سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
سرویس بین الملل ـ اخیرا در یکی از مساجد بغداد قرآنی دیده شده که ادعا می شود با خون صدام نوشته شده است.

به گزارش «تابناک»، بعثی ها در سال 1986 مدعی شدند که صدام در بیش از 100 جلسه در یکی از مساجد بغداد حاضر می شده و با اهداء بیش از 27 لیتر از خون خود به یک خطاط عراقی این قرآن را نوشته است!

«سی.ان.ان» نیز که این خبر را منتشر کرده است در این باره نوشت:

 اکنون مقامات عراقی نمی دانند که تکلیفشان با این قرآن چیست ؟ زیرا حفظ آن مشکل زاست و هم از بین بردن آن می تواند در میان مسلمانان تنش زا باشد.

گفتنی است چند سال پیش نیز درج واژه «الله اکبر» روی پرچم عراق مورد بحث قرار گرفت که، سرانجام مقامات عراقی ناچار شدند بدون حذف آن تنها به تغییر رسم الخط آن اقدام کنند.

[ چهارشنبه 89/10/1 ] [ 9:40 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
خراسان: با دیدن بهروز قلبم به تپش می افتاد و عقل از سرم می پرید. اعتراف می کنم با این که ?? سال بیشتر نداشتم یک دل نه صد دل عاشق شده بودم و متاسفانه درک نمی کردم چرا پدر و مادرم به خواستگاری پسر مورد علاقه ام جواب رد داده اند.

بهروز و خانواده اش ? بار به خواستگاری ام آمدند ولی والدینم با ترش رویی می گفتند دخترمان خیلی کوچک است و باید درس بخواند.

زن جوان آهی کشید و افزود: من احساس می کردم پدر و مادرم سد راه خوشبختی ام هستند و برای همین هم با آن ها سر لج بازی گذاشتم. متاسفانه بعد از مدتی تحت تاثیر حرف های عاطفی که بهروز می زد همراه او از خانه فرار کردم و ما یک هفته، خودمان را در منزل پسر عموی او مخفی کردیم.

با این اشتباه بزرگ و آبروریزی که به بار آورده بودیم پدر و مادرم به ناچار با ازدواج من و بهروز موافقت کردند و مراسم عقدکنان خیلی سریع و با عجله برگزار شد.ما با این تصور که قله های عشق را فتح کرده ایم زندگی مشترک خود را آغاز کردیم اما والدینم از آن به بعد مرا طرد کردند و اجازه ندادند به خانه شان بروم.

هنوز چند ماه نگذشته بود که فهمیدم بهروز به مواد مخدر اعتیاد دارد. او اهل کار نبود و تمام وقتش را با دوستان معتاد خود بالای پشت بام و در کنار کفترهایش سپری می کرد.من مجبور بودم برای تامین خرج و مخارج زندگی مان در کارگاه تولیدی شوهر خواهرم مشغول کار شوم و ?? سال از بهترین ایام عمرم را با کارگری و زحمت شبانه روزی سوزاندم و از دست دادم.

متاسفانه این مرد بی مسئولیت تنها دخترمان را از سن ? سالگی به مواد مخدر آلوده کرد و مهسا که الان ?? ساله است به کریستال اعتیاد شدید دارد.چند ماه قبل بهروز دخترمان را با بهانه ازدواج موقت به مردی ?? ساله داد و آن مرد حیوان صفت نیز پس از رسیدن به خواسته های پلیدش بچه ام را رها کرد. بعد از این موضوع دخترم به فساد اخلاقی کشیده شده است و ...!

من در این مدت نمی توانستم حرفی بزنم چون تا می خواستم چیزی بگویم بهروز با چاقو تهدیدم می کرد و حتی تهمت های زشت و ناروایی می زد. با این وضعیت روزگار سختی را پشت سر می گذاشتم و با تاسف باید بگویم خانواده ام نیز حاضر نیستند مرا ببینند و هیچ گونه ارتباطی با آن ها ندارم تا دست کم با آن ها درد دل کنم و راهنمایی بگیرم.

ولی بالاخره عقده های دلتنگی ام ترکید چرا که شوهرم و دخترم برای تامین مواد مخدر دست به زورگیری و سرقت زده اند و امروز توسط پلیس دستگیر شده اند. من در این سال ها به طور تمام وقت درگیر کارگری بوده ام تا بتوانم خرج زندگی را در بیاورم و نمی توانستم فرزندم را سرپرستی کنم تا او به این سرنوشت شوم دچار نشود.

[ چهارشنبه 89/10/1 ] [ 9:37 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]


به گزارش ایسنا، این تذکر کتبی در جلسه علنی امروز سه‌شنبه توسط امیدوار رضایی عضو هیات رییسه مجلس قرائت شد که بر اساس آن قاضی‌پور نماینده ارومیه، لاهوتی نماینده لنگرود، قادری نماینده شیراز، فولادگر نماینده اصفهان، نادران نماینده تهران، کاتوزیان نماینده تهران، دهقان نماینده طورقبه و چناران از رییس‌جمهور اجرای فوری قانون استفاده از تسهیلات حساب ذخیره ارزی برای حمل و نقل ریلی و عمومی شهرها جهت حل اصولی مشکل آلودگی هوای شهرها و جلوگیری از ادامه تهدید سلامتی شهروندان بخصوص اطفال، سالخوردگان و بیماران قلبی و تنفسی را خواستار شدند.


[ چهارشنبه 89/10/1 ] [ 9:35 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
گفتنی است که این عنکبوت روی پرده گوش این خانم تار تنیده بود و پزشک وی از اینکه پرده گوش این زن 30 ساله توانست به مدت 3 روز این میهمان ناخوانده را تحمل کند، ابراز شگفتی کرد.
عنکبوتی تار خود را روی پرده گوش یک زن سوریه ای تنیده است.

به گزارش برنا به نقل از پایگاه خبری المحیط، عنکبوتی برای تنیدن تار خود مکانی جز گوش یک زن سوریه ای پیدا نکرد.

این مهمان ناخوانده به مدت 3 روز در گوش زن 30 ساله سوریه ای لانه زد و بعد از 3 روز زمانی که زن به دلیل دردی که در درون گوش خود احساس کرده بود به پزشک مراجعه می کند، متوجه وجود عنکبوتی در درون گوش خود می شود.

بعد از معاینه پزشکی مشخص شد که یک عنکبوت زنده ای که تقریبا جثه بزرگی داشت عامل درد گوش این خانم بوده است.

گفتنی است که این عنکبوت روی پرده گوش این خانم تار تنیده بود و پزشک وی از اینکه پرده گوش این زن 30 ساله توانست به مدت 3 روز این میهمان ناخوانده را تحمل کند، ابراز شگفتی کرد

[ چهارشنبه 89/10/1 ] [ 9:33 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

الیزه لوتز، دختر نوجوانی که به‌دلیل سوختگی شدید گوش راستش را از دست داده بود، در کلینیک آناپلاستولوژی دورهام در کارولینای شمالی درمان شد و با دریافت یک گوش مصنوعی، چهره کامل خود را بازیافت.

به گزارش خبرآنلاین، الیزه در حادثه آتش‌سوزی در چین دچار سوختگی شد و گوش راست و بخشی از صورت خود را از دست داد. او در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت، بالاخره به آرزویش که استفاده از گوشواره است، رسید.


[ چهارشنبه 89/10/1 ] [ 9:30 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

سرویس بین الملل ـ «وطبان التکریتی» برادر صدام، در دادگاه از ملت عراق عذرخواهی کرد و از اینکه «احتمالا» حزب بعث به مدت 34 سال موجب ناراحتی عراقی ها شد، اظهار شرمندگی نمود!

به گزارش «تابناک»، این بعثی جنایتکار که علاوه بر ده ها منصب نظامی، رئیس زندان های مخوف عراق نیز به شمار می رفت، همه سیاست های سرکوب در عراق را به طارق عزیز وزیر امور خارجه صدام نسبت داد و افزود: «مهندس کشتار و شکنجه» در عراق، شخص طارق عزیز دست نشانده بیگانگان در عراق بود!

او که در جریان محاکمه نظامی سخن می گفت، افزود: من و برادرم صدام، همانند مردم عراق از گرسنگی رنج بردیم و بر خلاف طارق عزیز که همیشه به مسافرت های خارج از کشور می رفت و در مراکز تفریح سیگار برگ می کشید، در عراق ماندیم و به مردم خدمت کردیم و اگر اجازه دهید همچنان در خدمت مردم خواهم بود و...!

بنا بر این گزارش، قاضی محمد العریبی در این هنگام از او خواست تا بنشیند و به سخنان خود ادامه داد و افزود: خسته نباشید؛ کشور عراق از خدمات شما، برادرتان و حزب بعث به اندازه کافی بهره برده اند، شما فعلا استراحت کنید.

وطبان مقامات کنونی عراقی را به مردانی دراز کشیده و پا در آفتاب ـ یک ضرب المثل عراقی ـ توصیف کرد و ادامه داد: ما راه و روش خدمت به وطن را بیش از هر کسی می دانیم.

گفتنی است، «القدس العربی» در این باره نوشت: برای نخستین بار است که یک مقام عراقی بعثی، در حالی که می کوشد، نسبت به جنایات حزب بعث فرافکنی کند، این گونه از ملت عراق عذرخواهی می کند و این به این دلیل است که احتمالا او مطمئن شده که به زودی طناب دار را بر گردن خود خواهد دید؛ بنابراین، تلاش می کند، خود را از مرگ نجات دهد.


[ چهارشنبه 89/10/1 ] [ 9:19 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 200
بازدید دیروز: 265
کل بازدیدها: 1638797