علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
به نظر می‌رسد کروکودیل‌ها همیشه در تاریخ حیات زمین موجودات آرام و کندی نبوده‌اند و حتی در مقاطعی خیلی هم ترسناک بوده‌اند! بقایای کشف شده از دره‌ای در تانزانیا که محل زندگی گروه‌هایی از انسان‌های اولیه بوده است،‌ نشان می‌دهد که کروکودیل‌های غول‌پیکری در این دره زندگی می‌کرده‌اند که احتمالا بزرگ‌ترین کابوس این انسان‌ها بوده‌اند. بقایای انسانی به دست آمده از این دره با جای دندان‌های بزرگ،‌ این نظریه را تایید می‌کند.
خبرآنلاین نوشت:

برخلاف کروکودیل‌های نسبتا کند امروزی، اجداد آنها در 2 میلیون سال پیش بسیار غول‌پیکر و ترسناک بوده‌اند. یکی از آنها با طول 7.5 متر، بزرگ‌ترین شکارچی انسان‌خوار بوده که بقایایش در تانزانیا یافت شده است.

به نظر می‌رسد کروکودیل‌ها همیشه در تاریخ حیات زمین موجودات آرام و کندی نبوده‌اند و حتی در مقاطعی خیلی هم ترسناک بوده‌اند! بقایای کشف شده از دره‌ای در تانزانیا که محل زندگی گروه‌هایی از انسان‌های اولیه بوده است،‌ نشان می‌دهد که کروکودیل‌های غول‌پیکری در این دره زندگی می‌کرده‌اند که احتمالا بزرگ‌ترین کابوس این انسان‌ها بوده‌اند. بقایای انسانی به دست آمده از این دره با جای دندان‌های بزرگ،‌ این نظریه را تایید می‌کند.

به گزارش نیوساینتیست،‌ در صخره‌های 1.8 میلیون ساله دره اولدووی واقع در تانزانیا، بقایای یک کروکودیل غول‌پیکر به طول 7.5 متر پیدا شده که کروکودیلوس انتروپوفاگوس نامیده شده است. به نظر می‌رسد که این کروکودیل بزرگ‌ترین شکارچی انسان‌های اولیه در این منطقه بوده است.

کریس بروشو،‌ دیرینه‌شناس دانشگاه لووا است که در زمینه مهره‌داران تخصص دارد. به گفته وی،‌ معنای نامی که بر این کروکودیل گذاشته شده،‌ به زبان یونانی کروکودیل آدم‌خوار است. وی می‌گوید: «من نمی‌توانم به طور قطع بگویم که این کروکودیل اجداد ما را می‌خورده، اما مطمئنم که به آن‌ها حمله می‌کرده و آسیب می‌رسانده.» به همین دلیل هم وی فکر می‌کند که نام خوبی برای این موجود انتخاب شده است.  

ماری و لوییس لیکی هم در رسوبات همین منطقه، ‌بقایای استخوان‌های انسانی پیدا کرده‌اند که به وضوح می‌توان آثار دندان را روی آن‌ها دید. احتمال این که این آثار نتیجه گاز گرفتن این کروکودیل‌های غول‌پیکر باشد، ‌بسیار زیاد است. با این حال هنوز هم خیلی از دانشمندان بر این باورند که این زخم‌ها و آسیب‌ها کار همان گونه کروکودیل‌هایی است که امروزه هم در سواحل رود نیل به دنبال شکار پرسه می‌زنند.

 کروکودیل‌های غول پیکر

اما بروشو این طور فکر نمی‌کند. وی فسیل‌های ناقص زیادی را مجددا بررسی کرده که آخرین آن‌ها فسیل‌هایی بودند که در سال 2007/ 1386 توسط همکارانش روبرت بلومنشین از دانشگاه روتگرز نیوجرسی و جکسون نجو از موزه تاریخ طبیعی ملی تانزانیا،‌ از زیر زمین بیرون آورده شدند.

کروکودیل‌های فراوان
علاوه بر این که کروکودیل کشف شده در اولدووی هم اندازه کروکودیل‌های ساکن رود نیل نیست،‌ به نسبت آن‌ها پوزه باریک‌تر و تیزتری هم دارد. برجستگی‌های بزرگ روی پوست بدنش هم بیشتر شبیه کروکودیل‌های ماداگاسکار است که چند هزار سال پیش منقرض شدند.

 با کشف این کروکودیل جدید،‌ به نظر می‌رسد که تنوع کروکودیل‌هایی که در 2.5 میلیون سال گذشته در آفریقا زندگی می‌کرده‌اند خیلی بیشتر از آن است که پیش از این تصور می‌شد. بروشو در این باره می‌گوید: «مردم همیشه تصورشان از کروکودیل همین موجودات کند است که مثل فسیل‌های زنده روی زمین می‌خزند. اما همیشه این طور نبوده است.»

اما این گروه هنوز نتوانسته‌اند فسیل‌های زیادی را از کروکودیل انتروپوفاگوس پیدا کنند و فسیل‌هایی هم که تاکنون پیدا کرده‌اند،‌ هیچ‌ کدام کامل نیستند. به همین دلیل نمی‌توانند ارتباط دقیق آن را با کروکودیل‌های امروزی ساکن رود نیل یا حتی کروکودیل‌های آدم‌خوار منقرض شده پیدا کنند.

با این حال بروشو تقریبا مطمئن است که انتروپوفاگوس تهدیدی برای انسان‌های اولیه‌ای بوده است که در دره اولدووی زندگی می‌کردند تا احتمالا به آب آشامیدنی موجود در این دره دسترسی داشته باشند، چرا که بزرگسالان یکی از این گونه‌های انسانی به نام هومو هابیلیس،‌ با داشتن تنها حدود یک متر قد و 40 کیلوگرم وزن،‌ خیلی در برابر این کروکودیل غول‌پیکر 7.5 متری آسیب‌پذیر بوده است.

به علاوه ممکن است آثار آسیب موجود روی استخوان‌های انسانی کار گونه‌های کوچک‌تر انتروپوفاگوس باشد. به نوشته گروه بروشو،‌ احتمالا کروکودیل‌های بزرگ‌تر انسان‌ها را به طور کامل می‌خوردند و از آن‌ها ردی یا اثری باقی نمی‌گذاشتند!


[ یکشنبه 88/12/9 ] [ 8:58 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
سرویس بین الملل ـ آیا ایران اسراییل را به حمله به تاسیسات هسته ایش تحریک می کند؟ این عنوان مقاله روز جمعه "نیویورک تایمز " است که در آن تحلیلگران و کارشناسان بین المللی مسایل هسته ای، اقدام اخیر ایران در خارج ساختن تقریبا تمامی ذخایر اورانیوم خود از انبارهای زیرزمینی را مورد بررسی قرار داده اند.
 
به گزارش "تابناک"، این روزنامه آمریکایی در این گزارش با اشاره به تازه ترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی می نویسد: «ایران زیر نظر 14 تن از بازرسان هسته ای آژانس بیش از 2000 کیلوگرم از اورانیوم با درصد غنای پایین خود را از انبارهای زیرزمینی بیرون آورده است.»

تصور می رود این میزان اورانیوم غنی شده که باید تا سطح 20 درصد غنی سازی شود برای رآکتور تحقیقاتی تهران مورد استفاده قرار گیرید که برای تجهیزات پزشکی، ایزوتوپ تولید می کند.

"نیویورک تایمز" در گزارش خود با بیان این مطلب که ایران برای راه اندازی یک رآکتور قدیمی در تهران به این اندازه سوخت نیازی ندارد، این اقدام را بی معنا می خواند.

در این گزارش تحلیل گران با اشاره به سپتامبر سال گذشته و آشکار شدن اقدام ایران در ساخت یک سایت غنی سازی زیرزمینی در نزدیکی شهر قم، از اقدام اخیر ایران اظهار تعجب می کنند. جمهوری اسلامی در این خصوص اعلام کرد این سایت را با توجه به دلیل تهدید احتمالی حمله اسراییل یا آمریکا به صورت مخفیانه ساخته است.

نیویورک تایمز به نقل از یک دیپلمات اروپایی می نویسد: «حمله نظامی اسراییل می تواند برای حکومت ایران بسیار مفید باشد چرا که این مساله می تواند مردم ایران را با دولتشان همراه و علیه یک دشمن مشترک بشوراند.»

برخی دیگر معتقدند ایران برای اورانیوم غنی سازی شده خود با کمبود جا روبه رو است از این رو مجبور شده است تا تقربیا تمامی آن ها را نقل مکان دهند.

به گفته یک محقق، ایران به دنبال دستیابی به موقعیتی بهتر در مذاکره با غرب است.

این گزارش می افزاید: «در واشنگتن و اروپا این اطمینان وجود ندارد که آیا ایران واقعا به دنبال ساخت سلاح هسته ای است یا در شرف دستیابی به قابلیت ساخت بمب اتمی است.»

با این همه اخبار منتشره حاکی از آن است که اوباما در نظر دارد تل آویو را از حمله به ایران منصرف سازد و در همین راستا نیز مشاور امنیت ملی و رییس ستاد مشترک خود را به اسراییل فرستاده است.
 
با تحلیل محتوای اخبار و تحلیل های ارائه شده از سوی رسانه های غربی به خوبی می توان متوجه تضاد و تناقض در مواضع آنها نسبت به برنامه هسته ای ایران شد که خود ناشی از قرار گرفتن غرب در موضع انفعال نسبت به برنامه هسته ای ایران است.
 
اما در همین باره باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با اشاره به سخنان چرچیل نخست وزیر اسبق انگلیس در زمان جنگ جهانی دوم گفت : ما می نتوانیم به ایران حمله کنیم و البته هرگز جنگ را بر حملات هوایی ترجیح نمی دهیم اما همانگونه که چرچیل گفت ؛ ادوات جنگی به ما بدهید تا ما حمله کنیم!

به گزارش سی ان ان ، او که در دانشگاه مطالعات خاورمیانه در واشنگتن سخن می گفت افزود : ایران همه جهان را به سوی خود جلب کرده و گویی سرجنگ با دنیا دارد و من نمی توانم جهانی را تصور کنم که ایران در آن به بمب اتم دست پیدا کرده باشد!

او با استفاده از استراتژِی فرار به جلو افزود : من فکر می کنم اگر ایرانی ها به بمب اتم هم دست پیدا کرده باشند هیچگاه از آن استفاده نخواهند کرد زیرا ایرانی ها سخت گیر و سرسخت هستند اما دیوانه نیستند !!

کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا نیز در این جلسه برای خوشایند دوست صهیونیست خود گفت : ایران به خواسته های جهانی پاسخ مثبت نمی دهد و جهان در حال متقاعد کردن ایرانی هاست که به راه مستقیم برگردند!!

[ یکشنبه 88/12/9 ] [ 8:58 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
هادی سجادی‌پور
قطعا هیچ کدام از آمریکایی‌هایی که به فرماندهی کلنل «چارلز بکویث» وارد ایران شده بودند، هیچ وقت صحنه‌ی نابود شدن هواپیماها و هلیکوپترهایشان در صحرای طبس را فراموش نمی‌کنند؛ وقتی که امداد غیبی ذرات شن را چون پتکی بر سر متجاوزین آمریکایی فرود آورد و بالگردهای RH-53D و هواپیماهای غول‌پیکر  C-130 آمریکایی را به زمین زد و ابهت پوشالی آمریکا را فرو ریخت. البته این اولین و آخرین تهدید نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نبود.

سابقه‌ی تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران به روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر می‌گردد؛ علاقه‌ی برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، به استفاده از نیروی نظامی بر علیه ملت ایران تازگی نداشت. در روزهای نزدیک به 22 بهمن 57 هم آمریکا در نظر داشت برای انقلاب اسلامی ایران ‌همانند 28 مرداد 1332، نسخه‌ی کودتا و بازگرداندن شاه بپیچد؛ بر این اساس «ژنرال‌ هایزر» توسط «برژینسکی» به ایران فرستاده شد تا با کمک گارد شاه، کودتایی نظامی‌ را سامان دهد که  راه به جایی نبرد.

با اینکه در سال‌های اول پیروزی انقلاب این رویارویی نظامی بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده هیچ‌گاه محقق نشد، اما در روزهایی که جنگ ایران و عراق در جریان بود آمریکا به طور غیر مستقیم به صحنه‌ی جنگ و رویارویی با ایران وارد شد و کمک‌های تسلیحاتی فراوانی از بالگردهای شرکت "بل" گرفته تا انواع موشک‌ها و تانک‌ها را در اختیار ارتش بعث عراق گذاشت و این در حالی بود که همواره کمک به عراق را تکذیب می‌کرد؛ در دهم شهریورماه 1364 «بنیاد تحقیقاتی هریتیج» طی گزارشی در مورد ایران، خواستار حمله نظامی و عملیات انتقامی علیه ایران شد. در حالی‌که «جیمی کارتر»، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در اول مردادماه همان سال ضمن دیدار از آنکارا و در جریان مذاکرات خود با مقامات عالیرتبه‌ی ‌ترکیه، خواستار میانجی‌گری آنکارا میان تهران و واشنگتن شده بود.

هرمز ایرانی

این اظهار نظرهای دو پهلو، فضای مبهمی را در منطقه ایجاد کرد که تماما به سود طرف عراقی بود و منافع جمهوری اسلامی ایران هر روز بیشتر تهدید می‌شد. از آنجا که یکی از اصلی‌ترین راه‌های ارتباطی رژیم عراق با غرب از طریق دریا و خلیج فارس بود، جمهوری اسلامی هم تصمیم گرفت برای کاستن از میزان کمک‌های آمریکا و دیگر کشورهای غربی به عراق و تحت فشار گذاشتن این رژیم کشتی‌های عبوری از خلیج فارس و آب راه تنگه‌ی هرمز را که مطابق قوانین بین المللی جزء آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی محسوب می‌شد، بازرسی کند تا حامل محموله‌های نظامی برای عراق نباشند. این کار پس از مصوبه شورای عالی دفاع، کم کم عملی شد.

علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران تهدید کرد در صورتی که کمک‌ها به عراق  ادامه یابد و یا در راه صدور نفت ایران از سوی دول غربی و نیروهای عراقی که از فضا و امکانات دول عربی حاشیه‌ی خلیج فارس هم استفاده می‌کردند، خللی به وجود آید، تنگه‌ی هرمز را خواهد بست.

در سی‌ام خرداد 1364 کشتی کویتی المحراق با 10500 تن محموله، توسط نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی توقیف شد و پس از سه هفته بدنبال تخلیه محموله‌های آن که بطور غیرمستقیم توان رزمی ارتش عراق را می‌توانست افزایش دهد، آزاد گردید. مقامات نیروی دریایی ایران اظهار داشتند که پس از بازرسی کشتی المحراق و ملاحظه بارنامه‌ی ‌آن، آنچه را که دقیقا در بارنامه به عنوان عراق مشخص شده بود همراه با بخشی از کالاهایی که بارنامه‌هایشان مشکوک تشخیص داده شد، تخلیه گردید و کشتی المحراق با کالاهای باقیمانده به مقصد کویت حرکت کرد.

«دیوید بد فورد» ناخدای کشتی المحراق قبل از ترک آب‌های ایران، طی بیانیه‌ای ضمن شرح چگونگی کنترل کشتی که به مقصد عراق بارگیری شده بود و اشاره به اینکه بخشی از محمولات کشتی بنا به ماهیت آنها و تشخیص مقامات ایرانی در زمره کالاهایی قرار می‌گیرد که بطور مستقیم و غیرمستقیم به توانایی جنگی عراق کمک می‌کند، اعلام کرد در خلال عملیات بازرسی من خود را موظف به همکاری با مقامات نیروی دریابی ایران دانسته و در جهت اجرای حق قانونی بازرسی و حفظ محموله کشتی از هیچگونه کمکی مضایقه نکردم.

قدرت دریایی

در مهر 1364 نیروی دریایی ایران برای نشان دادن توان رزمی خود و افزایش هماهنگی یگان‌هایش مانور بزرگی را در منطقه تنگه‌ی هرمز برگزار کرد. آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور و رئیس شوراى عالى دفاع که به تازگی و با کسب یک اکثریت خیره کننده‌ی 85 درصدی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده بودند، با سفر به بندرعباس و حضور در عرشه ناوشکن البرز که در تنگه‌ی هرمز مستقر بود، این تمرین نظامی را از نزدیک به نظاره نشست.

آیت‌الله خامنه‌ای در حالی که 9 ساعت از آغاز این تمرین عظیم نظامی می‌گذشت در مصاحبه‌ای که بر عرشه ناوشکن البرز انجام دادند، مطالب جالب توجهی را بیان کردند. رئیس شورای عای دفاع در پاسخ به سوالی درباره توان ایران در بستن تنگه‌ی هرمز گفتند: ما حتى اگر کمتر از این مقدار هم قدرت داشته باشیم آن تهدیدى که کردیم براى ما عملى است. بستن تنگه‌ى هرمز با همان مفهومى که این کلمه دارد، یک چیزى است که براى آن کسى که این همه ساحل در دو طرف تنگه دارد و آن اشراف و تسلطى که بر تنگه دارد این چیزى است ممکن.

ایشان افزودند: «به علاوه مقصود ما قطع صدور نفت خواهد بود در آن روزى که در کار صدور نفت ما یک اختلال کلى بوجود بیاید، و آن به هر جورى که انجام بگیرد اسمش بستن تنگه‌ى هرمز خواهد بود ... ولى خب به‌هرحال یک احتمالى است که هست، ولو پنج درصد، ده درصد هم احتمال باشد ما باید آمادگى خودمان را داشته باشیم براى این‌که آن تهدید را عملى کنیم، آن تهدید جدى است و با برآورد و درک درست موقعیت جمهورى اسلامى آن تهدید انجام گرفته. امروز هم بنده هر چى که به ابزارها و انسان‌ها و همت‌ها نگاه کردم بیشتر معتقد شدم که این تهدید را خیلى به جا کردیم، و ان‌شاءاللَّه، البته ان‌شاءاللَّه که مى‌گویم امیدوارم که چنین روزى پیش نیاید، اما اگر پیش بیاید ما توانایى کامل براى انجام این تهدید را خواهیم داشت.»

ایشان همچنین در پاسخ به سوالی درباره ناتوانی عراق در حمله به ناوهای شرکت کننده در آن مانور و به خصوص ناوشکن البرز افزودند: «حمله‌ى به یک تجهیزات با این عظمت کار آسانى نیست، یعنى بعید است که یک چنین گستاخى‌اى را خلبان‌هاى عراقى یا نیروى هوایى عراقى داشته باشند که بخواهند بیایند این‌جا و با این همه ناو و هواپیما حمله کنند. یقیناً کسى که بیاید، آمدنش در اختیار خودش است اما برگشتنش بعید است که برگردد!»

جنگ نفت‌کش‌ها

مداخله و مشارکت آمریکا در جنگ با ایران، با دعوت کویت از قدرت‌های بزرگ به خصوص آمریکا برای محافظت از نفتکش‌ها، شکل علنی‏تری به خود گرفت و ابعاد گسترده‏تری یافت. در 30 تیر 1366، ایالات متحده به بهانه‌ی حفظ جریان آزاد نفت و تامین نیازهای رشد صنعتی غرب، ناوگان دریایی خود را به ظرفیت 35 کشتی جنگی و بیش از 12 کشتی کمکی با مجموع 20 هزار نیروی نظامی در منطقه گرد آورد که بعدا به بزرگ‌ترین ناوگان دریایی این کشور پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شد و در نهایت نیز ‏به حدود 50 فروند کشتی جنگی رسید.

با ورود ناوگان دریایی آمریکا، خلیج فارس به انباری از سلاح‌های آمریکایی تبدیل شد که با دلالی آمریکایی‌ها به کشورهای جنوبی خلیج فارس فروخته می‌شدند. البته نکته‌ی جالب توجه آن بود که مطابق آمار رسمی، با حضور آمریکایی‌ها، تعداد حملات به کشتی‌ها در خلیج فارس به‌‌شدت افزایش یافت و تشنج بیشتر شد. به عبارت بهتر تنها نتیجه حضور امریکایی‌ها در خلیج فارس این بود که جبهه‌ای دیگر به وسعت 2000 کیلومتر از بندر جاسک در دریای عمان تا خور عبدالله در انتهای خلیج فارس بر علیه ایران گشوده شد.

از این پس جنگ نفت‌کش‌ها صحنه نبرد مستقیم ایران و آمریکا می‌شود که با تبلیغات فراوان در مورد قدرت نظامیشان به خلیج فارس وارد شده‌اند. اما این تبلیغات اندک زمانی بیشتر به کار آمریکایی‌ها نیامد و سه ناو آمریکایی که برای اسکورت نفت‌کش‌ها به خلیج فارس آمده بودند، در اثر برخود با مین‌های نیروی دریایی ایران آسیب جدی دیدند. آمریکایی‌ها که از این ضربه مهلک و مواجهه با نیروی دریایی ایران در چندین مرحله شکست خورده بودند، در نهایت به سکوی نفتی رشادت ایران حمله می‌‌‌کنند و رئیس جمهور آمریکا هم به دروغ اعلام می‌‌‌کند آمریکا یک سکوی نظامی ایران را مورد حمله قرار داده است. ایران نیز با حمله به ناوهای آمریکایی پاسخ دندان شکنی به این حمله می‌دهد.

جوشن قهرمان

دور دوم جنگ‌های دریایی ایران و آمریکا در فروردین ماه 1367 شروع می‌شود. ناوچه جنگی «ساموئل رابرتز» آمریکا با مین برخورد می‌‌‌کند و حفره‌ای به قطر 8 متر در کف ناوچه ایجاد می‌شود.  رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا به همراه جرج بوش معاون اول خود فرانک کارلوچی وزیر دفاع (جدید)، جرج شولتز وزیر خارجه و ویلیام کراف رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا با تشکیل جلسه در کاخ سفید راه‌های مقابله با ایران را بررسی می‌کنند و تصمیم می‌گیرند به طور رسمی به جنگ با ایران وارد شوند.

در ساعت 30/8 صبح 29 فرودین 1367 نیروی دریایی ایران به کارکنان شرکت نفت در سکوهای نفتی سلمان، نصر و مبارک اعلام می‌‌‌کند سکوها را ترک کنند. مهاجمان آمریکایی در اولین حمله خود به این سکوها ناکام می‌مانند و با مقاومت نیروی دریایی ایران مجبور به عقب نشینی می‌شوند.

مرحله دوم تهاجم آمریکایی‌ها با به کارگیری سه رزم ناو، شش فروند هواپیما و چند فروند بالگرد آغاز می‌شود. جنگی نابرابر آغاز می‌شود؛ ناوچه جوشن در یک طرف قرار دارد و سه رزم ناو آمریکایی در طرف دیگر. نیروهای قهرمان ناوچه جوشن، 45 دقیقه در مقابل موشک‌های‌‌ هاریون و 300  گلوله توپ شلیک شده از سوی ناوها و متجاوزان آمریکایی مقاومت می‌کنند و سرانجام این نبرد ناعادلانه با شهادت 11 نفر از رزمندگان ناوچه جوشن و زخمی شدن 33 نفر دیگر و غرق شدن ناوچه پایان می‌یابد.

درس عبرتی برای متجاوزین

نیروهای آمریکایی سکوهای نفتی سلمان، نصر و مبارک را اشغال و به آتش می‌کشند و به سوی سکوهای نفتی دیگر ایران در جنوب خلیج فارس حرکت می‌کنند. ناوشکن‌های سهند و سبلان از طرف ایران مأموریت می‌یابند که جلو پیشروی نیروهای آمریکایی را بگیرند.

درگیری دو ناوشکن ایرانی با ناوها، هواپیماها و بالگردهای آمریکایی چند ساعت به طول ‌می‌انجامد. آمریکایی‌ها مجبور به عقب نشینی می‌شوند و از فاصله 120 کیلومتری و با استفاده از موشک‌های لیزری از طریق ناوها و هواپیماهای فوق مدرن به ادامه نبرد می‌پردازند و خساراتی را به ناوچه سهند ایران وارد می‌کنند.

ساعاتی پس از این حملات، قایق‌های توپدار سپاه به سکوهای نفتی اجاره‌ایی آمریکا در خلیج فارس حمله می‌‌‌کنند و آنها را به آتش می‌کشند. کشتی آمریکایی «ویلتی یاند» و کشتی انگلیسی به نام «یورک مارین» مورد حمله سپاه پاسداران قرار می‌گیرند و منهدم می‌شوند. پس از این حملات یک ناو لجستیکی انگلیس و یک بالگرد جنگی آمریکایی هم مورد حمله قرار می‌گیرند و به آتش کشیده می‌شوند.

حضور جالب

فضا در خلیج فارس به شدت ملتهب شده بود. در این شرایط جمهوری اسلامی برای نشان دادن ابهت نظامی و سیاسی خود در منطقه خلیج فارس مانور "ذوالفقار سه" را در منطقه عمومی خلیج فارس و دریای عمان برگزار می‌کند.

این مانور بزرگ در تاریخ 31 اردیبهشت 67 آغاز شد و نیروی دریایی و هوایی ایران مشترکا تمرین‌هایی را برای حمله به دشمن فرضی و پاسداری از مرزهای دریای و هوایی کشورمان انجام دادند. این عملیات که در تاریخ سال‌های بعد از انقلاب از نظر وسعت و تعداد یگان‌های شرکت کننده بی‌نظیر بود، با حضور بیش از 90 ناو و ناوچه و همراهی نیروهای هوایی و زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، اهمیت به سزایی در تعدیل فضای امنیتی بر علیه جمهوری اسلامی در خلیج فارس بر جای گذاشت.

آیت الله خامنه‌ای رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع، در روز چهارم خرداد با سفر به چابهار و حضور بر عرشه‌ی ناو خارک، یکی از مراحل این مانور را از نزدیک به نظاره نشستند. سفر عالی‌ترین مقام اجرایی کشور و رئیس شورای عالی دفاع و حضور ایشان بر عرشه یکی از ناوهای حاضر در منطقه‌ای که هر لحظه امکان درگیری نظامی با طرف آمریکایی و عراقی وجود داشت، بسیار جالب توجه بود.

آیت‌الله خامنه‌ای در سخنانی که بر عرشه این ناو ایراد کردند، به تحلیل اوضاع منطقه و بررسی وضعیت جمهوری اسلامی پرداخته و در نهایت تاکید کردند: «ما در یک دوره‌ى تاریخى حساسى هستیم و این دوره‌ى تاریخى ممکن است چند سال طول بکشد همچنان که از اول انقلاب تا حال ممکن است یک سال دیگر، دو سال دیگر پنج سال دیگه باید این دوران حساس را بگذرانیم به فضل الهى جمهورى اسلامى در حدى قرار خواهد گرفت که دیگر هیچ گونه قدرتى در جهان حتى به مغزش هم خطور نکند که مى‌تواند به ما صدمه‌اى وارد کند آن وقت است که سازندگى کشور با شتاب تندى شروع خواهد شد.»

نگاه استراتژیک

نه این مانور آخرین مانور بزرگ نیروهای نظامی ایران بود و نه این حضور، آخرین حضور آیت‌الله خامنه‌ای در مناطق ژئواستراتژیک کشور در مواقع حساس. پیشرفت‌های نظامی جمهوری اسلامی و دست‌یابی به فناوری‌های روز دنیا در سال‌های بعد نیز ادامه یافت که دستیابی به موشک‌های دور برد و ماهواره‌برها، هواپیماهای جنگنده و هلیکوپترها، زیردریایی‌ها و ناوچه‌های مختلف تنها نمونه‌ای از این پیشرفت‌ها در زمینه‌ی فناوری‌های نظامی است که آخرین نمونه‌ی این پیشرفت‌های دفاعی، ناوشکن جماران است.

در این سال‌ها رهبر انقلاب، هم در مانورهای مختلف و مناطق استراتژیک کشور حضور یافته‌اند و هم حضور مستقیمی در پیش برد صنایع دفاعی و فناوری در کشور داشته‌اند. مانورهای بزرگ ولایت و طریق القدس در سال‌های 75 و 76، پایگاه هوایی کنارک در سیستان، سفر کردستان و حضور در آبیدر و سفر به نوشهر و بازدید از پایگاه دریایی این شهر، تنها نمونه‌هایی از این حضور نظامی رهبر انقلاب در سال‌های اخیر هستند.

[ یکشنبه 88/12/9 ] [ 8:57 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
سرمربی هلندی تیم فوتبال الاهلی امارات پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای را به خبرنگار زن ایرانی پیش از دیدار با مس کرمان ارائه کرد.همچنین مشاور ارشد این باشگاه درخواست عجیب تری می‌کند.

به گزارش خبرنگار آتی نیوز، "هنک کاته" زمانی در بهترین تیم‌های جهان نظیر آژاکس آمستردام هلند و بارسلونای اسپانیا مربیگری کرده، حدود دو هفته است که هدایت الاهلی امارات را بر عهده گرفته است. هفته گذشته به همراه این تیم سفری به کرمان داشت.

کاته که در مصاحبه پیش از دیدار با مس کرمان با استفاده از واژه مجعول "خلیج ع رب ی" خبر ساز شد پس از شکست 4 بر 2 برابر مس کرمان عقب نشینی کرد و گفت: من فقط از کلمه خلیج استفاده کرده‌ام و نه گفته‌ام خلیج فارس نه گفته‌ام خلیج ع رب ی من از یک کشور آزاد! به این منطقه آمد‌ه‌ام و کاری به این مسایل سیاسی ندارم.

اوج هنر نمایی این مربی در صبح روز مسابقه و در هتل 5 ستاره پارس کرمان رخ داد.

این مربی که درخواست مصاحبه اختصاصی با خبرنگاران مرد ایرانی را رد کرد زمانی که یک خبرنگار زن ایرانی را دید به او گفت دلت نمی‌خواهد با من مصاحبه کنی و با من عکس بگیری؟! که زمانی که این خانم کنار او قرار می‌گیرد به این خانم خبرنگار گفت دوست دارم من را بغل کنی!!

خبرنگار بخت برگشته هم وقتی با این پیشنهاد بی‌شرمانه مواجهه می‌شود از این مربی فاصله می‌گیرد.

مربی که به قول خودش از کشوری آزاد به ایران آمده و حتما تصورش هم از آزادی ارایه هرگونه پیشنهاد است.

همچنین مشاور ارشد باشگاه الاهلی از یکی از خبرنگاران ایرانی درخواست عجیبی می‌کند.

احمد الکمالی که مشاور ارشد باشگاه الاهلی امارات است و ارشدترین مشاور این باشگاه همراه تیم الاهلی در کرمان بود به یکی از خبرنگاران بومی می‌گوید امشب به اتاق من بیا و این خبرنگار هم تصور می‌کند که مشاور ارشد باشگاه می‌خواهد اطلاعاتی در مورد بازی مس و شهر کرمان بگیرد و زمانی که احمد الکمالی به این خبرنگار می‌گوید پولش هر چقدر هم هست می‌دهم و بساط عیش ما را با آوردن چند دختر جوان فراهم کن!

این خبرنگار بومی مات و مبهوت این مرد عرب را نگاه می‌کند و از اتاق خارج می‌شود.

خبرنگار بومی از شنیدن این پیشنهاد عجیب و شرم آور خونش به جوش آمده بود اما ترجیح داد سکوت کند تا مسابقه الاهلی ومس بدون حاشیه خاصی برگزار شود.

این دیدار با برد 4 برد 2 مس کرمان تمام شد تا احمد الکمالی از سفر به ایران خاطره خوبی همراه خود نبرد.
[ یکشنبه 88/12/9 ] [ 8:56 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
تابناک اجتماعی - به دنبال انتشار یادداشتی در سایت تابناک به قلم دکتر محمد مطهری فرزند استاد شهید مطهری در باب مسائل روز، اکنون پس از 190 روز یک روزنامه حامی تند دولت به نقد این یادداشت پرداخته است.

به گزارش خبرنگار تابناک، این روزنامه که از آن بعنوان روزنامه کیهان رنگی! یاد می شود، در سرمقاله امروز خود به نقد یادداشت 190 روز پیش محمد مطهری پرداخته و این یادداشت را به نقد کشیده است!.

برای مشاهده متن کامل این خبر به همراه تصاویر آن به تابناک اجتماعی - مراجعه کنید.

[ یکشنبه 88/12/9 ] [ 8:55 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
درگیری دو برادر بر سر 40هزار تومان پول، منتهی به قتل برادر کوچکتر شد و به این ترتیب پرونده‌ای در شعبه ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران به جریان افتاد.

به گزارش ایسنا، ساعت 3 بامداد روز گذشته (جمعه) صدای داد و فریادهایی که از منزلی مسکونی به گوش می‌رسید، آرامش بامدادی خیابان وحدت اسلامی را بر هم زد و ساکنان این خیابان پس از جویا شدن علت داد و فریادها متوجه شدند محمد کریم 21 ساله به ضرب چاقوی برادر بزرگتر خود به نام محمدرضا، از پای درآمده است.

به ‌دنبال تماس‌های مردمی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110، ماموران کلانتری 112 ابوسعید در جریان این حادثه قرار گرفتند و فورا قاضی بهروز هنرمند بازپرس کشیک قتل پایتخت را از وقوع این جنایت باخبر کردند.

بازپرس جنایی پس از حضور در صحنه و آغاز تحقیقات ابتدایی دریافت که متهم به قتل، معتاد بوده و با یک ضربه چاقو اقدام به قتل برادر ورزشکار خود کرده است.

در بررسی‌های اولیه مشخص شد که محمد کریم به خاطر ناپدید شدن 40 هزار تومان پولی که داشته، برادرش را به برداشتن این پول برای تهیه مواد مخدر متهم کرده و سر همین موضوع با هم درگیر شده‌اند.

به گزارش ایسنا، پدر متهم و مقتول صبح امروز (شنبه) با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران از خون فرزندش گذشت اما تحقیقات برای کشف زوایای پنهان این حادثه و اقدامات قضایی جهت رسیدگی به جنبه عمومی جرم، ادامه دارد.
[ یکشنبه 88/12/9 ] [ 8:54 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
ایلنا: رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به پیشنهاد ژاپن مبنی بر غنی‌سازی درخاک این کشور،گفت: ما هرگونه پیشنهاد و ایده را در این خصوص مورد بررسی قرار می دهیم اما حتما باید هرگونه پیشنهاد بر سر میز مذاکره مورد بررسی و بحث قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار اعزامی ایلنا به ژاپن، علی لاریجانی ظهر امروز به وقت ژاپن به میان خبرنگاران ژاپنی آمد و به سوالات آنان پاسخ داد.

خبرنگار روزنامه یومیوری ژاپن در نخستین سوال از لاریجانی در رابطه با هدف سفرش به این کشور پرسید که لاریجانی پاسخ داد:من به دعوت رسمی رییس پارلمان نمایندگان ژاپن به این کشور سفرکردم و ایران و ژاپن به عنوان دو کشور مهم در آسیا همواره روابط خوبی با هم داشته اند.

وی ادامه داد:اکنون هم سطح روابط اقتصادی دو کشور بالغ بر 11 میلیون دلار است.

رییس قوه مقننه یادآور شد: ما دراین دیدارها در زمینه همکاری‌های پارلمانی بین دو کشور مذاکره کردیم و موضوعات قضایی نیز میان دوکشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

لاریجانی افزو: در مسائل مهم منطقه‌ای از جمله موضوع بازسازی افغانستان ،مبارزه با مواد مخدر ،موضوع هسته‌ای ایران ،رایزنی و مذاکرات بسیار مثبتی صورت گرفت.

این خبرنگار با اشاره به سفر دبیر عالی شورای امنیت ملی ایران و سفر لاریجانی به ژاپن دراین زمینه سوال کرد که آیا این مذاکرات نوید روابط دو کشور در سطوح بالاتر را می دهد ؟ و لاریجانی در جواب گفت : روابط دو کشور همواره با اهمیت بوده و ژاپن کشوری پیشرفته به لحاظ اقتصادی و تاثیر‌گذاری در شرق آسیا است.

خبرنگار دیگری از رئیس مجلس ایران پرسید شما در سخنان روز گذشته خود اظهار داشتید که در دولت قبلی ژاپن ریسک‌پذیری نبوده و در تعاملات منطقه‌ای آنچنان که باید و شاید فعالانه عمل نکرده‌اند پاسخ شما در این زمینه چیست ؟که لاریجانی در پاسخ گفت : این را باید از دولت جدید ژاپن بپرسید من بیان کردم که ایده همگرایی در آسیا که توسط نخست وزیر جدید ژاپن مطرح شد یک ایده هوشمندانه است و اگر اجرایی شود در عرصه‌های بین‌المللی تاثیرگذار خواهد بود.
لاریجانی تصریح کرد :اما ا ین ایده در مقام اجرا ساده نخواهد بود و نیاز به تلاش و جدیت مضاعف دارد.

خبرنگار روزنامه آسیایی ژاپن پرسید در ماه آوریل سال جاری میلادی یک نشست در خصوص بازنگری NPT برگزار می‌شود، همچنین شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم‌های جدید علیه ایران را مطرح می کند، همانگونه که مستحضرید ژاپن میزبان این نشست خواهد بود انتظار شما از دولت ژاپن چیست؟

رییس مجلس پاسخ داد :بازنگری NPT را با دو رویکرد مثبت و منفی می‌توان نگاه کرد ،رویکرد منفی NPT آن است که نقاط ضعف آن برجسته‌تر شود و این منجر به بی‌خاصیت شدن آن می‌شود.

وی تاکید کرد :آژانس وظیفه دارد به کشورهایی که می خواهند از انرژی صلح آمیز هسته‌ای بهره‌مند شوند کمک کند ،این کمک‌ها همواره کم و یا تحت تاثیر فشارها سیاسی بوده است.
لاریجانی تاکید کرد : به اعتقاد من خوب است اگر قرار است در NPT تجدید نظر شود این نقاط ضعف مرتفع شود.

وی با اشاره به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکایی‌ها خاطر‌نشان کرد :ژاپن به دلیل اینکه درد بمباران هسته‌ای را از آمریکا چشیده است بهتر است در این زمینه فعالانه وارد موضوع شود.

در ادامه این نشست خبری خبرنگار "روزنامه نیکی ژاپن " از رییس مجلس پرسید شما در اظهارات روز گذشته خود از آمریکا و رژیم صهیونیستی انتقاد و از فلسطین و حزب‌الله لبنان حمایت کردید آیا منظور از این حمایت‌ها کمک‌های تسلیحاتی به آنها را شامل می شود ؟

لاریجانی در جواب تصریح کرد : آنها نیازی به تسلیحات ما ندارند، بلکه فلسطینیان ملت مظلومی هستند که جهان باید یک دفاع سیاسی برای آنان تعریف کند.

وی با اظهار تاسف از اینکه " بعضی از کشورها در این حادثه انسانی سکوت می کنند و به نظر می‌رسد فریادهای مردم مظلوم فلسطین نوعی آواز در برهوت است" تاکید کرد :باید همه تلاش کنند از نظر سیاسی به راه‌حلی برسیم که حقوق فلسطینیان استیفا شود.

وی با اشاره به حمله سال گذشته رژیم صهیونیستی به مردم بی دفاع غزه اضافه کرد :رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا به غزه حمله کرد و حدود 5 هزار زن و کودک بی دفاع را کشت و غزه همچنان در محاصره صهیونیست ها قرار دارد.

لاریجانی تاکید کرد :این‌ها مصائب و مشکلات بزرگی است که کمتر در رسانه‌ها به این موارد پرداخته می‌شود و این یک تاریخ دردآور برای بشریت است.

خبرنگار "پرس تی وی " نیزپرسید با توجه به تاثیر گذاری ژاپن در شرق آسیا دولت‌های دو طرف باید چه تدابیر و سیاست‌هایی برای توسعه هر چه بیشتر روابط فی مابین بیندیشند؟ رییس مجلس نیز با بیان اینکه در این چند روزه مذاکرات مثبت و سازنده ای با مسوولان عالی‌رتبه ژاپنی داشته است گفت :باید در مذاکرات ، هر بخش موضوعات را با فرمول خاص خود مورد تجزیه و تحلیل خود قرار دهد ، به عنوان مثال اقتصاد فرمول‌بندی خاص خود را دارد و در حوزه مسائل سیاسی در منطقه نیز موضوعات متنوعی وجود دارد که باید برروی هر کدام از این موارد بر اساس اولویت خواسته‌های دو طرف مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

خبرنگار "تلویزیون فوجی ژاپن" نیز در سوالی پرسید :آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود موضوع سرسختانه‌تری را نسبت به ایران اتخاذ کرد تحلیل شما از این گزارش چیست ؟

لاریجانی در پاسخ گفت : برخورد آژانس با موضوع هسته‌ای ایران باید فنی باشد چرا که آژانس جایی است که باید بر اساس فکت‌های مشخص اظهار نظر کند و نمی‌توان با احتمالات راجع به یک کشور قضاوت کرد.

وی خاطر نشان کرد :این از همان موارد ضعف سیستم آژانس است که با برخی از فشارها تغییر موضع می‌دهد و این گونه کاستی‌ها باید در بازنگری NPTاصلاح شود.

خبرنگار خبرگزاری جمهوری ا سلامی ایران از رییس مجلس پرسید وزیر خارجه آمریکا چند روز پیش اعلام کرد تحریم‌های جدید علیه ایران فلج کننده خواهد بود و سخنگوی وزارت خارجه این کشور نیز در جدیدترین اظهار نظر گفت تحریم ها فلج کننده نخواهد بود بلکه فقط برای فشار بیشتر بر دولت ایران اعمال می شود شما این تناقض‌گویی مقامات آمریکایی را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟
لاریجانی پاسخ داد :آمریکایی‌ها دچار یک نوع غربت سیاسی شده‌اند و حرف‌هایی می‌زنند که برحسب حال و احوالشان و برای خوشی دلشان است.

وی با اشاره به سفرهای متعدد مقام‌های آمریکایی به منطقه خاورمیانه در ماه‌های اخیر افزود :این روزها مقامات آمریکایی به منطقه ما زیاد سفر می‌کنند و هر جا که می‌روند مردم از آنها تنفر دارند و علت آن این است که آنها حرف‌های تحکم آمیز می‌زنند و فکر می‌کنند با فشار ،دیگرملت‌ها حرف‌های آنها را می پذیرند.

لاریجانی در ادامه گفت : مشکل دیگر آمریکایی‌ها این است که آنها صحنه‌ها را به صورت واقعی نمی‌بینند و از موضع امپراتوری بین‌المللی صحبت می‌کنند ،ولی خوشبختانه این جایگاه را ندارند.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری در خصوص وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی گفت:بعد از جنگ 33 روزه لبنان این رژیم دچار یک نوع به هم ریختگی ابهت سیاسی شده است و بدنبال سامان دهی وضعیت کنونی خود است.

وی تصریح کرد:در جنگ 33 روزه اسرائیلی‌ها ظرف مدت یک هفته می‌توانند حزب الله لبنان را شکست دهند و اعلام کردند در این مدت سران حزب الله را بردار می‌کنند و صحبت از زایمان جدید در خاورمیانه را مطرح می کردند.

رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به ناکامی و سرخوردگی صهیونیست‌ها در جنگ 33 روزه ادامه داد : اما آن زایمان به سقط جنین انجامید و آمریکا و رژیم صهیونیستی با بی آبرویی تمام شکست خوردند.

در ادامه خبرنگار خبرگزاری رویترز از لاریجانی پرسید " در مورد پیشنهاد ژاپن در بحث غنی‌سازی درخاک این کشور" ارزیابی شما چیست ؟

لاریجانی نیز پاسخ داد: ما هرگونه پیشنهاد و ایده را در این خصوص مورد بررسی قرار می دهیم اما حتما باید هرگونه پیشنهاد بر سر میز مذاکره مورد بررسی و بحث قرار گیرد.

لاریجانی افزود:متاسفم که آمریکایی‌ها مدام میز مذاکره را ترک می‌کنند بالاخره برای هر طرح و پیشنهادی باید مذاکره صورت گیرد ،ایرانی‌ها در سال‌های اخیر ده‌ها طرح مطرح کردند.
رییس مجلس خاطر نشان کرد :معتقدم در درون مذاکرات همه مسائل از جمله موضوع هسته‌ای ایران حل و فصل می شود.

خبرنگار دیگری در رابطه با مواضع افراطی رژیم صهیونیستی پرسید و اظهار داشت :این رژیم در گذشته تاسیسات هسته‌ای عراق و سوریه را بمباران کرد چقدر احتمال حمله آنها به تاسیسات هسته‌ای ایران وجود دارد ؟

لاریجانی در پاسخ گفت : لزومی نمی‌بینم به تخیلات بپردازیم این رژیم درک درستی از قدرت واقعی نظام را ایران ندارد و خودش را دچار یک بی‌حیثیتی مطلق نمی‌کند ولی با شما موافقم که سران این رژیم افراطی هستند و در این مدت به آمریکا و مجامع بین‌المللی بی اعتنایی های زیادی کرده‌اند.

خبرنگار دیگری از رییس مجلس پرسید :آیا گمان می‌کنید که آمریکا هم در پیشنهاد ژاپن در خصوص غنی سازی ایفای نقش می کند؟

رییس مجلس در پاسخ گفت :من اطلاعی ندارم که درآن نشست چه کسانی حضو رداشتند اما ازهر پیشنهاد و ابتکاری برای مذاکره در این خصوص استقبال می کنیم .
خبرنگار دیگری در خصوص راه‌های گسترش روابط ایران و ژاپن در عرصه‌های مختلف بویژه در زمینه های اقتصادی سوال کرد ؟

لاریجانی در پاسخ اظهار داشت :بحث‌های اقتصادی می‌تواند برای صاحبان صنایع در ژاپن خیلی جذاب باشد و آنها می‌توانند در خصوص انرژ‌ی‌های خورشیدی و بادی ساخت نیروگاه ،پالایشگاه و راه آهن در ایران سرمایه گذاری کنند.

وی افزود :به عنوان مثال در 12 شهر بزرگ ایران مترو ساخته می‌شود که ژاپنی‌ها می توانند در خصوص تامین قطار آنها با ایران همکاری کنند.

رئیس مجلس با اشاره به برنامه پنجم توسعه کشور اضافه کرد :ایران یک کشور پهناور است و قطار پرسرعت برای حمل و نقل آسان دراین برنامه دیده شده است که این طرح ها می تواند برای صاحبان صنایع ژاپن جذابیت داشته باشد.

وی آنگاه به قرابت فرهنگی میان ملت‌های دو کشور اشاره کرد و گفت : ایران و ژاپن هر دو در زمینه صنعت فیلم سازی پیشرفت‌های خوبی داشته‌اند و می‌توانند دراین زمینه با هم تبادل فیلم و سریال‌های مختلف داشته باشند.

لاریجانی ادامه داد: درمورد صنعت توریسم نیز برخی از شهرهای ایران مانند اصفهان و شیراز برای مردم ژاپن جذابیت‌های خاصی دارد که در این مورد هم می توان سرمایه گذاری کرد.
خبرنگار دیگری در خصوص ترور یک فلسطینی در هتلی در دبی نظر رییس مجلس ایران را جویا شد که لاریجانی پاسخ داد:این حرکت تروریستی بسیار مفتضحانه بود چرا که این رژیم با کمک کشورهای غربی یک افتضاح بین‌المللی را به وجود آورد .
 
وی افزود :آبروی کشورهای اروپایی در خطر است و در واقع آنها شروع کننده یک نوع عملیات تروریستی سازمان یافته در دنیا شده اند که می تواند شرایط جهان را تغییر دهد .
 
لاریجانی خاطر نشان کرد : البته اسراییلی‌ها در طول 70 سال گذشته جنایات و ترورهای زیادی را انجام داده اند و در بررسی که داشتیم 300 ترور در اروپا و آسیا توسط عوامل رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.

وی در پایان خاطر نشان کرد: اسرائیلی‌ها نامشان به عنوان آدم کش در خاورمیانه و جهان ثبت شده و می‌شود.


[ شنبه 88/12/8 ] [ 8:54 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
سرویس بین‌الملل «تابناک» ـ پیش از آن که آمریکا به افغانستان حمله کند، اوضاع محیطی این کشور را به خوبی بررسی می‌کند. این دوران دوره‌ای است که دولت بوش، ایران را «محور شرارت» می‌نامد. پاکستان به دلیل مجاورت قبایل حامی طالبان در مرز مشترک افغانستان و پاکستان دارای شرایط خاص است. آمریکا عملیات اطلاعاتی و حملات نظامی در منطقه وزیرستان را در دستور کار ابتدایی خود قرار می‌دهد؛ جایی که بیشتر گمانه‌زنی‌ها بر آن است که بن لادن و ایمن الظواهری و ملا عمر در آن پنهان شده باشند.

اما شرایط ایران به گونه‌ای دیگر است. ایران مخالف سیاست‌های اشغالگرانه آمریکا در افغانستان است، ولی رابطه‌ای با طالبان نیز ندارد، حال آن که این باعث نمی‌شود تا ایران از ضربه‌های امنیتی در امان بماند. استقرار نیروهای آمریکایی در افغانستان، فرصت مناسبی است تا ایران درس‌های مورد نظر آمریکا در قبال حمایت از مقاومت فلسطین و لبنان را حس کند. برای همین، بهترین منطقه‌ای که می‌توان این پروژه را پیاده کرد، استان سیستان و بلوچستان است که سال‌های سال، میدان تاخت و تاز گروه‌های مافیایی مواد مخدر است. از آغاز کار، سازمان اطلاعات آمریکا «سیا» به دنبال کاندیدا در این منطقه می‌گردد؛ کاندیداهایی که دارای ویژگی منحصر به فرد برای اجرای عملیات امنیتی و نظامی در ایران باشند.
حلقه وصل سیا با ایران، سازمانی جز سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی نیست و این امر سه دلیل دارد؛ نخست این که این سازمان نقشی انکار ناپذیر در ظهور القاعده و طالبان در پاکستان و افغانستان داشته است. دوم آن که این سازمان برای نابودی القاعده با سیا همکاری می‌کند. سوم، این سازمان همچنان ارتباط خود را با برخی از لایه‌های القاعده و طالبان نگه داشته تا امکان عملیات نظامی علیه مصالح سعودی در درون و بیرون را به حداقل برساند. از همه مهمتر، روابط بسیار عمیق و بی نظیر بین سازمان اطلاعاتی عربستان با سازمان اطلاعاتی پاکستان وجود دارد.

این عمق روابط به عهد اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و راه‌اندازی القاعده و طالبان در پاکستان باز می‌گردد. از سوی دیگر، عربستان برای حفظ مصالح خود در درون سرزمین‌هایش، ناچار است تا با حفظ روابط عمیق با سازمان اطلاعات پاکستان و برخی از عناصر کلیدی آن، حرکات القاعده را در پاکستان و ورود و خروج‌های آن را تحت کنترل بگیرد.

همین امر باعث شده است تا بسیاری از نیروهای امنیتی پاکستان به دور از چشم رهبران سیاسی و دولتی این کشور، گماشته و جیره‌خوار دولت عربستان بشوند. دایره یا همان اداره کل ایران در سازمان اطلاعاتی سعودی که تحولات منطقه بلوچستان ایران را با دقت هرچه تمام‌تر پیگیری و چگونگی کمک‌های مالی و جاری کردن بودجه‌های تخصیص یافته عربستان سعودی به این منطقه را تسهیل می‌کند؛ عبدالمالک ریگی را که در یکی از مدارس دینی پاکستان آغاز به تحصیل کرده بود، شناسایی می‌کند. وی که پیش از رهسپار شدن به پاکستان سوابق مجرمانه داشته است، ویژگی‌های لازم برای اجرای برنامه‌های امنیتی در ایران را دارا بود؛ اما چرا باید سه سازمان اطلاعاتی بر یک نقطه متمرکز شده و همکاری کنند.

در این زمینه، سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی پاکستان و سازمان اطلاعاتی عربستان برای پیگیری پرونده مشترک طالبان و القاعده با هم همکاری‌های رسمی دارند. کمیته مشترکی در این باره بین آن‌ها وجود دارد که دست‌کم حدود شش سال است که همواره و فراگیر اقدامات امنیتی علیه اهدافی مشخص را راهبری می‌کنند.

اما دو سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی عربستان، علاوه بر القاعده و طالبان، مشترکاتی دیگر نیز دارند که به مسائل خاورمیانه بازمی‌گردد. این دو سازمان با استفاده از عناصری پاکستانی، اقدامات امنیتی علیه ایران در مرزهای شرقی را سازماندهی می‌کنند که مصداق بارز یکی از آن‌ها چند سالی است که در کشورمان دهان باز کرده و آن همین جماعت ریگی یا جندالله است.

جوان سابقه‌دار و مجرمی که به دنبال چشم باز کردن به دلارهای سعودی، راه خانه و کاشانه خود را گم کرد و به جنایتکاری درجه یک تبدیل شد، از درون خاک پاکستان حلقه‌های ارتباطی و امنیتی خود را کامل نموده و در قالب حضور در یک مدرسه دینی در پاکستان ندای نجات اهل سنت و بلوچ‌های ایرانی را سر می‌دهد؛ مدرسه‌ای که لایه‌های ارتباطی بین سعودی و القاعده - طالبان را تشکیل می‌دهد، اما چاشنی این کار چیزی جز پول‌های عربستان و حمایت‌های نظامی و تأمین سلاح توسط لایه‌های امنیتی پاکستانی که خود گمارده‌های سعودی در سرویس امنیتی پاکستان هستند، نیست.

عبدالمالک ریگی به زعم سرویس‌های امنیتی آمریکا و عربستان، چند عملیات نظامی موفقیت آمیز در بین سال‌های 2002 و 2003 در استان سیستان و بلوچستان انجام می‌دهد تا قابلیت‌های نظامی خود را به رخ دولت ایران بکشد. از این زمان به بعد عبدالمالک ریگی نام امیر می‌گیرد و دستگاه اطلاع‌رسانی عربستان سعودی «العربیه» به کمک او می‌آید و همه فعالیت‌های نظامی او را با نام «جنبش جندالله» تحت پوشش قرار می‌دهد.

در همین زمان، این مجموعه را جنبشی برای رهایی اهل سنت در سیستان و بلوچستان نام گذاری می‌کنند. در همین راستا و در یک اقدام سبک و نمایشی، پس از انتقال عبدالمالک ریگی از یکی از شهرهای پاکستان به نقاط کوهستانی نزدیک مرزهای ایران، «العربیه» در یک برنامه نمایشی، زندگی و حضور عبدالمالک ریگی و نیروهای مسلح او را در آن سوی مرزهای ایران به نمایش درمی‌آورد؛ این کار نمایشی که با همکاری سازمان اطلاعاتی عربستان و تلویزیون العربیه و نیروهای امنیتی پاکستانی وابسته به عربستان انجام گرفت، آن قدر نمایشی بود که هیچ بیننده‌ای دیگر تردیدی به خود راه نمی‌دهد که جماعت ریگی مورد حمایت عربستان سعودی و دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و برخی نیروهای امنیتی پاکستانی است.

اما یکی از نکات قابل توجه پس از عملیات انتحاری در منطقه سرباز، اظهارات سخنگوی وزارت خارجه پاکستان است که مدعی شده که عبدالمالک ریگی در پاکستان نیست. این ادعای وی می‌تواند درست باشد و آن دلایلی روشن دارد. نخست این که ریگی بین پاکستان و عربستان در رفت‌وآمد است و در همین راستا وی امکان نقل انتقال بین پاکستان ـ امارات ـ عمان و عربستان را دارد و ممکن است که در آن زمان وی در پاکستان نبوده است. دوم آن که وی با کمک سعودی‌ها و برخی از سرویس‌های امنیتی پاکستانی از پاسپورتی به نامی غیر از نام اصلی‌اش استفاده می‌کند و ممکن است وی در پاکستان بوده، اما نامی از او در جایی ثبت نشده، به ویژه آن که وی برای رفت‌وآمد بین کشورهای نامبرده، نیاز به پاسپورتی جعلی اما شبه‌رسمی در پاکستان دارد. از همین روی، اقامتش در پاکستان از نگاه مقامات سیاسی و دولتی مخفی می‌ماند.

سوم آن که وی امکان رفت‌وآمد بین پاکستان و افغانستان را دارد و این امر از نگاه سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا پنهانی نیست. چهارم آن که با توجه به وضعیت ناآرام امنیتی در پاکستان و تسلط نداشتن کامل این کشور بر مرزهای جنوبی و شمالی‌اش، امکان رفت‌وآمد ریگی بین پاکستان و افغانستان به آسانی انجام می‌گیرد و وی حتی می‌تواند از یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به راحتی به پاکستان رفت و آمد کند... و این همه باعث شد تا گروه جندالله شکل بگیرد.


[ شنبه 88/12/8 ] [ 8:52 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
سرویس فرهنگی ـ انتصاب آزاده اردکانی به سمت مهمی چون ریاست موزه ملی ایران، مسأله‌ای است که حتی پس از گذشت چند روز از این اتفاق همچنان پرسش‌های مبهم و حل نشده‌ای را در ذهن متخصصان این حوزه و نیز اصحاب رسانه بر جای گذاشته است.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، هرچند جهش‌های مدیریتی به ویژه با توجه به رویکرد دولت در به‌کارگیری نیروهای جوان‌تر در عرصه مدیریت کلان کشور امری توجیه شدنی به نظر می‌رسد؛ اما بدون شک این امر هنگامی می‌تواند افکار عمومی را اقناع کند که این مدیر، دست‌کم از حداقل‌هایی در حوزه‌ای که به او سپرده می‌شود، برخوردار باشد.

بنا بر این گزارش، در این فرآیند در زیرمجموعه حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین سازمان مناطق آزاد کشور و به ویژه درباره خانم اردکانی و سپردن مسئولیت خطیر موزه ملی ایران به وی، با چالش جدی و پرسش‌های بی‌پاسخ فراوانی روبه‌روست که البته تاکنون پاسخ قانع کننده‌ای نه از سوی بقایی و نه از سوی هیچ یک از معاونین وی داده نشده است.

تنها تصویر منتشره از خانم اردکانی تا پیش از ریاست موزه ملی ایران


چنانکه در جریان این انتصاب و با وجود این همه ابهام، حمید بقایی از برخی مصاحبه‌ها مبنی بر این‌که مدیر موزه‌ ملی باید تخصص مرتبط داشته باشد، اظهار تعجب کرده و از آزاده اردکانی، رئیس جدید موزه‌ ملی ایران دفاع می‌کند و می‌گوید: او از همه زوایا و مجموعه‌های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آگاه بوده و با آن‌ها آشناست، او پنج‌سال است که در سازمان میراث فرهنگی مشغول فعالیت است و در موضوع‌های کاملا فرهنگی فعالیت کرده است!

این گزارش می‌افزاید: اینجاست که جناب مهندس بقایی حداقل باید در سه مورد پاسخ قانع کننده ای برای افکار عمومی و اصحاب رسانه داشته باشد:

نخست: بر فرض اینکه پنج سال حضور در یک مجموعه کاری تجربه لازم را برای مدیریت کلان آن مجموعه فراهم آورده باشد، ولی آیا تخصص علمی و دانشگاهی نباید در کنار این تجربه جمع شود تا بازدهی بیشتری را منجر شود و برای همین، شما چگونه یک فارغ التحصیل رشته میکروب شناسی را برای تصدی این پست شایسته دیده‌اید؟

دوم: بر فرض اینکه این حضور پنج ساله و تحصیل در رشته میکروب شناسی بتواند این مدیر را در رسیدگی به وظایف سنگین محوله یاری رساند، آیا داشتن چند مسئولیت همزمان به غیر از مدیریت موزه ملی ـ مدیر سایت میراث آریا (chtn)، مدیر نشریه داخلی سازمان میراث فرهنگی (پارسه)، مدیر نشریه آغاز و مدیریت خبرگزاری «بنا» و ... ـ حجم زیادی از وقت این خانم جوان را نگرفته و وی را در اعمال مدیریت صحیح و کارآمد دچار مشکل نمی‌کند؟ البته بگذریم از اینکه وقتی بودجه هنگفت تخصیص داده شده دولتی به این چند رسانه ضعیف و غیر مؤثر را مثلا با خرج و دخل خودمان در «تابناک» قیاس می‌کنیم، بیشتر دچار شگفتی و حیرت می‌شویم.

سوم: بر فرض اینکه هم حضور پنج ساله در سازمان و هم رشته میکروب شناسی در راستای اهداف موزه ملی ایران به کار آمده و کافی باشد و ... آیا با این ملاک‌ها و معیارها، هیچ کس دیگری در مجموعه میراث فرهنگی و یا حتی بیرون از آن شایستگی تصدی چنین مسئولیتی را نداشته و اساسا شما حداقل خود را چگونه برای چنین انتصابی قانع کرده‌اید؟
 
از این‌ها که بگذریم، خانم اردکانی اکنون متصدی پستی شده است که تاکنون کسانی که این سمت را به‌ عهده می‌گرفتند، معمولا آنهایی بودند که پس از سال‌ها تلاش در سایت‌های باستان‌شناسی یا داشتن تجربه تدریس دانشگاهی به این سمت منصوب می‌شدند و میراثی‌ها همیشه وقتی در سمت‌های مدیریتی قرار می‌گرفتند که سابقه‌های درخشانی در کارنامه کاری خود در حوزه‌های گوناگون داشتند، اما اکنون...

به هر روی، امیدواریم معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای این ابهامات پاسخ درخوری داشته باشند


[ چهارشنبه 88/12/5 ] [ 4:56 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

همواره گفته می‌شود، تاریخ معلم خوبی برای انسان‌هاست و با نگاهی به آن، می‌توان بسیاری از پدیده‌های در شرف وقوع یا حتی آینده را تحلیل کرد. این روزها بررسی تاریخ منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، می‌تواند گره بسیاری از وضعیت‌های موجود و فضاسازی‌ها را در منطقه باز کند.

