علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

«کریم» 22 ساله متهم است 3 دی امسال مادر زن و خواهر زن هفت ساله‌اش را به خاطر اختلاف‌های خانوادگی به طرز هولناکی به قتل رسانده است.
ایران: تازه داماد که در جنایتی هولناک مادر و خواهر زنش را از پا درآورده بود، دیروز در وقت فوق‌العاده محاکمه شد.

«کریم» 22 ساله متهم است 3 دی امسال مادر زن و خواهر زن هفت ساله‌اش را به خاطر اختلاف‌های خانوادگی به طرز هولناکی به قتل رسانده است.

کارآگاهان پلیس خراسان جنوبی به دنبال اطلاع از جنایت، خود را به خانه روستایی رسانده و پس از تجسس‌های گسترده، مرد جنایتکار را شناسایی و دستگیر کردند. همزمان با اعتراف‌های «کریم» و بازسازی صحنه قتل، دادستان شهرستان خوسف پرونده را با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان فرستاد.

صبح دیروز نخستین جلسه رسیدگی به این جنایت در وقت فوق‌العاده برگزار شد. در ابتدای جلسه، معاون دادستان با قرائت کیفرخواست گفت: سوم دی امسال جسد «بیگم دلاکه» و دختر هفت ساله‌اش «زهره خسروی» در حالی که حدود چهار روز از قتل‌شان می‌گذشت، در روستای «گیوشاد» از توابع شهر خوسف کشف شد. سپس داماد خانواده به اتهام جنایت دستگیر شد و به قتل‌ها اعتراف کرد.

در حال حاضر نیز خواستار اشد مجازات قانونی برای متهم هستم. در ادامه نیز اولیای دم خواستار اعدام مرد جنایتکار در ملأ عام شدند.

رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به «کریم»، از او خواست به دفاع بپردازد که تازه داماد با قبول اتهامش، گفت: مقصر اصلی جنایت من هستم. هشت ماه قبل در حالی که چوپانی می‌کردم، با همسرم ازدواج کردم اما از همان ابتدا با همسرم اختلاف شدید داشتم.

شب حادثه نیز برای صحبت با مادر زنم به خانه‌اش رفته بودم که او نفرینم کرد. بنابراین در یک لحظه عصبانی شده و با چوب او را زدم. ناخودآگاه ضربه‌هایی نیز به خواهر زنم خورد که متأسفانه هر دو نفرشان جان باختند. رئیس دادگاه و چهار قاضی مستشار پس از پایان وقت جلسه، ادامه رسیدگی به پرونده را به جلسه دیگری موکول کردند.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:54 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

امواج سونامی حاصل از رخداد زلزله، تقریبا به همه کشورهای حاشیه اقیانوس آرام از فیلیپین تا اندونزی، نیوزیلند، کالیفرنیا و هاوایی در آمریکا رسید/ از آنجا که سرعت امواج حاصل از سونامی نزدیک 950 کیلومتر در ساعت است، بنابراین، می توان برآورد کرد که امواج حاصل از سونامی، نزدیک هشت دقیقه طول کشیده تا به نزدیکترین نقطه ساحل سندایی ـ در غرب کانون زلزله ـ برسد...
وقوع زلزله 8.9 ریشتری در ژاپن و بیش از 24 پس لرزه قوی، این کشور آسیایی را در وضعیت بسیار سختی قرار داده است، اما به یمن زیرساخت های قدرتمند و سال ها مقاوم سازی بناها در این کشور، در کنار آماده سازی مردم برای چنین شرایطی تلفات ناشی از آن به میزان چشمگیری کاهش یافته است.

به گزارش «تابناک»، اما در پی زمین لرزه 8.9 ریشتری در ژاپن، چهار هشدار درباره احتمال وقوع سونامی در «فیجی»، کشوری در اقیانوس آرام جنوبی و در دو هزار کیلومتری جزیره شمالی زلاندنو مطرح شد که در صورت وقوع زلزله ای مشابه زلزله ژاپن، پیش بینی می شود این کشور کوچک دچار فاجعه خواهد شد.

در پی رخداد زمین‌لرزه بزرگ روز جمعه ژاپن که افزون بر جابه جایی 2.4 متری ساحل ژاپن به جا به جایی 10 سانتی متری مدار زمین منجر شد تا ساعت 14 روز شنبه به وقت ایران، نزدیک 195 پس لرزه با بزرگی بیش از 5 ریشتر نیز در منطقه به ثبت رسیده که بزرگی 24 پس لرزه بیش از 6 ریشتر بوده است.


به گزارش خبرگزاری های بین المللی، این زمین لرزه در ساعت 9 و 10 دقیقه بامداد روز جمعه بیستم اسفند ماه در 125 کیلومتری شرق ساحل هونشو ژاپن و 380 کیلومتری توکیو بخش‌های گسترده ای از ژاپن و بخش هایی از شرق چین و روسیه را به لرزه درآورد. در آخرین بررسی‌ها، تلفات مشخص و نامشخص این زلزله هولناک ـ که بزرگترین زلزله ثبت شده در تاریخ ژاپن و پنجمین زلزله شدید از سال 1900 میلادی است و به بروز سونامی نیز منجر شده ـ نزدیک هزار و پانصد تن برآورد شده است.

به دنبال این زلزله در استان فوکوشیما، نیز به دلیل تخریب بخشی از نیروگاه اتمی شماره یک این استان، مواد رادیواکتیو نشت کرده است؛ میزان رادیو‌اکتیو موجود در جو منطقه هشت برابر بیشتر از حد معمول است.

در همین باره، شرکت برق توکیو در گزارشی از نشت مواد رادیواکتیو در نیروگاه هسته ای شماره یک فوکوشیما خبر داد.

خبر دیگر آنکه آژانس بین المللی انرژی اتمی، حالت فوق العاده در نیروگاه هسته ای فوکوشیما دایچی ژاپن را تأیید کرد.

همچنین نیروگاه شماره دو این منطقه هم به دلیل وقوع زمین‌لرزه و صدمات ناشی از آن نشت کرده است. به همین دلیل، مقامات مربوط از سکنه درخواست کردند تا منازل خود را ترک کنند. افزون بر این، دولت ژاپن، پنج رآکتور دیگر را در مناطق زلزله تعطیل کرده است تا خطر نشت یا انفجار را بکاهد.

از سوی دیگر، نخست وزیر این کشور از مأموران پلیس استان فوکوشیما درخواست کرد به فاصله سه تا ده کیلومتر سکنه را از اطراف این دو نیروگاه تخلیه کنند.


بنا بر اعلام مقامات ژاپنی، نزدیک به سه هزار و چهارصد واحد مسکونی و تجاری در شمال و شرق این کشور تخریب شده و به دویست واحد مسکونی هم خساراتی وارد آمده است.

امواج سونامی حاصل از رخداد زلزله، تقریبا به همه کشورهای حاشیه اقیانوس آرام از فیلیپین تا اندونزی، نیوزیلند، کالیفرنیا و هاوایی در آمریکا رسیده است و آژیر هشدار سونامی از ژاپن تا مناطق ساحلی همه کشور های اقیانوس آرام به مردم هشدار داد تا ساحل را ترک کنند.

در همین حال، دکتر مهدی زارع، معاون پژوهشی و فناوری پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله در گفت‌و‌گو با ایسنا، با اشاره به این که ژرفای کانونی زلزله روز جمعه ژاپن، نزدیک 25 کیلومتر و سازوکار آن فشاری با یک صفحه کاملا نزدیک به قائم بوده است، خاطرنشان کرد: این زلزله از نظر رده بندی های علمی زلزله شناسی از رده زلزله های بزرگ است. در تقسیم بندی های زلزله شناسی، تنها زلزله های با بزرگای بیش از 8 (بزرگ great) نام می گیرند و زلزله با بزرگای 7 تا 8 (اصلی major) و زلزله با بزرگای 6 تا 7 (شدید strong) نامیده می شود.


وی با بیان این که بخش مهمی از تلفات و خسارت های این زلزله به وقوع سونامی پس از رویداد اصلی مربوط است، تصریح کرد: از آنجا که سرعت امواج حاصل از سونامی، نزدیک 950 کیلومتر در ساعت است، بنابراین می توان برآورد کرد که امواج حاصل از سونامی، نزدیک هشت دقیقه طول کشیده تا به نزدیکترین نقطه ساحل سندایی ـ در غرب کانون زلزله ـ برسد؛ بنابراین، سامانه های هشدار تا حد زیادی توانسته اند جان بسیاری از مردم را نجات دهند.

زارع با بیان این که زلزله روز جمعه ساحل شرقی هونشو، بزرگترین زمین‌لرزه ثبت شده در تاریخ ژاپن از نظر اندازه بزرگای زمین لرزه است، تصریح کرد: ژاپن سرزمینی است که با رخداد زمین لرزه های مهم و مخرب شناخته می شود. در تاریخ زمین لرزه های ژاپن می توان به زلزله اول سپتامبر 1923 کانتو ژاپن که با خسارت و آتش سوزی وسیع در شهر توکیو همراه بود و موجب کشته شدن 105 هزار نفر شد و زمین لرزه 17 ژانویه 1995 کوبه ـ هانشین ـ با بزرگای 6.9 که با بیش از 6400 نفر تلفات، اشاره کرد.

ضمنا هم از نظر اندازه و هم رخداد سونامی پس از وقوع زلزله، زمین لرزه 11 مارس 2011 با زمین لرزه 26 دسامبر 2004 ـ پنجم دی ماه 1383 ـ سوماترا در شرق اندوزی قابل مقایسه است. در آن زلزله، متأسفانه بیش از سیصد هزار نفر در اندونزی و کشورهای حوزه اقیانوس هند کشته شدند و دبیرکل سازمان ملل وقوع زلزله و سونامی 2004 اندونزی را بزرگترین فاجعه طبیعی قرن نامید.

معاون پژوهشی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی در پاسخ به این که اساسا به لحاظ زمین شناسی و زمین ساختی چرا چنین زمین لرزه هایی رخ می دهند و چرا سرزمین ژاپن این چنین لرزه خیز است، به موقعیت خاص این کشور اشاره کرد و گفت: ژاپن در محدوده فرورانش ورقه اقیانوس آرام به زیر ورقه زمین ساختی اورازیا واقع است. به این ترتیب که به دلیل بازشدگی در رشته کوه میان اقیانوسی وسط اقیانوس آرام، پوسته اقیانوسی در حال ایجاد و گسترش در پهنه میانی اقیانوس آرام و در نتیجه رانده شدن بخش های قدیمی تر پوسته اقیانوسی به سوی شرق و غرب و فشار آوردن به حاشیه های ساحلی پیرامون این اقیانوس است.

و سرانجام، این پوسته اقیانوسی در حال رانده شدن به سوی کناره های اقیانوس آرام به زیر پوسته قاره ای در محدوده خشکی های پیرامون این اقیانوس پهناور فرو می رود. دلیل فرورانش، عمدتا وزن سنگین تر پوسته اقیانوسی است و اینکه ضخامت پوسته اقیانوسی بین 6 تا 8 کیلومتر است، در حالی که پوسته قاره ای سبکتر ولی ضخامتی متغیر ـ تا حداکثر حدود 70 کیلومتر ـ دارد. این وضع موجب می شود که در محدوده پیرامون اقیانوس آرام ـ پاسیفیک ـ محدوده ای بسیار فعال از نظر وقوع زلزله و آتشفشان به نام «حلقه آتش» (Ring of Fire) وجود داشته باشد.



زارع ادامه داد: این توضیح مختصر را می توان به طور عمومی به عنوان دلیل وجود مرز فعال زمین ساختی و زمین شناختی پیرامون اقیانوس آرام ـ از آمریکای شمالی گرفته تا آمریکای مرکزی و جنوبی در غرب تا روسیه، ژاپن و فیلیپین، اندونزی و نیوزیلند در شرق ـ بیان کرد.

وی خاطرنشان کرد: در پهنه رومرکزی زلزله 11 مارس، دو روز قبل ـ چهارشنبه، نهم مارس، همزمان با هجدهم اسفند 89 ـ زمین لرزه ای با بزرگی 7.2 روی داد که با تلفات یا سونامی همراه نشد، ولی اکنون که زمین لرزه با بزرگای 8.9 رخ داده است، می توان دریافت که زمین‌لرزه چهارشنبه، پیش لرزه زمین لرزه روز جمعه بوده است؛ بنابراین، هرچند این رویداد پیش بینی نشد، اطلاعات مهمی اکنون برای بررسی های علمی پیش بینی زلزله در اختیار پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است و قطعا هم پژوهشگران ایرانی و هم دیگر زلزله‌شناسان در سایر کشورهای جهان از این نظر توجه ویژه ای به این رویداد خواهند کرد.

وی در ادامه در پاسخ به این که چرا زلزله روز جمعه ژاپن در مقایسه با زلزله بزرگ سوماترا که بیش از سیصد هزار کشته به جای گذاشت، تلفات نسبتا ناچیزی داشت، به سه نکته اشاره کرد؛

به گفته دکتر زارع، نخست این که زلزله اندونزی، موجب سونامی شد که بلندی امواج آب حمله ور به سوی ساحل به حدود سی متر یا بیشتر ـ نزدیک سه برابر بلندی امواج حاصل از این زلزله ژاپن ـ رسید؛ بنابراین، انتظار خسارت و تلفات بیشتر در زلزله 2004 می تواند منطقی تلقی شود.

نکته دوم آن که ژاپن کشوری صنعتی و توسعه یافته با یک سامانه کاملا مجهز هشدار سریع زلزله و سونامی است (اساسا این سامانه ها در آغاز در ژاپن طراحی و ایجاد شده اند). بنابراین، ژاپن از هر جهت به لحاظ پیشرفته بودن و تجهیز به فناوری نوین خود از پیشروان این عرصه است و وضع آن قابل مقایسه با کشورهای ـ اکثر فقیر و توسعه نیافته یا در حال توسعه ـ جنوب آسیا نیست و مردم ساکن در سواحل سندایی، دست کم هشت دقیقه فرصت داشته اند تا پیش از رسیدن اولین امواج حمله ور آب حاصل از سونامی، ساحل را با شنیدن آژیر سامانه های کاملا مجهز هشدار سونامی ترک کنند.

دلیل سوم نیز آن است که تمرکز جمعیت در معرض ریسک زلزله و سونامی در منطقه رومرکزی و سواحل در معرض خرابی ها و تخریب حاصل از سونامی، در ژاپن و کشور های حاشیه اقیانوس هند قابل مقایسه نیست. منطقه جنوب آسیا، مهمترین تمرکز جمعیتی در دنیاست، در حالی که زلزله اخیر از نظر کانون در نزدیکی ژاپن واقع بود که کل جمعیت آن در پایان 2010 نزدیک 127 میلیون نفر بوده و الزاما همه این جمعیت در معرض خسارت و خرابی حاصل از زلزله و سونامی زلزله مارس 2011 نبوده اند.


وی خاطرنشان کرد: در ساعات اولیه پس از رخداد سازمان های جست‌وجو، نجات و امداد در همه کشورهایی که سابقه سوانح طبیعی، به ویژه زلزله داشته اند، از آمریکا و انگلیس گرفته تا ایران، ترکیه، اندونزی و نیوزیلند به حال آماده باش درآمده و در حال اعزام تیم‌های کمک به ژاپن برای بررسی موضوع و کمک به سازمان های زیربط در ژاپن هستند.

معاون پژوهشی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی، با بیان این که زلزله 8.9 ریشتری روز جمعه توسط تمام 24 ایستگاه لرزه نگاری باند پهن پژوهشگاه در سراسر کشور رکورد شده، خاطرنشان کرد: افزون بر داده‌های این ایستگاه‌ها اطلاعات 125 ایستگاه لرزه نگاری باند پهن ترکیه را هم دریافت کرده‌ایم که از مجموعه این اطلاعات در مطالعات پوسته زمین و مدل‌سازی و بررسی‌های پیش بینی زلزله استفاده خواهیم کرد.

دکتر زارع تصریح کرد: به هر حال، زلزله 11 مارس 2011 از هر جهت ـ جه جنبه های علمی و فنی و چه از نظر اجتماعی، روانی و همچنین مدیریتی و اجرایی ـ دارای درس های مهمی است که باید بیاموزیم. اتفاق طبیعی مهمی رخ داده است و اهمیت آن جهانی است. مسأله، فقط مسأله ژاپن نیست و همگی باید به کمک زلزله زدگان ژاپن بشتابیم و همزمان این رویداد را بررسی کنیم و از آن بیاموزیم.

در همین حال و به گفته یکی از متخصصان ژئوفیزیک سازمان زمین‌شناسی آمریکا زمین‌لرزه روز جمعه ژاپن با لغزش بیش از 18 متری صفحات تکتونیکی منجر به از هم گسیختن پوسته زمین در ناحیه‌ای با حدود 400 کیلومتر درازا و وسعت 160 کیلومتر شده است.

همچنین خبرگزاری «شینهوا» نوشت: «نائوتوکان»، نخست‌وزیر ژاپن که برای بازدید از این منطقه با بالگرد به آنجا سفر کرده بود، پیش از این خواسته بود که ساکنان تا شعاع ده کیلومتری نیروگاه دایچی را از منطقه بیرون کنند.



خبرگزاری «فرانسه» نیز در خبری نوشت: در حالی که پس لرزه های بزرگترین زلزله قرن همچنان در نقاط گوناگون ژاپن ادامه دارد، تولیدات شرکت های بزرگ ژاپنی از جمله سونی، تویوتا، هوندا، نیسان به علت تخریب کارخانه های آنها، تقریبا متوقف شد.

این خبرگزاری با اشاره به تخریب کارخانه های گوناگون ژاپنی از توقف تولیدات شرکت های تویوتا، نیسان، کازمو اویل (نفتی)، صنایع سنگین فوجی و سونی خبر داد که برخی از آنها به طور کلی تولیدات خود را متوقف کرده و برخی دیگر به حالت نیمه تعطیل درآمده اند.

اکنون بیشتر خبرگزاری ها و شبکه های خبری معتبر بین المللی، حادثه زمین لرزه در ژاپن را لحظه ای دنبال کرده و از تلفات جدید خبر می دهند.

در همین حال، برخی خبرگزاری ها، از احتمال وقوع زمین لرزه های مشابه در دیگر کشورهای ساحلی منطقه شرق و جنوب شرقی آسیا خبر می دهند.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:52 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
انتشار خبری مشکوک از خارج کردن موضوع ادعاهای امارات نسبت به جزایر سه گانه همیشه ایرانی در اجلاس جاری کشور های حاشیه خلیج فارس، در عین اثبات حقانیت تاریخی ایران شائبه هایی را هم در میان ایرانیان میهن دوست ایجاد نموده است. تاکید وزیر خارجه امارات مبنی بر این که مقدمات انجام توافقات مورد نظر امارات با ایران فراهم آمده این نگرانی ها را تشدید کرده که مبادا جریان معامله پشت پرده بر سر مالکیت ایران بر جزایر سه گانه در جریان است.
انتشار خبری مشکوک از خارج کردن موضوع ادعاهای امارات نسبت به جزایر سه گانه همیشه ایرانی در اجلاس جاری کشور های حاشیه خلیج فارس، در عین اثبات حقانیت تاریخی ایران شائبه هایی را هم در میان ایرانیان میهن دوست ایجاد نموده است. تاکید وزیر خارجه امارات مبنی بر این که مقدمات انجام توافقات مورد نظر امارات با ایران فراهم آمده  این نگرانی ها را تشدید کرده  که مبادا جریان معامله پشت پرده بر سر مالکیت ایران بر جزایر سه گانه در جریان است.

 به گزارش«تابناک»، برخی شنیده ها حاکی از آن است که این امکان وجود دارد که ایران حضور اتباع اماراتی در جزیره ابوموسی را مورد تایید قرار دهد، امری که گام نخست توطئه های آتی اعراب برای تملک بر سایر جزایر ایرانی خلیج فارس می تواند تلقی شود.

البته برخی نیز بر این اعتقادند که مقامات اماراتی به دنبال وقوع اعتراضات گسترده در کشورهای عربی و اینکه بسیاری این اعتراضات را متاثر از انقلاب ایران می دانند و نسبت به آن نگاه مثبتی دارند، تلاش می کنند با چنین اقدام تاکتیکی به عبارتی به طور موقت هم که شده از طرح موضوعات اختلافی با ایران پرهیز کنند. این بدان معناست که در صورت مردود بودن فرض اول و جدی تر بودن فرض دوم آنها با آرام شدن اوضاع منطقه بار دیگر ادعای گذشته خویش را تکرار خواهند کرد به همین سبب در شرایط کنونی لازم است تا مقامات کشورمان با اتخاذ تدابیری اماراتی ها را وادار کنند که رسما و برای همیشه به این ماجرا پایان دهند.

با اذعان به اینکه عقب نشینی اماراتی ها ـ به هر دلیلی که هست ـ نکته مثبت و امیدوار کننده ای در راستای کاهش اقدام علیه تمامیست ارضی و هویت ملی ایرانیان است اما، فراموش نکنیم که مالکیت مجدد ایران بر جزایر سه گانه پس از جدا سازی مصنوعی و غیر حقوقی بحرین در سال 1971 بوده که هیچ گاه از یاد ملت ایران نرفته  و  از منظر ملت ایران هر گونه توافق احتمالی با امارات(بخوانید همه دولت های عربی) برابر با بازگشت حاکمیت ایران بر بخش هایی از کرانه های جنوبی خلیج فارس از جمله بحرین تعبیر خواهد شد.

پس از توطئه های پنهان  انگلستان و شیوخ سر سپرده خلیج فارس قرار بر این شد که مسأله بحرین  به سازمان ملل ارجاع شود. پس از آن مأموریت دبیر کل اعزام یک هیأت «تحقیق» به بحرین بود تا درباره خواست مردم بحرین راجمع به وضع آینده این سرزمین تحقیق کند.

 هیأت سازمان ملل  در دوم ماه می 1970 گزارش داد که بیشتر مردم بحرین، خواهان استقلال هستند. این در حالی بود که در هنگام همه پرسی، جو رعب آوری بر ساکنان ایرانی بحرین تحمیل شده بود که حتی به بازداشت و شکنجه بسیاری از شیعیان ایران دوست بحرینی منجر شد و سرانجام، این رفراندوم مشکوک در هتلی در مرکز بحرین و تنها با نظرخواهی برخی از شیوخ محلی به انجام رسید که طبیعتا این شیوخ سرسپرده، رأی به جدایی از ایران دادند. پس از آن، شورای امنیت گزارش دبیر کل سازمان ملل را در یازدهم ماه می همان سال تصویب کرد؛ جدایی که هیچ گاه از سوی قاطبه ملت ایران به رسمیت شناخته نشد......

حال باز هم پس از بیست سال  زمزمه های معامله بر سر جزایر سه گانه ایرانی بسیاری از ایرانیان را  نگران کرده و به یاد دو حادثه جدایی بحرین و قفقاز از ایران انداخته است.

در موضوع جزایر سه گانه ایرانی یاد آوری چند نکته به دست اندرکاران سیاست خارجی و مسوولان امر ضروری است:

1 ـ  مستندات غیر قابل انکار تاریخی به اثبات می رساند که از هزاره دوم پیش از میلاد مسیح (از بیش از چهار هزار سال پیش) تاکنون جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به همراه دیگر جزایر، بنادر و سواحل شمال و جنوب خلیج فارس قلمرو حکومت‌های گوناگون ایرانی بوده است. وجود نقشه‌های باستانی حکومت هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، سنگ‌نبشته‌های متعدد، نام‌های نژاده پارسی این مناطق، بیش از 23 نقشه رسمی و نیمه‌رسمی که توسط دولت‌های بریتانیا و دیگر دولت‌‌های غربی در قرون گذشته به چاپ رسیده، نامه‌های رسمی دولتی حکومت‌های گوناگون ایران ‌زمین و اسناد و کتاب‌های تاریخی موجود در کتابخانه‌های سراسر دنیا و بسیاری اسناد دیگر، تعلق این جزایر را به ایران به خوبی به اثبات می‌رساند.

 از جمله کتاب‌های تاریخی، می‌توان به کتاب «محمود سدید کبابی بندر عباسی» اشاره کرد که در آن اسناد جالب توجهی است که از آن میان، می‌توان به سندی اشاره کرد که در آن  اجداد حاکمان فعلی شارجه و رأس‌الخیمه که در آن زمان به چوپانی اشتغال داشته‌اند، برای تعلیف احشام خود در جزیره ابوموسی ـ که به دلیل مراتع سرسبز خود به «گت سبزو» نیز معروف بود ـ از حاکمان ایران اجازه می‌گرفتند و پس از چرای دام‌ها هم مراتب خدمتگزاری و سپاس خود را به ایرانیان اعلام می‌داشته‌اند!

 ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، سه جزیره‌ای هستند که با وجود این که وسعت چندانی ندارند، ولی از اهمیت استراتژیک منحصر به فردی برخوردارند. این جزایر همچون زنجیره‌ای دفاعی و امنیتی در جنوب ایران، در دهانه خلیج فارس و تنگه هرمز همانند ناوگانی ثابت، هرگونه تحرک و عبور و مرور کشتی‌ها به خلیج فارس را در کنترل دارند.

2 ـ در زمان انعقاد تفاهم‌نامه میان ایران و شیخ شارجه و بازگشت جزایر به ایران، هنوز دولتی با نام امارات متحده عربی، وجود خارجی نداشت تا بتواند ادعایی نسبت به جزایر تاریخی ایران داشته باشد. در واقع موجودیت کشوری با نام امارات متحده عربی پس از بازگشت جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به ایران به عنوان یک کشور مستقل، موجودیت یافت.

3 ـ شورای همکاری خلیج فارس نیز در زمان انعقاد این تفاهم‌نامه هنوز تشکیل نشده بود؛ بنابراین، از لحاظ حقوق بین‌الملل صلاحیت حقوقی برای طرح ادعا  علیه تمامیت ارضی ایران  را نداشته و نخواهد داشت.

4 ـ بنا بر یک اصل حقوقی در روابط بین‌الملل، وجود قرارداد دوجانبه، حق و مسوولیتی برای کشور سوم ایجاد نمی‌کند؛ بنابراین دخالت هر کشور و نهاد و سازمان ثالث در مسأله جزیره ابوموسی، غیرقانونی است.

