علی داودی | ||
|
زن جوانی با حضور در شعبهی 240 مجتمع قضایی خانواده با بیان اینکه شوهرش پس از عقد، او را رها کرده است، دادخواست طلاق غیابی ارائه کرد. به گزارش ایسنا، این زن به رییس شعبه 240 دادگاه خانواده، گفت: سال 86 با جوانی ایرانی که مقیم آلمان بود، از طریق اینترنت آشنا شدم و با هم قرار ازدواج گذاشتیم. وی ادامه داد: مدتی بعد، او به ایران آمد و پس از خواستگاری با 600 سکه طلا به عنوان مهریه به عقد او درآمدم، به پیشنهاد او برای سفر، به کیش رفتیم و یک ماه در آنجا ماندیم. زن جوان گفت: زمانی که از سفر برگشتیم، همسرم به بهانه آماده کردن مقدمات زندگی در آلمان، از کشور خارج شد و دیگر نه به ایران آمد و نه خبری از من گرفت. وی افزود: حدود یکسال تلاش کردم تا اثری از او بیابم، ولی هیچ خبری از او نشد و من تصمیم گرفتم برای طلاق اقدام کنم. پس از مدتی بورسیه تحصیل در آلمان به من تعلق گرفت و ضمن سفر به آلمان، سعی کردم نشانی از او پیدا کنم، اما باز هم بینتیجه بود. قاضی دادگاه از زن جوان خواست شاهدان خود را به دادگاه معرفی کند تا اظهارات وی درباره مجهولالمکان بودن شوهرش را تایید کنند. شاهدان با حضور در دادگاه و قسم خوردن به قرآن کریم، اظهارات زن جوان را تایید کردند. قاضی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقات و طرح اظهارات شاکی در دادگاه، شاهدان وی، مجهولالمکان بودن شوهر را تایید کردند و حکم طلاق غیابی وی صادر شد. [ یکشنبه 89/11/24 ] [ 10:52 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 89/11/24 ] [ 10:39 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
سرعت گیر های جالب ( عکس) کنترل سرعت ماشین ها در کانادا به این گونه است. فکر می کنید چقدر این شیوه موثر باشد؟
شما را نمی دانم اما این حقیقا سبب می شود من سرعتم را کم کنم! ![]() مردم نه تنها سرعت خود را کاهش می دهند بلکه سعی می کنند در چاله هم نیفتند. ![]() این شیوه کنترل سرعتی است که در حال حاضر در کانادا استفاده می شود و از دوربین های کنترل سرعت، تفنگ های رادار، افسرهای پلیس و … ارزانتر است. ![]() بسیار هوشمندانه است، مخصوصا وقتی آنها هر روز جابه جا می شوند. جالب نیست؟ [ یکشنبه 89/11/24 ] [ 10:29 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 89/11/24 ] [ 10:28 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
طبق آمار از آکادمی روانشناسی امریکا درمورد ازدواج و طلاق، زنان بیشتر از مردان شروعکننده طلاق و جدایی هستند درواقع، در اکثر موارد طلاقهایی که زنان آغازکننده آن بودهاند، مردان گیج و سردرگم متعجبند که اشکال کار کجا بوده است. این به آن خاطر نیست که زنان کمتر از مردان در زندگی زناشویی خود احساس خوشبختی میکنند اما دلیل آن این است که زنان سالهای زیادی را در بدبختی به زندگی خود ادامه میدهند تا جایی که دیگر طاقت نیاورده و اعتراض میکنند. مشاوران ازدواج هشدار میدهند که وجود ارتباط در ازدواج برای بادوام و ماندگار شدن آن حیاتی است. آماری مثل این نشان میدهد که در عدم تمایل به ادامه زندگی زناشویی، زنان زیادی جسارت لازم را دارند و نظراتشان را به همسر خود اعلام میکنند. بااینحال نشانههایی وجود دارد که بفهمید زندگی زناشوییتان به پایان خود نزدیک است. برای اینکه بفهمید چه زمان در زندگیتان مشکل بهوجود میآید نیاز نیست که فکر بقیه را بخوانید. تشخیص واضحترین و ابتداییترین نشانههایی که زندگیزناشوییتان به مشکل خورده است، میتواند کمکتان کند بموقع زندگیتان را نجات دهید. در زیر به 10 نشانه اشاره میکنیم. 1. نداشتن علایق مشترک. بااینکه برای زوجها طبیعی است بخواهند به دنبال علایق شخصی خودشان باشند اما زمانی میرسد که این فاصله بسیار زیاد و مشخص میشود. زوجها از انجام کارها به همراه هم دست میکشند و زمان بیشتری را جدا از هم میگذرانند. روانشناسان این را نشانه مشخص طلاق میدانند چراکه افراد به دنبال لذتهای خارجی میروند چون نمی توانند آن کیفیات را در ازدواجشان پیدا کنند. 2. رفتارهای انتقادی. رابطه طوری آغاز میشود که دو طرف شدیداً به هم علاقه نشان میدهند و اشکالات همدیگر را بهراحتی میپذیرند. با گذشت زمان، کیفیت ازدواج کاهش مییابد و زوجها به دنبال اشکالات همدیگر میگردند و آنها را به هم متذکر میشوند. این مکانیزم رفتار به آنها این امکان را میدهد احساس عدم ارتباطشان را توجیه کنند و دیگر نخواهند با هم باشند. اگر حس میکنید نمی توانید هیچ کار درستی پیش چشم همسرتان انجام دهید، احتمالاً زمان جدایی نزدیک است. 3. رازها و دروغها. زمانی را به یاد بیاورید که عادت داشتید همه چیز را با هم درمیان بگذارید. همسرانی که دیگر به هم نزدیک نیستند، اطلاعات را از هم پنهان میکنند و حرفهایشان را با همسرشان نمیزنند. 4. اجتناب. بعضیها میگویند از روبهرو شدن و بحث دوری میکنند. اما در همه ازدواجهایی که به پایان خود نزدیک است زمانی میرسد که دیگر بحث کردن ارزش ندارد. این زمانی است که زوج از حرف زدن با هم طفره میروند و خودشان را با کارها و آدمهای دیگر مشغول میکنند تا مجبور نشوند با همسرشان حرف بزنند: چیزهایی مثل تلویزیون و بیشتر وقتها بچهها. 5. نرسیدن به تفاهم. حدود 75 درصد از همه زوجها حداقل در یک مورد مهم هیچوقت به تفاهم نمیرسند. مداوم سر آن موضوع با هم جنگ و جدل میکنند. اگر سر یک موضوع دیگر با هم به اختلاف بخورند، این موضوع را هم وسط میکشند. 6. نبود رابطهجنسی و صمیمیت. برای زوجها عادی است که با گذشت زمان به رکود صمیمیت برسند. اما اگر ماهها و حتی سالها از زمانی که شما دو نفر با هم صمیمی بودید میگذرد، میتوانید این را نشانه وجود مشکل در رابطهتان قلمداد کنید. حتی در ازدواجهای ناپایدار هم صمیمیت جنسی نشاندهنده این است که هنوز میلی به بقای ازدواج وجود دارد. وقتی زوجها دیگر با هم صمیمی نباشند و مشکلی هم با این وضعیت نداشته باشند، میتواند نشانه نزدیک شدن ازدواجشان به نقطه پایان خود باشد. 7. مشکلات مالی. متخصصین گزارش میکنند که بیش از نیمی از زوجها بر سر مسائل مالی با هم بحث و جدل میکنند. شاید پول یک مسئله اصلی نباشد اما میتواند موجب بروز مسائلی که با فردیت، کنترل و خودمختاری و استقلال در ارتباط است، شود. 8. مراقبت نکردن از خود. وقتی بهنظر میرسد همسرتان به خودش نمیرسد، شدیداً نشانه این است که ازدواجتان مراحل انتهایی خود را میگذراند. بهداشت شخصی و رسیدگی به خود بخش مهمی از رابطه است و اگر انجام نگیرد، راهی برای دور کردن کردن طرف مقابل است. 9. فقدان احترام. احترام گذاشتن به یکدیگر در زندگی زناشویی برای ماندگار و بادوام شدن آن امری لازم و ضروری است. وقتی شما یا همسرتان به همدیگر احترام نگذارید، چه با حرف نزدن با همدیگر باشد چه انجام کارهایی که میدانید همسرتان اصلاً دوست ندارد، بدانید که فقط زمینه را برای طلاق مهیا میکنید. در این مورد، زوجها همیشه در انتهای ازدواج احساس گناه میکنند و بچگانه امیدوارند که کارهایشان اینقدر طرفشان را ناراحت بکند که خودش دنبال طلاق برود. 10. خیانت. خیانت همیشه هم به طلاق منجر نمیشود. اما بیشتر ازدواجها بعد از بیوفایی چندان دوامی پیدا نمیکنند. و اگر هم ماندگار شوند، تاثیرات آن کیفیت رابطه و خوشبختی زوج را پایین میآورد. خیلی از زوجهایی که به دنبال طلاق هستند از این راهکار استفاده میکنند. تغییر رفتار نسبت به همدیگر میتواند بسیار زیرکانه باشد. در گذشته خیلی از مردان و زنان تمایلی به ابراز احساسات و بیان حرفهای خود به همدیگر نداشتند و به دنبال مشاوره هم نمیرفتند چون دوست داشتند زندگی زناشوییشان واقعاً کامل و بیعیب به نظر برسد. با گذشت سالها این "دروغ" دیگر جایی ندارد. بااینحال فشارهای اجتماعی ازدواج و ترس از اینکه طلاق به معنی شکستخوردگی فرد باشد، باعث میشود زوجها کارهایی که برای نشاندادن طلاق انجام میدهند را مخفی کنند تا کمی گناهشان را کمتر کنند. اما اگر از نشانههایی که در مقاله ذکر کردیم را در زندگیتان مشاهده کردید، بدانید که روزهای پایانی زندگی زناشوییتان را میگذرانید و اگر میخواهید زندگیتان را نجات دهید، باید فوراً برای تقویت رابطهتان اقدام کنید [ یکشنبه 89/11/24 ] [ 10:27 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
رییس جمهور در میان خیل عظیم راهپیمایان با در دست گرفتن پلاکاردی که روی آن به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی نوشته شده بود "مرگ بر اسراییل"، به نوعی شعار اصلی راهپیمایی را عنوان کرد.
رییس جمهور در میان خیل عظیم راهپیمایان تهرانی شعار ?مرگ بر اسراییل? سر داد. به گزارش برنا، محمود احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی ایران با حضور در بین مردم در راهپیمایی 22 بهمن 89 شرکت کرد. مردم در اطراف خودروی رییس جمهور حلقه زدند و با شعار "احمدی دلاور، حمایت حمایت" و "الله اکبر" به استقبال رییس جمهور رفتند. رییس جمهور در میان خیل عظیم راهپیمایان با در دست گرفتن پلاکاردی که روی آن به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی نوشته شده بود "مرگ بر اسراییل"، به نوعی شعار اصلی راهپیمایی را عنوان کرد. [ شنبه 89/11/23 ] [ 9:10 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
در حالی که سید حسن خمینی با ترکمن دروازه بان جوان و جدید استقلال صحبت میکرد، طالبلو نیز گفت که او رقیب من است.
اعضای باشگاه استقلال برای تجدید میثاق با آرمان های معمار کبیر انقلاب اسلامی امروز با حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار امام (ره) در حسینیهی جماران دیدار کردند. به گزارش ایسنا اعضای کادر فنی و بازیکنان استقلال در حسینیه جماران حضور یافتند و با حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی دیدار و گفتوگو کردند. در این دیدار صمیمانه سید حسن خمینی در آغاز صحبتهایش به بازی قبلی استقلال اشاره کرد و گفت: بازی آخر شما را نصفه دیدم و خوشم آمد. ![]() او در ادامه با یورگن گده مربی استقلال نیز احوالپرسی کرد و گفت: از شما چیزهای زیادی شنیدهام. گده نیز در پاسخ گفت: امیدوار هستم که خوب شنیده باشید. او همچنین ادامه داد: امیدوارم که در استقلال موفق باشم و بتوانیم قهرمان شویم. استقلال باشگاه بسیار بزرگی است. سید حسن خمینی در ادامه با یکی از هواداران استقلال نیز صحبت کرد. این هوادار نیز در جواب اشاره کرد که من در جوانی با پدر شما فوتبال بازی می کردم. وی همچنین از شرایط یوسفی پرسید و این که کجا بازی می کند که یوسفی گفت: دفاع چپ هستم ولی هر کجا که باشد بازی می کنم. وی همچنین در صحبت با آرش برهانی به این نکته اشاره کرد که تاکنون چند گل زدی که برهانی بیان کرد: در لیگ امسال 7 گل زدم که البته فقط 12 بازی از 22 بازی را انجام دادم. در حالی که سید حسن خمینی با ترکمن دروازه بان جوان و جدید استقلال صحبت میکرد، طالبلو نیز گفت که او رقیب من است. یادگار امام راحل هنگامی که با جواد شیرزاد صحبت میکرد متوجه شد او اهل انزلی است و بر همین اساس یادی از مرحوم سیروس قایقران کرد که در این حین پرویز مظلومی به این نکته اشاره کرد که در گذشته گده مربی قایقران بوده است. سید حسن خمینی زمانی که با حنیف عمرانزاده صحبت میکرد متوجه شد که همه بازیکنان استقلال لبخند میزنند، دلیل لبخند را جویا شد که طالبلو در جواب او گفت: او بازیکن دوست داشتتنی است و ما او را دوست داریم. به گزارش ایسنا، در ادامه مراسم پرویز مظلومی سرمربی تیم استقلال دربارهی بازیکنان جوان تیم با سید حسن خمینی صحبت و اظهار کرد که عدهای از بازیکنان جوان را به تیم بزرگسالان آوردیم تا در کنار این بازیکنان کار کنند و باید تلاش کنند تا موفق شوند. سید حسن خمینی در ادامه گفت: شهرت تیمهای استقلال و پرسپولیس بسیار زیاد است و این شهرت میتواند آفتهای جدی داشته باشد و انسان را به زمین بزند و یا بالعکس به موفقیت برساند. وی افزود: در تاریخ فوتبال ایران بازیکنان زیادی بودند که میتوانستند بزرگ شوند ولی گرفتار این شهرت شدند و درجا زدند اما بازیکنانی هم داشتیم که از این شهرت استفاده کردند و به تعالی رسیدند، در واقع این شهرت را پایهای کردند تا به موفقیت در زندگی شخصی و زندگی ورزشی برسند. حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی ادامه داد: امام (ره) بیش از چندین بار این توصیه را به من داشتند که به این نکته توجه کنم که با چه کسی رفاقت میکنم و دوستان من چه کسانی هستند. وی افزود: انشاء الله که بتوانیم از تجربیات بزرگانی مانند پرویز مظلومی استفاده کنیم تا موفق باشیم. اگر انسان یک چیز تجربه شده را دوباره تجربه کند حتما پشیمان خواهد شد و امیدوار هستم در هر سنی که هستید آیندهی پررونقی پیش رو داشته باشید و خدا برای شما زندگی پاکی را قرار بدهد. یادگار امام خمینی (ره) ادامه داد: بازی در تیمی مانند استقلال یک توفیق است که انشاء الله از این توفیق به خوبی استفاده کنید. سید حسن خمینی به بازی استقلال و پرسپولیس اشاره کرد و گفت: بازی هم که در ششم فروردین ماه برگزار میشود. پرویز مظلومی در تایید این خبر بیان کرد: زمانی که بازیکنان تاریخ این بازی را متوجه شدند بسیار ناراحت شدند و جالب است که حتی 29 اسفند هم برای ما بازی گذاشتهاند. سید حسن خمینی همچنین از مسئول مالی باشگاه استقلال پرسید که متوسط پرداخت قرارداد بازیکنان چقدر است؟ که طالبلو واکنش نشان داد و گفت: متوسط پرداخت را بپرسید نه متوسط قراردادها را! امیرحسین صادقی نیز اظهار کرد: ما قراردادهای خود را کامل نگرفتهایم و اغلب از روی معرفت بازی میکنیم. در ادامه سید حسن خمینی با لحن شوخی آمیزی گفت: من نمیخواستم دعوا درست کنم اما گویا بحث قراردادها بحثی دنبالهدار است. در پایان این مراسم بازیکنان با یادگار امام خمینی عکس یادگاری انداختند و پس از آن به بازدید از بیت امام راحل پرداختند. [ شنبه 89/11/23 ] [ 9:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
در این پایگاه اینترنتی آثار و دروس حوزوی که توسط وی تدریس می?شود، ارائه می?شود. دروس حوزوی، که در این بخش سه درس ارائه شده توسط ایشان در قم شامل خارج اصول فقه، کفایه و شرح منظومه ارائه شده است.
در دهه فجر، نسخه آزمایشی وب سایت رسمی سید حسن خمینی آغاز بکار کرد. به گزارش خبرآنلاین، بخش?های مختلف این وب سایت نیز عبارت است از: دیدگاه?ها، شامل سخنرانی?ها، مصاحبه?ها و پیام?ها. آثار و تالیفات، زندگینامه، اخبار و رویدادهای مرتبط با فعالیت های دیگر (عمدتا به نقل از سایت جماران). در این پایگاه اینترنتی آثار و دروس حوزوی که توسط وی تدریس می?شود، ارائه می?شود. دروس حوزوی، که در این بخش سه درس ارائه شده توسط ایشان در قم شامل خارج اصول فقه، کفایه و شرح منظومه ارائه شده است. در بخش مربوط به خارج اصول فقه به جهت اهمیت این درس، طیفی از اطلاعات مورد نیاز طلاب اعم از تقریرات عربی درس (به قلم سید علی خمینی)، درسنامه ها، پاورپوینت ها و فایل صوتی جلسات در دسترس علاقمندان خواهد بود. لازم به ذکر است که تا به زودی فیلم جلسات تدریس نیز دراین وب سایت قرار داده خواهد شد. مدیر این سایت با آدرس اینرنتیhttp://www.hasankhomeini.ir/beta/index.html سید علی خمینی است. صفحه نخست این سایت پس زمینه ای سبز مشکی با تصاویری از امام خمینی(ره) سید مصطفی و سید احمد و سید حسن خمینی است. در صفحه نخست گالری تصویری این سایت نیز عکسی از بازدید رهبری از بیت امام خمینی(ره) دیده می?شود. [ چهارشنبه 89/11/20 ] [ 9:7 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
میگویند به اندازه موهای سرش شکنجه شده و در تمام بازجویی هایش زیر سخت ترین شکنجهها حتی در مورد یک نفر هم اعتراف نکرد. او از زیر سخت ترین شکنجههای ساواک جان سالم به در برد، معروف شده بود به مبارزی که ساواک را خسته کرد.
تندیس شکنجههایش را در موزه عبرت بازسازی کردهاند. بازی فوتبال ایران و اسرائیل را به هم زد و بعد از آن دفتر هواپیمایی اسرائیل را به آتش کشید. در تمام شورشها علیه شاه شرکت کرد و تنها یکبار روانه زندان شد؛ آنهم بعد از اصابت هفت گلوله! آن روز بعد از زخمی شدن قرص سیانور خورد تا دست ساواکیها را در حنا بگذارد اما با شستشوی معده توسط شیلنگ آب و بیرون آمدن محتویات آن زنده ماند. ساواک تن مجروحش را روی تخت بیمارستان شکنجه داد، بدنش 6 ماه تمام به تخت بسته شد و در تمام این مدت نمازش را به همان حالت خواند و همچنان زنده ماند. 10 انفجار تاریخی 6 بهمن سال51 و همچنین زخمی کردن چند مامور ساواک با پرتاب نارنجک در حین فرار از دیگر مبارزات اوست. به گزارش خبرگزاری مهر، صحبت از عزت الله شاهی (مطهری) که میشود همه یاد شکنجههای مخوف ساواک میافتند. همه مبارزین سیاسی دوران انقلاب با شنیدن نامش به اتفاق جرات و استقامت این مرد را تحسین میکنند. شیوهها و شگردهای خاص او در تعقیب و گریزهایش از دست ماموران زبانزد خاص و عام است. مثلا یکبار با زدن پاشنه کش به دست یک مامور ساواک از دست او فرار میکند. او بارها در حالی که به عنوان عامل شورش تحت تعقیب نیروهای امنیتی بوده برای ملاقات دوستانش با لباسهای مبدل و عجیب و غریب به زندان رفته، طوری که زندانیان از این همه جسارت او متحیر میماندند. او در ترور شعبان جعفری(شعبون بی مخ)، انفجار بمب در هتل عباسی و بسیاری از وقایع دیگر انقلاب نقش داشته است. جسم نیمه جان عزت الله شاهی با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 از زندان بیرون میآید... مرد خستگی ناپذیر روزهای انقلاب و چهره شناخته شده زندانهای ساواک این روزها در سازمان اقتصاد اسلامی شاغل است، قرار ملاقات با او خیلی زودتر از تصورم و به دور از ضوابط دست و پا گیر مصاحبههای معمول گذاشته شد. عزت الله شاهی(مطهری) خودش را این گونه معرفی کرد: ــ سال 1325 در شهر خوانسار در خانوادهای به لحاظ مادی کمدرآمد اما به لحاظ معنوی غنی به دنیا آمدم. خانواده ما اعتقادات دینی محکمی داشت. دایی ام روحانی بود و ما با قرآن و نهج البلاغه از کودکی مانوس بودیم. از بچگی طرفدار بیچارهها بودم. توی مدرسه هم همیشه مبصر بودم. خاطرم هست که سر کلاس اسم بچههای پولدار را مینوشتم توی بدها. بعد که اعتراض میکردند، اسمشون رو پاک میکردم اما در عوض ازشون دفتر و مداد میگرفتم و میدادم به بچههایی که وضع مالی خوبی نداشتند. دوست داشتم همیشه حامی باشم. هر وقت دعوا میشد بچههای فقیر را حمایت میکردم. بعد از اتمام تحصیلات در مقطع ششم ابتدایی(نظام قدیم) به تهران آمدم و در بازار مدتی شاگرد یک مغازه در و پنجره سازی بودم. بعد تغییر شغل دادم و در یک مغازه کاغذ فروشی و صحافی مشغول شدم. همان سالها بود که با کمک صاحب مغازه که مرد با ایمانی بود شروع کردیم به چاپ رساله امام خمینی (ره). * از آغاز مبارزات با رژیم شاه بگویید؟ ــ سال 47 یا 48 بود که تیم فوتبال اسرائیل برای مسابقه به ایران آمد. رژیم دستور محافظت شدیدی را صادر کرد. ما با دوستانمان قرار گذاشتیم در طول مسابقه اعلامیه هایمان را پخش کنیم. وقتی مسابقه به اوج خود رسید کار پخش اعلامیهها تمام شد. بعد از مسابقه مردم را وادار کردیم شعار بدهند و دفتر هواپیمایی اسرائیل را آتش زدیم. آن روز همه بچهها دستگیر شدند جز من که بعدها با کت و شلوار و در حالی که کراوات زده بودم به ملاقاتشان میرفتم. * برویم سراغ اولین رو در رویی آشکار شما با ماموران ساواک؟ - یک دورهای بود که ما اعلامیه هایمان را در یک کارگاه بافندگی تکثیر میکردیم. غروب بود که رفتم آنجا دیدم اوضاع عادی نیست. به سرعت اسناد و مدارکی را که آنجا داشتیم از پنجره کارگاه پرت کردم داخل گاراژی که پشت آن قرار داشت. در همین حین ماموران ساواک سر رسیدند. فرصت فرار نبود. پریدم داخل پوشالها و خودم را به خواب زدم. امیدوار بودم که آنها بروند و من فرار کنم؛ اما این طور نشد. مامورها آمدند بالای سرم و بیدارم کردند. من هم چارهای ندیدم جز این که بازی در بیاورم که صاحب این کارگاه 6 هزار تومان پول مرا خورده. الان هم آمده ام این جا تا پولم را بگیرم. یکی از ماموران که خیلی زیرک بود دستم را خواند و گفت: بازی در نیار، راه بیفت. خلاصه به ناچار دنبالشان راه افتادم و درست موقعی که داشتیم سوار ماشین میشدیم با پاشنه کشی که توی جیبم داشتم زدم روی دست مامور و فرار کردم. فریاد آی بگیرید، آی بگیرید آنها بلند شد و من بلافاصله خودم را انداختم داخل جمعیت. آنوقت خودم هم داد میزدم: آی بگیریدش، آی بگیریدش! * شما معروف هستید به مبارزی که ساواک را خسته کرد، برایمان از روش هایتان در غافلگیر کردن ماموران بگویید؟ ــ من در بچگی آزاد بودم و نترس. این جسارت به من جراتی داده بود که در بزرگسالی هم کارهایی بکنم که یک حالت ماجراجویی پیدا کند. سال 49 تا 50 زمانی که تحت تعقیب شدید امنیتی بودم، حضوری و غیر حضوری میرفتم زندان قصر ملاقات دوستانم. یکبار توی سالن برادر حاج هاشم امانی کسی که متهم بود به کشتن حسنعلی منصور هم آمده بود ملاقات و منتظر بود نوبتش شود. من هم کت و شلوار پوشیده بودم،کراوات زده بودم و با کلاه شاپو رفتم جلو و بهش گفتم: سلام علیکم حاج آقا! بنده خدا با دیدن من اصلا از ملاقات رفتن پشیمان شد. بعدا به برادرش گفته بود این پسره یا دیوانه است یا مامور ساواک! * شنیدیم که شما شعبان جعفری(شعبون بی مخ) را ترور کردید، ماجرا از چه قرار بود؟ - شعبون بی مخ باصطلاح گردن کلفت شاه بود. او را اجیر کرده بودند و پول و امکانات در اختیارش گذاشته بودند تا با دار و دسته اش که مشتی اراذل و اوباش بودند برای مردم قداره کشی کنند.هر جا که نمیخواستند حمایت دولتی در کار باشه اینها میرفتند و قتل و غارت میکردند به آتش میکشیدند. بعد هم که مردم شکایت میکردند کسی اعتنا نمیکرد. میدانید که شعبون و دارو دسته اش بودند در قضیه 28 مرداد، خانه مرحوم دکتر مصدق را آتش زدند. سال 51 بود با کمک بچهها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد میکرد چند روز تعقیبش کردیم. ![]() روزی که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد به سمتش تیر اندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد. بعد از آن واقعه مدتها در بیمارستان بستری شد و بعد هم خانه نشین شد و خوشبختانه دیگر نتوانست به کارهایش ادامه دهد. بعد هم با رفتن شاه او هم فرار کرد رفت خارج و دو سال پیش به خاطر خوش خدمتی به اعلیحضرتش در شب 28 مرداد مرد. * شما در سخت ترین دورههای قدرت ساواک مخوف ترین شکنجهها را متحمل شده اید. مایلید کمی از شکنجه گرها و انواع و اقسام شکنجههای ساواک برایمان بگویید؟ - تهرانی یکی از وحشی ترین شکنجه گرهای ساواک بود. این شخص قبلا خودش سابقه کار سیاسی داشت. دستگیر که میشود برای ساواک خبر چینی میکند و به استخدام آن جا در میآید.رسولی هم یکی دیگر از شکنجه گرها بود که خیلی آدم تیزی بود. معمولا آدمهای تحصیلکرده را دست او میدادند که خوب از پس کار آنها بر میآمد. اغلب کسانی که در تلویزیون آمدند و حاضر شدند توبه کنند حاصل کار رسولی بود. شکنجهها هم که زیاد بودند. رایج ترین آنها شلاق بود که در زندان در میان بازجوها معروف بود به مشکل گشا. گاهی هم متهم را به صلیب میکشیدند و دست و پاهای او را به نرده میبستند. کشیدن ناخن، فرو کردن سوزن داغ زیر ناخن ها، گرفتن فندک زیر پوست بدن و...انواع دیگر شکنجه بود. در این میان یکی از وحشتناک ترین شکنجهها آپولو بود. آپولو یک کلاه خود آهنی بود که روی سر میگذاشتند و آن را به برق وصل میکردند. بعد انواع شکنجههایی که گفتم را بر او اعمال میکردند. متهم اگر فریاد میکشید، صدایش در کلاهخود میپیچید که شکنجهای بدتر از بدتر بود، اگر هم ساکت میماند که تحمل درد برایش غیرممکن بود. * قضیه «حسین محمدی» چی بود؟ - بعد از ترور شعبان جعفری توی میدان حسن آباد در حال فرار با موتور پیرزنی آمد جلویم. خواستم به بهش نزنم، موتور را سخت کنترل کردم. دستم پیچ خورد و کتفم از جا در رفت. درد بدی داشتم. همان روز رفتم مشهد و فردای آن روز رفتم درمانگاه. دکتر اسمم را پرسید. من هم گفتم: حسین محمدی! خلاصه آن روز دکتر کلی دارو و آمپول برایم تجویز کرد و من به مرور بهتر شدم. از آن روز پاکت عکس کتفم با اسم حسین محمدی برای من ماند. من توی آن پاکت یک سری اعلامیه، مدارک و اسناد سیاسی را گذاشته بودم و توی خانه از آنها نگهداری میکردم. وقتی دستگیر شدم بعد از 48 ساعت آدرس خانه را دادم تا این اسناد را بچهها پنهان کنند. اما کسی به خانه سر نزده بود و متاسفانه تمام این اسناد و مدارک به همراه 12 بمب آماده و 40 کیلو مواد منفجره دست ساواک افتاد.من هم از فرصت استفاده کردم و چون روی پاکت اسم حسین محمدی نوشته شده بود همه را انداختم گردن او! همین مسئله باعث شد که به من حکم اختفاء بدهند نه تهیه مواد. * بالاخره عزت الله شاهی چگونه دستگیر شد؟ - مدتها بود شایعه کشته شدن من سر زبانها افتاده بود و دوستان هم تا توانسته بودند همه چیز را به حساب این که من مرده ام پای من نوشته بودند. این بود که پرونده ام حسابی سنگین شده بود. بعد از این که معلوم شد من زنده ام و ظاهرا کسی زنده بودنم را لو داده بود، ماموران ساواک شب و روز دنبالم بودند. یک روز در خانه کوچه رودابه واقع در چهارراه سیروس، ماموران کمین کردند و به محض این که من به خانه برگشتم مرا به گلوله بستند. هفت گلوله به من اصابت کرد و علاوه بر این یک دختر بچه 6 ساله شهید و یک خانم هم زخمی شد. زخم گلولهها آنقدر بود که من نتوانم فرار کنم. قرص سیانوری که در جیبم داشتم را در دهان گذاشتم اما آنها فهمیدند و شیلنگ آب را با فشار در دهانم گذاشتند. بعد هم مرا به بیمارستان شهربانی بردند و برای این که در همان ساعتهای اولیه اطلاعاتم را بگیرند روی تخت بیمارستان بدن زخمی ام را شکنجه کردند. به این ترتیب من دستگیر شدم و در تمام دوران زندان تا بهمن 57 مورد سخت ترین شکنجهها قرار گرفتم. با پیروزی انقلاب جسم نیمه جانم را از زندان بیرون آوردند. * سخت ترین لحظات زندان برای مردی که به اعتقاد خیلیها بهاندازه موهای سرش شکنجه شده؟ - زندان لحظه خوش ندارد؛همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که دستگیر شدم. من ساعت یک ونیم بعد از ظهر دستگیر شدم و ساعت ده و نیم شب به هوش آمدم. از نظر روحی درب و داغون بودم. دلم نمیخواست زنده بمانم، دوست داشتم شهید میشدم. من همیشه در طول دوران مبارزاتی ام مجرد بودم. معتقد بودم آدمی که دنبال اسلحه میرود نباید ازدواج کند. * و شیرین ترین حس در سالهای حبس و بند و شکنجه؟ - وقتی میدیدم ماموران ساواک، سازمان سیا و آمریکا را من، یک آدم بی سواد سر کار گذاشته ام و بارها و بارها با کلک به راحتی از دستشان فرار کرده ام و کلاه سرشان گذاشته ام بدون این که حتی یک نفر را لو بدهم از ته دل شاد میشدم. منبع: خبرگزاری مهر گفتوگو از: سیده افسانه مهربانیان [ چهارشنبه 89/11/20 ] [ 9:4 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
وزیر اسبق علوم با اشاره به معضلات دانشجویان ایرانی در اوکراین، هند و ... گفت: متأسفانه دانشجویان ایرانی خارج کشور را رها کرده و فقط تعداد محدود دانشجویان بورسیه را تحت پوشش داریم در صورتی که تعداد دانشجویان غیربورسیه در خارج دهها برابر بورسیههاست. به نوشته «آرمان»، دکتر جعفر توفیقی گفت: در دوران پس از انقلاب اسلامی با یک جهش جمعیتی مواجه بودیم که علی رغم اینکه ظرفیت آموزش عالی در کشورمان خیلی توسعه پیدا کرد اما شیب خروج دانشجویان ایرانی از کشور به دلیل محدودیتهایی که کنکور برای داوطلبان آموزش عالی ایجاد میکرد خیلی زیاد شد لذا عده ای برای ادامه تحصیل به سمت کشورهای اروپایی، آمریکایی، آسیایی و بلوک شرق رفتند. وی افزود: در مجموع طیف وسیعی از ایرانیان به دنبال فرصتهای آموزش عالی بودند و اوکراین نیز به دلیل ملاحظات اقتصادی به راحتی پذیرش میداد و از بازار آموزش عالی که داوطلبان آموزش عالی ایران مرتب هم به آن دامن میزدند استفاده میکرد. در بازدیدی که در سال 83 به عنوان وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از وضعیت دانشجویان ایرانی در اوکراین داشتم متوجه شدیم که حجم زیادی از دانشجویان ایرانی به اوکراین میآیند که در آن مقطع حدود 5 هزار نفر دانشجوی ایرانی به صورت آزاد و با هزینه خودشان در اوکراین تحصیل میکردند. وزیر اسبق علوم، تحقیقات و فناوری از مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به عنوان مشکلات دانشجویان ایرانی در اوکراین نام برد اما عمدهترین آنها را مشکلات فرهنگی دانست و به مهر گفت: اوکراینیها تا جایی که میتوانستند دانشجویان ایرانی را به بهانههای مختلف از نظر شهریه، اسکان و تغذیه تحت فشار قرار میدادند تا درآمد بیشتری داشته باشند. جعفر توفیقی خاطرنشان کرد: مشکلات فرهنگی در میان انواع مشکلات دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در اوکراین، مشکلاتی خیلی جدی بودند. دانشجویان ایرانی کاملا رها بودند و هیچ نقطه تمرکزی پیدا نمیکردند که به عنوان یک مرجع مشکلات آنها را بررسی کند. البته سرپرستی دانشجویان ایرانی در روسیه فعال بود که اوکراین را نیز پوشش میداد ولی مأموریت آنها بیشتر رسیدگی به بورسیهها بود و برای رسیدگی به امور دانشجویان غیربورسیه تجهیز نشده بودند.وی درباره مشکلات فرهنگی دانشجویان ایرانی در اوکراین گفت: دانشجویان ایرانی در خوابگاههای مختلط زندگی میکردند. خیلی از آنها دختران جوان کم سن و سال و کم تجربه بودند که از نظر فرهنگی رها هستند و سرپرستی نمیشوند و در معرض مشکلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قرار دارند. توفیقی در پاسخ به اینکه راهحل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مقطع مسئولیت وی برای رفع مشکلات دانشجویان ایرانی خارج کشور به خصوص اوکراین چه بوده است گفت: یکی از راه حلهایی که در آن مقطع به ذهن میرسید این بود که در داخل ظرفیتسازی شود تا آنها به دانشگاههای داخل کشور بیایند و ادامه تحصیل دهند. موضوع مشکلات فرهنگی دانشجویان ایرانی در خارج کشور از موضوعاتی بود که در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مطرح میشد و اعضای شورا نیز نسبت به این مشکلات حساس و نگران بودند. وزیر اسبق علوم خاطرنشان کرد: «مشکلات فرهنگی دانشجویان ایرانی در اوکراین در مقیاسی وسیعتر در خیلی دیگر از کشورها تکرار میشد.» توفیقی در پاسخ به اینکه مشکلات فرهنگی دانشجویان ایرانی در مقطع سالهای 83 و 84 که وی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری بوده است در کدام کشورها شدیدتر بود گفت: مشکلات دانشجویان ایرانی در هند در مقیاسی خیلی وسیعتر از اوکراین تکرار میشد. در هند بعضی مشکلات فرهنگی دانشجویان ایرانی را تهدید میکرد که حتی از موضوع اسکان دانشجویان دختر ایرانی در خوابگاههای مختلط نیز پیچیدهتر بود. در این کشورها هیچ ضابطه خاص فرهنگی وجود نداشت و واقعا نمیشد چارچوب و مقرراتی را پیدا کرد. وی با تاکید بر ضرورت تجهیز سرپرستیهای دانشجویان ایرانی در خارج کشور گفت: تجربه چین و عربستان نشان میداد که با وجود حجم زیادی از دانشجو که در خارج از کشورشان مشغول تحصیل هستند اما مدیریت و سرپرستیشان قویتر است و تجهیزات بیشتری را برای مدیریت دانشجویان در خارج از کشورشان اختصاص دادهاند. وزیر اسبق علوم، تحقیقات و فناوری در ارزیابی روند خروج از کشور دانشجویان ایرانی گفت: به نظرم خروج دانشجویان از کشور در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری ادامه دارد. با وجود اینکه در داخل کشور در حال ظرفیتسازی برای پذیرش دانشجوی بیشتر هستیم اما خیلی از ظرفیتهایی که در داخل کشور تولید میشود متناسب با درخواست داوطلبان نیست. در حال حاضر نیز موج داوطلبان کنکور در کارشناسی ارشد است و فشاری که در ظرفیتهای کارشناسی بود در حال حاضر به کارشناسی ارشد و دکتری منتقل شده است. توفیقی با تاکید بر اینکه به جمعیت دانشجویان ایرانی در خارج کشور باید به عنوان یک سرمایه نگاه کنیم خاطرنشان کرد: "این طور فکر نکنیم که دانشجویان ایرانی وقتی به صورت آزاد و با هزینه خودشان برای تحصیل به خارج میروند دیگر رفتهاند و بازنمیگردند. خیلی از آنها انگیزه بازگشت دارند لذا باید به عنوان یک پروژه نگاه کنیم و موضوع را مدیریت کنیم. یعنی باید سرپرستیهای دانشجویان ایرانی در خارج کشور را تقویت و تجهیز کنیم تا هم این دانشجویان را از آسیبهای فرهنگی دور نگاه دارند و هم از نظر اقتصادی به آنها رسیدگی کنند. ضمن اینکه دانشجویان ایرانی در خارج کشور در معرض تهدیدهای سیاسی نیز هستند و بعضا سعی میشود از آنها استفادههای نامطلوب کنند. وی افزود: حتی میتوان دانشجویانی که قصد تحصیل در خارج کشور با هزینه خودشان را دارند در زمینه رشته تحصیلی یا دانشگاه راهنمایی کرد چرا که بعضا آنها در رشتههای خیلی سطح پائین جذب میشوند. اگر واقعا قرار است دانشجویی به خارج از کشور برود باید رفتن وی به خارج کشور را به فرصت تبدیل کرد و وی را راهنمایی کرد تا در رشته و دانشگاه خوبی تحصیل کند. وزارت علوم در کمک به آنها میتواند با دانشگاههای خارجی مذاکره کند و حتی شهریههای آنها را کاهش دهد و یا پیگیر وضعیت سامان خوابگاهها باشد. وزیر اسبق علوم، تحقیقات و فناوری در خاتمه این گفتگو گفت: ما الان دانشجویان ایرانی خارج کشور را رها کردهایم و فقط تعداد بسیار محدودی دانشجویان بورسیه را تحت پوشش داریم در حالی که تعداد دانشجویان غیر بورسیه دهها برابر تعداد دانشجویان بورسیه است و با مختصر توجهی به این غیربورسیهها میتوانیم بازدهیشان را افزایش دهیم. [ چهارشنبه 89/11/20 ] [ 9:2 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |