سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:

هفته گذشته در بازار رهن و اجاره واحدهای مسکونی تهران، ارزان‌ترین واحدهای مسکونی در حوالی میدان امام حسین و همچنین خیابان مرتضوی به بازار عرضه شد.

4 میلیون تومان ودیعه به همراه 100 هزار تومان اجاره ماهانه نرخ اجاره واحدی به متراژ 45 مترمربع در یکی از فرعی‌های میدان امام حسین از سوی مالک تعیین شده بود. علاوه براین در خیابان مرتضوی بعد از خیابان جیحون به نقل از یک موجر، یک سوئیت 30 متری با شرایط 10 میلیون تومان رهن کامل آماده تحویل به متقاضی اعلام شده بود.

این دو مورد واحد مسکونی طی هفته گذشته در تهران در بین تمام فایل‌های آگهی شده جزو ارزان‌ترین واحدها به بازار اجاره معرفی شدند و این دو واحد مذکور تنها موردهای فایل اجاره بودند که معادل رهن و اجاره بهای آنها از 10 میلیون تومان تجاوز نمی‌کرد.


[ شنبه 91/3/27 ] [ 10:15 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
اگر احمدی‌نژاد تا آخر در چارچوب نظام بماند. بی‌تردید نظام از تجربیاتش استفاده می‌کند ولی اگر مانند برخی روسای جمهور سابق از نظام فاصله بگیرد، همان سرنوشت برایش رقم خواهد خورد.اما مساله مشایی فرق می‌کند. او منحرف است و به مجرد اینکه عمر این دولت تمام شود کسی به او اجازه نخواهد داد که در این نظام باقی بماند.

حجت الاسلام قاسم روانبخش از نامزدهای ناکام دولت در انتخابات مجلس گفت و گویی با اعتماد داشته که در ادامه گزیده ای از آن می آید:

*به عقیده من این‌طور نیست که در نظام ما هرکس رییس‌جمهور شد، پس از پایان دوره فعالیتش به عنوان اپوزیسیون شناخته شود، بلکه آنچه موجب این اتفاق می‌شود خود این افراد هستند. عملکرد روسای جمهور، نخست‌وزیر سابق، برخی از روسای مجلس یا دیگر مسوولان قبلی باعث شد تا آنها به ورطه اپوزیسیون شدن بغلتند. نمونه آن مقام معظم رهبری هستند که پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری، توسط خبرگان رهبری به عنوان ولی فقیه انتخاب شدند و بیش از 23 سال است که به بهترین شکل در حال رهبری این کشور و حتی جهان اسلام هستند. این نشان می‌دهد که نظام بنایی برای حذف روسای جمهور از عرصه سیاسی ندارد.

*بعد از ایشان آقای هاشمی رییس‌جمهور شد و پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری‌شان به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد و هنوز هم در این جایگاه قرار دارد. علاوه بر این ایشان در انتخابات مجلس ششم هم انتخاب شد که به دلیل تخلفات انتخاباتی دولت اصلاحات و اعلام شدن نامش به عنوان نفر سی‌ام و مسائلی که پیش آمد از نمایندگی مجلس انصراف داد. بعد از آن هم در انتخابات مجلس خبرگان در حوزه تهران شرکت کرد و انتخاب شد و پس از درگذشت آیت‌الله مشکینی به ریاست مجلس خبرگان رهبری رسید. پس نظام بنا نداشت ایشان را اپوزیسیون کند. اما آقای هاشمی در انتخابات سال 88 تکیه‌گاه فتنه شد. برخی اعضای خانواده‌اش نیز در این ماجرا حضور داشتند. ماجرای نامه سرگشاده به رهبری که منشا آن فتنه شد را از یاد نمی‌بریم. به همین دلیل هم مردم ایشان را از امامت جمعه حذف کردند. یعنی نظام تریبون نماز جمعه را از ایشان نگرفته است بلکه مردم دیگر پشت سر آقای هاشمی نماز نمی‌خوانند. در مجلس خبرگان هم این نمایندگان مردم بودند که دیگر به ریاست ایشان رای ندادند و آیت‌الله مهدوی‌کنی به جای ایشان رییس مجلس خبرگان شد. این درحالی است که نظام هنوز هم بنای حذف ایشان را ندارد و باز هم ایشان به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا شد.حتی بالاتر از این، آقای میرحسین موسوی هم بعد از پایان نخست‌وزیری‌شان توسط رهبری در مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد و بعد از سال 88 هم رهبری ایشان را حذف نکردند تا دوره عضویت‌شان در مجمع به پایان رسید. نظام حتی بنای کنار گذاشتن ایشان را هم نداشت. ولی موسوی با عملکردی که در فتنه داشت جزو سران فتنه شناخته شد و از قطار نظام پیاده شد.

*اینکه آقای خاتمی پس از پایان ریاست‌جمهوری در جایگاهی قرار نگرفت، به دلیل این نبود که نظام بخواهد ایشان را تبدیل به اپوزیسیون کند. اما به هر حال عملکرد هشت‌ساله ایشان در دولت اصلاحات مسائلی داشت نظیر عقب‌نشینی در بحث هسته‌یی، جان گرفتن جبهه ملی و نهضت آزادی و بهایی‌ها و کار به جایی رسید که نهضت آزادی با وجودی که امام آنها را طرد کرده بود جرات پیدا کردند و در انتخابات تهران لیست دادند. هرچند که مردم به آنها رای ندادند اما به هر حال این اتفاقات افتاد ولی باز هم رهبری با وجود همه این مسائل هشت سال ایشان را تحمل کردند. بعد از پایان ریاست‌جمهوری هم نظام ایشان را حذف نکرد اما آقای خاتمی خودش در فتنه 88 نقش‌آفرینی کرد و از آنها حمایت کرد. در عین حال ایشان باز هم حذف نشد و تصمیم گرفت از اپوزیسیون فاصله بگیرد. همین که در ساعات آخر انتخابات اخیر ایشان در دماوند رای دادند نشان می‌دهد که آقای خاتمی می‌خواهد برای ایجاد تغییر و رفرم در نظام، داخل نظام باقی بماند. هرچند که به دلیل این رفتار هم مورد انتقاد دوستان اصلاح‌طلب خود قرار گرفت اما به هر حال اینها نشان می‌دهد که نظام بنا بر جذب حداکثری و دفع حداقلی دارد نه اپوزیسیون‌سازی.

*آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد نقدپذیر هستند و به همین دلیل از ابتدای کار دولت‌شان از آنها انتقاد می‌شد. البته در یکی، دو سال اول دولت آقای خاتمی، اطرافیان ایشان سعی می‌کردند مانع نقد عملکرد دولت شوند ولی ایشان تاکید داشت که نقد‌ها بیان شود. در دولت آقای احمدی‌نژاد هم که از زمان آغاز به کار تاکنون از سیاست‌های خارجی و داخلی ایشان انتقاد شده است. اما دوران آقای هاشمی این‌طور نبود و به دلیل روحیات آقای هاشمی نقد کردن دولتش امکان نداشت.

*البته این انتقادات مربوط به بعد از رفتن این افراد از مناصب اجرایی نمی‌شود، کما اینکه در همان دوره آقای هاشمی هم گرچه افراد نمی‌توانستند نقد کنند ولی شخص مقام معظم رهبری در حضور هیات‌ دولت و در مقابل دوربین‌ها اشرافی‌گری آن دولت را نقد می‌کردند. ایشان می‌گفتند نمی‌شود اگر کسی کراوات زد و در کاخ نشست او را تقبیح کنیم ولی اگر کسی با ریش در کاخ نشست بگوییم چون ریش دارد، اشکالی ندارد. به هر حال مشخص بود که مخاطب این سخنان رهبری چه گروهی بودند. درباره آقای خاتمی هم از ابتدا نسبت به مبانی غرب‌گرایانه تفکر ایشان ایراد و انتقاد مطرح بود. آقای خاتمی می‌گفت تنها راه پیشرفت از غرب می‌گذرد و برای رسیدن به پیشرفت باید خرد غربی و منش آنها را بپذیریم یعنی از فرق سر تا نوک پا باید غربی شد. در دولت آقای احمدی‌نژاد هم بحث انحراف قبل از سال 88 کم و بیش مطرح بود. اظهارات سخیف مشایی درباره دین و ارزش‌های دینی در همان اواخر ریاست‌جمهوری نهم مطرح شده بود. وقتی در دولت دهم بحث معاون اولی مشایی و ایستادگی احمدی‌نژاد در مقابل حکم مقام معظم رهبری درباره معاون اولی پیش آمد، موضوع جدی‌تر شد. ما از همان سال نقد مشایی را شروع کردیم. بعد هم خود آقای احمدی‌نژاد را به خاطر خانه‌نشینی و حمایت از مکتب ایرانی و عدم پیگیری مقوله فرهنگ نقد کردیم.

* اگر احمدی‌نژاد تا آخر در چارچوب نظام بماند. بی‌تردید نظام از تجربیاتش استفاده می‌کند ولی اگر مانند برخی روسای جمهور سابق از نظام فاصله بگیرد، همان سرنوشت برایش رقم خواهد خورد.اما مساله مشایی فرق می‌کند. او منحرف است و به مجرد اینکه عمر این دولت تمام شود کسی به او اجازه نخواهد داد که در این نظام باقی بماند.


[ شنبه 91/3/27 ] [ 10:14 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

روز گذشته خبر دستگیری یک بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون ایران در برج میلاد توسط گشت ارشاد منتشر شد. جانشین فرمانده نیروی انتظامی احمدرضا رادان هم این خبر را تایید و دلیل اش را بدحجابی عنوان کرد. این بازیگر سینما هم اکنون در یکی از بازداشتگاه های پلیس به سر می برد.

عکس: لحظه دستگیری بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران توسط گشت ارشاد

عکس: لحظه دستگیری بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران توسط گشت ارشاد

 


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:42 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

نمی توانیم به طور قطع بگوییم دخترها پیشقدم بشوند یا نه؛ فقط می توانیم درباره یک گروه مشخص سنی صحبت کنیم. ضمن اینکه همین سوال، پنج سال قبل یا حتی 10 سال بعد جواب های متفاوتی داشته و دارد.الان پسرهای دهه 60 و 70 با دخترهایی روبه رو هستند که فردیت وسیع تری دارند. نسلی از زنان را داریم که درس خوانده اند. دنیا را گشته اند. استانداردهای جدیدی در زندگی شان دارند و در خیلی از جاهای زندگی شان نسبت به قبل انتخاب های بیشتری دارند. خود به خود این توانمندی انتخاب به مساله ازدواج هم می رسد. 

آیا دخترها هم می توانند به خواستگاری فکر کنند؟

سوال این است، آیا این دختر باید انتخاب بکند یا نکند؟ اگر انتخاب نکند و تن به ازدواج سنتی بدهد تا حدی با فردیتش ناسازگاری دارد و احساس کالا بودن دارد. او خیلی مرد را در تفاوت آنچنانی با خودش نمی بیند و بنابراین جایگاه انتخابگری را به او نمی دهد. در صورت یکه قبلا این جایگاه را می داد. چون مرد خیلی دنیا دیده تر از او بود و مسوولیت اجتماعی داشت. اما الان این موقعیت ها یکسان است.

 پس چامعه زنانه ای که ما الان داریم درباره شان صحبت می کنیم، جامعه خیلی متفاوتی با جامعه قدیم زن هاست. اما نکته ظریف این است که همین دخترها اگر به سمت ازدواج سنتی هم بروند، خیلی اوضاع حادی برایشان پیش نمی آید و مشکلات زیادی ندارد. هرچند که سنت گرایی در این نسل تا حدودی از مد افتاده این در حالی است که ازدواج سنتی قابل نقد است، اما قابل نفی نیست. 

گیج می شوند، نمی دانند چه کنند!

سوال دقیق تر این است که در جامعه ما، اگر دختر به پسر موردعلاقه اش ابراز علاقه کند، چه می شود؟ باید گفت که زن در جامعه فعلی ما نسبت به مرد غیرسنتی تر است. چون میزان تاثیر مدرنیته در زنان خیلی بیشتر از مردان است. به نظرم زن اگر به مرد ابراز علاقه کندف بازخورد خوبی نمی بیند. مردهایی که این موضوع را درک کنندف خیلی کم هستند. البته اگر مرد فهمیده باشد، این ازدواج ها خیلی موفق هم می شوند. این مردها، مردهایی هستند که در خانوده فرق اطاعت کورکورانه از خانواده و احترام به خانواده را تشخیص می دهند.

 اما واقعیت این است که اکثر مردها ما پسر بچه های بزرگی می شوند و در برابر چنین موقعیت نمی دانند چه کنند. طبیعی است سوال بعدی این باشد که اگر مرد سنتی با چنین موقعیتی روبه رو شود، چه وکنشی نشان می دهد؟ هرچند حکم کلی نمی شود داد اما اغلب در مورد دختر اشتباه فکر می کند و جوگیر می شود به جای حس »من خوب هستم»، ناگهان حس «من خیلی خوب هستم» را تجربه می کند و اگر زمینه خودشیفتگی هم داشته باشد، خیلی وحشتناک می شود. 

مردهای ما عادت به شکارچی بودن دارند و اینکه شکار با پای خودش به سراغشان بیایدف خیلی برایشان خوشایند نیست. البته این مرد، یک مرد خیلی سنتی است که مردانگی اش را در هیچ جای دیگری تعریف نکرده. ما برای این موقعیت، مردی می خواهیم که فهمیده و مودب باشد و در عین حال، بعضی جاها بتواند نقش مدیر مقتدر را بازی کند.

زندگی مدرن، ازدواج سنتی!

ما باید بدانیم که داریم درمورد کدام زن و مرد صحبت می کنیم خیلی از مردها منطقی هستند و ابراز احساسات زن برایشان تعریف شده است. البته بیشتر دخترها مادر این موقعیت ها به فاز انفعال می روند و ناخواسته نمی گذارند اتفاقی بیفتد. آنها در عین حال که در جامعه رشد کرده اند، نمی خواهند این موقعیت را به دیگر ابعاد زندگی مانند ازدواج وارد کنند و ترجیح می دهند ازدواج را همچنان سنتی و محافظه کارانه نگه دارند. رویه ای که کار را هم برای خودشان و هم پسرها سخت می کند.

 به نظر من مرد همیشه باید سکاندار کشتی زندگی باشد و زن هم تا هر جایی که می خواهد رشد کند، اما اگر رشد تا حدی باشد که در هیچ کشتی ای جا نشود، حماقت است.  در این صورت ما باید به دختران موفق مجرد بسنده کنیم، دخترانی که بعدا خیلی تلخ می شوند. هنری میلر در مورد زنان آمریکایی می گوید: «آنها همه چیز دارند به جز زنانگی!»

 از طرفی وقتی داریم درباره یک دختر که ممکن است به مرد مطلوبش ابراز علاقه کند صحبت می کنیم، قطعا آن مرد هم در همین طبقه است و رفتار منطقی دارد. این زن باید به مرد حق بدهد که ممکن است او را نخواهد و این هیچ ربطی به ابراز علاقه از طرف زن ندارد. جامعه ما در این بحث خیلی خردسال است و ماجرا بیشتر به شکل آزمون و خطا دارد پیش می رود. 

حد وسط را باید پیدا کرد

بین ابراز علاقه مستقیم و شیوه سنتی یک حد وسطی هم وجود دارد؛ مثلا من به عنوان یک دختر در آستانه ازدواج وقتی یک پسر مناسب را می بینم، باید به او بفهمانم که به او علاقه دارم. نه با این شکل که بروم بگویم من به شما علاقه دارم، مثلا با تعریف کردن از شغلش، عکسش. باید خاص بودنش را به او نشان بده.

 در همین حد کافی است؛ مثلا با جمله ای مثل اینکه: «تو این کلاس یک نفر هست که آدم مطمئن باشه می تونه ازش جزوه خوب بگیره.» متاسفانه نگاه دخترهای ما به پسرها خیلی دبیرستانی است. البته این قابل انکار نیست که بعضی از پسرها واقعا رفتار دبیرستانی دارند اما باید توجه کنیم که اگر نگاه ما به پسرها دبیرستانی باشدف آنها هم همیشه در همان حد و اندازه ظاهر می شوند. نکته مهم بعدی این است که کل این بحث در مورد سنین مختلف متفاوت است. مسلما اگر یک دختر 25ساله، یک پسر مطلوب زندگی اش را ببیند، باید بیشتر ابراز علاقه کند و حتی از روش مستقیم هم استفاده کند اما این نسخه در مورد دختر 20 ساله درست نیست. پیشقدم شدن دختر در سنین پایین مخرب است.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:39 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
در این تحقیق که در خصوص 214 شهر مهم در سراسر جهان انجام شده، قیمت مسکن، حمل و نقل، مواد غذایی، پوشاک، لوازم منزل و تفریحی مورد نظر بوده و بر اساس دلار آمریکا هزینه زندگی در این شهرها محاسبه شده است.

بیروت در رتبه بندی های جهانی، عنوان گران ترین شهر در خاورمیانه را به خود اختصاص داده است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از رویترز ، در این آمار که بر اساس هزینه زندگی در سال 2012 میلادی از سوی موسسه جهانی میرسر اعلام شده، بیروت رتبه شصت و هفتم جهان را اشغال کرده و از ابوظبی، دبی و دیگر شهرها خاورمیانه پیش افتاده است.

در این تحقیق که در خصوص 214 شهر مهم در سراسر جهان انجام شده، قیمت مسکن، حمل و نقل، مواد غذایی، پوشاک، لوازم منزل و تفریحی مورد نظر بوده و بر اساس دلار آمریکا هزینه زندگی در این شهرها محاسبه شده است.

از سوی دیگر منابع خبری در لبنان نیز گزارش می دهند که به علت بحران سوریه و ایجاد برخی ناآرامی ها در لبنان، تعدادی از هتل های این کشور به دلیل رکود در صنعت گردشگری ، در حال تعطیل شدن هستند.

پیش از این نیز هفت دفتر اجاره خودرو در لبنان نیز به این دلیل تعطیل شدند و بسیاری دیگر نیز در آستانه ورشکستگی قرار گرفته اند.

جان بیروتی مدیر کل اتحادیه سندیکای گردشگری لبنان در این ارتباط گفته است که پیش بینی می شود که در آمد صنعت گردشگری لبنان در سال 2012 از چهار و نیم میلیارد دلار فراتر نرود که این رقم نسبت به سال گذشته 25 درصد و نسبت به سال 2010 با 36 درصد کاهش روبرو بوده است.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:29 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
هفته سوم از مرحله چهارم و نهایى مسابقات فوتبال انتخابى جام جهانى 2014 در قاره آسیا با استحکام جایگاه 2 تیم کره جنوبى و ژاپن در صدر جدول گروه هاى دوگانه پیگیرى شد. تیم ملی ایران در حضور یکصدهزار تماشاگر میزبان قطر بود که هر چه تلاش کرد به در بسته زد و 2 امتیاز حساس را از دست داد ، اگر در تیم ملی قطر را برده بودیم، بیش از نیمى از راه صعود را طى مى کردیم و مى توانستیم با آرامش بیشترى در انتظار ادامه مسابقات باشیم،

در هفته سوم از مرحله چهارم و نهایى مسابقات فوتبال انتخابى جام جهانى 2014 در قاره آسیا روز سه شنبه 4دیدار برگزار شد. در میان این چهار بازى تنها تیم کره جنوبى بود که با دست پر از زمین خارج شد و با نتیجه 3 بر صفر از سد لبنان گذشت و در دیگر دیدارها نتیجه تساوى رقم خورد.


به گزارش «تابناک»، به هر حال در گروه اول کره جنوبی که در اولین بازی خود در خانه قطر به یک پیروزی پرگل دست یافته بود دیروز هم در سئول موفق شد لبنان ضعیف ترین تیم گروه را با 3 گل شکست دهد و با 6 امتیاز به تنهایی در صدر جدول گروه قرار گیرد.
در دیگر دیدار این گروه تیم ملی ایران در حضور یکصدهزار تماشاگر میزبان قطر بود که هر چه تلاش کرد به در بسته زد و با یک بازی نه چندان دلچسب و البته دفاع همه جانبه و وقت کشی اعصاب خردکن قطری ها 2 امتیاز حساس را از دست داد تا با 4 امتیاز پشت سر کره جنوبی قرار بگیرد. در این گروه ازبکستان استراحت داشت.
تسویه حساب هرگز!
بله، ما هم قبول داریم که 2امتیاز مفتى را از دست دادیم، ما هم دلمان مى سوزد که چرا در روزى که باید دل آن یکصدهزار تماشاگر را شاد مى کردیم و آنها را خوشحال به منازلشان مى فرستادیم، به یک امتیاز بسنده کنیم! همه این ها را مى دانیم اما ... اما قرار نیست که به محض اینکه نتیجه اى دلخواه کسب نکردیم، زانوى غم بغل کنیم؟ یا چون ملى پوشانمان نتوانستند آن طور که انتظار مى رفت، توانایى خود را بر حریف دیکته کنند، تمام ویژگى هاى آنها را نادیده بگیریم و فقط انتقاد کنیم؟ درست است که اگر این بازى را برده بودیم، بیش از نیمى از راه صعود را طى مى کردیم و مى توانستیم با آرامش بیشترى در انتظار ادامه مسابقات باشیم، همه این ها درست اما فوتبال همین است،...
همین است که شما یک روز در خانه حریف قدرتمندى مانند ازبکستان 90دقیقه دفاع مى کنى و مدام تنت مى لرزد و هر لحظه منتظرى که ازبک ها مزد برترى شان را بگیرند و بازى را ببرند و ... اما ناگهان و در فاصله 40ثانیه به پایان بازى، 2تا پاس خوشگل رد وبدل شود و یک ضربه مرگ نیز به توپ زده مى شود و ... ایران یک - ازبکستان صفر! خب همین است که فوتبال را جذاب کرده؛ که 10روز بعد همان تیم پیروز، مقابل حریفى کم امیدتر از ازبکستان، آن هم در تهران و پیش چشم یکصدهزار تماشاگر، به یک امتیاز رضایت مى دهد! در اینکه تیم ملى ایران در بازى سه شنبه، فرسنگ ها از «آن تیم ملى شاداب و هماهنگ» دور بود تردیدى وجود ندارد، وظیفه همگان نیز این است که ضعف ها را به نقد بکشیم اما نقد را با نابود کردن مجزا سازیم... قرار نیست که ما بخواهیم با کسى تسویه حساب کنیم یا فرد و افرادى را بکوبیم؟ 
در گروه دوم نیز هر دو بازی به تساوی انجامید و میزبانان به لطف پنالتی از شکست گریختند. استرالیا که در بازی اولش در خاک عمان متوقف شده بود در خانه هم در حسرت پیروزی ماند و در دیداری که یادآور فینال جام ملتهای آسیا 2011 بود به مصاف ژاپن رفت و در نهایت به تساوی 1-1 رضایت داد تا ژاپن همچنان مدعی اول صعود به جام جهانی باقی بماند. این دیدار پربرخورد 2 اخراجی هم داشت که سهم هر تیم یک نفر بود.
در دیگر دیدار این گروه  عراق در ورزشگاه العربى دوحه با نتیجه تساوى یک بریک مقابل عمان متوقف شد و ژاپن نیز در زمین استرالیا به همین نتیجه (تساوى یک بریک) بسنده کرد.با این نتایج تیم هاى کره جنوبى و ژاپن به ترتیب با 7 6، امتیاز صدرنشین گروه هاى A و B باقى مانده و جایگاه خود را استحکام بخشیدند.
در این گروه اردن استراحت داشت.
 نتایج دیدارهاى هفته دوم از مرحله چهارم مسابقات فوتبال انتخابى جام جهانى 2014 در قاره آسیا به شرح ذیل است:

گروه A
کره جنوبى 3 .................. لبنان صفر
گل ها: کیم بو کیونگ (دقایق30 و 48) و کو جا چئول (دقیقه90)

ایران صفر .................... قطر صفر
گروه B

استرالیا یک .................... ژاپن یک
گل ها: لوک ویلکشیر (دقیقه70 - از روى نقطه پنالتى) براى استرالیا و یوزو کوریهارا (دقیقه65) براى ژاپن
اخراج: مارک میلیگان( دقیقه56 ) براى استرالیا و یوزو کوریهارا (دقیقه89 ) براى ژاپن

عراق یک ................ .... عمان یک
گل ها: یونس محمود (دقیقه37) براى عراق و قاسم البلوشى (دقیقه8) براى عمان

هفته چهارم ازمرحله چهارم و نهایى مسابقات فوتبال انتخابى جام جهانى 2014 در قاره آسیا طبق برنامه زیر برگزار خواهد شد:

سه شنبه - 21/6/1391
گروه  a لبنان .................... ....... ایران
ازبکستان ................... . کره جنوبى
قطر در این هفته استراحت مى کند.

گروه Bژاپن ................... ....... عراق
اردن ................... ...... استرالیا
عمان در این هفته استراحت مى کند.
جدول رده بندی گروه نخست:
 1- کره جنوبی دو بازی، شش امتیاز با تفاضل گل مثبت شش
 2- ایران دو بازی، چهار امتیاز با تفاضل گل مثبت یک
 3- قطر سه بازی، دو امتیاز با تفاضل گل منفی دو
 4- ازبکستان دو بازی، یک امتیاز با تفاضل گل منفی یک
 5- لبنان سه بازی، یک امتیاز با تفاضل گل منفی چهار
جدول رده بندی گروه دوم:
1- ژاپن / 3 بازی / هفت امتیاز
2- عراق / 2 بازی / 2 امتیاز و تفاضل گل صفر
3- استرالیا / 2 بازی/ 2 امتیاز و تفاضل گل صفر
4- عمان/ 3 بازی/ 2 امتیاز و تفاضل گل منهای 3
5- اردن/ 2 بازی/ یک امتیاز و تفاضل منهای 

[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:28 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
بحث ما این بود که اگر بخواهی دیگران را مؤدّب کنی، باید قبل از آن خودت مودّب به آداب الهی شوی، یعنی باید کارهایی که می‌خواهی انجام دهی خداپسندانه و مورد رضای الهی باشد. این را می‌گویند: «حسن ادب». از نظر مکتب ما «حسن ادب» این است. به طور کلّی «حسن ادب» در مکتب ما بازتاب توحید بر روی جمیع رفتارها و گفتارهای انسان می‏باشد.

پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله مجتبی تهرانی نوشت:

آیت‌الله مجتبی تهرانی در سیزدهمین جلسه درس اخلاق خود با موضوع تربیت و مربیان تربیتی در خصوص حسن ادب و سوء ادب به ایراد سخنرانی پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به تربیت به معنای روش رفتاری و گفتاری بود. عرض شد انسان اگر بخواهد دیگران را به آداب الهی مؤدّب کند، باید قبل از آن خود را در ابعاد گوناگون وجودی‌ عقل و قلب و نفس و اعضا و جوارح مؤدّب به ادب الهی کرده باشد.

در جلسه گذشته مطلبی را در ارتباط با «ادب قلب» از اهل معرفت نقل کردم. در تعابیر اهل معرفت راجع به این مسئله آمده است: «حُسن ادب قلب» و «سوء ادب قلب» که این را هم در جلسه گذشته توضیح دادم و دیگر تکرار نمی‌کنم. در این جلسه می‌خواهم این مطلب را مقداری توسعه بدهم.

«حُسن ادب»

«حُسن ادب» و «سوء ادب» که راجع به قلب مطرح می‏شود، فی نفسه به چه معنا است؟ در تعریف ادب نسبت به حُسن‌ آن، می‌گویند: «حُسن ادب»، یعنی آن هیئت حَسَنه‌ای که سزاوار است فعل، کار و رفتار انسان بر آن هیئت واقع شود. این به اصطلاح حُسن ادب است.

«عقل عملی» مُدرِک حسن و قبح

در اینجا مطلبی را عرض می‏کنم و آن اینکه مسأله حُسن و قُبح از مسائلی است که به اصطلاح ما «عقل عملی» آن را ادراک می‌کند. به تعبیر ما حُسن و قُبح از مُدرَکات «عقل عملی» است. عقل مثلاً می‌گوید: عدل حَسن و زیبا است، ظلم زشت و قبیح است. حال مصادیق آن نسبت به دیدگاه گروه‌ها مختلف می‌شود. مثلاً فرض کنید گروهی این‌طور هستند که در برخورد ابتدایی با افراد ادب را در این می‏دانند که اگر کلاه سرشان است کلاهشان را بردارند، یا عدّه‌ای دیگر به هم دست می‌دهند، عدّه‌ای دستشان را بلند می‌کنند، عدّه‌ای به حالت اِنحِنا خم می‌شوند. تشخیص این مصادیق متعلّق به گروه‌ها و اقوام مختلفه‏ است. هرکدام از این اقوام به این حالات مخصوص به خود می‌گویند: «ادب». هر گروهی برای خود از نظر مصداق ادب «هیئت حسنه‏ای» دارد که با گروه دیگر فرق می‌کند.

حُسن ادب، هنگام برخورد با دیگران از دیدگاه مکتب الهی

بحث ما راجع به «ادب الهی» است. می‏خواهیم ببینیم در مکتب الهی، حسن ادب در برخورد با دیگران در چیست؟ هم از قرآن و هم از روایات مطالبی را در این زمینه مطرح می‌کنم.

فرمود: «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیبَةً کَذلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون». در جای دیگر فرمود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتاً غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى‏ أَهْلِها ذلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون»، قرآن می‌گوید: در برخورد اوّلیه هنگام وارد شدن به خانه، تحیت و سلام کنید. در روایات بسیاری هم آمده است که در برخورد اولیه مصداق احترام و یا به تعبیر ما حسن ادب این است که به یکدیگر سلام کنید. پیغمبر اکرم در روایتی فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلّی ‏الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم) إِذَا تَلَاقَیتُمْ فَتَلَاقَوْا بِالتَّسْلِیمِ»، هنگام ملاقات با یکدیگر‌ سلام کنید! امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید: «السَّلَامُ تَحِیةٌ لِمِلَّتِنَا». باز از امام صادق(علیه‏السلام) روایت شده است که: «السَّلَامُ قَبْلَ الْکَلَامِ»، قبل از آغاز کلام اوّل سلام کنید! حتّی در آداب جدا شدن هم داریم که هنگام خداحافظی نیز سلام کنید!

«سلام» یعنی چه؟ «سلام» یعنی «خدا» به تو سلامتی بدهد! آیه «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیبَةً»، هم می‏فرماید: «سلامتی از خدا است». «سلام» خود یک نوع دعا می‏باشد. از نظر اسلام و مکتب الهی «سلام کردن» مصداقی زیبا برای برخورد با دیگران محسوب می‏شود؛ یعنی در مکتب الهی ادب هنگام برخورد این است که اوّل سلام کنید.

فراگیری دستورات مکتب الهی نسبت به همه شئون زندگی فردی و اجتماعی

من از باب نمونه به ادب هنگام برخورد اشاره کردم، والّا در مکتب الهی برای تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی و چگونه انجام دادن کارها مثل نشستن، بلند شدن، غذا خوردن و خوابیدن، دستوراتی الهی وجود دارد. جایی را پیدا نمی‌کنید که دستوری و فعلی‌ مبنی بر ادب الهی به اقتضای آن وجود نداشته باشد. نسبت به همه شئون حتّی برای دستشویی رفتن هم دستور وجود دارد، بالاتر از این که نداریم!

در روایتی است که شخصی به یکی از ائمّه عرض می‌کند: آقا! ما وقتی دستشویی می‌رویم اشکال ندارد ذکر و نام خدا را در آنجا ببریم؟ خیال می‌کرد نباید اسم خدا را در آنجا برد! پیش خودش فکر می‌کرد که چون آنجا محلّ خسّت و زشتی است خوب نیست که انسان در آنجا اسم خدا را ببرد! حضرت به او فرمود: «ذِکْرُ اللَّهِ حَسَنٌ عَلَى کُلِّ حَالٍ»، ذکر خدا در هر حال پسندیده است. در حالی که در دستشویی نشسته‏ای همان جا ذکر بگو. من این‏ها را می‌گویم برای اینکه بدانید از دیدگاه مکتب الهی انسان چگونه باید تربیت شود و یا به قول ما به چه تربیتی مربّی شود. توجّه کنید! اسلام به عنوان یک مکتب الهی می‌گوید: اگر حمّام می‌روی، اگر دستشویی می‌روی و به طور کلّی هر کاری که انجام می‏دهی باید همراه با حسن ادب الهی باشد.

توحید باید در جمیع اعمال انسان سرایت کند

ممکن است به قول ما طلبه‌ها إن‏ قُلت شود که چرا تشخیص مصادیق فعل حسن را به اقوام و گروه‌ها واگذار نکردند و نگفته‏اند: هر چیزی را که خوب می‏دانید انجام دهید؟ در اسلام به هیچ وجه این مسئله را به ما واگذار نکرده‏اند که هر چه را «تو» خوب و زیبا می‌دانی، خوب است و مصداق واقعی حسن ادب می‏باشد. به هیچ وجه چنین حرفی وجود ندارد! جهت این است که در مکتب الهی اسلام باید مقصد اعلی «توحید» باشد و این توحید نیز باید در جمیع اعمال انسان سرایت کند، به این معنا که بر روی تمام کارهای او سایه بیافکند و در نهایت عمل انسان یک نوع تمثّل توحیدی الهی پیدا کند؛ مانند آینه‌ای گردد که حاکی از توحید شخص باشد. اگر این تعبیر را به کار بریم چه بسا اغراق و مبالغه نکرده باشیم که: اگر عمل انسان را تجرید کنیم، اعتقاد محض شود و از مادّیت به شکل اعتقاد در بیاید، آن هم اعتقاد توحیدی الهی؛ یا گاهی این تعبیر را به کار می‏بریم که: «اعتقاد توحیدی» باید تبدیل به «عمل» گردد! یک وقت می‏گویی: اگر عمل را تجرید کنیم باید به شکل اعتقاد در بیاید، یک وقت هم می‏گویی: نه! اعتقاد توحیدی باید تبدیل به عمل شود؛ این دو موضوع متفاوت است. لذا می‌گوییم: اعتقاد موحّد باید بر روی جمیع اعمالش سایه داشته باشد! مثل کسانی که دارای ملکاتی هستند و این ملکات در همه اقوال و اعمالشان ظاهر می‌شود. بنابراین ما می‌بینیم در اسلام نسبت به هر عملی از ناحیه شارع مقدّس دستوری وجود دارد.

شروع کارها با نام خدا

یک وقت هست که می‌گوییم: «شکل عمل» را چگونه انجام دهیم؟ یا شکل آن اعمالی که باید انجام دهیم چگونه باید باشد؟ در مکتب الهی ما نسبت به تمام رفتارها و گفتارها، «شکل عملی» که عند الله زیبا است را برای ما تعریف کرده‏اند. امّا از بحث «شکل عمل» بالاتر این است که می‌گوید: هر عملی که خواستی انجام بدهی، نه تنها باید این‏گونه باشد، بلکه قبل از انجام آن باید بگویی: خدا! یک وقت می‏گوید: کار را این‏گونه انجام بده! یک وقت می‌گوید: قبل از انجام عمل بگو: «بسم الله»! «کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یبدَأ بِبِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ». دستور است که هر کاری را که می‌خواهی شروع کنی با نام خدا شروع کن تا کار ابتر نماند! این بحث را تا جایی گسترش پیدا می‏کند که در آن حتّی اثر وضعی این مسئله را هم مطرح می‌کنند. لذا این را توجّه کنید! ما می‌گوییم: مؤدّب به ادب الهی، کسی است که بر اساس همان هیئتی که عند الله زیبا است رفتار می‏کند.

«حُسن ادب» در مکتب الهی بازتاب توحید بر روی جمیع رفتارها است

بحث ما این بود که اگر بخواهی دیگران را مؤدّب کنی، باید قبل از آن خودت مودّب به آداب الهی شوی، یعنی باید کارهایی که می‌خواهی انجام دهی خداپسندانه و مورد رضای الهی باشد. این را می‌گویند: «حسن ادب». از نظر مکتب ما «حسن ادب» این است. به طور کلّی «حسن ادب» در مکتب ما بازتاب توحید بر روی جمیع رفتارها و گفتارهای انسان می‏باشد.

خدا به وسیله «اسوه حسنه» با ابنای بشر اتمام حجّت می‏کند

در اینجا بحث مفصّلی وجود دارد و آن این است که ما در روایات داریم: خداوند انسانی را مؤدّب به آداب خود نمود و او را به عنوان الگو به ابنای بشر معرّفی کرد تا به تعبیر من، کسی نتواند بگوید: «نمی‌دانستیم»، «نمی‌توانستیم». دقّت کنید! در اینجا به دو مطلب اشاره کردم، یک؛ «نمی‌دانستیم» و دو؛ «می‌دانستیم ولی نمی‌توانستیم». مشکل ما در همین دو مطلب است. خدا برای اینکه جلوی این دو مشکل را بگیرد، «اُسوه حسنه» برای ما فرستاد. «اُسوه حسنه» یعنی همان کسی که مؤدّب به ادب الهی است.

پیامبر دست‏‏ پرورده خدا و علی دست‏پرورده پیامبر

امام صادق(علیه‏السلام) در روایتی فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزّوَجَلّ أَدَّبَ نَبِیهُ فَأَحْسَنَ تَأْدِیبَهُ». در جای دیگر می‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِیهُ حَتَّى إِذَا أَقَامَهُ عَلَى مَا أَرَادَ». شبیه به این روایات نسبت به پیغمبر اکرم باز هم وجود دارد. در بُعد رسالت قرآن نیز رسول الله را «اسوه حسنه» معرّفی می‏کند. امّا در بُعد ولایت می‏توان به این روایت از علی(علیه‏السلام) اشاره کرد که فرمود: «قال: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلّی ‏الله ‏علیه ‏وآله) أَدَّبَهُ اللَّهُ عَزّوَجَلّ»، خدا پیغمبر را ادب کرد، «وَ هُوَ أَدَّبَنِی»، پیغمبر هم من را ادب نمود؛ من دست پرورده او هستم، «وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُوَرِّثُ الْآدَابَ الْمُکَرَّمِینَ». این‏چنین حجّت بر همه تمام می‏شود، به گونه‏ای که دیگر هیچ کس نمی‌تواند بگوید: «نمی‌توانستم»! اگر کسی چنین حرفی بزند به او خواهند گفت: چه طور شد که آن‏ها توانستند، تو نتوانستی!؟ آن‏ها هم مثل تو انسان بودند! شما در اعضاء و جوارح و قوا با پیغمبر و ائمه مشترک بودید! چگونه برخی می‏گویند: «ما نمی‏توانیم»!؟ چه طور آن‏ها مؤدّب به آداب الهی شدند، امّا ما «نمی‌توانیم»!؟ بی صفایی نکن! با صفا بگو: «نمی‌خواهم»! بگو: «شهوت و غضب و وهمم نمی‌گذارد»! چرا می‌گویی: «نمی‌دانستم»؟ چرا می‏گویی: «نمی‌توانستم»؟ بگو: «هوای نفسم نمی‏گذارد»!

در روایتی داریم از خود پیغمبر اکرم آمده است: «قال رسول الله(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم): أَدَّبَنِی رَبِّی»، حضرت در اینجا از تعبیر «ربّ» استفاده می‌کند و «ربوبیت» حقّ را مطرح می‌کند، «ربّ» به معنای «پرورش دهنده» است. فرمود: «أَدَّبَنِی رَبِّی»، پروردگارم من را تربیت کرد و ادب نمود، «فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی»، و من را به کارهای زیبا و احسن ادب مؤدّب ساخت.

«أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ»، بسیار زیبا است! من کسی هستم که مربّای تربیت الهی هستم، من تربیت شده یدالله‌ام، «أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ وَ عَلِی أَدِیبِی»، او هم تربیت شده دست من است. می‌خواستم این را بگویم که: این‏گونه حجّت را بر ما تمام کرده‏اند.

تشخیص مصادیق «حُسن ادب» به عهده ما نیست

بنابراین «حسن ادب» در جمیع ابعاد وجودی ما مطرح می‏شود و آن به این معنا است که رفتار و گفتارمان بر یک هیئت زیبا واقع شود. البته تشخیص این ‌زیبایی با ما نیست، هر چند زیبایی و زشتی برخی از امور بسیار روشن است، مانند قبیح بودنِ ظلم و نیکو بودنِ عدل و... امّا صحبت یک یا دو مورد نیست، بلکه صحبت از همه رفتارها در تمامی شئون اجتماعی و فردی انسان می‏باشد؛ مثل اینکه وقتی خواستم در رختخواب بروم چه بگویم؟ چگونه بروم؟ و...

دارد امیرالمومنین(علیه‏السلام) هنگام شب وارد شبستان مسجد کوفه شد. آن خبیث را دید که به رو خوابید است. گفت: این ‏طور نخواب! خوابیدن یک امر فردی است. فرمود: به طرف راست و به طرف چپ و به پشت بخواب که خواب انبیا است. حضرت در آنجا شروع کرد به بیان آداب خوابیدن برای آن خبیث. توجّه کنید! آن‏ها چیزی برای ما کم نگذاشته‏اند. خدا الگویی تربیت کرد و آن را تحویل جامعه بشریت داد. او هم باز تربیت کرد. البته آن دست خدا بود که توانست چنین انسانی تربیت کند. پیغمبر هم می‌گوید: من علی را ادب کردم. علی(علیه‏السلام) می‌گوید: من را پیغمبر تربیت نمود. تربیت این الگو هم در بُعد رسالت و هم در بُعد ولایت است.

بنابراین «حسن ادب» تنها در بعد قلبی نیست بلکه در جمیع ابعاد مطرح می‏شود و آن هم با دستورات الهیه‌ای که توسّط انبیا و اولیا به ما گفتند و بر اساس آن رفتار کردند و نشان جامعه هم دادند، تحقّق پیدا می‌کند. کسانی هم که در کنارشان بودند کارهایشان را دیدند و همه را برای ما نقل کردند، به گونه‏ای که دیگر قابل انکار نیست.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:27 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
آنچه از اعلام رسمی اعدام هجده ایرانی برمی‌آید، این است که مقامات سعودی، دروغی رسمی (!) را بار‌ها در پاسخ به درخواست‌های رسمی کشورمان تحویل داده‌اند؛ دروغی که در قیاس اسناد رسمی رسیده به کشورمان آشکار می‌شود و جا دارد که مسئولان در همه سطوح به آن واکنش نشان دهند؛ از مجلس گرفته تا در نشست سران قوا و البته پیگیری‌های حقوقی در سازمان‌ها و نهادهای جهانی.

با اعلام رسمی ماجرای اعدام هجده زندانی تبعه کشورمان در عربستان، تناقضاتی در سخنان طرف سعودی دیده شد که نشان می‌دهد، انگیزه نخست عربستانی‌ها از این کارشان، تنها اعمال فشار سیاسی بر کشورمان است، نه چیز دیگری.

به گزارش «تابناک»، اعدام دسته جمعی ایرانیان دربند زندان دمام عربستان، به تازگی و در حالی از سوی مقامات سعودی اعلام رسمی شده که ایرادات محتوایی و شکلی بسیاری به نحوه محاکمه ایشان وجود دارد و مواردی بسیار بدیهی مانند حضور مترجم در کنار محاکمه شوندگان نیز رعایت نشده است؛ چه رسد به داشتن وکیل یا حق دسترسی کنسولی و ...!

این در حالی است که مسئولان وزارت خارجه کشورمان، مبنای کارهایشان را بر رویکردهای رسمی طرف مقابل گذارده و البته در مواردی که اخبار نگران کننده به گوش می‌رسد، با کارهای قانونی، در صدد رفع شبهات گام برمی‌دارند تا منجر به نامه‌نگاری‌های بین طرفین شود که می‌تواند حکم سند داشته باشد؛ بدین ترتیب، اعلام رسمی طرف سعودی موقعیتی خاص فرا رویمان می‌گذارد که شاید بتوان با توجه به آن به پیام سیاسی عربستانی‌ها پی ببریم.

شنیده‌ها حاکی است که در نامه‌نگاری‌های رسمی عربستانی‌ها با وزارت خارجه کشورمان درباره وضعیت زندانیان ایرانی دربند آن کشور، در رابطه با اعدام‌های انجام گرفته، تناقضی آشکار به چشم می‌خورد تا جایی که مسئولان کشورمان را در موقعیت دشواری قرار داده است؛ به این صورت که ظاهرا به تازگی نامه‌ای از طرف سعودی دریافت کرده‌ایم که شمار زندانیان ایرانی را سی تن خوانده ـ 25 ایرانی دستگیر شده در شش سال پیش که البته هجده نفرشان دیگر زنده نیستند و پنج ایرانی دیگر که به تازگی دستگیر شده‌اند و البته مراحل محاکمه‌شان در حال پیگیری است ـ در حالی که با رسمیت یافتن خبر اعدام هجده ایرانی، این نامه رسمی که ظاهرا به امضای سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان رسیده است، دروغی بیش نخواهد بود!

اینجاست که ماهیت کار عربستانی‌ها بیش از پیش روشن و حدس و گمان ایرانیان دربند نیز به نوعی تأیید خواهد شد؛ آنجا که یکی از ایشان در گفت‌و‌گوی تلفنی با خبرنگار ما از گروگان‌گیری سیاسی عربستانی‌ها برای معاوضه با اتباع زندانی‌اش در ایرانی می‌گفت و اجرای حکم صادره در سال‌ها پیش را نشانه‌ای بر محقق نشدن هدف سعودی‌ها تعبیر می‌کرد.

این در حالی است که ظاهرا دروغگویی وزیر خارجه عربستان در این اندازه هم نمانده و شنیده‌ها، حاکی از تناقض‌های دیگر ـ هم در نامه‌های رسیده به سفارت کشورمان در آن کشور و همچنین نامه فرستاده شده به وزارت خارجه کشورمان ـ است که چون در کانال نامه‌نگاری‌های رسمی دو کشور رخ داده، هم می‌تواند مستقیم بار حقوقی برای سعودی‌ها داشته باشد و هم غیر مستقیم روشنگر جنایت ایشان در اعدام هجده تن از هموطنانمان باشد، چرا که اگر محاکمه ایشان عادلانه و بدون شایبه برگزار شده باشد، چه ضرورتی بر پنهان‌ کردن ماجرا به مدت طولانی (از 27 فروردین تا 22 خرداد) و البته دروغگویی رسمی مقامات این کشور است؟

سردرگمی سعودی‌ها در این ماجرا که نمونه‌هایش در مکاتبات انجام گرفته نیز به چشم می‌خورد، در تحویل ندادن اجساد قربانیان به خانواده ایشان و یا سفارت کشورمان هم به چشم می‌خورد و گویا، این دست کارشکنی‌های غیر قانونی و مخالف با قوانین و عرف جهانی، تنها از این روی رخ می‌دهد که دست مقامات کشورمان را برای اقدامات پیشگیرانه (درباره دیگر ایرانیان دربند دمام) بسته و مانع از شکل‌گیری واکنش تند علیه ایشان شود، چرا که سعودی‌ها با اقدامات اخیرشان ثابت کرده‌اند که خود را مقید به عرف و قوانین بین‌الملل و حتی شرط اساسی صداقت در گفتار نمی‌دانند.

یادآوری سخنان یکی دیگر از زندانیان دمام نیز بد نیست که می‌گفت: هنگامی که هشت هموطنمان را برای اعدام بردند، موضوع را سریع به فارت اطلاع دادیم و گویا وزیر کشورمان با سعود الفیصل تماس تلفنی برقرار کرد و کمی بعد به ما خبر دادند که دوستانمان را به انفرادی برده‌اند و اعدام متوقف شده است تا اینکه پیش از ظهر دوباره ایشان را به محوطه برده و گردن زدند!


بدین ترتیب ظاهرا ابعاد ماجرا در عربستان نیز گسترده‌تر از آن است که به نظر می‌رسید و تغییرات آنی موضع طرف سعودی، تنها برگرفته از دو صدایی در مقامات این کشور است تا جایی که‌ گاه این دو صدایی در نامه رسمی نیز به چشم می‌خورد تا دروغ وزیر خارجه عربستان، رنگ افتضاح به خود بگیرد!

البته این وظیفه مسئولان داخلی است که این دروغ خونبار را پیگیری و با میان کشیدن سازمان‌های جهانی به ماجرا، عربستانی‌ها را در چنان تنگنایی گذارند که منجر به محکومیت ایشان شده و مانع از گردن کشی دیگر کشور‌ها در رویارویی با کشورمان با استفاده از ابزار زندانیان شود.

این در حالی است که به ظاهر کانال‌های رسمی وزارت خارجه نیز با تناقض‌گویی‌ها و دروغ مقامات سعودی به کل خدشه‌دار شده و به نظر می‌رسد، جا داشته باشد که نهادهای دیگر همچون مجلس هم به ماجرا ورود کنند؛ نمایندگانی که در حوزه سیاست خارجی یا امنیت ملی فعالیت دارند، ولی ظاهرا هنوز نسبت به اعدام غیر قانونی هجده هم‌وطنمان سکوت کرده‌اند و چه بسا این ماجرا به گوششان نرسیده باشد!

شاید بد نباشد، قوه قضائیه کشورمان هم به یاری وزارت خارجه شتافته تا از یک سو ماجرای دروغ وزیر عربستانی را تبدیل به یک پرونده قضایی برای وی در مجامع جزایی بین‌الملل کرده و از سوی دیگر، با طرح پرونده در شورای حقوق بشر، بر محاکمه نا‌عادلانه و محروم از حداقل‌های قانونی اتباع کشورمان صحه بگذارد تا پاسخمان به بی‌حرمتی انجام گرفته، بسیار گسترده‌تر از سطح وزارت خارجه منتشر شود.

و چه بسا بد نباشد که بی‌حرمتی همراه با دروغ مقامات سعودی در نشست سرا قوا، بحث و بررسی شود تا منجر به نتیجه‌ای قاطع و پاسخی شایسته به گستاخی مقامات کشوری شود که برای اعمال فشار سیاسی بر کشورمان حاضرند، زندانیانی را گردن بزنند که نه تنها بدون حضور مترجم، وکیل و یا نماینده کنسولی به محاکمه رسیده‌اند، بلکه با مستندات خودشان نیز جرمشان ثابت نشده و همین موجب می‌شد که وزیر خارجه‌شان در توجیه کار انجام شده، به دروغ رسمی متوصل شود.

گفتنی است، «تابناک» مستنداتی از ابعاد دیگر این پرونده و شائبه‌های سیاسی‌کاری سعودی‌ها در دست دارد که به زودی منتشر خواهد کرد.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:26 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
وزارت اطلاعات در اطلاعیه‌ای اعلام کرد، سربازان گمنام امام زمان، موفق به دستگیری عوامل ترور شهید شهریاری، شهید احمدی‌روشن و شهید قشقایی شدند.

وزارت اطلاعات در اطلاعیه‌ای تأکید کرد: عوامل اصلی ترور شهید شهریاری، شهید احمدی‌روشن و شهید قشقایی شناسایی شده و طی سلسله عملیات برق‌آسا و مقتدرانه در مناطق گوناگون دستگیر و به بازداشتگاه‌ها منتقل شدند.

به گزارش «تابناک»، وزارت اطلاعات اطلاعیه‌ای درباره دستگیری عوامل ترور دانشمندان هسته‌ای منتشر کرد که متن کامل آن در زیر می‌آید:

سربازان گمنام امام زمان (عج) با توکل به درگاه احدیت و با توسل به معصومین ـ سلام‌الله علیمها ـ به عهدی که با خدای خویش و با دانشمندان شهید هسته‌ای کشور بسته‌اند و به قولی که به پیشوای معظم خویش ـ مدظله‌العالی ـ و به ملت سرافراز ایران اسلامی داده‌اند، وفادارانه عمل کردند، تلاش‌ها و مجاهدت‌ها به عمل آوردند، خط مقدم دشمن صهیونیستی را در نوردیدند و نقبی اطلاعاتی به دژ دژخیمان صهیونیستی حفر کردند و به موفقیت بزرگی نایل آمدند.

سلسله عملیات سنگین و همه جانبه‌ اطلاعاتی که پس از وقوع اولین ترور هسته‌ای آغاز شده بود، با ترورهای بعدی هر چه شدید‌تر و گسترده‌تر و متهورانه‌تر استمرار یافت تا به حصول اشراف اطلاعاتی بر تعدادی از پایگاه‌ها و ایستگاه‌های اطلاعاتی و عملیاتی رژیم صهیونیستی و با گسترداندن تور اطلاعاتی بر آن‌ها به شناسایی عده‌ای از افسران اطلاعاتی رژیم جعلی حاکم بر سرزمین‌های اشغالی و تروریست‌های مزدور آن‌ها انجامید و با تعقیب و مراقبت‌های شبانه روزی و ره‌گیری سوژه‌ها و سرنخ‌ها در داخل و خارج از کشور، نهایتا عوامل اصلی ترور شهید شهریاری، شهید احمدی‌روشن و شهید قشقایی شناسایی شده و طی سلسله عملیات برق آسا و مقتدرانه در مناطق مختلف دستگیر شده و به بازداشتگاه‌ها منتقل گردیدند.

سربازان گمنام امام زمان (عج) ضمن شکرگزاری خالصانه به درگاه الهی و با عرض تبریک برای این موفقیت به ملت شریف ایران، به ویژه به خانواده‌های محترم، معزز و داغدار شهیدان هسته‌ای کشور، مجددا به تعهد کامل خویش نسبت به عهدی که بسته‌اند تأکید نموده و اصرار دارند علاوه بر تروریست‌های مورد اشاره، قطعا تا تنبیه کلی آمریکا و مسببین جنایتکار صهیونیست از پای نخواهند نشست.

وزارت اطلاعات ضمن تشکر صمیمانه از همکاری بی‌شائبه قوه قضائیه، به استحضار ملت بزرگوار ایران اسلامی اسلامی می‌رساند که در روزهای آینده و به محض بر طرف شدن برخی ملاحظات امنیتی و حفاظتی، اطلاع‌رسانی بیشتری پیرامون ابعاد مختلف این عملیات بزرگ صورت خواهد داد.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:25 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
روز گذشته، مقامات بحرینی، اقدام به برگزاری کنفرانس به اصطلاح بین‌المللی کردند که بخش عمده‌ای از بحث‌های آن، به طرح ادعاهای واهی، غیرمستند و حتی توهین‌آمیز به ایران و ایرانیان اختصاص داشته است.
کدر پی بالا گرفتن ناآرامی‌ها و تشدید شرایط انقلابی در بحرین، درماندگی مقامات این کشور افزایش یافته و به هر راه ممکن برای فرافکنی مشکلات خود دست می‌آویزند؛ یکی از مهمترین این راه‌ها تاکنون متهم کردن ایران به دخالت در امور بحرین و تحریک انقلابیون بوده، ولی اقدامات «آل خلیفه» به همین درجه محدود نشده است.


به گزارش «تابناک»، روز گذشته، مقامات بحرینی کنفرانس به اصطلاح بین‌المللی برگزار کردند که بخش عمده‌ای از بحث‌های آن، به طرح ادعاهای واهی، غیرمستند و حتی توهین‌آمیز به ایران و ایرانیان اختصاص داشته است.

این کنفرانس که حتی نام آن نیز مجعول و توهم آمیز بوده (امنیت در خلیج...: حقایق منطقه‌ای و منافع بین‌المللی) به محفلی برای عقده‌گشایی آل خلیفه علیه ایران و ادعاهای فرافکنانه این خاندان برای منحرف کردن اذهان از مشکلات درونی خود تبدیل شده بود.

بنا بر این گزارش، شدید‌ترین اظهارات در این کنفرانس از سوی فردی به نام «انور عبدالرحمان» که روزنامه «گالف دیلی نیوز» وی را یک روشنفکر (!) بحرینی خوانده، بیان شده است. وی با بیان اینکه «ایرانیان در دوره تاریکی زندگی می‌کنند»، نقش ایران در تحولات منطقه‌ای در گذشته و حال را زیر سؤال برده است.

وی با اشاره به تاریخ ایران از سال ششصد پیش از میلاد تا دوره اسلامی گفته است: «ما می‌توانیم آشکارا ببینیم که گذشته این کشور، فهرستی از آشفتگی، جنگ‌ها و تجاوزات بوده؛ از اشغال مصر در سال 525 پیش از میلاد تا حمله به آتن، سقوط نخستین سلسله ایران در سال 334 پیش از میلاد به دست اسکندر کبیر... تا آخرین سلسله ایرانی، یعنی ساسانیان که نهایتاً در جریان فتوحات بزرگ اعراب از قدرت ساقط شدند».

وی همچنین ادعا کرده: «در همه این دوران‌، مشارکت ایران در علوم، پزشکی و دیگر شاخه‌ها، صفر بوده؛ صرفاً به این دلیل که سواد تنها در اختیار اشراف بوده است».

وی در ادامه سخنان خود گفته است: «تنها در دوره اسلامی بود که توده‌های مردم ایران توانستند خواندن و نوشتن یاد بگیرند و دانشمندان و متفکران بزرگی مانند رازی، خوارزمی و فارابی را عرضه کنند؛ افرادی که در گسترش و ترویج دستاوردهایی که توسط یونانیان به دست آمده بود، مشارکت کردند؛ اما حتی هنوز هم چنین دیدگاه‌های نسنجیده‌ای نسبت به آموزش ادامه پیدا کرده است».

عبدالرحمان با محکوم کردن همزمان ترویج تشیع از سوی ایران و نیز ملی گرایی ایرانیان گفته که این کشور از مذهب تشیع تنها برای اشاعه «سیاست‌های شیطانی» خود بهره می‌گیرد. وی با انکار بعد جهانشمول اسلام، آن را دینی صرفاً عربی دانسته و افزدوه است: «دین رسمی این کشور اسلام است که در عربستان ریشه دارد. الفبایش عربی است و 60 درصد از لغات فارسی، عربی هستند. با این حال، این کشور چشم خود را بر منافعی که از فرهنگ عربی نصیبش شده، می‌بندند».

روزنامه گالف دیلی نیوز، بخش‌های دیگری از این کنفرانس را نیز منتشر کرده که نشان می‌دهد، جو آن سراسر ضدایرانی بوده است. از جمله، ایران به «هشت سال جنگ با عراق و ایجاد مشکلات غیرضروری در همه جا» متهم شده است. همچنین از شورای همکاری خلیج فارس به عنوان الگویی که ایران باید در تعاملات منطقه‌ای خود از آن سود بجوید، یاد شده است!

برگزاری این کنفرانس را باید جدید‌ترین نمونه از تلاش‌های ضدایرانی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، به سردمداری عربستان سعودی دانست که با هدف نهایی محدود کردن نفوذ منطقه‌ای ایران صورت می‌گیرد.

مایه شگفتی و البته تأسف است، کشوری مانند بحرین که تا چند دهه پیش، جزیی از خاک ایران به شمار می‌رفت، اکنون به پشتگرمی عربستان، خود را آنچنان جسور می‌بیند که سراسر تاریخ و تمدن ایران را زیر سؤال می‌برد.

بر کسی پوشیده نیست که در پس این الفاظ تهاجمی، ترس روز‌ها و بی‌خوابی شب‌های سران آل خلیفه از وقوع انقلابی مردمی در کشورشان نهفته است. بی‌گمان، همین تاریخ قضاوت خواهد کرد که چه کسی ماندنی بوده و هست و چه کسی رفتنی است.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:23 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 425
بازدید دیروز: 262
کل بازدیدها: 1639284