5 ـ پس از اعمال حاکمیت دوباره ایران بر جزایر سه‌گانه، چند کشور عربی از جمله لیبی، عراق و یمن، در دسامبر 1971 از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند که شورای امنیت با بررسی پرونده، آن را برای همیشه مختومه اعلام کرد، چرا که این شورا برای یک موضوع دوبار تصمیم گیری نمی‌کند. این‌گونه بود که اعراب به دنبال راهکاری برای بین‌المللی کردن دوباره این ادعاهای بی‌پایه خود بودند تا این‌که بهترین حربه را برای اعمال فشار به ایران برای چشم پوشی از مالکیت بر جزایر سه گانه ایرانی را توسل به دادگاه لاهه یافتند.

6- با توجه به آن چه گفته شد،شرایط کنونی توجه بیش از پیش  مسوولان سیاست خارجی ایران را می طلبد هوشیاری، قاطعیت و اعمال حساسیت لازم در برابر توطئه های پیوسته برای کوچک و کوچک تر شدن ایران است که بایدآماده مقابله با این تهدید های روبه گسترش باشیم.

 نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم به خوبی می دانند که اهمیت حفظ تمامیت ارضی ایران در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به خوبی نمود داشته است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، آشکارا حفظ تمامیت ارضی کشور را به همراه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از مهمترین ارکان حفظ کشور عنوان کرده است. در این باره، در اصل نهم قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند».

اصل هفتاد و هشتم قانون اساسی تصریح می‌کند: «هرگونه تغییر در خطوط مرزی، ممنوع است» و در اصل یکصد و پنجاه و دوم نیز آمده است: «سیاست خارجی ما بر اساس نفی هرگونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال همه‌جانبه و تمامیت ارضی کشور است ... » همچنین بنا بر اصل 153 قانون اساسی «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه شود، ممنوع است».

در پایان لازم به ذکر است که در حالی که کشور های عربی از بحرین و منطقه شیعه نشین شرق عربستان  یا استان  "الشرقیه" تا تونس و مراکش یک به یک در بدترین دوران سیاسی اجتماعی به سر می برند که بیداری ملت هایشان ثبات اقتصادی آن ها را هم در معرض تهدید قرار داده، نه تنها  دادن کوچکترین باجی به این دولت های ذره بینی زیبنده شکوه و هژمونی تاریخی ایران در منطقه نیست بلکه  هم اینک فرصتی تاریخی است برای باز گشت اقتدار تاریخی و حاکمیت مجددایران بر  هر دو کرانه شمالی و جنوبی خلیج تا ابد فارس .


[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:47 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

ایرنا خبر داد:

درحالی که سران صهیونیست مدعی هستند که قوی ترین شبکه اطلاعاتی دنیا را دارند، شبکه 10 تلویزیون این رژیم در خبری اشتباه مدعی حضور بهروز کمالوندی معاون امریکای وزیر خارجه ایران در مرزهای جنوبی لبنان شد.

این درحالی است که اخیرا تنها حسین فرحی معاون اداری - مالی وزارت خارجه به لبنان سفر کرده و خبر و تصاویر وی نیز در اکثر خبرگزاری ها و رسانه های لبنان منتشر شده است اما رسانه های صهیونیستی باز هم در انتشار خبر خود فرق بین معاون اداری - مالی با معاون امریکای وزارت خارجه را متوجه نشدند و خبر اشتباه منتشر کردند.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:45 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

در پی بروز زلزله و سونامی هولناک اخیر در ژاپن و برجاگذاشتن ویرانی‌های عظیم و صدها کشته و مفقود، فناوری مدرن این کشور برای ردیابی بازماندگان فاجعه و تعدیل خسارات تا جای ممکن به کمک آنها آمده است.

به گزارش ایسنا، زلزله شناسان همچنان از پیشگویی زمین‌لرزه حتی در بازه‌های زمانی طولانی ناتوانند بنابراین بهترین کار ممکن در حال حاضر توسعه تاکتیک‌های جست‌وجو و نجات پس از زلزله است.

دو منطقه زلزله‌خیز جهان به صورت بسیار جالبی جزء دو قدرت بزرگ مهندسی روباتیک هستند. کشور ژاپن در حلقه آتش اقیانوس آرام واقع شده که در آن صفحات تکتونیکی اقیانوس آرام و اروپایی‌آسیایی با هم برخورد می‌کنند. این کشور به طور متناوب در خطر زلزله قرار دارد. از این رو به عنوان یکی از قدرت‌های فنی دنیا به ساخت دستگاه‌های خاص مواقع زلزله پرداخته است.

این امید وجود دارد که دستگاه‌های پیشرفته‌ای مانند آنچه در این گزارش آمده بتوانند آثار تخریبی زلزله را در آینده کاهش دهند.

منطقه دیگر زلزله‌خیز دنیا کالیفرنیای امریکاست است که محققان آنجا هم به فناوری‌های فوق‌العاده‌ای برای مقابله با اثرات زلزله دست یافته اند.

روبوکو، روبات امدادی اداره آتش‌نشانی توکیو

این روبات برای مکان‌یابی و بازیابی سالم مجروحان از مکان‌های حادثه‌دیده به ویژه محل‌های بمب‌گذاری شده طراحی شده ‌است، اما از آن می‌توان برای حوادث طبیعی نیز استفاده کرد.

این روبات برای مکان‌یابی انسان‌ها از حسگرهای مافوق‌صوت استفاده کرده، سپس به آرامی مجروح را به یک وسیله نقلیه برای انتقال آن به محل امن منتقل می‌کند. روبوکو همچنین از یک کپسول اکسیژن برخوردار است.

روبات هشت متری مارشکل

این روبات بیشتر در بخش جست‌وجو کاربرد دارد. این روبات هشت متری خود را با سیخ‌های نایلونی موتوری به جلو می‌راند.

این روبات تنها می‌تواند چهار سانتی‌متر در ثانیه حرکت کند اما در زاویه‌های تیز وارد شده، از شیب‌های 20 درجه بالا رفته و خود را از شکاف‌های کوچک عبور می‌دهد. این روبات از چشمان دوربینی برخوردار است که می‌تواند تصاویر محل را برای محققان فرستاده و آنها را از موقعیت آگاه کند.


روبات امنیتی خزنده

این روبات که تا حد زیادی به یک تابوت تانک‌شکل تشابه دارد در حقیقت کاربردی کاملا متفاوت داشته و قادر است در هر زمان یک مجروح را به جای امن انتقال دهد. این روبات که برای اداره پلیس یوکوهامای ژاپن ساخته شده، قادر است یک فرد 113 کیلوگرمی را در یک پوسته ایمنی جابجا کند.

 این روبات خزنده از قابلیت کنترل از راه دور و همچنین از حسگرهایی برخوردار است که بر جریان خون و سایر علائم حیاتی مجروح نظارت می‌کند.


امدادگر اسکیت‌سوار

پرفسور شیگئو هیروسه در موسسه فناوری توکیو دست به ساخت روباتی زده که زیست‌شناسی ارگانیک را برای شناسایی راه بهتر حمل و انتقال بررسی می‌کند. هنگامی که این روبات مجبور به حرکت در زمین‌های ناهموار می‌شود، پاهای آن برای کار در شرایط خاص هماهنگ می‌شود.

در زمین‌های صاف نیز پاهای آن به صورت چرخ‌دار درآمده و حرکت آن را ساده‌تر و سریع‌تر می‌کند.



حسگر تنفسی

روبات کوئینس، روباتی کوچک اما کاراست که توسط موسسه فناوری چیبا ساخته شده است. این روبات از چهارچرخ و شش موتور الکتریکی و همچنین یک بازوی موتوری با قابلیت جابجایی غذا و سایر تدارکات برخوردار است.

کوئینس همچنین از حسگرهای مادون‌قرمز و دی‌اکسیدکربن برای تشخیص تنفس و گرمای بدن انسان برخوردار است.


[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:45 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
25 اسفند ماه سالروز شهادت «مهندس مهدی باکری»، فرمانده لشکر عاشورای آذربایجان است. شهید باکری به مانند تمامی فرماندهان سال های دفاع مقدس خصوصیاتی داشت که هیچ گاه بچه های رزمنده آنها را فراموش نمی کنند.
فرمانده سپاه پاسداران در طول جنگ گفت: باکری هیچی برای خودش از من نخواست. نه ماشین، نه خانه، نه وام، نه مقام، نه هیچ چیز دیگری که دیگران براش سرو دست می‌شکستند . و این که خودش را رفت رساند به دریا از دجله به اروند و از اروند به خلیج فارس. فهمیدم نمی‌خواسته در خاک دفن شود.

به گزارش خبرگزاری فارس،‌ 25 اسفند ماه سالروز شهادت «مهندس مهدی باکری»، فرمانده لشکر عاشورای آذربایجان است. شهید باکری به مانند تمامی فرماندهان سال های دفاع مقدس خصوصیاتی داشت که هیچ گاه بچه های رزمنده آنها را فراموش نمی کنند.

برای شناخت خصوصیات اخلاقی این سرادار بزرگ اسلام صحبت های دکتر محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در سال های دفاع مقدس را منتشر می کنیم:


در سپاه حرف زیاد از مهدی می‌زدند . من یک چیزهایی از بچه‌های ارومیه شنیده بودم . در تهران شایعه کرده بودند « اینها با امام نیستند » به خصوص مهدی را می‌گفتند. متهمش می‌کردند که مشکلاتی دارد و افکارش درست نیست . آن موقع من مسئول اطلاعات سپاه بودم و این چیزها را فقط می‌شنیدم. بعد که تحقیق کردم دیدم انگیزه‌های محلی باعث این حرف‌ها شده. که معمولاً تنگ نظری بود. این افراد نمی‌توانستند تفکیک کاملی از جریانات داشته باشند و ناچار برخوردشان با مردم و جوانان برخوردی دور از واقعیت بود. مثلاً نمی‌توانستند درک کنند که مهدی و حمید آن‌قدر ظرفیت دارند که می‌توانند در دانشگاه با گروه‌های منحرف تماس داشته باشند و تأثیر نگیرند. مهدی اصلاً نظرش این بود که برود تأثیر بگذارد، آن هم فقط به خاطر اعتماد به نفسی که به خودش و نظر خودش داشت، کما اینکه تأثیر هم روی عدّه‌یی گذاشت. براش مسأله نبود کسی مسأله‌دار با او تماس بگیرد. احساس مسئولیت می‌کرد. پیش خودش احساس نیاز می‌کرد که حتماً آن‌طرف به او نیاز دارد که باش تماس گرفته. می‌رفت با برخورد منطقی خودش تحت تأثیرش قرار می‌داد. دیگران نمی‌توانستند ظرفیت مهدی را درک کنند. لذا با خودشان مقایسه‌اش می‌کردند . آمیزه‌یی از حسادت و جهالت دست به دست هم می‌داد تا برای مهدی مشکل درست شود . گاهی جو آن‌قدر مسموم می‌شد که حتی به نزدیکان او متوسل می‌شدند .
یادم هست می‌خواستم برای مهدی حکم فرماندهی بزنم . حکمش را هم آماده کرده بودم . همه می‌دانستند . اولین کسی را که فرستادند پیش من تا همین حرف را مطرح کند یکی از دوستان صمیمی خود مهدی بود . آمد گفت: " حرف پشت سر مهدی زیادست . تو از آن چیزها اطلاع داری که می‌خواهی براش حکم بزنی ؟ "
گفتم: " بی‌خبر نیستم . خبر جدید چی داری ؟ "

یک چیزهایی گفت .

گفتم: " این‌ها را می‌دانم . "
گفت: " این چیزهای را می‌دانی و می‌خواهی حکم بزنی ؟ "
گفتم: " بله حتماً . چون من خودم مهدی را بی‌واسطه شناخته‌ام و هیچ احتیاج به تأیید کسی ندارم . مطمئن باشید حتماً حکمش را می‌زنم ، حتماً هم ازش دفاع می‌کنم . "

من آن موقع هنوز خودم تثبیت نشده بودم، ولی حکم مهدی را زدم و پای تمام حرف‌هام هم ایستادم . بعد فهمیدم که اشتباه نکرده‌ام .
اولین باری که مهدی را دیدم قبل از عملیات فتح‌المبین بود . یکی از فرمانده‌های تیپ آمده بود به من گزارش بدهد که دیدم یک نفر همراهش آمده، ساکت و با حجب و حیا . آن فرمانده گزارشش را می‌داد و من تمام توجه‌ام به غریبه بود . بعد که فرمانده گزارشش را داد پرسیدم او کی هست . گفت: " ایشان آقای باکری‌اند . "
گفتم: "کدام باکری "
گفت: " مهدی . "
گفتم: " کجا بودند قبلاً ؟ "
گفت: " ارومیه . "

یادم آمد او همان باکریی‌ست که در ارومیه حرف پشت سرش زیاد بود و ازش گزارش‌ها به من رسانده بودند. همان موقع هم در ذهنم به عنوان یک آدم فعال روی او حساب می‌کردم. تا این که سال شصت شد و من شدم فرمانده سپاه . یکی از کارهای اصلی‌ام این شد که دنبال افراد لایقی بگردم و به آن‌ها حکم بدهم بروند فرمانده تیپ بشوند. آن روزها سپاه اصلاً لشکر و تیپ نداشت . دو سه گردان یا محور داشتیم که «عملیات ثامن‌الائمه» را با آن‌ها انجام داده بودیم . لذا از همان روز مهدی را زیر نظر گرفتم . مهدی توی همین عملیات شد معاون احمد کاظمی و ما یکی از حساس‌ترین جبهه‌ها را سپردیم به تیم‌ آنها، تیم احمد و مهدی. که سربلند هم بیرون آمدند .
بعد از آن بود که بهش حکم تشکیل تیپ عاشورا را دادم . قبول نمی‌کرد . حتی دلیل‌های منطقی می‌آورد می‌گفت می‌خواهد کنار نیروها باشد، نه بالای سرشان، که بعد خدای نکرده غرور بگیردش . و به نظر من حق داشت . چون با تمام وجودش کار کردن را تجربه کرده بود . از قبل از انقلاب و در زمان انقلاب و در زمان مقابله با ضد انقلاب در کردستان و در شهرها و حالا هم جنگ . و بخصوص در زمان شهردار بودنش در ارومیه و بخصوص در هشت - نه ماه اول جنگ ، که بنی صدر فرمانده کل قوا بود و در حقیقت تمام جنگ دست او بود . بنی صدر و دوستانش عقیده داشتند نیروهای مردمی، کسانی مثل مهدی و حمید و شفیع‌زاده، حق ندارند بیایند توی آبادان برای خودشان خط دفاعی تشکیل بدهند . در حالی که حمید و مهدی و شفیع‌زاده اصلاً به این حرف‌ها اعتنا نمی‌کردند . خودشان با اختیار خودشان آمدند آبادان و مشغول به کار شدند . مهدی می‌رفت بالای دکل، دیده‌بانی می‌کرد و از همان بالا به شفیع‌زاده می‌گفت بفرست، یعنی خمپاره بفرست . صبح تا شب از همان‌جا، بنا به سهمیه‌یی که داشتند، بیست سی تا گلوله شلیک می‌کردند، بعد می‌آمدند توی دفترچه‌شان می‌نوشتند که چند ایفا آتش گرفت، چند تا سنگر منهدم شد، چند تا عراقی خط خورده‌اند و از همین مسایل .
آن‌جا قدرت مانور این سه نفر دو کیلومتر بیشتر نبود. چون تمام درها به روشان بسته بود . در حقیقت آن‌ها اول اسیر خودی بودند بعد در محاصره‌ی عراقی‌ها . آن‌هم مهدی که اگر جای رشد می‌دید، قدرت فرماندهی دو هزار نفر را داشت. انسان‌های بزرگ گاهی در درون خودی‌ها به اسارت کشیده می‌شوند . انسان‌هایی که اگر دست‌شان را باز بگذارند تمام دشمنان یک ملت را می‌توانند سرکوب کنند و بسیاری از موانع را از سر راه بردارند .
مهدی این‌طوری بود، حمید این‌طوری بود، شفیع‌زاده این طوری بود. یادم هست ما در آن هشت - نه ماه از طرف بنی‌صدر و دوستانش خیلی تحت فشار بودیم و به سختی خط پیدا می‌کردیم تا برویم علیه دشمن بجنگیم . تفکر حاکم این بود که " شما جنگ بلد نیستید . می‌روید منطقه را لو می‌دهید . "
مثلاً می‌گفتند: " شما با این آخوندهایی که با خودتان می‌آورید، به خاطر عمامه‌های سفیدشان، به دشمن اجازه‌ی گراگرفتن می‌دهید. "
بهانه می‌گرفتند.البته مسخره هم می‌کردند و ما صبر می‌کردیم .چون زخمی دو طرف بودیم . هم خودی‌ها هم عراقی‌ها . خودی‌ها در شهر و با تظاهرات و ترور و شایعه پراکنی‌ و حمله‌های مسلحانه‌ی کردستان و عراقی‌ها با گرفتن پنج استان ما . خرمشهر سقوط کرده بود و آبادان در محاصره بود و عراقی‌ها در ده پانزده کیلومتری اهواز . نمی‌دانستیم باید بیاییم تهران را حفظ کنیم یا برویم خوزستان بجنگیم .
بعد از ترورهای سال شصت و از دست دادن خیلی از عزیزان، بنی‌صدر فرار کرد . بچه‌های انقلاب دست به دست هم دادند و دور هم جمع شدند . به تهران سر و سامانی دادند آمدند طرف جنگ . کسی مثل مهدی از شهرداری ارومیه و مسئولیت‌های دیگرش دست کشید آمد شد معاون تیپ و بعد فرمانده تیپی که بعدها لشکر شد . مهدی خیلی سریع رشد کرد . به همه ثابت کرد که در آن نه ماه اول جنگ آن ظلم سیاسی عجیبی که به نیروها وارد شد از حمله‌ی عراقی و صدام هم بدتر بود .
مهدی در عملیات بیت‌المقدس بود که به عنوان فرمانده تیپ آمد توی صحنه و مجروح شد و در عملیات رمضان هم، با وجود جراحتش بیمارستان را رها کرد آمد وارد صحنه‌ی عملیات شد .
یادم هست بچه‌ها گزارش می‌دادند که مهدی از فشار درد گاهی خم می‌شد تا دردش تسکین پیدا کند . می‌گفتند با همان حالت خمیده از پشت بی‌سیم داد می‌زده و فرمانده گردان‌هاش را صدا می‌زده می‌گفته چه کار کنند یا از کجا بروند . خیلی‌ها بودند که اگر چنین زخمی برمی‌داشتند یک لحظه هم حاضر نبودند در عملیات شرکت کنند . می‌رفتند یکی دو سال در ایران یا اروپا بستری می‌شدند و استراحت می‌کردند تا این ترکش را از جسم نازنین‌شان بیرون بیاورند . اما برای مهدی جسم و جان معنی نداشت .
معروف بود در جبهه‌های جنگ که وقتی به نیروها فشار می‌آمد یک عده بروند به فرمانده‌ها بگویند بروید گزارش بدهید و امکانات بگیرید . تکیه کلام آن‌ها این بود که: " ما فقط گزارش‌مان را به خدا می‌دهیم ، نه به کسی دیگر . "
مهدی یکی دو‌بار دیگر هم خودش رانشان داد . که یکیش به «عدم‌الفتح» معروف شد، یعنی عملیات خیبر . این عملیات خیلی مهم و حساس بود . چرا که نقطه‌ی عطفی بود در جنگ‌های ما . چون ما از نوع جنگ‌های زمینی می رفتیم طرف جنگ‌های آبی خاکی . لذا فراهم کردن مقدمات این عملیات خیلی مهم بود . هم از نظر آموزش غواصی و قایقرانی، هم از نظر روحی . نیروها باید مسافتی را حدود سی کیلومتر در آب پیش می‌رفتند و بعد تازه می‌رسیدند به عراقی‌ها . خیز خیلی بلندی بود . اولین باری بود که این‌کار صورت می‌گرفت . هم حرکت در آب، هم جنگ در آب برای همه‌مان جدید و عجیب بود .
من گاهی برای بررسی وضع نیروها غافلگیرانه می‌رفتم توی لشکر . یک شب بدون این که به مهدی بگویم با چند نفر از بچه‌ها بعد از نماز مغرب رفتیم لشکر عاشورا . من اغلب چفیه می‌زدم که شناخته نشوم . رفتم پرسیدم: " بچه‌های لشکر کجا هستند ؟ "
گفتند: فلان‌جا هستند و " دارند زیارت عاشورا می‌خوانند. "
رفتم آن‌جا دیدم همه‌ی بچه‌های لشکر عاشورا جمعند، چراغ‌ها خاموش‌ست، دارند عزاداری می‌کنند . بین‌شان نشستم و به عزاداری گوش دادم . مداحان ترکی می‌خواندند . متوجه نمی‌شدم چی می‌گویند . با این حال از شور و حال جلسه به شدت منقلب شدم . چشم هم می‌چرخاندم تا حمید یا مهدی را ببینم . اصلاً پیداشان نبود . از بغل دستی‌ام پرسیدم: " می‌دانی مهدی باکری کجاست … یا حمید ؟ "
تلاش کرد پیداشان کند، نتوانست . خیلی دلم می‌خواست بدانم مهدی کجاست . فکر کردم شاید جلو نشسته باشد . رفتم جلوتر . ترسیدم بچه‌ها مرا بشناسند و مراسم‌شان تحت تأثیر قرار بگیرد . همان‌جا نشستم تا مراسم تمام شود . دیدم این‌طور که نمی‌شود با مهدی صحبت کرد . این جوری هم که نمی‌توانستم مهدی را ببینم . به هر ترتیبی بود مهدی را پیدا کردم . در حقیقت این را می‌خواستم بگویم که برام جالب بود فرمانده لشکر طوری توی نیروهاش محو شده که هیچ کس نمی‌تواند پیداش کند . حتی منی که از دور هم می‌توانستم تشخیصش بدهم . صدر و ذیلی در آن مجلس نبود . همه گمنام نشسته بودند عزاداری‌شان را می‌کردند . از مهدی گزارش خواستم .
گفت: " آموزش‌ها تمام شده . بچه‌ها از هر نظری آماده‌اند ، حتی روحی. "

و حمید از همه آماده‌تر . برای همین شاید قلب عملیات خیبر را سپردیم به حمید. پل صویب خط مقدم بود . یعنی مقدم‌ترین لبه‌ی جلویی نبرد با عراقی‌ها . دیگر جلوتر از آن نیرو نداشتیم . فاصله‌ی آن‌جا تا قرارگاه زیاد بود . به خاطر این‌که نیروهامان از آب عبور کرده بودند رفته بودند توی منطقه‌ی صویب و عُزیر ، که منطقه‌ی شمالی آن‌جا بود . حساسیت آن‌قدر زیاد بود که فرمانده لشکرها لحظه به لحظه با تمام فرمانده گردان‌هاشان بگوش بودند . آن کسی را که می‌فرستادند جلو معمولاً به عنوان جانشین لشکر می‌فرستادند تا از نزدیک بالای سر نیروها باشد .
مکالمه‌های آن‌ها با هم خیلی واضح و روشن بود . من نمی‌توانستم حرف‌های مهدی را با حمید بشنوم . اما حرف‌های مهدی با خودم و با قرارگاه بالا ترش در دسترس بود . از حرف‌های مهدی با خط جلو می‌فهمیدم که عراقی‌ها از سه طرف آمده‌اند حمید را محاصره کرده‌اند . منطقه‌ی عُزیر هم شکسته بود و خودی‌ها عقب نشینی کرده بودند . عقبه‌ی نیروهای حمید کور شد .
تلاش زیادی کردیم مهدی و حمید را تقویت کنیم، نشد . هلی‌کوپترها نتوانستند نیرو ببرند، یا این که بروند تمام‌شان را برگردانند . این‌طوری شد که آن‌جا تعدادی از نیروها زخمی و شهید شدند و جنازه‌هاشان ماند و ما نتوانستیم بیاوریم‌شان . حمید یکی از آن‌ها بود .
من اصلاً از لحن مهدی نتوانستم شرایط سخت حمید را بفهمم . اضطراب مهدی فقط برای حمید نبود، برای همه بود، که یا سریع بیایند عقب ، یا به طریقی به آن‌ها کمک شود . لحنش با شرایط مشابه عملیات‌های دیگرش فرقی نداشت . شاید به همین دلیل بود که من بعدها متوجه شدم حمید آن‌جا بوده . مهدی خیلی طبیعی ، مثل مواقع دیگرش و مثل یک فرمانده لشکر، تمام سعی‌اش را می‌کرد بچه‌هاش را از محاصره بیرون بیاورد .
بعد از خیبر تمام فرماندهان توی جزیره‌ی شمالی دور هم جمع شدیم و شروع کردیم به زیارت عاشورا خواندن . بی‌خبر از ما یکی رفت با بیت امام تماس گرفت که: " بچه‌ها از این عدم‌الفتح ناراحتند . نشسته‌اند دارند عزاداری می‌کنند . "
همان لحظه آقای رسول زاده آمد گفت: " احمد آقا شما را می‌خواهد. "
از جلسه آمدم با احمد‌آقا صحبت کردم . گفت: " چیه ؟ چرا نشسته‌اید دارید گریه می‌کنید ؟ "
گفتم: " مسأله‌ی خاصی نیست . بچه‌ها دارند زیارت عاشورا می‌خوانند . "
گفت: " صبر کن امام می‌خواهد یک چیزی بگوید ! "

چند دقیقه بعد تماس گرفت و گفت: " امام گفته این جمله‌ها را بخوانید برای بچه‌ها . "

جمله‌ها این بود: " شما پیروز هستید . به هیچ وجه نگران این عدم‌الفتح‌ها نباشید و خودتان را برای عملیات بعدی آماده کنید . "

آمدم تمام این حرف‌ها را برای بچه‌ها گفتم . وضع جلسه به کلی عوض شد . انگار یک انرژی فوق‌العاده پیدا کرده بودند . روحیه‌شان با یک دقیقه پیش زمین تا آسمان فرق کرده بود . اولین کسی که صحبت کرد ، مهدی بود . رفت بلندگو را به دست گرفت و شروع کرد به حرف زدن .
گفت: "برادرها ! مگر غیر از این‌ست که ما به تکلیف می‌جنگیم ؟ مگر غیر از این‌ست که پیغمبر خدا عزیز‌ترین عزیزانش را در همین جنگ از دست داد و خم به ابرو نیاورد ؟ " خیلی با ظرافت ، بدون این که بگوید من برادرم را از دست داده‌ام، می‌خواست بگوید نباید نگران باشیم .

گفت: " حالا که امام این‌طور فرموده، ما باید خودمان را برای عملیات بعدی آماده کنیم . "
حرف‌های مهدی شور و حال خاصی به جمع‌مان داد. هنوز چند ساعت از عملیات خیبر نگذشته بود که خودمان را آماده کردیم برای عملیات بدر، که به یک معنا تکرار خیبر بود. با این فرق که ما تلاش زیادی کردیم کاستی‌های خیبر را برطرف کنیم. مهدی یکی از کسانی بود که با دادن طرح‌ها و نظرهای جدید خیلی گل کرد . مثلاً یکی از مشکلات ما حمله‌ی غواص‌ها به خط عراقی‌ها بود . غواص‌ها باید از توی نی‌ها می‌آمدند بیرون و یک مسافت دو سه کیلومتری را در مسیری بدون نی و زیر نور ستاره‌ها تا سیل بند عراقی‌ها شنا می‌کردند . نور ستاره‌ها طوری آب را روشن می‌کرد که غواص‌ها پیدا بودند . با نزدیک شدن به سیل بند عمق آب هم کم می‌شد و غواص‌ها نمی‌توانستند زیر آب بروند . از گردن به بالا می‌ماندند بیرون آب می‌شدند سیبل ثابت تیربارهای عراقی .
جلسه‌یی گذاشتیم که " ما با این مشکل چی کار باید بکنیم ؟ "

مهدی گفت: " غواص‌ها باید نوعی از لباس‌ها را بپوشند که نور را منعکس نکند . "
اول یک لباس را نشان داد و بعد لباسی دیگر که اگر نور بهش می‌خورد منعکس می‌شد . گفت: " نه از این‌ها که نور منعکس می‌کند . "
تعجب کردم . فکر کردم حتماً مهدی خودش رفته لباس را پوشیده که توانسته اشکالش را پیدا کند .
گفت: " بعضی از این کفشک‌های غواصی آج ندارند . باعث می‌شوند غواص لیز بخورد . سروصداشان هم غواص‌ها را لو می‌دهد . این‌ها باید حتماً آج داشته باشند . "
ما به این جزییات اصلاً توجه نکرده بودیم. یکی دیگر از طرح‌های مهدی آماده کردن قایق‌ها بود . که مهدی خیلی به آب‌بندی و در آب کار کردشان حساس بود . و همین‌طور به رفع کردن عیب موتورهاشان .
یک روز مهدی می‌بیند کسی به قایقش گاز می‌دهد . می‌رود به او می‌گوید این کار را نکند و او گوش نمی‌دهد . مهدی یک سنگ برمی‌دارد دنبالش می‌کند . می‌گوید: " مرد حسابی ! مگر نمی‌گویم آهسته برو ؟ این قایق مال بیت‌المال‌ست، مال جنگ‌ست، مال عملیات‌ست، نه برای تفریح من و تو . "
طرح دیگر مهدی در بدر، آن‌طور که یادم می‌آید، رفع مشکلات خط ‌شکنی بود . ما معمولاً توی عملیات‌ها کارهامان را مرحله به مرحله پیگیری می‌کردیم. می‌آمدیم جلسه می‌گذاشتیم و مشکلات آن مرحله را حل و فصل می‌کردیم و یک قدم می‌رفتیم جلوتر .
آخرین مرحله‌ی طراحی عملیاتی نحوه‌ی شکستن خط مقدم بود .مسأله‌ی غواص‌ها حل شده بود . همه چیز آماده بود، به جز شکستن خط، که هنوز در پرده‌ی ابهام بود. در آن جلسه در جمع فرمانده لشکر‌ها مطرح کردم " طرحش با شما ، که چطور خط جزیره‌ی جنوبی شکسته شود ! "
عراق از خیبر تا بدر فرصت زیادی داشت تا آن‌جا را پر از سیم خاردار و مین و موانع دیگر کند .
مهدی گفت: " بیاییم برای هر گردان یک کانال بزنیم و تا آن‌جا که امکان دارد خودمان را از داخل کانال‌ها نزدیک کنیم به عراقی‌ها . "
سؤال کردند: " چطوری تا زیر پای دشمن کانال بزنیم ؟ می‌فهمد می‌آید مانع می‌شود . "
مهدی گفت: " از آن‌جا به بعد یک سری تیم‌های هجومی‌آماده می‌کنیم، در حد ده پانزده نفر، که آن فاصله را با سرعت بدوند بروند خودشان را برسانند به عراقی‌ها . "
گفتند: " آن‌جا خب تیربار هست ، خمپاره شصت هست ، آتش هست . نمی‌شود که . "
مهدی گفت: " هر چی بترسیم از این تیربار و خمپاره و آتش بیشتر شهید می‌دهیم . تنها راهش همین‌ست که گفتم . که سریع بروند همین تیربارها و همین خط را بگیرند، وگرنه بازهم تلفات‌مان بیشتر می‌شود . "
بحث شد. در نهایت همه به این نتیجه رسیدند که حرف مهدی درست‌ست . عملی هم که هست . این طرح را فقط کسی می‌توانست بدهد که خودش جرأت تا آن‌جا رفتن و دویدن و به خط دشمن رسیدن را داشته باشد . که مهدی خودش داشت . علی‌الخصوص در بدر و کنار دجله و در همان محلی که به «کیسه‌یی» معروف شد و فقط از یک راه باریک می‌شد رفت آن‌جا . آن‌جا هم مثل قلب خیبر بود که اگر از دست می‌رفت تمام جبهه سقوط می‌کرد .
مهدی چون حساسیت آن منطقه را می‌دانست رفت آن‌جا مقاومت کرد . من تلاشی را که او در بدر و در کیسه‌یی کرد در هیچ کدام فرماندهان جنگ ندیده بودم . شرایط مهدی خیلی عجیب و پیچیده بود .
پشت سرش یک پل ده پانزده کیلومتری بود بین جزیره‌ی شمالی تا آن‌جا، که با یک بمباران از کار افتاد . از محل پل تا آن کیسه‌یی هم حدود پنج شش کیلومتر راه بود . خود کیسه‌یی که اصلاً وضع مناسبی نداشت . مهدی خودش با همان پنج شش نفری که آ‌ن‌جا بودند تا آخرین لحظه مقاومت کرد .
من خسته شده بودم . کمی قبل از این که سختی‌ها بیشتر شود رفتم به آقا رحیم و آقای رشید گفتم: " شما مواظب بی‌سیم‌ها باشید تا من ده دقیقه استراحت کنم برگردم . "
تأکید هم کردم که زود بیدارم کنند . ربع ساعت خوابیدم که آمدند بیدارم کردند . به قیافه‌ها نگاه کردم دیدم فرق کرده‌اند . گفتم: " چی شده ؟ "
همه‌شان از علاقه‌ی من به مهدی خبر داشتند . نگفتند چی شده . نگران مهدی شدم، به خاطر حساس بودن کیسه‌یی . با احمد کاظمی تماس گرفتم گفتم: " موقعیت ؟ "
گفت: " دیگر داریم می‌آییم عقب . منتهی روی پل ازدحام‌ست . وضع ناجوری پیش آمده . می‌ترسم عراق بیاید پل را بزند و هر هفت هشت هزار نفرمان بمانیم این طرف اسیر شویم . "
آن پل دوازده کیلومتری داستان عجیبی برای خودش داشت . در آن عقب نشینی توانست سه برابر تُناژ استانداردش نیرو و ماشین را تحمل کند و نشکند .
به احمد گفتم: " مهدی کجاست ؟ حالش چطورست ؟ "
گفت: " مهدی هم هست . پیش من‌ست . مسأله ندارد . "
دیدم احمد حرف زدنش عادی نیست . رفتم توی فکر که نکند مهدی شهید شده . به آقا رحیم یا آقای رشید بود گمانم که فکرم را گفتم . گفتم: " احساس می‌کنم باید برای مهدی اتفاقی افتاده باشد و شما هم می‌دانید . "
گفتند: " نه . احتمالاً باید زخمی شده باشد و بچه‌ها دارند مداواش می‌کنند . "
گفتم: " تماس بگیرید بگویید من می‌خواهم با مهدی حرف بزنم ! "
طول کشید . دیدم رغبتی نشان نمی‌دهند . خودم رفتم با احمد تماس گرفتم گفتم: " احمد ! چرا حقیقت را به من نمی‌گویی ؟ چرا نمی‌گویی مهدی شهید شده ؟ "

احمد نتوانست خودش را نگه دارد من هم نتوانستم سرپا بایستم ، پاهام ، همان طور بی‌سیم به دست، شل شدند . زانو زدم . ساعت‌ها گریه کردم . بچه‌ها آمدند دورم جمع شدند و توصیه کردند خودم را کنترل کنم .

گفتند: " چرا این قدر گریه می‌کنی ؟ "

یادم به حرف زدن‌هامان می‌افتاد، یا درد دل کردن‌هامان، یا خنده‌های خودمانی‌مان . یادم به مرخصی نرفتن‌هاش می‌افتاد و این که بهش گفتم برود خانه سر بزند و او گفت پیش بچه‌هاش راحت‌ترست . این که هیچ وقت از زندگی خودش به من نگفت . این که هیچی برای خودش از من نخواست . نه ماشین ، نه خانه ، نه وام ، نه مقام ، نه هیچ چیز دیگری که دیگران براش سرو دست می‌شکستند . و این که خودش را رفت رساند به دریا . از دجله به اروند و از اروند به خلیج فارس . فهمیدم نمی‌خواسته در خاک دفن شود . فهمیدم می‌خواسته برود به ابدیتی برسد که خیلی از عرفا حسرتش را دارند . برای همین چیزهاست که معتقدم مهدی گمنام‌ترین شهید این جنگ‌ست .

بارها شده که شب‌ها برای مهدی و بچه‌های دیگر گریه کرده‌ام . نمی‌توانم فراموش‌شان کنم . بیشتر از دوازده سال گذشته، ولی تعلق خاطری که به آن‌ها دارم، ‌خیلی بیشتر از تعلق خاطری‌ست که به بچه‌هایم دارم . علاقه‌ی من به مهدی، حمید، بروجردی، باقری، خرازی، زین‌الدین و... قابل مقایسه با تعلقم به خانواده‌ام نیست .

در یک جمله بگویم که: " مهدی روح من‌ست و این روح از کالبد من جدا نمی‌شود.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:44 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

با گذشت بیش از چهل و هشت ساعت از زلزله هولناک و بسیار قوی روز جمعه در مناطق شمال شرقی ژاپن نگرانی مردم این کشور تمام نشده بود که امروز روی همه تلفن های همراه و صفحات تلویزیون های ژاپن پیامی منتشر شد که به مردم هشدار داد آماده باشید تا سه روز آینده زلزله ای با قدرت هفت درجه ریشتر در راه است.
مردم ژاپن هشدار در زمینه وقوع زمین لرزه هفت ریشتری در 72 ساعت دیگر را دریافت کردند.

به گزارش خبرنگار اعزامی واحد مرکزی خبر از توکیو، با گذشت بیش از چهل و هشت ساعت از زلزله هولناک و بسیار قوی روز جمعه در مناطق شمال شرقی ژاپن نگرانی مردم این کشور تمام نشده بود که امروز روی همه تلفن های همراه و صفحات تلویزیون های ژاپن پیامی منتشر شد که به مردم هشدار داد آماده باشید تا سه روز آینده زلزله ای با قدرت هفت درجه ریشتر در راه است.

مردم ژاپن نگرانی های بزرگ تری هم دارند و آن انفجار در مرکز هسته ای و خطر نشت چند برابر شدن تشعشعات مواد رادیو اکتیو است.

مقامات توکیو می گویند اقدامات لازم را برای مهار بحران انجام داده اند با توجه به اینکه میزان انتشار مواد رادیو اکتیو کم بود خطری مردم را تهدید نمی کند.

دولت ژاپن در عین حال ساکنان تا شعاع بیست کیلومتری اطراف نیروگاه هسته ای "فوکوشیما"را به منطقه دیگری انتقال داده است.

امروز هم در چند نوبت زمین لرزه های پی در پی که برخی از آن شش درجه ریشتر قدرت داشت مناطق زلزله زده و همچنین توکیو را به شدت تکان داد.

کمبود مواد غذایی و آب آشامیدنی در مناطق آسیب دیده از زلزله و سونامی دولت را به ارسال کمک های غذایی به این مناطق وادار کرده است. همچنین تقاضا برای خرید مواد غذایی و ذخیره سازی آن افزایش یافته است.

دولت ژاپن از دیروز بنزین را در این کشور سهمیه بندی کرده و برای هر خودرو ده لیتر در روز تعیین کرده است.

هنوز آمار دقیقی از تلفات در دست نیست اما پلیس ژاپن تایید کرده است شمار قربانیان بیش از ده هزار نفر است.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:43 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
اخیراً مستندی با عنوان «ظهور بسیار نزدیک است» در شمارگان بسیار گسترده‌ای در محافل عمومی منتشر شده ‌است که دفتر آیت‌الله العظمی بهجت با توجه به نقل قول‌های منتسب به این مرجع تقلید درباره ظهور، مطلبی را منتشر کرده است.

به گزارش ایسنا، متن کامل این پرسش و پاسخ به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله العظمی بهجت(ره) به شرح ذیل است.

سؤال: از برخی از بزرگان نقل می‌شود که آیت‌الله العظمی بهجت(ره) فرموده‌اند: ما تاکنون به جوان‌ها مژده می‌دادیم که ظهور امام‌زمان(عج) را درک خواهند کرد، اما اکنون به پیرها هم بشارت می‌دهیم که دوران ظهور را خواهند دید؛ آیا این مطلب به آیت‌الله العظمی بهجت(ره) قابل استناد است یا خیر؟

پاسخ: 1- اتفاقاً در این باره از آیت‌الله العظمی بهجت(ره) سؤال شد، ایشان فرمودند: آقایی دم محراب مسجد نزد من آمد و به من گفت: به خدمت حضرت علیه‌السلام رسیدم و از ظهور پرسیدم که آیا من ظهور را درک می‌کنم. آنگاه مطالب یاد شده را آیت‌الله العظمی بهجت از این شخص نقل کردند. بنابراین خود آیت‌الله العظمی بهجت(ره) مستقیماً مطلب را نفرمودند، بلکه از شخص دیگری نقل کردند.

2- همچنین وی فرمودند:‌ اگر گفتن این مطالب لازم بود من برای شاگردانم می‌گفتم.

3- امکان دارد همانگونه که آقا مکرر بیان می‌فرمودند، این مطلب اشاره به ظهور شخصی داشته باشد و نه ظهور عمومی.

4- امکان دارد، اینگونه اظهارات از باب «إنّهم یرونه بعیدا و نراه قریبا» باشد.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:42 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]


[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:41 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
امروز برای خرید به بازار گناوه رفتم، در آنجا با 2 زن آشنا شده و مشغول صحبت با آنها شدم. پس از جدا شدن از آنها متوجه سرقت کیف پول خود شدم. پس از این شکایت یک تیم از ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و در نخستین گام به چهره‌نگاری از مظنونان پرداختند.
ملت ما: 3 زن تبهکار که با پرسه‌زنی در بازار گناوه با طرح دوستی با زنان از آنها سرقت می‌کردند هنگام شکار آخرین طعمه خود دستگیر شدند.

چندی قبل زنی با مراجعه به پلیس آگاهی شهرستان گناوه در بوشهر راز سرقت‌های 3 زن تبهکار را فاش کرد. او در شکایتش گفت: امروز برای خرید به بازار گناوه رفتم، در آنجا با 2 زن آشنا شده و مشغول صحبت با آنها شدم. پس از جدا شدن از آنها متوجه سرقت کیف پول خود شدم. پس از این شکایت یک تیم از ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و در نخستین گام به چهره‌نگاری از مظنونان پرداختند.

در حالی که هیچ ردی از سارقان در دست نبود چند شکایت دیگر در اداره آگاهی مطرح شد. سرهنگ هوشمند شریفی – رییس آگاهی استان بوشهر- با اشاره به این خبر به «ملت ما» گفت: با بررسی شکایت‌ها ماموران ردپای 3 زن را در این سرقت کشف کرده و با چهره‌نگاری از دزدان به گشت نامحسوس در بازار گناوه پرداختند.

سرانجام پس از چند روز تجسس، کارآگاهان متهمان را شناسایی کرده و آنها را تحت‌نظر گرفتند. زمانیکه تبهکاران قصد سرقت از طعمه جدید خود را داشتند ماموران وارد عمل شده و آنها را در عملیاتی ضربتی دستگیر کردند. سارقان به نام‌های سمیرا، مریم و الهام پس از انتقال به اداره آگاهی لب به اعتراف گشوده و گفتند: از شیراز برای سرقت به گناوه آمدیم. با پرسه‌زدن در شهر طعمه‌های خود را از میان زنان در محله‌یی شلوغ شناسایی می‌کردیم. سپس 2 نفر از ما به بهانه‌های مختلف با او هم‌صحبت شده و حواسش را پرت می‌کردیم. بعد هم در یک فرصت مناسب کیفش را سرقت می‌کردیم.

نفر سوم هم مراقب ماموران و عابران بود تا متوجه سرقت نشوند. به گفته رییس پلیس آگاهی بوشهر متهمان تاکنون به 6 فقره سرقت اعتراف کرده‌اند که تحقیقات از آنان ادامه دارد. سرهنگ شریفی به زنان هشدار داد: بارها شاهد بودیم اعتماد بی‌مورد مردم به خصوص زنان به افراد غریبه برای آنان دردسرساز شده است. تبهکاران با شناسایی طعمه‌های خود به بهانه‌های مختلف با آنان طرح دوستی ریخته و سپس نقشه تبهکارانه خود را اجرا می‌کنند. زنان باید بیشتر هوشیار باشند و براحتی به افراد غریبه اعتماد نکنند.

[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 9:40 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 234
بازدید دیروز: 447
کل بازدیدها: 1662297