علی داودی | ||
|
باورهای طب سنتی ایران در فرهنگ عامیانه «سردی کردن» یا «گرمی کردن» را احتمالاً بارها اعضای قدیمی خانواده مطرح کردهاند. غذاهایی با هم نساختهاند و شما را بیمار کردهاند یا غذاهایی با مزاجتان سازگار نیستند... تفکراتی که ریشه در طب سنتی ما دارد. معمولاً صحبت دربارة طب سنتی، مکمل و جانشین طیف وسیعی از واکنشها را برمیانگیزد؛ گرایشی افراطی تا انکاری ناآگاهانه. بههرحال، خصوصاً طب سنتی در کشورهای درحالتوسعه روزبهروز گسترش بیشتری مییابد. زیرا در بسیاری از کشورها حتی تا 80 درصد مردم جز طب سنتی به خدمات بهداشتی اولیه دسترسی ندارند. اما سؤالات گوناگونی دربارة ایمنی، کارایی، کیفیت، و قابلیت دسترسی به منابع طب سنتی و مکمل مطرح است. سازمان جهانی بهداشت (WHO)، در زمینة تأمین داروهای اولیه و ضروری برای حفظ جان انسانها و بهبود وضعیت سلامتی، با شعار «بهداشت برای همه تا سال 2000» ـ که عملاً محقق نشد ـ تلاش کرد شکاف عظیمی را که در راه دسترسی مردم به داروهای ضروری و حداقل مراقبتهای بهداشتی اولیه ایجاد شده پر کند. برای تحقق این منظور، توسعه و ارتقای طب سنتی ابزار مناسبی بهنظر میرسید. در بیانیة سازمان جهانی بهداشت در 1978، طب سنتی اینگونه تعریف میشود: «مجموعة تمام علوم نظری و عملی که در تشخیص طبی، پیشگیری و درمان بیماریهای جسمی، ذهنی یا ناهنجاریهای اجتماعی بهکار میرود و به صورت گفتاری یا نوشتاری از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است.»1 در سال 2000 میلادی، طب سنتی را با تجدیدنظر اینگونه تعریف کردند: «واژهای کلی است که هم به شیوههای طب سنتی مانند طب چینی، آیروودای هند و طب یونانیـعربی و هم به انواع مختلف طب بومی اطلاق میشود. درمانهای طب سنتی شامل دارودرمانی (استفاده از گیاهان دارویی، اجزای حیوانی و معدنی) و روشهای غیردارویی (مانند طب سوزنی، ماساژ، درمانهای روحیـروانی) است. در مجموع شامل کلیة اقدامات بهداشتی، رویکردها، اطلاعات و باورهایی است که به اشکال دارویی و غیردارویی، برای حفظ سلامتی و همچنین تشخیص و درمان بیماریها و پیشگیری از آنها بهکار میرود. درصورتیکه این اعمال جزئی از سنت یک کشور یا در بطن سیستم خدمات پزشکی رسمی آن کشور نباشد، واژههای مکمل، جانشین، غیرمتعارف یا موازی برای آن بهکار میرود.»2 سازمان جهانی بهداشت با چهار هدف عمده یعنی ادغام مناسب طب سنتی با نظام بهداشتیـدرمانی کشورها از طریق توسعة سیاستگذاری و برنامهریزیهای لازم؛ تعیین و تضمین ایمنی، کارایی و کیفیت طب سنتی، فراوردهها و روشهای درمان آن؛ دسترسی بیشتر خدمات طب سنتی با توجه خاص به مردم کمدرآمد؛ و ترویج استفادة منطقی از آثار و منابع طب سنتی و صیانت از آنها اقدام به تدوین راهبردی کرد که کشورهای جهان براساس آن توجه بیشتر، علمی و کاربردیتری به طب سنتی داشته باشند. در 1949، چین حرکتی ملی برای بازگشت به طب سنتی خود را آغاز و در 1951، آکادمی طب سنتی چینی تشکیل شد. هماکنون طب سنتی چین 40 درصد خدمات بهداشتیـدرمانی را در این کشور برعهده دارد. در این کشور، 30 دانشگاه طب سنتی و 170 مرکز تحقیقات سنتی وجود دارد. در ویتنام، از 1955، دولت طب سنتی را به رسمیت شناخت. در اوگاندا، هند و اتیوپی نقش طب سنتی در خدمات بهداشتی اولیه به ترتیب 60، 70 و 90 درصد است. در مالزی، 500 میلیون دلار هزینه صرف طب سنتی و مکمل میشود. این در حالی است که هزینههای طب جدید 300 میلیون دلار تخمین زده شده است.3 در بیشتر کشورهای توسعهیافته نیز طب سنتی و مکمل طرفداران بسیاری دارد. بهطوریکه 48 درصد مردم استرالیا، 70 درصد جمعیت کانادا، 42 درصد مردم امریکا، 38 درصد مردم بلژیک و 75 درصد جامعة فرانسه حداقل یک بار در سال از خدمات طب مکمل بهره میبرند. بودجههای اختصاصیافته برای طب سنتی و طب مکمل نیز قابل تأملاند. در استرالیا 80 میلیون دلار، کانادا 4/2 میلیارد دلار، انگلیس 3/2 میلیارد دلار و در امریکا 2/21 میلیارد دلار در سال هزینه صرف خدمات طب مکمل میشود.4 طب سنتی در ایران در ایران آمار کلی میزان استفاده از طب سنتی و طب مکمل مشخص نیست. در مطالعهای که در 1380 در شهر اصفهان انجام شده مشخص شده است که در سالهای 1375 تا 1380، 5/62 درصد از افراد حداقل یک بار از روشهای طب جانشین استفاده کردهاند و استفاده از گیاهان دارویی، دعادرمانی، طب سوزنی، و حجامت با 6/76، 1/10، 5/5 و 9/5 درصد بیشتر از روشهای دیگر مورد توجه بوده است.5 با توجه به تعریف سازمان جهانی بهداشت از طب سنتی، طب سنتی در ایران نیز در دو گروه طب سنتی مکتوب و طب سنتی شفاهی قابل استفاده است. ایران بنا به سابقة تاریخی طولانی، و وجود اقوام و نژادها و زبانها و اقلیمهای متفاوت، کشوری سرشار از تجربه، آرا و عقاید طبی است و استفاده از این تجربههای علمی و روشهای درمانی جزئی جداییناپذیر از زندگی مردم نواحی مختلف ایران محسوب میشود. کلنگری، ارائة اصول و روشهایی برای زندگی صحیح و سالم، توجه به معنویت، رویکرد تشخیصی و درمانی خاص (هیچ دردی بیعلت نیست)، شروع درمان با روشهایی که کمترین احتمال ضرر در آنها وجود دارد، توجه به رابطة دلسوزانه میان پزشک و بیمار، و کاهش عوارض بیماریها ازجمله ویژگیهای طب سنتی ایران است. مزاجتان سرد است یا گرم؟ «مزاج به کیفیت متشابهه حاصل از ترکیب و امتزاج عناصر گفته میشود.» مثلاً اگر آب (سرد و تر) و خاک (سرد و خشک) را با هم مخلوط کنند تا کاملاً درهم آمیخته شوند به شکلی که قدرت دسترسی به هرکدام بهتنهایی وجود نداشته باشد، ترکیب جدید، سرد و از نظر رطوبت، خنثی (معتدل) خواهد بود. در جهان آفرینش بینهایت مزاج داریم زیرا درصد آمیختن عناصر رابعه با هم متفاوت است. مزاجها بهطورکلی به دو نوع معتدل و غیرمعتدل و برحسب شرایط فصلی، مکان زندگی، سن و جنس افراد، ذاتی یا اکتسابی بودن و... دستهبندی میشوند. در افراد با مزاج گرم و خشک، عنصر آتشی زیاد است. این افراد بیشفعال و پرتحرکاند و زود عصبانی میشوند. مصرف موادی مانند کاکائو و چیپس که عنصر آتش زیادی دارند موجب جنبوجوش فراوان، خشکی پوست و دهان و عطش زیاد در این افراد میشود. در افراد با مزاج گرم و تر، عنصر هوایی در آنها زیاد است. این افراد در بهار و با افزایش گرما و رطوبت بسیار میخوابند. در افراد با مزاج سرد و تر، عنصر آب در وجودشان زیاد است و حرکت کُند دارند. افراد بسیار آرامیاند. و در نهایت در افراد با مزاج سرد و خشک، عنصر خاک در آنها زیاد است و افرادی یُبس با عقایدی خشکاند. همانطور که گفته شد، مزاج افراد در دورههای سنی متفاوت است. در سنین رشد (تولد تا 30 سال) مزاج افراد گرم و تر، در سنین شباب (30 تا 40 سال) مزاج افراد گرم و خشک، در سنین کهولت (40 تا 60 سال) مزاج سرد و خشک و در سنین شیخونیت (سنین بالای 60 سال) مزاج افراد سرد و تر است. بر این اساس، افرادی که بهطور ژنتیکی مزاج سرد و خشک دارند در سنین کهولت و انحطاط علایم شدیدتری بروز میدهند، درحالیکه در سن نمو وضعیت متعادلتری دارند. برعکس، افراد با مزاج گرم و تر در سنین بالا به اعتدال نزدیکترند. میتوانید تفسیر کنید که چرا باید برای تسریع رشد یک کودک به او غذاهای معتدلی مانند نان و گندم و گوشت بدهیم و مصرف مثلاً کاکائو که باعث افزایش خشکی میشود مضر است. فصول نیز روی بدن انسان تأثیر میگذارند. فصل بهار گرم و تر است. در این فصل افرادی که مزاج گرم و تر دارند، خصوصاً اگر در سنین رشد و نمو باشند، مشکلات بیشتری پیدا خواهند کرد. تابستان فصل گرم و خشک است. در این فصل اوج بیماری افراد با مزاج گرم و خشک است که در سنین شباباند و فعالیت زیادی دارند. فصل پاییز سرد و خشک است. این فصل اوج بیماریهای پوستی و اگزما و ترک لبهاست. حتی بیماریهای روانی در این فصل شیوع بیشتری مییابند. بهتر است در این فصل غذاهای گرم و مرطوب استفاده شود. در زمستان مزاج سرد و تر است. یعنی اوج شیوع بیماریهای مفصلی است. در نتیجه افراد بالای 50 سال بخصوص زنان که مزاج سرد و تر دارند، در این فصل بیشتر از بیماریهای مفصلی رنج میبرند. براساس باورهای طب سنتی ایران، در فصل تابستان بیماری افراد با مزاج گرم و خشک بدتر میشود و بهتر است این افراد در فصول گرم به مناطق با هوای خنک و مرطوب مسافرت کنند. برعکس، افراد با مزاج سرد و تر در زمستان دچار بیماریهای مفصلی و پوستی میشوند و بهتر است در صورت امکان به مناطق گرم بروند تا سلامت خود را حفظ کنند.6 گرمی بخوریم یا سردی؟ غذاها اهمیت خاصی در حفظ سلامتی انسانها دارند. انسانها با یکدیگر تفاوتهای مزاجی دارند، در نتیجه برای هر فرد تدبیر غذایی مناسب و منحصربهفردی باید در نظر گرفته شود. طبق اعتقادات طب سنتی ایران، غذاها علاوه بر اعضای بدن، بر روان و روح افراد هم تأثیرگذار است. بنابراین افراد باید در آنچه برای خوردن و آشامیدن انتخاب میکنند دقت کنند تا تعادل مزاجیشان برهم نخورد. در ادامه، به چند توصیة تغذیهای طب سنتی ایران توجه کنید. 1. نان طبیعی سرشار از پروتئین و ویتامینها و غذایی کامل است. نان یکی از موادی است که برای سلامتی ضروری است ولی امروزه با روشهای ناصحیح نان را پخت میکنند. نان سنگک بهترین نوع نان است. 2. هضم تخممرغ نیمرو، در مقایسه با انواع دیگر آن، سختتر است. 3. بسیاری از لکههای تیرة پوست ناشی از گوشت گاو و فراوردههای آن مثل سوسیس و کالباس است. 4. بهترین گوشت برای انسان گوشت گوسفند است. گوشت سردست بهتر از گوشت ران است. گوشت گاو ممکن است باعث اختلالات خواب، ضایعات پوستی و کاهش تمرکز شود. 5. شلغم برای کاهش وزن مناسب است، زیرا شکم را پر میکند. همچنین بهترین داروی زمستان است. 6. پیاز غذای خوبی است ولی نقش دارویی آن غلبه دارد. بنابراین نباید در مصرف آن زیادهروی کرد. پیاز ضدباکتری و رقیقکنندة خون است ولی مصرف زیادش حافظه را کم میکند. 7. کلم داروی خوبی برای بعضی دردهای مفصلی است. 8. عرق زیره در کسی که سردی و تری بر او غلبه میکند و اشتهایش بهشدت زیاد است کاربرد دارد. عرق زیره باید نیم ساعت قبل از غذا مصرف شود. این ماده مزاج فرد را به گرم تغییر داده و اشتهایش را کم میکند. البته باید همزمان فعالیت بدنی خود را افزایش دهید تا وزن اضافی خود را هم کم کند. 9. اگر خشکی و گرما بر مغز غلبه کند، فرد دچار بیخوابی و پرفعالیتی میشود و در رختخواب دیر به خواب میرود. این افراد باید غذاهایی که رطوبت را افزایش میدهند مانند کاهو، گشنیز، ماءالشعیر و خاکشیر بیشتر مصرف کنند تا خوابشان تنظیم شود. 10. در افرادی که مزاج تر دارند، خوردن غذاهای رطوبتزا مانند ماست یا میوههای اوایل فصل بهار سوءمزاج و خوابآلودگی ایجاد میکند. بنابراین بهتر است که ماست را با مثلاً سیر مصرف کنند. 11. زردک (جزر) همان هویج ایرانی است که رنگ زرد متمایل به نارنجی دارد. این گیاه برای درمان بیماریهای زنان ازجمله خونریزیهای نامنظم تجویز میشود. 12. تره مزاج گرم و خشک دارد و در درمان بواسیر استفاده میشود. برای درمان یبوست نباید به همه آلو داد، زیرا در افراد سردمزاج مشکلات دیگری ایجاد میکند.7 [ دوشنبه 88/11/12 ] [ 11:36 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
علم الأدویه یا گیاه شناسی داروئی و طب سنتی که امروز از آن با نام مفردات پزشکی و فارماکوگنوزی یاد می شود در باورها و اعتقادات درمانی مردم و نیز در متون قدیمی طب سنتی ایران برگرفته از کتب معتبر و دانشمندان نام آوری چون ابن سینا، زکریای رازی، اهوازی ارجانی و ... می باشد که اصول طبابت آن بر چهار طبیعت مزاج آدمی یا اخلاط اربعه بنام : بلغم ، صفرا ، سودا ، خون و همچنین بر گرمی و سردی استوار بوده است و بر این اساس تشخیص و درمان صورت می گرفته است.
در طب سنتی ایران هر فرد حالت و طبیعت مزاج یا ارگانیسم بدن خود را نسبت به غذاهای سرد یا گرم تشخیص می دهد و در مصرف آنها رعایت اعتدال را می نماید تا دچار عوارض گوارشی و ... نگردد. عدم هماهنگی بین مزاج و غذا - طبق اعتقاد طب سنتی ایران - موجب اختلال در اندام های داخلی مثل قلب و ریه شده و شخص احساس بیماری می نماید. امروزه با پیشرفت پزشکی و کشف علت بیماری ها، این عقاید سنتی کنار گذاشته شده و کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. [ دوشنبه 88/11/12 ] [ 11:35 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
عصر طلائی تلویزیون های ماهواره ای نزدیک به سی سال است که ماهواره ها جای خود را در میان رسانههای ارتباطی بازکردهاند و مسلم ایرانی [ یکشنبه 88/11/11 ] [ 12:31 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
مقدمه انار یکی از میوههایی است که از قدیم وجود داشته است حتی در کتاب مقدس چندین بار نام آن ذکر شده است. هومر شاعر معروف یونان در کتاب خود (اودیسه) از آن نام برده است. معروف است که حضرت سلیمان باغ بزرگی پر از درختهای انار داشته که به ان عشق میورزیده است. درخت انار بومی ایران و مناطق مجاور آن است . کلمه انگلیسی Pomegranate از زبان یونانی مشتق شده که به معنی سیب با هستههای زیاد میباشد. برخی ازخواص انار · انار شیرین ادرار آور است. · ملین مزاج است. · آب انار شیرین برای بیماریهای مجاری ادرار مفید است. · ترشح صفرا را زیاد میکند. · آب انار اسهال را برطرف میکند. · اگر آب انار را با عسل مخلوط کرده و هر روز چند قطره در بینی بچکانید از رشد پولیپ در بینی جلوگیری میکنید. · خون ساز است. · خون را تصفیه میکند. · برای سالمندان بهترین دارو برای تقویت کلیه است. · آب انار خنک کننده است. · رنگ صورت را شاداب میکند. · صدا را باز کرده و گرفتگی صدا را برطرف میکند. · برای برطرف کردن دندان درد ، دم کرده ریشه درخت انار را در دهان مضمضه کنید. · برای برطرف کردن بواسیر باید معقد را با جوشانده پوست انار شستشو داد. مضرات انار کسانی که سرد مزاج هستند نباید در خوردن انار افراط کنند. زیرا معده را سست کرده و ایجاد نفخ میکند. اینگونه افراد باید انار را با زنجبیل بخورند. جوشانده پوست درخت و پوست ریشه آن که برای رفع کرم بکار میرود ممکن است ایجاد سرگیجه و استفراغ کند. بهر حال در خوردن جوشانده آن باید احتیاط کرد و این کار باید تحت نظر متخصص انجام گیرد. [ یکشنبه 88/11/11 ] [ 11:46 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
قسمت سوم و پایانی موقعیت سوقالجیشی ایران و برخورداری از وضعیت بازرگانی مناسب، منابع طبیعی و ذخایر عظیم انرژی، همواره در سدههای اخیر مورد توجه بیگانگان بوده و در برهههایی به دخالت آنان در اوضاع داخلی میهنمان انجامیده است. در بخشهای یکم و دوم این ارزیابی شتابزده تاریخی، به نقض بیطرفی و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، اوضاع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور، ناتوانی دولت مرکزی در کنترل بحران و مانیفست دیپلماسی ایران در این دوره اشاره شد. در نوشتار حاضر که بخش سوم و آخر این نوشته به شمار میآید، درباره اتخاذ سیاست بیطرفی به عنوان مناسبترین گزینه در آن برهه، همچنین اهمیت استراتژیک ایران از نگاه قدرتهای بزرگ، توضیح داده میشود. قدرتهای بزرگ در ایران در آغاز تاجگذاری آخرین شاه قاجار، ابوالقاسم خان ناصرالملک، نایبالسلطنه که به ” دیپلمات مکار“ شهره بود، اندکی پیش از آغاز جنگ جهانی اول، پادشاه جوان را تنها گذاشت و رهسپار خارج از کشور گردید. 1 باور عدهای از محققان آن است که او در برابر مشکلات عدیده ناشی از پیچیدگیهای سیاسی آن دوره و زمانه خود را باخت. هر چند رجال هوشمندی چون ناصرالمک که مدتی را در دانشگاه آکسفورد انگلستان، در کنار لرد کرزن، وزیر خارجه بریتانیا، تحصیل کرده بود، به روشنی با گرفتاریها و بحرانهای پس از بر تخت سلطنت نشستن شاه جوان و عواقب آن آشنایی داشت، و افزون بر آن به این موضوع مهم پی برد که جهان در آستانه یک دگرگونی قرار گرفته است. از اینرو به منظور دور ماندن از فتنههای داخلی راه خروج از کشور و عزیمت به اروپا را برگزید. در چنین شرایطی « کار مداخله بیگانگان در امور داخلی ایران به جایی رسیده بود که روسها در قزوین و در تبریز از مردم مالیات میگرفتند و مانع اعزام نمایندگان آذربایجان به مجلس شورای ملی میشدند و انگلیسها در مقابل وام محقری گمرک بوشهر را تصرف نموده عواید آن را تصاحب میکردند.» 2 از منظر برخی رجال سیاسی کشور، رقابت قدرتهای بزرگ در ایران در دورانی سودمند ارزیابی میشد، چرا که این تضاد و درگیری منافع به تعادل و توازن و حفظ یکپارچگی ملی میانجامید و میهن را از غلتیدن در گردابها و طوفان حوادث مصون نگاه میداشت و فرصت تنفس فراهم میآورد و اینکه شاید وقتی دیگر امکان تصمیمگیری مناسب حاصل آید. به هر جهت با این رقابت « گاهی یکی مانع تجاوزات دیگری میشد. لکن گاهی هم باعث مسابقه در سلب حقوق ایران و تحصیل امتیازات مضره میشد.» 3 زمانی هم دخالت و اعمال نفوذ بیگانگان با گروکشی در صورت عدم اعطای وام و امتیازات ویژه همراه بود. کانون قدرت و مرکز ثقل تصمیمگیریهای سیاسی نیز انگاری به شکل صوری و ظاهری داخل کشور بود. تلگراف زیر که از سر والتر تاونلی، فرستاده ویژه وزیرمختار انگلیس در ایران به سر ادوارد گری، وزیر امور خارجه انگلیس به تاریخ 5 دسامبر 1912م/ 3 آذر 1291ش/ 25 ذیحجه 1320ق ارسال شده است، چشماندازی از فضای سیاسی آن دوره را هویدا میسازد: « وزیر امور خارجه دیروز مرا اطلاع داد که کابینه قبول نموده است که امتیازات خطوط آهن را بدهند. جناب معظم مرا اطلاع داد که اگر دولتین رضا به تجدید کابینه حالا بدهند، او مرا میتواند اطمینان بدهد که تمام امتیازاتی که تقاضا شده، داده خواهد شد.» 4 در اوقاتی نیز با سکوتهای مصلحتآمیز خود دست قدرت دیگر را در آشکار کردن تعدیات و تجاوزات خود باز میگذاشتند تا در پی آن خود نیز به نان و نوایی برسند. بی شک رقابت قدرتهای طراز اول آن دوره در ایران، در ابعاد تجاری و بازرگانی، اقتصادی و ارضی، سیاسی و استعماری جدی بود. روسیه میخواست با تسلط بر ایران اندک اندک خود را به سواحل جنوبی کشورمان و پس از آن اقیانوس هند نزدیک سازد تا از این راه به مثابه سکوی پرش برای صادرات کالاهای بازرگانی خود استفاده کند و در ضمن به منظور رقابت با انگلیس از راه دریا بهره جوید. « ایران برای انگلستان به منزله یکی از حلقههای محکم زنجیر امپراطوری محسوب میشد.» 5 و از ابعاد مختلف نگاه دولتمردان این کشور به رفتار و فعل و انفعالات حاکمیت و رقیبان دیگر دوخته شده بود.
اعلان بیطرفی موضعگیری سیاسی مناسب در پی آغاز جنگ جهانی اول در کشورمان، اتخاذ رویه بیطرفی و اعلام آن بود. عدهای از رجال که در میان آنان میتوان به مؤیدالاسلام کاشانی، مدیر روزنامه حبلالمتین اشاره کرد، از هواداران بیطرفی مثبت بودند. از نظر کاشانی، رجال ایران باید با هوشمندی از رقابت انگلیس و روس در کشورمان بهره برند. به این منظور آنان میبایست بیدار و آگاه باشند و مملکت را آرام آرام از لاک فشار قدرتهای بزرگ آن دوره به درآورند و به سمت استقلال سوق دهند. 6 سر ادوارد گری، وزیر خارجه انگلیس بهرهمندی دولتمردان ایرانی از رقابت انگلیس و روسیه را رهیافت به فرصت مغتنم برای تنفس در آوردگاه سیاست، برمیشمرد. فرصتی که به زعم عدهای از آن به نحو مطلوب و قابل قبول استفاده نشد. « ایران خوش نداشت تفاهمی بین بریتانیا و روسیه برقرار باشد. در گذشته، وجود خصومت میان دو دولت قدرتمند را کلید رمز مصون ماندن خویش یافته بود و عادت کرده بود که یکی را به جان دیگری بیندازد و از این راه برای خود فرصت تنفس دست و پا کند.» 7 اُلسون، 8 در رساله دکتری خود با عنوان روابط ایران و انگلیس در جنگ جهانی اول، 9 به موضع دولتهای ایران در خلال جنگ جهانی اول پرداخته و چنین نتیجهگیری میکند که در طول این مدت ــ که شانزده کابینه سر کار آمد ــ ، سیاست آنها به طور قابل توجهی تداوم یافت. وی در مورد دیپلماسی ویژه دولتهای ایران در این مدت معتقد است: « سیاست دولتهای ایران طی جنگ، در وهله اول نگهداری از بیطرفی ایران و اخراج قوای بیگانه بود؛ آنگاه که بیطرفی معنای خود را از دست داد، به دلیل احتیاج مبرم به پول، ناچار موراتوریوم و تشکیل پلیس جنوب پذیرفته شد. سپس ایران کوشید از طریق انعقاد قراردادی با انگلیس (روسیه از صحنه خارج شده بود) استقلال ایران و تمامیت ارضی آن را تثبیت کند.» 10 ناگفته نماند عناصر تندرو و رادیکالی نیز بودند که با اتخاذ موضع بیطرفی مخالفت میکردند. به باور این قبیل افراد، اتخاذ خط مشی بیطرفی هیچ رهاورد و ثمری برای ایران به ارمغان نداشت. برجستهترین وجه این ناسازگاری در یادداشتهای سیدضیاءالدین طباطبایی در روزنامه رعد، مشاهده میشد.» 11 به هر روی، دولتمردان و سیاستمداران ایران در دوره اشغال با تکیه بر بیطرفی اعلان شده، جریان امور را پیش بردند تا آسیب کمتری به این مرز و بوم وارد آید و بیش از آن مملکت صدمه و زیان نبیند. پیگیری دعاوی ایران از ماجرای نقض بیطرفی و اشغال کشور و آسیب فراوانی که از این حیث حاصل شد، حداقل انتظاری بود که ایرانیان از احمدشاه در سفرش به فرنگ، که در اوایل 1338ق انجام گرفت، توقع داشت، هرچند این خواست ملی هرگز محقق نشد و سلطان جوان در آن حیص و بیص اختلاف با وثوقالدوله بر سر انعقاد قرارداد 1919 میگفت : « کسانی که پول گرفتهاند تصدیق کنند، من هرگز تصدیق نخواهم کرد.» 12 در تبیین انگیزه مخالفت احمدشاه با قرارداد 1919 دیدگاههای متفاوتی بیان شده است. به باور برخی، تنها اقدام بارز احمدشاه مخالفتش با همین قرارداد کذایی بود. از نظر این عده احمدشاه در سفر خود به فرنگ، در لندن هنگام حضور در مهمانی لرد کرزن، له یا علیه قرارداد موضعی نگرفت و اظهار داشت: « باید این قرارداد به مجلس شورای ملی ارجاع شده، به صحه برسد» و در برابر فشار وثوقالدوله، نصرتالسلطنه و حتی ناصرالملک درباره این مخالفت با گفتن: « کار خودت را ضایع کردی»، ایستادگی کرد و به همین دلیل انگلیسیها کینه وی را به دل گرفتند و برای او خط و نشان کشیدند که عاقبت به برکناریاش از تاج و تخت سلطنت انجامید. جواد شیخالاسلامی در سلسله مقالات خود با عنوان « سیمای حقیقی احمدشاه قاجار بعد از گذشت نیم قرن» به این دغدغه تاریخی میپردازد که « میخواهیم به کمک اسناد و مآخذ معتبر تاریخی این نکته را روشن کنیم که آیا این آخرین پادشاه سلسله قاجار، همچنان که طرفدارانش درآوردهاند، به حقیقت فدای مخالفتش با قرارداد شد یا اینکه خود باطناً مایل به کنارهگیری از سلطنت ایران بود و عجله داشت که هر چه زودتر از تحمل این بار شریف (ولی سنگین و پر مسئولیت) خلاص شود.» 13 آوردهاند احمدشاه در این مورد یا در جای دیگری گفته است : « اگر در سوئیس کلمفروشی کنم، بهتر است تا در چنین مملکتی پادشاه باشم.» 14 آنچه آمد گزارش اجمالی بود از اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران در آن برهه و اینکه در آن زمانه پر آشوب چگونه کارگزاران ایرانی در رقابت روس و انگلیس در میهنمان، با اتخاذ مواضع سیاسی ویژه، ایران زمین را از آسیبها و خطرهای بیشمار محفوظ نگاه داشتند. [ شنبه 88/11/10 ] [ 10:8 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
سد و نیروگاه رودبار لرستان وضعیت: اجرایی نوع سد: بتنی دو قوسی تراز نرمال: 1756 نوع سرریز: آزاد حجم بدنه سد: 4/0 میلیون متر مکعب ارتفاع سد از پی: 151 متر طول تاج سد: 170 متر عرض تاج سد: 6 متر ظرفیت تخلیه سرریز: 1964 حجم کل مخزن: 202 میلیون متر مکعب نوع نیروگاه: سطحی تعداد واحدها: 2 نوع توربین: فرانسیس با محور عمودی ظرفیت نصب نیروگاه: 450 مگاوات انرژی متوسط سالیانه: 980 میلیون کیلووات ساعت موقعیت جغرافیایی: بر روی رودخانه رودبار در استان لرستان و 100 کیلومتری جنوب الیگودرز
----------------- سد و نیروگاه تلمبه ذخیره ای سیاه بیشه سد پایین وضعیت: اجرایی نوع سد: سنگریزه ای با روکش بتنی تراز نرمال: 1905 نوع سرریز: اوجی آزاد حجم بدنه سد: 76/1 میلیون متر مکعب ارتفاع سد از پی: 85 متر طول تاج سد: 438 متر عرض تاج سد: 12 متر ظرفیت تخلیه سرریز: 890 متر مکعب حجم کل مخزن: 5/3 میلیون متر مکعب نوع نیروگاه: زیرزمینی تعداد واحدها: 4 نوع توربین: ظرفیت نصب نیروگاه: تولید 1040 مگاوات مصرف 860 مگاوات انرژی متوسط سالیانه: موقعیت جغرافیایی: در استان مازندران نزدیک روستای سیاه بیشه و در 10 کیلومتری شمال تونل کندوان
سد بالا وضعیت: اجرایی نوع سد: سنگریزه ای با روکش بتنی تراز نرمال: 2406 نوع سرریز: اوجی آزاد حجم بدنه سد: 3/3 میلیون متر مکعب ارتفاع سد از پی: 104 متر طول تاج سد: 330 متر عرض تاج سد: 15 متر ظرفیت تخلیه سرریز: 170 متر مکعب حجم کل مخزن: 6/3 میلیون متر مکعب نوع نیروگاه: زیرزمینی تعداد واحدها: 4 نوع توربین: ظرفیت نصب نیروگاه: تولید 1040 مگاوات مصرف 860 مگاوات انرژی متوسط سالیانه: موقعیت جغرافیایی: در استان مازندران نزدیک روستای سیاه بیشه و در 10 کیلومتری شمال تونل کندوان
------------- سد و نیروگاه کارون 3 وضعیت: بهره برداری نوع سد: بتنی دو قوسی تراز نرمال: 845 نوع سرریز: شوت دریچه دار- آزاد- داخل بدنه- جبرانی حجم بدنه سد: 3/1 میلیون متر مکعب ارتفاع سد از پی: 205 متر طول تاج سد: 462 متر عرض تاج سد: 5/5 متر ظرفیت تخلیه سرریز: 17250 متر مکعب حجم کل مخزن: 2750 میلیون متر مکعب نوع نیروگاه: زیرزمینی تعداد واحدها: 8 نوع توربین: فرانسیس با محور عمودی ظرفیت نصب نیروگاه: 2000 مگاوات توسعه تا 3000 مگاوات انرژی متوسط سالیانه: 4137 میلیون کیلووات ساعت موقعیت جغرافیایی: بر روی رودخانه کارون در استان خوزستان و 28 کیلومتری شرق شهر ایذه
[ چهارشنبه 88/11/7 ] [ 10:36 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
وضعیت: درحال ساخت نوع سد: بتنی دو قوسی تراز نرمال: 1025 نوع سرریز: شوت دریچه دار- آزاد- داخل بدنه حجم بدنه سد: 4/1 میلیون متر مکعب ارتفاع سد از پی: 230 متر طول تاج سد: 440 متر عرض تاج سد: 7 متر ظرفیت تخلیه سرریز: 6200 متر مکعب حجم کل مخزن: 2190 میلیون متر مکعب نوع نیروگاه: سطحی تعداد واحدها: 4 نوع توربین: فرانسیس با محور عمودی ظرفیت نصب نیروگاه: 1000 مگاوات انرژی متوسط سالیانه: 2107 میلیون کیلووات ساعت موقعیت جغرافیایی: بر روی رودخانه کارون در استان چهارمحال و بختیاری و 180 کیلومتری جنوب غربی شهرکرد
[ چهارشنبه 88/11/7 ] [ 10:33 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
وضعیت: مطالعاتی نوع سد: بتنی دو قوسی تراز نرمال: 830 نوع سرریز: سرسره ای دریچه دار حجم بدنه سد: 5/2 میلیون متر مکعب ارتفاع سد از پی: 260 متر طول تاج سد: 330 متر عرض تاج سد: 6 متر ظرفیت تخلیه سرریز: 4350 حجم کل مخزن: 4844 میلیون متر مکعب نوع نیروگاه: سطحی تعداد واحدها: 6 نوع توربین: فرانسیس با محور عمودی ظرفیت نصب نیروگاه: 1500 مگاوات انرژی متوسط سالیانه: 2957 میلیون کیلووات ساعت موقعیت جغرافیایی: بر روی رودخانه بختیاری در استان لرستان و 70 کیلومتری بالا دست سد دز
[ چهارشنبه 88/11/7 ] [ 10:32 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
ویندوز یک سیستم ضعیف از نظر امنیتی هست واگه شما خیلی به امنیت اهمیت می دید
[ چهارشنبه 88/11/7 ] [ 10:23 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
ایران و جنگ جهانی اول قسمت دوم در بخش یکم این نوشتار درباره آغاز جنگ جهانی اول و به دنبال آن نقض بیطرفی و اشغال ایران نکاتی یادآوری شد، این امر حقایق چندی را روشن کرد و ضرورت اتخاذ خط مشی روشن و دیپلماسی فعال را موجب آمد. ازجمله اموری که دراین دوره میتوان به آن اشاره کرد عبارت است از : توان ملی پایین با توجه به توان سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشور باید توجه داشت که امکان رویارویی قهرآمیز در آوردگاه نظامی با قدرتهای بزرگ آن دوره ــ انگلستان و روسیه ــ و رقابت رو به اوجگیری آنان در کشور ممکن نبود. بی تردید عامل حضور قدرتهای خارجی در ایران آن هم به دلیل اهمیت سوقالجیشی میهنمان در منطقه نباید به عنوان عامل عمده در راه اتخاذ چنین خط مشیای نادیده گرفته شود. همین موضوع هزینه مقاومت و رقابت را افزایش داد. فقدان امنیت اجتماعی بدون شک امنیت اجتماعی شرط عمده، لازم و حتمی برای بقای دولت به شمار میآید. اشغال کشور باعث قدرت گرفتن نیروهای گریز از مرکز شد. این دستجات جان تازهای گرفتند و با بهره برداری از اوضاع متشنج و پرالتهاب آن زمانه حیاتی دوباره یافتند : در آذربایجان شرقی : شیخ محمد خیابانی، در آذربایجان غربی : اسماعیل آقا سمیتقو، در مازندران: امیرمؤید سوادکوهی، ساعدالدوله، احسانالله خان، در گیلان: میرزا کوچک خان جنگلی، در بلوچستان : محمدخان بلوچ، در خوزستان: شیخ خزعل، در کردستان: سید طه سردار سپه، در کاشان: نایب حسین خان کاشی، در گرگان و ترکمن صحرا : بعضی ایلات یموت و کوکلان، در خراسان، برخی ایلات هزاره، زعفرانلو و ترکمنها، در فارس: عدهای طوایف عرب خمسه، باصری و شیبانی، در کرمانشاه : شماری ایلات باباجانی و سنجابی، کاکاوند، چواری، در لرستان، طوایف حسنوند، یران وند و سگوند و.... ناپایداری هژمونی سیاسی در این دوره شاهد بی ثباتی حاکمیت سیاسی که نماد آن کابینهها به شمار میآیند، بودیم. از 14 مرداد 1285ش که فرمان مشروطیت را مظفرالدین شاه توشیح کرد تا کودتای 3 اسفند 1299، یعنی در مقطع زمانی کمتر از پانزده سال، قوه مجریه نظام سیاسی پنجاه و یک مرتبه به نوعی دچار بحران شد. جالب است بدانیم در 33 مورد عمر کابینهها کمتر از 100 روز بود. حتی به وقت خاتمه جنگ جهانی اول تا کابینه کودتا (کابینه سیاه سید ضیاءالدین طباطبایی) یعنی در خلال بیست و هشت ماه، کابینه وثوقالدوله دو مرتبه ترمیم شد. پس از آن مشیرالدوله به روی کار آمد و به دنبال آن سپهدار اعظم عهده دار تشکیل دولت شد که پس از سه ماه کنارهگیری کرد و مجدداَ به اصرار احمدشاه، دولت ثانوی خود را تشکیل داد. 1 پر واضح است که با این همه نوسان و لرزش، حاکمیت از تعادل سیاسی برخوردار نبود. تغییر پی در پی و متوالی نخستوزیران و سقوط زودهنگام و یا ترمیم کابینههای آنان اوضاعی را پدیدار ساخت که در آن حداکثر انتظار حفظ و صیانت « وضع موجود» بود و نه توقعی بیش از آن؛ هر چند خواستها و مطالبات دیگر هرگز مجال تحقق نیافت. ناتوانی دولت مرکزی ضعف و سستی دولت مرکزی در این دوره در اشکال مختلف نمایان بود. در رخداد نقض بیطرفی و اشغال آشکار ایران از سوی روس و انگلیس، دولت زمینگیر شد و تقریباَ از عهده هیچ کاری برنمیآمد. اینکه امکان بالقوه و توان ابراز واکنش وجود داشت یا خیر، مبحث مجزایی است که نیازمند تأمل و بررسی است، هرچند به گمان برخی از پژوهشگران و « به روایت بسیاری از اسناد، حکومت مرکزی (در این دوره 14 ساله از مشروطه تا کودتا) دستنشانده و دستاموز قدرتهای خارجی بوده است.» 2 مانیفست دیپلماسی به باور عدهای، مانیفست دیپلماسی ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم ترسیم شد. بنای بازی سیاسی جدیدی که از این پس به مثابه خط مشی دولتمردان در پیش گرفته شد با تحلیل شرایط آن دوره و متکی به عدم رویارویی نظامی بود. اصولی که به عنوان خط مشی سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار گرفت عبارت است از : 1. ایران در حالت ضعف باید تعادل را میان قدرتهای درگیر در امورش حفظ کند و یکی را بر علیه دیگری به بازی بگیرد. به منظور ایجاد تعادل در رقابت بین بریتانیا و روسیه، ایران هرگز نباید به یک جناح تکیه بیشتر کند. 2. در هر فرصت ایران باید درگیری یک قدرت سوم را در موقعی که حضور آن قدرت موجب کاهش فشارهای انگلیس و روسیه شود، جست وجو کند. 3. ایران در روابط خود با قدرتهای غربی هرگاه ممکن است باید برای کنترل آمورش از طریق دیپلماسی مثبت ـ منفی، که میتواند تا حد زیادی ضعفهای نظامی و اقتصادیش را جبران کند، مستقیماَ عمل نماید. 3 در همین رابطه سر ادوارد گری، وزیر خارجه انگلیس، بهره وری کارگزاران سیاست خارجی ایران از رقابت انگلیس و روسیه را فرصتی مغتنم برای تنفس در عرصه دیپلماسی میداند، هر چند به نظر میرسد از این فرصت طلایی برای پیشبرد امور کشور استفاده مطلوب صورت نگرفت. « ایران خوش نداشت تفاهمی بین بریتانیا و روسیه برقرار باشد. در گذشته، وجود خصومت میان دو دولت قدرتمند را کلید رمز مصون ماندن خویش یافته بود و عادت کرده بود که یکی را به جان دیگری بیندازد و از این راه برای خود فرصت تنفس دست و پا کند.» 4 بحران اقتصادی به هر روی حکومت مرکزی صرفنظر از معضلات سیاسی، با بحرانهای چندی در ابعاد اقتصادی نبز مواجه بود و متأسفانه به دلایل گوناگون ازجمله : دخالت بیگانگان، درگیریهای سیاسی جناحهای هیئت حاکمه، بی لیاقتی و فساد جمعی از دولتمردان، فقر و محرومیت تودههای مردم و ... به طرز اعجابانگیری رو به گسترش بود و اوضاع نابسامان موجود را پیچیده تر کرده بود. از سوی دیگر، قحطی بیداد میکرد، به ویژه در اواخر جنگ جهانی اول که همه روزه باعث مرگ کودکان، زنان و سالمندان میشد، نقل بخشی از خاطرات میرزا خلیل خان ثقفی (اعلمالدوله)، طبیب دربار، از شرایط حاکم در تهران ــ آری، مرکز حکومت و نه روستاهای دوردست ــ عمق و شدت فاجعه را بیشتر نمایان میسازد. با توجه به توان سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشور باید توجه داشت که امکان رویارویی قهرآمیز در آوردگاه نظامی با قدرتهای بزرگ آن دوره ــ انگلستان و روسیه ــ و رقابت رو به اوجگیری آنان در کشور ممکن نبود. از یکی از گذرگاههای تهران عبور میکردم. به بازارچه خرابهای رسیدم که در آنجا دکان دمپخت پزی بود. رو به روی آن دکان دو نفر زن پشت به دیوار ایستاده بودند. یکی از آنها پیرزنی بود صغیرالجثه و دیگری زنی جوان و بلندقامت. پیرزن که صورتش باز بود و کاسه گلینی در دست داشت، گریهکنان گفت : ای آقا، به من و این دختر بدبختم رحم کنید؛ یک چارک از این دمپخت خریده و به ما بدهید، مدتی است که هیچ کدام غذا نخوردهایم و نزدیک است از گرسنگی هلاک شویم. گفتم : قیمت یک چارک دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش شد، بدهم خودتان بخرید. گفتند: نه آقا، شما بخرید و به ما بدهید چون ما زن هستیم، فروشنده ممکن است دمپخت را کم کشیده و مغبونمان کند. یک چارک دمپخت خریده و در کاسه آنها ریختم. همان جا مشغول خوردن شدند و به طوری سریع این کار را انجام دادند که من هنوز فکر خود را درباره وضع آنها تمام نکرده بودم، دیدم که دمپخت را تمام کردند. گفتم : اگر سیر نشدهاید یک چارک دیگر برایتان بخرم، گفتند : آری بخرید و مرحمت کنید، خداوند به شما اجر خیر بدهد و سایهتان را از سر اهل و عیالتان کم نکند. از آنجا گذشتم و رسیدم به گذر تقی خان. در گذر تقی خان یک دکان شیربرنج فروشی بود که شاید حالا هم باشد. در روی بساط یک مجموعه بزرگ شیربرنج بود که تقریباَ ثلثی از آن فروخته شد و یک کاسه شیره با بشقابهای خالی و چند عدد قاشق نیز در روی بساط گذاشته بودند. من از وسط کوچه رو به بالا حرکت میکردم و نزدیک بود به محاذات دکان برسم که ناگهان در طرف مقابلم چشمم به دختری افتاد که در کنار دیواری ایستاده و چشم به من دوخته بود. دفعتاَ نگاهش از سوی من برگشت و به بساط شیربرنج فروشی افتاد. آن دختر، شش، هفت سال بیشتر نداشت. لباسها و چادر نمازش پاره پاره بود و چشمان و ابروانش سیاه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد که تقریباَ به رنگ کاه درآمده بود بسیار خوشگل و زیبا بود. همین که نگاهش به شیربرنج افتاد لرزشی بسیار شدید در تمام اندامش پدیدار گشت و دستهای خود را به حال التماس به جانب من و دکان شیربرنج فروشی که هر دو در یک امتداد قرار گرفته بودیم دراز کرد و خواست اشارهکنان چیزی بگوید اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالی که صدای نامفهومی شبیه به ناله از سینهاش بیرون آمده، به روی زمین افتاد و ضعف کرد. من فوراَ به صاحب دکان دستور دادم که یک بشقاب شیربرنج که رویش شیره هم ریخته بود آورده و چند قاشقی به آن دختر خوراندیم. پس از اینکه اندکی حالش به جا آمد و توانست حرف بزند. گفت : دیگر نمیخورم، باقی این شیربرنج را بدهید ببرم برای مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگی نمیرد... 5 آلرژی شاهانه آنچه بیش از اوضاع فلاکت بار مردم دل هر ایرانی را میخراشد و به درد میآورد مشارکت شاه و جمعی از حواریون او در احتکار مایحتاج عمومی است که نشان از بی مایگی و بی اعتنایی به تنگدستی مردم به روزگار اشغال کشور از سوی اجانب دارد. در این برهه میرزا حسن خان مستوفیالممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامهای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتکران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود. یکی از محتکران عمده غلات، احمدشاه ِ جوان بود که تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیسالوزرای خود نیز نمیداد و مقادیر معتنابهی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار میداشت « جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم» عاقبت مستوفیالممالک، مرحوم ارباب کیخسرو را مأمور کرد شاه را ملاقات و اجناس مذکور را از او خریداری نماید. ارباب هم پس از چند جلسه مذاکره به ناچار به طوری که احمدشاه مایل بود گندم و جو را خریداری کرد و پول آن را پرداخت. فردا صبح عدهای را برای تحویل گرفتن اجناس مذکور فرستاد ولی احمدشاه جواب داد که « چون دولت بیش از این مقدار علیق و جیره به من بدهکار است، من جو و گندم فروخته شده را از بابت علیق و جیره خودم محسوب داشتم!» 6 روزگار غریبی است، شاه به دولت و ملت خود نیرنگ میزند و سر آنها کلاه میگذارد. از اوضاع بد مردم به خوبی آگاه است با این حال به احتکار ارزاق جامعه کمر همت میبندد. با دولت منتخب خود « معامله» میکند، حتی وجهی را پیش از تحویل جنس دریافت میکند اما فردای آن روز، معامله را یک طرفه نقض میکند، به لطایفالحیلی از تحویل جنس فروخته شده خودداری میکند. به راستی با چنین « شاه»ی چه باید کرد. آدمی متحیر میماند که قوام چنین مملکتی چگونه پا برجاست. شگفت آنکه شیرازه امور ملک بیش و بدتر از این گسسته نشد. اما به واقع چرا این شاه جوان تا به این حد خود را جدای از دولت، ملت و سرزمین کهنسال خود میداند. اگر لختی تأمل کنیم درمییابیم که شخص شاه به این پرسش و دغدغه ما پاسخ میدهد. در گذرگاه تاریخ، صفحات کتاب خاطرات یحیی دولتآبادی را مرور میکنیم که چگونه « پادشاه جوان ما سلطان احمدشاه قاجار بی علاقه به مملکت است. شاه میگوید، چندان که نگارنده از زبان برادرش (محمدحسین میرزا) که او خود نیز از وی شنیده بود میشنویم، دیدیم مردم با پدر ما چه معامله کردند، پس باید تحصیل مال کرد و تا ممکن شد اینجا ماند و هر وقت ممکن نشد به یک مملکت آزاد رفت، آنجا زندگانی نمود.» 7 آرزویی که چندی بعد محقق شد. [ سه شنبه 88/11/6 ] [ 10:18 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |