درازای بیست و پنج قرن هیچگاه بین آنان و ایرانیان جنگ و خشونت و درگیری رخ نداد و آنان ایران را میهن دوم خود میدانستهاند. در این باره در بابهای گوناگون اسفار عَـزرا و اشعیا در کتاب تورات (عهد عتیق)، ضمن نامبر کردن کورش با عنوان «مسیح خداوند» آمده است: ‘‘ خداوند روح کورش پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی صادر کند و بنویسد: کورش پادشاه فارس چنین میفرماید که یَـهُـوَه/ یَـهْـوِه خدای آسمان مرا امر فرموده است که خانهای برای او در اورشلیم که در یهودا است، بنا نمایم. پس کیست از شما از تمامی قوم او که خدایش با وی باشد و به اورشلیم که در یهودا است برود و خانه یَـهُـوَه را که خدای حقیقی است در اورشلیم بنا نماید …؟ پس همگی برخاسته و روان شدند تا خانة خداوند را که در اورشلیم است، بنا نمایند. ... و کورش پادشاه، ظروف خانة خداوند را که نَـبوکَـد نَـصَـر آنها را از اورشلیم آورده و در خانة خود گذاشته بود، بیرون آورد و به رئیس یهودیان سپرد.’’ در اینجا مایلم بخصوص به این نکته تاکید کنم که با وجود اینکه منشور کورش بزرگ را «نخستین اعلامیه حقوق بشر» میدانند، اما نوآوری چنین فرمانی از کورش نبوده است؛ بلکه این فرمان فرایند فرهنگ ایرانی بوده است. فرهنگی که هرگز دستور به غارت و آدمکشی و ویرانی نداده است. و کورش این رفتار را از مردمان سرزمین خود، از نیاکان خود، از فرهنگ رایج کشورش، در آغوش مهرآمیز مادر و از پرورش او آموخته بوده و بکار بسته است. سرافرازی نخستین بیانیه جهانی حقوق بشر نه تنها برای کورش، بلکه همچنین برای فرهنگ کشوری است که سراسر پهنة پهناور آن از کهنترین روزگاران تابشگاهِ اندیشة نیک و کردار نیکی بوده است که امروزه و از پس هزاران سال مردمان جهان در آرزو و آرمان فراهم ساختن آن هستند. منشور کورش هخامنشی ارمغانی است از سرزمین ایران برای جهانی که از جنگ و خشونت خسته است و از آن رنج میبرد. مشهورترین بخشِ منم کـورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشة جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوة کورش، شاه بزرگ … نبیرة چیشپیش، شاه بزرگ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همة مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دلهای پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم. من بردهداری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همة مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانیاش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم … من همة شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همة مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم و خانههای ویران آنان را آباد کردم. همة مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم. بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانیِ بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی میدارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’ من برای همة مردم جامعهای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم
تندیس کوروش بزرگ در پارک Bicentennial المپیک سیدنی باعث سربلندی ما ایرانیان است.
[ شنبه 89/7/17 ] [ 9:2 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
امروز
[ شنبه 89/7/17 ] [ 8:59 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
ولادت حضرت معصومه و روز دختر رو به همه شما دوستاران اهل بیت تبریک و تهنیت عرض می نماییم. به همین مناسبت اس ام اس های ویژه این روز رو برایتون گذاشتیم که می توانید در ادامه مطلب آنها رو مشاهده کنید. باز هم این روز خجسته رو به همه دختران ایران زمین تبریک می گوییم. اس ام اس های حضرن معصومه:
زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی هم ولا هم ولایتی ای زمین را آمان سلام آنکه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت بیکران زیرپرگرفت بر تو تا بیکران سلام از جوار دخت بی بی فاطمه میشوم نائب زیارة از همه
بارگاهی که به شهر قم به پاست، ................................................................................................
جا برای گنجشک زیاد است ولی ، به درختان خیابان تو عادت دارم . -------------------------------------------- دوست دارم شب را به غم تو سر کنم ، دفتری را از اشک چشمم تر کنم ، نام آن دفتر نهم دیوان عشق ، عشق را عنوان آن دفتر کنم . -------------------------------------------- تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ، شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم ، تو چیستی که از هر موج تبسم تو ، بسان قایق سرگشته ی روی مردابم . -------------------------------------------- دوست دارم همیشه از تو بنویسم بی آنکه در جستجوی قافیه ها باشم ، بی آنکه واژه ها را انتخاب کنم ، دوست دارم از تو بنویسم که می دانم هنوز دوستم داری و هر سپیده دم یک سبد مهربانی از تو دریافت می کنم . -------------------------------------------- همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . -------------------------------------------- رابطه ی قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . (جبران خلیل جبران) -------------------------------------------- نماز عشق ترتیبی ندارد ، چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستی نیست . (ارد بزرگ) -------------------------------------------- هرکس را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست . -------------------------------------------- اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهایی خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده . -------------------------------------------- اتل متل لالایی ، گلم چه بی وفایی ، عزیز دل من کجایی ، دوست دارم خدایی . -------------------------------------------- شکسته شیشه ی قلبم ، کجایی مرحم دردم ، تو را در غربت عشقم غریبانه صدا کردم ، صدا کردم تو را هستی شنیدی و گذر کردی ، مرا آواره و تنها گدای در به در کردی . -------------------------------------------- دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ، دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ، دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ، دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند ، دلم برای کسی تنگ است ، دلم برای تو تنگ است . -------------------------------------------- چراغ دل تاریکم از این خانه مرو ، آشنای تو منم بر در بیگانه مرو ، شمع من باش و بمان نور ز تو اشک ز من ، جانفشان تو منم در بر پروانه مرو ، سوختی جان مرا آه مکن ، اشک مریز ، از بر عاشق دلداده غریبانه مرو . -------------------------------------------- از جرم عشق گر پیش کسم راه نیست ، یا رب تو آگهی که محبت گناه نیست . -------------------------------------------- زندگی تلخ ترین خواب منست ، خسته ام ، خسته از این خواب بلند . -------------------------------------------- هر وقت نتوانستی کسی را فراموش کنی بدان هنوز تو در خاطرش هستی . -------------------------------------------- شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد . -------------------------------------------- بگو یارم کجاست تا خاک پایش را طوطیای چشمانم کنم . -------------------------------------------- من پذیرفتم شکست را ، پندهای اهل دور اندیش را ، من پذیرفتم که عشق افسانه است ، این دل درد آشنا افسانه است ، می روم از رفتن من شاد باش ، از عذاب دیدنم آزاد باش ، چون که تو تنهاتر از من می روی ، آرزو دارم که تو عاشق شوی ، آرزو دارم بفهمی درد را ، معنی برخوردهای سرد را . -------------------------------------------- همه چیز برای من و تو می شکفد و اولین اندیشه جهان فقط می تواند از آن ما باشد ، ما عاشقیم و بهشت برای ما آفریده شده ، فقط برای من و تو . -------------------------------------------- مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان ؟ بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی ! -------------------------------------------- شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست ، گرچه که دورم از تو منولی دلم به یاد توست . -------------------------------------------- درد عشقی کشیدم که مپرس ، زهر هجری کشیدم که مپرس ،گشته ام در جهان و آخر کار ، دلبری برگزیدم که مپرس ، آنچنان در هوای خاک درش ، میرود آب دیده ام که مپرس ، من به گوش خود از دهانش دوش ، سخنانی شنیدم که مپرس ، سوی من لب چه میگزی که مگوی ، لب لعلی گزیده ام که مپرس ، بی تو در کلبه گدایی خویش ، رنجهایی کشیدم که مپرس ، همچو حافظ غریب در ره عشق ، به مقامی رسیده ام که مپرس . -------------------------------------------- من از عهد آدم تو را دوست دارم ، از آغاز عالم تو را دوست دارم ، چه شبها من و آسمان تا دم صبح ، سرودیم نم نم تو را دوست دارم ، نه خطی نه خالی نه خواب و خیالی ، من آن حس مبهم تو را دوست دارم ، سلامی صمیمی تر از غم ندیدم ، به اندازه غم تو را دوست دارم ، بیا تا صدا از دل سنگ خیزد ، بگوییم با هم تو را دوست دارم ، جهان یک دهان شد هم آواز با ما ، تو را دوست دارم تو را دوست دارم . -------------------------------------------- پنج تا از بزرگترین کلمات : من نمیخوام از دستت بدم ، چهار تا از دوست داشتنی ترین کلمات : تو برام مهم هستی ، سه تا کلمه شیرین : تو رو تحسین می کنم ، دو تا کلمه شگفت انگیز : دلتنگت هستم ، یک کلمه که از همه مهمتره : تو . -------------------------------------------- سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ، که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست ، نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر ، نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست . -------------------------------------------- تو مگه باده فروشی که همه مست تو اند ، تو مگه ساغر عشقی که همه معشوق تو اند ، منشین با همگان ای گل زیبای دلم ، که به ظاهر همه مشتاق و خریدار تو اند . -------------------------------------------- در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیست ، ورنه با یک استخوان صد سگ رفیقت میشوند . -------------------------------------------- بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی ، بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ، بوسه آتش می زند بر جسم و جان ، بوسه یعنی عشق من با من بمان . [ شنبه 89/7/17 ] [ 8:55 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
با فشار دولت، کمیسیون تلفیق اجازه واگذاری واحدهای آموزش عالی و اخذ تمام یا بخشی از هزینه تحصیلی را صادر کرد. به گزارش "الف"، در آخرین جلسه کمیسیون تلفیق که پس از اعتراض دولت به مصوبات کمیسیون تلفیق برگزار شد، کمیسیون تلفیق با صدور اجازه واگذاری واحدهای آموزش عالی، خودگرانی این واحدها و اخذ تمام یا بخشی از هزینه تحصیلی در آموزش در طول برنامه پنجم توسعه موافقت کرد. بنابراین گزارش، پس از آن که کمیسیون تلفیق با حضور نمایندگان دولت، بیش از 90 درصد لایحه برنامه پنجم را بررسی کرده بود، دولت ناگهان و به شکل عجیبی این لایحه را پس گرفت. مجلس نامه این ارجاع را وصول نکرد و کار برای حل اختلاف به محضر رهبری ارایه شد. پس از جلسه ای که به همین منظور تشکیل شد، مقرر شد دولت موارد اعتراضی خود را برای کارگروه مشترک و سپس تصویب در کمیسیون تلفیق اعلام کند. در کارگروه مشترک که با عدم معرفی دو نماینده از طرف دولت و حضور معاون نظارت و راهبردی رییس جمهور با سه حق رای تشکیل شد، موارد اعتراضی دولت مطرح شد و در نهایت این موارد اعتراضی پس از برخی تعدیلات برای تصویب به کمیسیون تلفیق ارایه شد. از جمله این موارد اعتراضی، ماده 24 مصوب کمیسیون تلفیق بود. به این ترتیب، کمیسیون بند ب ماده 24 را حذف و بند زیر را جایگزین کرد: "به دولت اجازه داده می ود در جهت اداره مطلوب آموزش عالی کشور از راهکارهای مختلف از جمله واگذاری واحدهای آموزشی و پژوهشی به بخش غیر دولتی یا اداره خودگران واحدهای مذکور و اخذ تمام یا بخشی از هزینه تحصیلی دانشجویان به صورت نقد یا موجل یا اقساطی اقدام نماید". متن اولیه این بند در لایحه ارایه شده به مجلس به این شرح بود: "به دولت اجازه داده میشود نسبت به اداره خودگردان تمام و یا بخشی از فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با اخذ تمام یا قسمتی از هزینه تحصیلی از دانشجویان بهصورت نقد یا مؤجل یا اقساطی اقدام نماید." این بند در کمیسیون تلفیق و پس از بحث های فراوان با حضور نمایندگان دولت به شرح زیر تغییر کرده بود: "ب- دانشگاهها و مراکز و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی و فرهنگستانهای تخصصی که دارای مجوز از شورای گسترش آموزش عالی وزارتخانههایعلوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سایر مراجع قانونیذیربط میباشند بدون الزام به رعایت قوانین و مقررات عمومی حاکم بر دستگاه های دولتی بویژه قانون محاسبات عمومی،قانون مدیریت خدمات کشوری،قانون برگزاری مناقصات و اصلاحات و الحاقات بعدی آن و صرفاً در چارچوب مصوبات و آییننامههای مالی، معاملاتی و اداری - استخدامی - تشکیلاتی مصوب هیأت امناء که حسب مورد به تأیید وزراء وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و در مورد فرهنگستانها به تأیید رئیس جمهور میرسد، عمل مینمایند. اعضای هیات علمی ستادی وزارت خانه های علوم،تحقیقات و فناوری و بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی نیز مشمول حکم این بند می باشند. حکم این بند شامل مصوبات، تصمیمات و آییننامههای مصوب قبلی نیز میگردد و مصوبات یاد شده مادام که اصلاح نگردیده به قوت خود باقی خواهد ماند. تبصره 1:هرگونه اصلاح مالی-ادرای ،معاملاتی ،استخدامی و تشکیلاتی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی دولتی و همچنین فرهنگستان های تخصصی مشمول مفاد این بند می باشند. تبصره2 - اعتبارت اختصاص یافته از منابع عمومی دولت به این مراکز و مؤسسات کمک تلقی شده و بعد از پرداخت به این مراکز به هزینه قطعی منظور و براساس بودجه تفصیلی مصوب هیأت امناء قابل هزینه خواهد بود و هیأت امناء در این چارچوب پاسخگو می باشد". به این ترتیب مشخص می شود که دولت با سوء استفاده از جو ایجاد شده پس از بازپس گرفتن لایحه و فشار به نمایندگان، از متن اولیه لایحه نیز جلوتر رفته و در حالیکه در متن اولیه لایحه درخواست اجازه خودگردانی و دریافت هزینه را داشت، در مصوبه اخیر واگذاری واحدهای آموزشی را نیز به نمایندگان تحمیل کرده است. رییس جمهور پیش از این در سال های گذشته یکی از دلایل عملکرد بهنیه دانشگاه های کشورهای خارجی را دریافت پول از دانشجویان عنوان کرده بود. به این ترتیب انتظار می رود دولت محترم قصد عملی کردن این الگو در پنج سال آینده را دارد. برنامه پنجم در ابتدای تدوین، برنامه پنجم پیشرفت و "عدالت" نامیده شده بود. دولت های پیشین به دلایل گوناگون و از بیم واکنش افکار عمومی جرات درخواست چنین مجوزهایی را به خود نمی دانند و حداکثر به حمایت و گسترش دانشگاه های خصوصی می پرداختند، اما دولت فعلی با شعار عدالت قصد انجام این کار را دارد. با مقایسه متن مصوب کمیسیون، اعتراضات دولت و تغییرات فشاری جدید در این مصوبه مشخص می شود که تا چد حد ادعاهای دولت در اعتراض به عملکرد مجلس در این لایحه از مبنای منطقی برخوردار بوده و کار کمیسیون تا چه حد کارشناسی تر بوده است. [ شنبه 89/7/17 ] [ 8:43 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
یک مخالف برجسته دولت و فعال حقوق بشر در چین، امروز (جمعه) به عنوان برنده جایزه صلح نوبل انتخاب شد. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، لیو ژیائوبو 54 ساله که دسامبر گذشته به اتهام تلاش برای براندازی دولت چین در جریان تظاهرات میدان "تیانانمن" در سال 1989 به 11 سال زندان محکوم شده بود، جایزه یک و نیم میلیون دلاری صلح نوبل را به دست آورد. وی یکی از فعالان جدی مدافع حقوق بشر و برقراری دموکراسی در چین بوده است. از جمله دیگر کاندیداهای جایزه صلح نوبل سال 2010 میتوان به سیما سمر، فعال حقوق زنان در افغانستان و اسوتلانا گانوشکینا، فعال حقوق بشر در روسیه اشاره کرد. خبرگزاری NTB نروژ نیز گزارش داد که هلموت کهل، صدراعظم اسبق آلمان نیز به دلیل نقشش در اتحاد آلمان در 20 سال پیش کاندیدای این جایزه بود. [ شنبه 89/7/17 ] [ 8:36 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |