علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

کاپیتان پرسپولیس گفت: احتمال دارد این آخرین دربی باشد که با پیراهن پرسپولیس بازی کردم چون همان طور که گفتم آمدم تا در نیم فصل دوم به تیم محبوبم کمک کنم. مهدی مهدوی کیا کاپیتان پرسپولیس در نیمه دوم بازی دربی با حضور خود در میدان ورق را برگرداند و با پاسی زیبا پایه گذار گل تساوی پرسپولیس بود . او البته می توانست گلزن دربی هم باشد ولی ضربه اش توسط رحمتی مهار شد. مهدی مهدوی کیا در گفت وگو با پانا در خصوص پیروزی پرسپولیس در دربی 74، درخشش خود در این بازی، اخراج اولادی، شرایط پرسپولیس و استقلال به سوالات پاسخ داد . *از برد رویایی در دربی 74 صحبت کنید. خوشحالم که هواداران با شیرینی خاصی ورزشگاه را ترک کردند. به نظرم شاید این اتفاق چون در دربی های پرسپولیس استقلال کم افتاده، مردم آن را شبیه معجزه یا رویایی می دانند ولی اگر واقعیت را بخواهید در فوتبال هراتفاقی ممکن است بیفتد. بارها شده که چنین نتایجی حتی در زمان های کمتر از این هم رقم خورده ولی خدا را شکر می کنم که توانستیم بازی 2 صفر باخته را با یک یار کمتر جبران کنیم و حتی ببریم. *وقتی هواداران پرسپولیس دقیقه 70، ورزشگاه را ترک کردند، این باعث دلسردی بازیکنان نشد؟ چیزی برای از دست دادن نداشتیم. چون پرسپولیس در بازی های قبلی باخته بود، هواداران ناراحت بودند و فکر می کردند که این بازی هم کاری از دست ما برنمی آید. واقعا هم برگشتن سخت بود ولی بازیکنان جنگیدند. ما باید طوری بازی می کردیم که حتی جای خالی اخراجی تیم هم پر شود و تازه بتوانیم گل هم بزنیم. از هواداران هم تشکر می کنم که تا آخرین لحظه از تیم حمایت کردند. *شیرینی این برد چطور بود؟ یکی از شیرین ترین بردهای پرسپولیس در دربی بود و جزو 3 برد شیرین تاریخ فوتبال من. اولی در بازی با استرالیا رقم خورد و دومی مقابل قطر که بازی باخته را 3 بر 2 بردیم و سومی هم این دربی. واقعا خیلی شیرین و دلچسب بود. *آیا این آخرین دربی شما بود؟ ممکن است آخرین دربی من باشد. من گفتم که برای نیم فصل دوم آمدم تا به تیم محبوبم کمک کنم. خدا را شکر با تمام وجودم برای تیم بازی کردم و آنچه در توانم بود را در زمین گذاشتم. امیدوارم بتوانم این شرایط را حفظ کنم و به تیم محبوبم کمک کنم. *در دربی پاس گل دادی و می توانستی گلزنی هم بکنی. خدا را شکر وقتی به زمین آمدم شرایط طوری رقم خورد که توانستیم بر بازی مسلط باشیم. وقتی روی نیمکت بودیم، دنیزلی گفت که شما ذخیره ها می توانید بازی را عوض کنید. دیدید که همان طور هم شد. زاید 3 گل زد. من و بادامکی پاس گل دادیم. این برد تلاش همه بازیکنان بود. به نظرم 2 شوتی هم که زدم، عملکرد رحمتی عالی بود و خیلی خوب کار کرد .رحمتی بود که مانع گلزنی ام شد. خوشبختانه مهاجم ما خیلی عالی 3 گل زد و کاری از دست رحمتی برنمی آمد. *با این برد رکورد شما هم باقی ماند و در دربی نباختید. دنبال رکورد نیستم ولی خدا را شکر که بازهم در دربی نباختم. این واقعا خوشحال کننده است که هواداران ما بعد از مدت ها با شادی زیادی ورزشگاه را ترک کردند. امیدوارم بتوانم شرایطم را حفظ کنم. باید به غیرت این بچه ها آفرین گفت که این قدر دویدند و ناامید نشدند. *بازوبند کاپیتانی هم برایت خوش یمن بود. خدا را شکر. این بازوبند در دربی خیلی برای من خوش یمن بود. دیدید که برد دلچسبی بود. خیلی سخت است که بازی 2 هیچ باخته را با یک بازیکن کمتر ببری. آنها فکر کردند بازی تمام شده ولی انگیزه ما زیاد بود و توانستیم ببریم. این برد از خیلی از بردهای پرسپولیس در دربی های قبل شیرین تر بود. *فکر می کنید پرسپولس بتواند مدعی باشد؟ پرسپولیس مدعی است. در هرشرایطی همیشه پرسپولیس خطرناک است. هنوز 10 بازی دیگر مانده و چیزی از دست ندادیم. شانس قهرمانی هم داریم. می بینید که تیم ها هنوز جایگاه ثابتی ندارند و مدام در جدول جابه جا می شوند. ما باید ابتدا در جدول جایگاه ثابتی را بدست بیاوریم و بعد بتوانیم به هدف نزدیک شویم. آنچه مهم است با تیم های بالایی خود بازی داریم و باید ببریم تا بتوانیم به قهرمانی فکر کنیم. *بازی با فجر را می برید؟ بازی با فجرسپاسی خیلی سخت است. من با داماش مقابل این تیم بازی کردم. تیمی خطرناک و دونده هستند. آنها خیلی ما را اذیت کردند ولی پرسپولیس با داماش فرق دارد. باید شرایط بازی را دید. معمولا بازی های بعد از دربی سخت است ولی هدف تیم بردن است و انشالله می بریم.


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 2:12 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

مدیر روابط عمومی سازمان هدفمندی یارانه‌ها گفت: یارانه نقدی بهمن‌ماه به مبلغ هر نفر 45500 تومان روز سه شنبه 18 بهمن به حساب مردم واریز می‌شود.

به گزارش فارس شهروز حیدری فر  با بیان اینکه یارانه نقدی بهمن ماه  نسبت به ماههای قبل هیچ تغییری نکرده، گفت: یارانه نقدی به ازای هر نفر ماهانه 45 هزار و 500 تومان روز سه شنبه 18 بهمن 90 به حساب مردم واریز و از ابتدای روز  چهارشنبه 19 بهمن قابل برداشت خواهد بود.

پرداخت یارانه نقدی از آذرماه سال 89 شروع شد و چهاردهمین دوره واریز یارانه نقدی در بهمن‌ماه خواهد بود.

همچنین در حالی که بودجه هدفمندی یارانه‌ها در قانون بودجه سال 90 مبلغ 54 هزار میلیارد تومان شامل 50 هزار میلیارد تومان در بودجه شرکتها و 4 هزار میلیارد تومان در بودجه عمومی دولت بود، اما در لایحه بودجه 91 دولت مبلغ 3 هزار و 100 میلیارد تومان برای یارانه نقدی و مبلغ 100 میلیارد تومان بودجه سازمان هدفمندی یارانه‌ها در قالب بودجه شرکت‌های دولتی برای خرید ساختمان و سایر ملزومات اداری در نظر گرفته است.


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 9:13 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
پس از 2 هفته انتشار پی در پی برخی اخبار در خصوص علت امضا نشدن حکم ریاست فرهاد دانشجو، دبیرهیأت موسس دانشگاه آزاد اسلامی اعلام کرد که مصوبه ریاست دانشگاه آزاد اسلامی به تازگی تسلیم آیت الله هاشمی رفسنجانی شده و لازم است هیأت امنا به منظور دریافت برنامه های فرهاد دانشجو با وی جلسه ای برگزار کند.
مصوبه ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد هفته گذشته به رئیس هیأت امنای این دانشگاه ارائه شد اما تاکنون حکمی برای دانشجو صادر نشده است از این رو تیمی به پیشنهاد رئیس جمهور برای مذاکره با هاشمی رفسنجانی تشکیل شد.

به گزارش خبرنگار مهر، شاید انتخاب فرهاد دانشجو به عنوان رئیس دانشگاه آزاد اسلامی پس از 29 سال، امری بود که حتی پیش از برگزاری جلسه 21 دی ماه هیأت امنای دانشگاه آزاد، برخی بر آن صحه گذاشته بودند اما این احتمال که امضای حکم ریاست وی توسط رئیس هیأت امنا تبدیل به ماجرایی کش دار شود، کم تر به ذهن خطور می کرد زیرا عنوان می شد که آیت الله هاشمی رفسنجانی موافق ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد بود.

پس از 2 هفته انتشار پی در پی برخی اخبار در خصوص علت امضا نشدن حکم ریاست فرهاد دانشجو، دبیرهیأت موسس دانشگاه آزاد اسلامی اعلام کرد که مصوبه ریاست دانشگاه آزاد اسلامی به تازگی تسلیم آیت الله هاشمی رفسنجانی شده و لازم است هیأت امنا به منظور دریافت برنامه های فرهاد دانشجو با وی جلسه ای برگزار کند.

شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز از سوی دیگر طبق روال گذشته جلسه هر دو هفته یک بار خود را در سه شنبه ای که گذشت، برگزار کرد و در آن تصمیماتی در خصوص تعیین تکلیف امضای فرهاد دانشجو اتخاذ شد.

قبل از برگزاری این جلسه زمزمه هایی مبنی بر افزودن یک تبصره به اساسنامه دانشگاه آزاد در خصوص تصمیم گیری برای امضای حکم ریاست این دانشگاه توسط فرد دیگری به جز رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد شنیده می شد اما پس از برگزاری جلسه، منصور کبگانیان - عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتگو با مهر اعلام کرد که قرار است برخی از اعضای شورای عالی برای موضوع صدور حکم ریاست دانشگاه آزاد با رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد مذاکره و تعامل کنند.

تیم مذاکره کننده با آیت الله هاشمی شامل حجت الاسلام محمدیان، حدادعادل، مخبردزفولی، قمی و ولایتی می شود اما زمان مذاکره این تیم با رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد هنوز مشخص و قطعی نشده است و به نظر می رسد این جلسه تا قبل از تشکیل جلسه بعدی شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شود.

حسین کچوئیان - عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: در جلسه سه شنبه گذشته این شورا، برخی اعضا بر اضافه کردن تبصره ای به اساسنامه دانشگاه آزاد تاکید داشتند.

وی افزود: اما در نهایت رئیس جمهور پیشنهاد کرد که برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که اسامی آنان ذکر شده است، برای مذاکره با آیت الله هاشمی رفسنجانی به دفتر وی مراجعه کنند. دکتر احمدی نژاد در این جلسه عنوان کرد که بهتر است تغییر در اساسنامه صورت نگیرد و با رفسنجانی مذاکره شود.

وی در پاسخ به پرسش مهر مبنی بر اینکه آیا احتمال اضافه کردن تبصره به اساسنامه دانشگاه آزاد در خصوص صدور حکم ریاست دانشگاه آزاد وجود دارد یا نه، گفت: بله این احتمال وجود دارد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره زمان برگزاری جلسه مذاکره با رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد گفت: به هر حال باید تکلیف امضای حکم ریاست فرهاد دانشجو تا پیش از جلسه بعدی شورا مشخص شود.

از سوی دیگر برخی شنیده ها حاکی از آن است که حکم فرهاد دانشجو تا پیش از مشخص شدن تکلیف آیت الله هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط وی امضا نمی شود.

[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 9:12 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

دو مرد و یک زن که متهم هستند با کشاندن جوان به خانه‌شان او را به قتل رسانده و جسدش را به آتش‌ کشیده‌اند در انتظار حکم دادگاه به سر می‌برند.

به گزارش «شرق»، مردی جوان، مهر سال گذشته به پلیس آگاهی شیراز مراجعه کرد و گفت برادرش به نام فرهاد گم شده است. او گفت: «فرهاد که در زمینه خرید و فروش پوشاک و لوازم خانه کار می‌کند، سه روز قبل به قصد رفتن به خانه یکی از بدهکارانش از منزل خارج شد. او قبل از رفتن به من گفت احتمال می‌دهد مرد بدهکار برای وی نقشه‌ای کشیده باشد. به همین خاطر از من خواست اگر بعد از سه روز برنگشت پلیس را باخبر کنم و حالا آن مهلت تمام شده است.»

ماموران بعد از تشکیل پرونده، تحقیقاتی را در این زمینه آغاز کردند اما ردپایی از فرهاد به دست نیامد تا اینکه چند روز بعد یکی از کارگران شهرداری که مشغول نظافت خیابان بود، چشمش به پتویی افتاد که به طرز مشکوکی کنار خیابان رها شده بود. او بعد از کنار زدن پتو جنازه سوخته‌ای را مشاهده کرد و بلافاصله پلیس را از ماجرا مطلع کرد. دقایقی بعد تیمی از کارآگاهان جنایی خود را به محل اعلام شده، رساندند و به بررسی جنازه پرداختند. صورت مقتول کاملا سوخته و از بین رفته بود و هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت. از طرفی معلوم بود جنایت در مکان دیگری انجام و سپس جسد به آن خیابان منتقل شده است.

برادر فرهاد بعد از انتقال جسد مجهول‌الهویه به پزشکی‌قانونی، به آنجا رفت و با دیدن جنازه تایید کرد؛ این مقتول فرهاد است. به این ترتیب سرنوشت مرد مفقودی فاش شد و کارآگاهان تلاش خود را برای شناسایی قاتل یا قاتلان او آغاز کردند. آنها با بررسی فهرست مکالمات تلفنی مقتول فهمیدند فرهاد با زن جوانی به نام نسرین رابطه داشت. با افشای این موضوع نسرین بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با ابراز بی‌اطلاعی از قتل فرهاد گفت: «شوهرم با این مرد مراودات کاری داشت و به همین خاطر نیز من او را می‌شناختم و ارتباط دیگری با هم نداشتیم و اصلا خبر نداشتم او کشته شده است.»

ادعاهای این زن برخلاف سرنخی بود که کارآگاهان از طریق مخابرات به دست آورده بودند، به همین سبب بازجویی‌ها از وی ادامه پیدا کرد تا اینکه بالاخره نسرین راز قتل فرهاد را فاش و شوهر و برادرش را به عنوان عاملان جنایت معرفی کرد. او گفت: «شوهرم مراد از مدت‌ها قبل فکر می‌کرد من و فرهاد با هم رابطه داریم، به همین خاطر هرازگاهی با من دعوا می‌کرد تا اینکه بالاخره به او گفتم فرهاد برایم مزاحمت ایجاد می‌کند، شنیدن این حرف برای مراد خیلی‌گران تمام شد و او برادرم را از موضوع مطلع کرد و دو نفری به این نتیجه رسیدند که باید از فرهاد انتقام بگیرند.»

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: «روز حادثه در حالی‌که همه چیز برای اجرای نقشه مهیا بود و برادرم هم در خانه ما به سر می‌برد به خواسته شوهرم با فرهاد تماس گرفتم و با او در خانه قرار گذاشتم. وقتی آن مرد وارد منزل ما شد، مراد و برادرم به طرفش حمله کردند و دست و پایش را بستند. آنها بعد از خفه کردن فرهاد جنازه را به آتش کشیدند و در یک پتو پیچیدند و از خانه بیرون بردند.»

کارآگاهان بعد از شنیدن اعترافات، دو مرد متهم به قتل را بازداشت کردند. آنها در بازجویی‌ها جرم‌شان را گردن گرفتند و با تکرار گفته‌های نسرین انگیزه‌شان را از جنایت، مزاحمت‌های مقتول و مسایل ناموسی عنوان کردند. متهمان در ادامه تحقیقات به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و بعد از اتمام تحقیقات مقدماتی، پرونده در اختیار قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت.

در جلسه محاکمه این متهمان که چند روز قبل برگزار شد، نماینده دادستان، مراد و برادرزنش را به مشارکت در قتل و نسرین را به معاونت در این جرم متهم کرد و خواستار مجازات آنها شد. اولیای دم فرهاد نیز گفتند خواسته‌شان قصاص عاملان قتل است. در ادامه متهمان ماجرایی را که پیش از این تعریف کرده بودند بار دیگر تکرار کردند و هیات قضات برای صدور رای وارد شور شدند.


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 9:11 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

دو مرد و یک زن که متهم هستند با کشاندن جوان به خانه‌شان او را به قتل رسانده و جسدش را به آتش‌ کشیده‌اند در انتظار حکم دادگاه به سر می‌برند.

به گزارش «شرق»، مردی جوان، مهر سال گذشته به پلیس آگاهی شیراز مراجعه کرد و گفت برادرش به نام فرهاد گم شده است. او گفت: «فرهاد که در زمینه خرید و فروش پوشاک و لوازم خانه کار می‌کند، سه روز قبل به قصد رفتن به خانه یکی از بدهکارانش از منزل خارج شد. او قبل از رفتن به من گفت احتمال می‌دهد مرد بدهکار برای وی نقشه‌ای کشیده باشد. به همین خاطر از من خواست اگر بعد از سه روز برنگشت پلیس را باخبر کنم و حالا آن مهلت تمام شده است.»

ماموران بعد از تشکیل پرونده، تحقیقاتی را در این زمینه آغاز کردند اما ردپایی از فرهاد به دست نیامد تا اینکه چند روز بعد یکی از کارگران شهرداری که مشغول نظافت خیابان بود، چشمش به پتویی افتاد که به طرز مشکوکی کنار خیابان رها شده بود. او بعد از کنار زدن پتو جنازه سوخته‌ای را مشاهده کرد و بلافاصله پلیس را از ماجرا مطلع کرد. دقایقی بعد تیمی از کارآگاهان جنایی خود را به محل اعلام شده، رساندند و به بررسی جنازه پرداختند. صورت مقتول کاملا سوخته و از بین رفته بود و هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت. از طرفی معلوم بود جنایت در مکان دیگری انجام و سپس جسد به آن خیابان منتقل شده است.

برادر فرهاد بعد از انتقال جسد مجهول‌الهویه به پزشکی‌قانونی، به آنجا رفت و با دیدن جنازه تایید کرد؛ این مقتول فرهاد است. به این ترتیب سرنوشت مرد مفقودی فاش شد و کارآگاهان تلاش خود را برای شناسایی قاتل یا قاتلان او آغاز کردند. آنها با بررسی فهرست مکالمات تلفنی مقتول فهمیدند فرهاد با زن جوانی به نام نسرین رابطه داشت. با افشای این موضوع نسرین بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با ابراز بی‌اطلاعی از قتل فرهاد گفت: «شوهرم با این مرد مراودات کاری داشت و به همین خاطر نیز من او را می‌شناختم و ارتباط دیگری با هم نداشتیم و اصلا خبر نداشتم او کشته شده است.»

ادعاهای این زن برخلاف سرنخی بود که کارآگاهان از طریق مخابرات به دست آورده بودند، به همین سبب بازجویی‌ها از وی ادامه پیدا کرد تا اینکه بالاخره نسرین راز قتل فرهاد را فاش و شوهر و برادرش را به عنوان عاملان جنایت معرفی کرد. او گفت: «شوهرم مراد از مدت‌ها قبل فکر می‌کرد من و فرهاد با هم رابطه داریم، به همین خاطر هرازگاهی با من دعوا می‌کرد تا اینکه بالاخره به او گفتم فرهاد برایم مزاحمت ایجاد می‌کند، شنیدن این حرف برای مراد خیلی‌گران تمام شد و او برادرم را از موضوع مطلع کرد و دو نفری به این نتیجه رسیدند که باید از فرهاد انتقام بگیرند.»

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: «روز حادثه در حالی‌که همه چیز برای اجرای نقشه مهیا بود و برادرم هم در خانه ما به سر می‌برد به خواسته شوهرم با فرهاد تماس گرفتم و با او در خانه قرار گذاشتم. وقتی آن مرد وارد منزل ما شد، مراد و برادرم به طرفش حمله کردند و دست و پایش را بستند. آنها بعد از خفه کردن فرهاد جنازه را به آتش کشیدند و در یک پتو پیچیدند و از خانه بیرون بردند.»

کارآگاهان بعد از شنیدن اعترافات، دو مرد متهم به قتل را بازداشت کردند. آنها در بازجویی‌ها جرم‌شان را گردن گرفتند و با تکرار گفته‌های نسرین انگیزه‌شان را از جنایت، مزاحمت‌های مقتول و مسایل ناموسی عنوان کردند. متهمان در ادامه تحقیقات به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و بعد از اتمام تحقیقات مقدماتی، پرونده در اختیار قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت.

در جلسه محاکمه این متهمان که چند روز قبل برگزار شد، نماینده دادستان، مراد و برادرزنش را به مشارکت در قتل و نسرین را به معاونت در این جرم متهم کرد و خواستار مجازات آنها شد. اولیای دم فرهاد نیز گفتند خواسته‌شان قصاص عاملان قتل است. در ادامه متهمان ماجرایی را که پیش از این تعریف کرده بودند بار دیگر تکرار کردند و هیات قضات برای صدور رای وارد شور شدند.


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 9:11 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

"خوانا بوتیستا دِ لا کاندلاریا رودریگز"در تولد یکصد و بیست و هفت سالگی‌اش گفته است:«هفت برادرم در گذشته‌اند، من مانده‌ام مثل درختی سخت و محکم.»

گروه جهان- "خوانا بوتیستا دِ لا کاندلاریا رودریگز"، که در استان "گرانا" واقع در جنوب هاوانا زندگی می‌کند پنجشنبه 127 ساله شد.

به گزارش قانون به نقل از یورونیوز، خوانا در تولد یکصد و بیست و هفت سالگی‌اش گفته است: "هفت برادرم در گذشته‌اند، من مانده‌ام مثل درختی سخت و محکم."

 

 

 


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 8:52 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
خیلی‌هایمان برای هزار و یک چیز کم اهمیت کلی هزینه می‌کنیم در حالی که بعضی‌ها برای ضروریاتشان دچار مضیقه‌اند. مثل این دختر شوشتری که به دلیل این بیماری عجیب، توان خروج از منزل را هم ندارد. نه پول دارد و نه دستش به جایی بند است اما امیدوار است که بتواند عمل کند و به همه چیزهای برسد که برای ما ساده است اما برای او رویا...
سخن از جراحی است و هزینه‌هایی که از عهده هر کسی ساخته نیست. «رویا»ی هجده ساله برای رهایی از درد باید به تیغ جراحان سپرده شود؛ اما نه برای آن دست عمل‌هایی که خیلی از هم سن و سالانش به دنبالش هستند. دختری که بیماری عجیبش، کاری با او کرده که می‌خواهد دیده نشود؛ حتی به قیمت خانه‌نشینی تمام وقت!

به گزارش «تابناک»، وقتی صحبت از ناراحتی‌های پوستی می‌شود، بسیاری از ما نگران می‌شویم و انواع صابون‌ها و کرم‌ها را به همدیگر توصیه می‌کنیم؛ سفارشی که اگر درباره صورت باشد، چه بسا حاضر به ریسک رد کردن آن نباشیم که مبادا به ظاهرمان خللی وارد شود. اینجاست که روزی چند بار به سراغ آینه می‌رویم تا اوضاع و احوال صورتمان را رصد کنیم و مبادا با یک لک، زخم، تبخال و... در انظار حضور پیدا کنیم و خدای نکرده، غرورمان جریحه‌دار شود.

چندین نفر واسطه شده‌اند تا گزارشی در مورد این دختر بیمار تهیه کنیم؛ از دوستان همکار رسانه‌ای تا اهالی محل و خادمین مسجد. به محضی که می‌فهمند برای چه تماس گرفته‌ایم، حاضرند همه گونه همکاری داشته باشند. اشتیاقی که شاید از لحن رویا سرچشمه گرفته باشد؛‌‌ همان زمانی که تهیه گزارش روزنه‌های امید را در دلش پر سو‌تر می‌کند و مشتاقانه می‌پرسد: «چه زمانی دوباره زنگ می‌زنید تا کمکم کنید؟» اینجاست که بند دلمان پاره می‌شود که مبادا در انتقال خواسته این جوان سرد و گرم کشیده به مسئولان ناموفق باشیم!
اما دختری هست که به شدت از آینه گریزان و از دیده شدن بیزار است. دختر هجده ساله شوشتری که تنها شش ماه اول زندگی‌اش به آرامش گذشته و از آن به بعد، سمت چپ صورتش را گوشت اضافه فرا گرفته است و اکنون کار به جایی رسیده که از سنگینی نگاه مردم می‌ترسد. می‌ترسد که به جرم ناکرده، زیر ذره‌بینی قرار بگیرد که سزاوارش نیست؛ واکنش‌هایی که با دیدن تصاویر هم می‌شود حدس زد و بیشتر جز تلخی چیزی نیست؛ خیلی‌هایمان طاقت دیدن نداریم.

به گزارش پایگاه خبری شوشان، از‌‌ همان آغاز بروز نشانه‌های بیماری، پدر و مادر رویا که نگران سلامت فرزند بودند، احتمال می‌دادند که در آینده‌ای نزدیک این عارضه برطرف می‌شود و بهبود می‌یابد، ولی رویا با گذر زمان خوب نشد و این زمان بود که بد‌ترین رنج‌ها را با خود برای او با تشدید بیماری به ارمغان آورد.

رویا می‌گوید: آدم از خانه ماندن افسرده می‌شود. دوست دارم بیرون بروم. مگر من دل ندارم؟ بیرون رفتن من تا سوپر سر کوچه است که مجبورم صورتم را در برخورد با آدم‌ها بپوشانم. هم سن و سالان من در این سن دیپلم گرفته‌اند، در حالی که من هنوز سوم راهنمایی هستم. آرزو دارم عمل کنم و خوب بشوم. درس بخوانم و به دانشگاه بروم. مهندس بشوم، ورزش کنم اما... !
هرچه او بزرگتر می‌شد، گوشت‌های اضافه صورتش نیز برجسته‌تر می‌شد؛ بار اضافه‌ای که به دست و پای رویا نیز سرایت کرد و موجب شد تا پدر کارگر، قید مزد روزانه را بزند و با اندک پس انداز موجود، رویای کوچکش را برای درمان به اهواز ببرد.

پزشکان امید بسیاری نداشتند و با جراحی موافق نبودند، ولی پدر هر آنچه داشت، دختر کوچکی بود که نگرانی آینده‌اش بود و این گونه بود که انگشت دختر را به تیغ جراحان سپردند و نتیجه خوبی هم داشت؛ نتیجه‌ای خوشحال کننده که البته موقت بود و زمان زیادی پایدار نماند؛ نه نتیجه و نه عمر پدر زحمتکش؛ با سکته‌ای در سن 37 سالگی.

سربالایی زندگی با شیب تند

رشد عجیب گوشت‌های صورت رویا سلامتی او را تحت تأثیر قرار داده است. پلک‌های چشمش به طرز عجیبی کشیده شده و دندان‌هایش نیز به خاطر آویزان بودن صورتش به شدت درد می‌کنند. حتی یک بار نیز تا آستانه مرگ رفته و در هنگام خواب حالت خفگی به او دست داده است، اما می‌گوید: باز خدا را شکر می‌کنم؛ اگر فلج یا قطع نخاعی بودم، چه می‌کردم؟
رویای پدر، بیمار ماند و روزگار سختی برای مادر تنها رقم خورد. اینجا بود که خاله‌اش به کمک می‌آید و سرپرستی برادر و خواهر کوچک‌تر رویا را می‌پذیرد و دختر بیمار و مادرش به یک اتاق پناه می‌برند؛ اتاقی محقر که از توصیف بی‌نیاز است.

حالا نبود پدر به دهه رسیده است و با گذشت زمان، شمار روزهایی که دخترک پا از اتاقش بیرون گذاشته، به مرور کمتر و کمتر می‌شود، تا جایی که نزدیک به یک سال است‌‌ همان حضور انگشت شمار در مدرسه را هم به صفر رسانده و از ترس طعنه‌های مردم، ترک تحصیل کرده است؛ انگار که اتاقش را به همه جا ترجیح می‌دهد؛ اتاق خالی‌اش را!

رویا به خبرنگار ما می‌گوید: کمیته امداد خیلی به ما کمک کرده، ولی اگر این کمک بزرگ را هم انجام دهد، دیگر خیلی خیلی از آن‌ها ممنون می‌شویم. وقتی می‌پرسیم که سراغ دیگر مسئولان و نهاد‌ها رفته‌اند، می‌گوید: نه، کجا باید می‌رفته‌ایم؟ و ادامه می‌دهد: برای عمل باید به تهران بروم و گفته‌اند که هزینه عملم هفت میلیون می‌شود. و مادرش اضافه می‌کند: برای بهبودی دخترم نذر و نیاز زیاد کرده‌ام. بزرگترین نذرم این است که دخترم خوب شود و با هم به پابوس امام رضا برویم...
مادر و دختری که چندین سال است، با اندک مقرری کمیته امداد روزگار می‌گذرانند و‌ گاه اهالی محل هم به یاری‌شان می‌رسند و همین اندازه را هم از خدا شاکرند، ولی یک آرزوی بزرگ هم دارند. حالا رویا خانوم به سن مناسب برای جراحی رسیده و این عمل می‌تواند دوای درد این همه سال‌هایش باشد.

اما سختی این مادر و فرزند گویا پایان ندارد؛ اجاره نشینی، فقر، هزینه‌های آب و برق و... نای زیادی برای ناله کردن هم باقی نگذاشته و به ظاهر با درخواست وام آن‌ها هم مخالفت شده است. گویا بر پایه قوانین موجود (و یا به بهانه قوانین موجود)، این جراحی در دسته عمل‌های زیبایی طبقه بندی می‌شود و فعلا سنگ‌ها به پای لنگ می‌خورند.

مگر اینکه مسئولان بخواهند به یاری این خانواده بشتابند که در این صورت، «تابناک» هم آمادگی در اختیار گذاردن اطلاعات ایشان را دارد.






[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 8:48 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
در حالی که مظلومی پس از زدن 2 گل تیمش سر از پا نمی شناخت و مانند سرداران فاتح دستانش را به علامت پیروزی بالا می برد دنیزلی مربی کهنه کار سرخپوسان در حالی که تیمش 10 نفره شده بود آرام در فکر به دست کرفتن نبض بازی بود .

دیدار تیم های فوتبال استقلال و پرسپولس و نتیجه ای که در پی داشت، جزو استثنائات تاریخ رقابت های دربی محسوب می شود و چه بسا از این حیث، برای همیشه در تاریخ به یاد آورده شود. اما اکنون این سوال پیش می آید که چه عاملی باعث رقم خوردن این نتیجه شد. در روزی که استقلال با نتیجه 2 بر صفر از همتای سرخپوش خود پیش بود، به ناگاه در عرض 9 دقیقه 3 گل دریافت کرد.

به گزارش «تابناک»، در حالی که مظلومی پس از زدن 2 گل تیمش سر از پا نمی شناخت و مانند سرداران فاتح دستانش را به علامت پیروزی بالا می برد دنیزلی مربی کهنه کار سرخپوسان در حای که تیمش 10 نفره شده بود آرام در فکر به دست کرفتن نبض بازی بود .
مصطفى دنیزلى که از دقیقه 55 بازى مهدى مهدوى کیا و ایمون زاید را به جاى هادى نوروزى و غلامرضا رضایى به بازى فرستاده بود، حتى به هنگام 10 نفره شدن تیمش هم هرگز چهره یک مربى بازنده را نداشت و چنان با حرارت تیمش را در کنار زمین راهنمایى مى کرد که انگار به نتیجه بازى دلخوش تر از هر کس دیگرى بود تا اینکه آتشبازى سرخپوشان از دقیقه 81 آغاز شد. در این لحظه ایمون زاید گلى را وارد دروازه سیدمهدى رحمتى کرد که در موقعیت هاى مشابه خیلى از مهاجمان دیگر پرسپولیس توپشان را به در و دیوار کوبیده بودند اما زاید با گلى که به ثمر رساند، پرسپولیس را به بازى برگرداند تا امیدوارى نزد سرخپوشان دوچندان شود.
هنوز استقلالى ها گل اول پرسپولیسى ها را باور نکرده بودند که باز مهدوى کیا یکى از آن سانترهاى زیبایش را انجام داد تا ایمون زاید هنر بازیگرى خودش را یک بار دیگر به رخ حریف کشیده و با یک ضربه سر خوب بازى را به تساوى بکشاند. وقتى تعداد گل هاى سرخپوشان به عدد 2 رسید، روحیه آنها دوچندان شد و براى زدن گل سوم بازى تلاش بیشترى را انجام دادند که باز ایمون زاید گلى را در ثانیه هاى پایانى به ثمر رساند که نمونه آن را کمتر در فوتبال ایران دیده بودیم. با این گل پرسپولیس فاتح دربى هفتاد و چهارم پایتخت شد و حباب آرزوهاى پرویز مظلومى ترکید تا دیگر احساس برترى و ژنرالى نکند. پیروزى سرخپوشان در دیدار زیباى عصر پنجشنبه به مثابه آوارى بود که بر سر پرویز مظلومى و استقلال خراب شد. با توجه به پیروزى سپاهان مقابل داماش، استقلال صدر جدول را هم از دست داد.
 بی تردید مربیان استقلال در این شرایط می بایست تاکتیک دفاعی را در دستور کار خود قرار می دادند. دقیقه 82 یعنی پس از دریافت گل نخست و دو دقیه بعد که گل دوم وارد دروازه استقلال شد هم صورت نگرفت. شاید این امر به از دست رفتن تمرکز پرویز مظلومی بازمی گشت. درست در زمانی که تیم استقلال بازی را با دو گل از حریف همشهری خود پیش بود مظلومی بشدت مورد تشویق هواداران حاضر در ورزشگاه واقع شد و به نظر می رسد سرمربی استقلال غفلت کرد و جریان بازی را از دست داد. از سویی آنچه باعث می شود تعویض های دنیزلی درخشان جلوه کند به میدان فرستادن دو بازیکن (ایمون زاید و مهدی مهدوی کیا) به میدان است. این مربی برخلاف مربیان ایرانی، کلیشه ای عمل نکرد و به یکباره غلامرضا رضایی و هادی نوروزی که جزو ضعیف ترین نفرات پرسپولیس بودند را بیرون کشید. 
جسارت، یکی از نیازهای مربی بر روی نیمکت است که دنیزلی از آن بهره می برد. در فوتبال، زمان هایی وجود دارد که یک تیم باید بازی انتحاری را برگزیند. در چنین شرایطی، مربی حریف باید ضدتاکتیک را در دستور کار خود قرار دهد تا نتیجه مورد نظر را به دست بیاورد. در واقع، در روزی که مربیان استقلال بر روی نیمکت مرتکب بزرگ ترین اشتباهات خود شدند، مربیان پرسپولیس بهترین تعویض ها را انجام دادند.

[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 8:45 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]


مدیرکل دفتر آموزش های آزاد، غیردولتی و غیر انتفاعی وزارت علوم اعلام کرد: چنانچه دانشگاه یا سازمانی اقدام به برگزاری دوره هایی تحت عنوان معادل کنند، فاقد اعتبار قانونی بوده و امکان ادامه تحصیل برای داوطلب وجود ندارد.

به گزارش مهر غلامعلی نادری با اعلام این خبر اظهار داشت: دوره های آموزش عالی آزاد به هیچ نوع مدرک رسمی دانشگاهی و یا معادل، همتراز و مشابه آن منجر نمی شود و موسسه صرفاً مجاز است مطابق ضوابط دفتر آموزش های آزاد وزارت علوم، گواهینامه ای را به دانش آموختگان دوره اعطا کند.

وی در ادامه با بیان اینکه این دوره ها تنها برای افزایش دانش و تخصص داوطلبان بوده و مدارک صادره برای این دوره ها به هیچ عنوان مقطع تحصیلی محسوب نمی شوند، بر لزوم اطلاع رسانی شفاف مراکز آموزش عالی و سایر سازمان های دست اندر کار در این زمینه تاکید کرد.


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 8:44 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
یکی از عجیب ترین ازدواج های در طول سال های اخیر بزودی در سوئد صورت می گیرد. یک زن خون آشام که نامزدش را برای نوشیدن خونش کشت و یک مرد آدم خوار که همسر خود را کشت و گوشتش را خورد ، در یک بیمارستان روانی ، عاشق یکدیگر شده و می خواهند ازدواج کنند.

یکی از عجیب ترین ازدواج های در طول سال های اخیر بزودی در سوئد صورت می گیرد.

روزگار نو (rouzegareno.ir)، به نقل از گلوبال پست نوشت، یک زن خون آشام که نامزدش را برای نوشیدن خونش کشت و یک مرد آدم خوار که همسر خود را کشت و گوشتش را خورد ، در یک بیمارستان روانی ، عاشق یکدیگر شده و می خواهند ازدواج کنند.

ایسکاین جانسن 33 ساله و میشل گوستافسون 23 ساله هم اکنون در مکانی با امنیت بالا به نام "کرسودن" نگهداری می شوند.

 

 

گوستافسون می گوید: من می خواهم، گلوی مردم را در مترو ببرم!

این خون آشام به دلیل ریختن خون یک مرد، در بیمارستان روانی به سر می برد. وی به نامزد سابق خود چاقو زد و سپس خون او را نوشید.

مرد خون آشام هم سر همسر خود را با اره بریده و سپس خورده است.

جانسون می گوید: من عاشق میشل هستم و تا به حال کسی را به مانند او ندیده ام. من می خواهم یک زندگی بدون جنایت داشته باشتم.

گوستافسون که شیطان پرست است، می گوید: ما می خواهیم با یکدیگر زندگی کنیم و سرگرمی های خود را دنبال کنیم.

ازدواج این دو تقریبا محال است. این دو قاتل با خودداری از رفتن به زندان، با اقامت در یک بیمارستان روانپزشکی موافقت کرده اند.

گفتنی ست، این دو محکوم به حبس ابد هستند.


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 8:43 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 85
کل بازدیدها: 1652431