به گزارش «تابناک»، در روزهای اخیر، بار دیگر و در خلال سفر هیلاری کلینتون، موضوع «ترس از ایران»، به عنوان پروژه ای قدیمی، در رسانه‌های منطقه زنده شد. این موضوع وقتی شکل جنجالی به خود گرفت که سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی در کنفرانس خبری مشترک با همتای آمریکایی خود به گونه ای سخن گفت که می‌شد، تلاش وی را برای خطرناک نشان دادن ایران و برنامه‌های هسته‌ای و نظامی‌اش به خوبی دریافت. البته مشخص نبود وقتی فیصل تأکید کرد که: «تحریم‌ها راهکاری دراز مدت هستند، اما ما برای تهدید ناشی از بلندپروازی‌های اتمی ایران به جای راهکاری تدریجی به راه حلی فوری نیاز داریم.»! این سخنان ناشی از ترس واقعی و درک نامناسب این کشور عربی از واقعیت‌های منطقه بود یا تلاشی برای تشدید «ایران هراسی» در منطقه.

شاید اینجا باشد که مرور تاریخ بتواند به آقای سعود الفیصل و دیگر مدعیان خطرناک بودن اقدامات ایران در منطقه کمک کند تا به درک بهتری از شرایط موجود و واقعیت‌های منطقه برسند.

تارخ نشان می‌دهد که در چند سده اخیر، ایران به هیچ کشوری تهاجم نکرده و در همه این سال‌ها، جنگ‌هایی که رخ داده است و یک سوی آن ایران بوده، برای حفظ قلمرو و یا دفع تهاجم بیگانگان به مرزهای ایران بوده است. البته یک مورد تاریخی از حمله نادر شاه افشار پادشاه ایران به هندوستان در جنگ معروف به کرنال به تاریخ پنجم اسفند ???? هجری شمسی برابر با ?? فوریه ???? وجود دارد که هرچند به اشتباه آن را حمله نادرشاه به هندوستان برای کشورگشایی یا به دست آوردن غنایم می‌نامند، در واقع این جنگ آنگاه رخ می‌دهد که شاه محمد گورکانی، پادشاه هندوستان به سه تذکر پیاپی نادرشاه برای بازگرداندن افسران اشرف افغان که جزو غارتگران بودند (حدود هشتصد نفر) و در قتل عام مردم ایران نقش اساسی داشتند بی اعتنایی می‌کند.

از این مورد تاریخی که بگذریم، ایران هیچ گاه ـ دست‌کم در دو هزار سال اخیر ـ در هیچ جنگی پیشگام و مهاجم نبوده است. این شرایط حتی در دوره حکومت دینی صفویان که ایران از قدرت چشمگیری در منطقه نیز برخوردار بود رخ نداده است؛ اما در عوض، در همه این سالیان به شکل‌های گوناگون مورد هجوم همسایگان و قدرت‌های وقت منطقه ای و جهانی قرار گرفته است؛ از حمله چنگیزخان مغول گرفته تا امپراتوری عثمانی و روسیه و سپس حمله کشورهای متفق در جنگ‌های جهانی اول و دوم و در آخرین مورد نیز حمله عراق، مواردی است که به شهادت تاریخ نشان می‌دهد ایران در تمام این سال‌ها، مورد هجوم بوده و در همه این سال‌ها نیز هرچند با فراز و فرودهایی، اما همواره جانانه از خاک خود دفاع کرده و سرانجام به تأدیب متجاوزان پرداخته که عالی‌ترین نمونه آن را در جریان حمله عراق به ایران می‌توان دید.

این گزارش می‌افزاید: نقبی به تاریخ به این سبب صورت گرفت تا به امثال جناب فیصل سعودی و دیگر مدعیان خطرناک بودن ایران، در منطقه و جهان یادآور شویم که این دروغ بزرگ را این قدر تکرار کرده اید که خودتان نیز باورتان شده است.

در تحلیلی منطقی، پاسخ به این پرسش که خطر ایران برای منطقه به ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس چه می‌تواند باشد، بسیاری از ادعاهای واهی را بی اثر خواهد کرد. در واقع، تصور حمله ایران به هریک از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، دستاویزی شده است برای قدرت‌های فرامنطقه‌ای تا با استفاده از ترس ناشی از جهل این کشورها در منطقه از ایران، بتوانند در راه همراه ساختن ایران با سیاست‌های خود به موفقیت‌هایی دست یابند.

اما به راستی، ایران از حمله به کشورهای منطقه چه سودی خواهد برد و یا چه هدفی را دنبال خواهد کرد؟ پیش از پاسخ به این پرسش توجه به چند واقعیت ضروری است:

نخست این که بسیاری از کشورهای عربی منطقه مانند امارات، قطر، بحرین، کویت و عراق دارای جمعیت قابل توجهی ایرانی هستند، به گونه‌ای که گفته می‌شود، حدود 10 درصد جمعیت قطر، 4 درصد جمعیت کویت، 30 درصد جمعیت امارات، بیش از 30 درصد جمعیت بحرین و در عراق نیز بخش زیادی از جمعیت آن کشور را ایرانی‌ها یا ایرانی‌الاصل‌هایی تشکیل می‌دهند که اکنون در این کشور ساکنند. گذشته از این، به ویژه در مناطق جنوبی پیوستگی‌های بسیاری میان مردمان کشورهای حاشیه خلیج فارس با هموطنان جنوبی مان هست.

نگاهی به مراودات تجاری ایران با کشورهای عربی منطقه، نشان از واقعیتی دیگر دارد که ایران و اعراب روابط تجاری گسترده‌ای دارند. هم‌اکنون حدود هشت هزار شرکت ایرانی در امارات فعالیت داشته و ایرانیان بیش از دویست میلیارد دلار در این مجموعه شیخ‌نشین سرمایه‌گذاری کرده‌اند. همچنین بخش چشمگیری از سود سی میلیارد دلاری عربستان از محل مناسک حج و حج عمره را ایرانیان می‌پردازند. 

جدای از این موضوعات، وجود جمعیت غالب شیعی در کشورهایی چون عراق و بحرین نیز به تقویت پیوستگی ایران با این کشورها کمک می‌کند.

با نگاهی به واقعیت‌های بالا، می‌توان دریافت که بسیار بیشتر از آنکه بتوان انگیزه‌های ایران برای تهاجم به کشورهای عربی را توجیه کرد، می‌توان تمایل نداشتن ایران برای حمله به این کشورها را اثبات نمود؛

این که حمله به هر یک از کشورهای عربی آثار منفی بر کشور ایران خواهد داشت، ضمن آنکه به نظر می‌رسد دوران مستعمره کردن کشورها ـ که البته در گذشته نیز از تخصص دول اروپایی و آمریکا به شمار می‌رفته ـ به سر آمده است؛ بنابراین، ترس احتمالی اعراب از برنامه ایران برای مستعمره کردن آنها بی مورد است.

دیگر آن که ایران هیچگاه از ناحیه کشورهای عربی احساس ترس نداشته است. به عبارتی ایران توان و اتفاق نظر لازم را در میان کشورهای عربی منطقه و ملت‌هایشان نمی‌بیند که قصد سوئی نسبت به ایران داشته باشد و همچنین ثابت کرده است که در صورت اشتباهات تاریخی مانند جهالت صدام ـ که البته به تحریک و پشتیبانی قدرت‌های فرامنطقه‌ای ـ دست به اقدام نابخردانه تهاجم علیه ایران بزنند، ایران به خوبی خواهد توانست مهاجمین را سر جای خود بنشاند و ادب کند.

و نکته سوم این که منافع مشترک ایران و کشورهای عربی منطقه به طور منطقی، ایجاب می‌کند که ایران در پی تحکیم روابط با این کشورها باشد، زیرا کشورهای عربی منطقه با همه ایراداتی که به نحوه عملکردشان در برابر ایران وجود دارد، واقعیت انکار ناپذیری هستند که ایران تلاش می‌کند به جای تنش و اختلاف با آنها روابط مستحکم و دوستانه ای داشته باشد.

بر پایه این گزارش، هرچند القای خطر تهاجم ایران به کشورهای عربی پروژه چند دهه‌ای است که قدرت‌های فرامنطقه ای دنبال می‌کنند، اما ما انتظار داریم همسایگان عربمان فارغ از این جو سازی‌ها صادقانه با خود بیندیشند که ایران در این سال‌ها و به ویژه پس از پیروزی انقلاب تا کنون، چه کاری برای بر هم زدن امنیت درونی  و یا متزلزل کردن امنیت ملی این کشورها داشته است؟ و بیندیشند هرچند ایران دارای نفوذ معنوی بالایی در میان ملت‌های منطقه به ویژه شیعیان است، تاکنون شده که از این ابزار علیه کشورهای عربی بهره ببرد؟ اینها همه شواهد و در واقع ادله ای است که در صورت صادق بودن اعراب در ارزیابی آن، تنها نتیجه‌ای که از آن حاصل نمی‌شود، ترس بیجا از ایران و در مواقعی، برخورد مغرضانه برخی از این کشورها با ایران است.

در پایان آنچه سران کشورهای عربی باید بدانند این است که ایران همواره در پی تحکیم توان و قدرت خود در منطقه بوده و این رویکرد ایران که البته سابقه تاریخی نیز دارد، بیش و پیش از آنکه با هدف تهاجم و دست‌اندازی به منافع و سرزمین‌های دیگران باشد، برای دفاع از خویش است و روشن‌ترین ادله برای اثبات این ادعا، نگاهی به حجم عظیم حمله‌های بیگانگان به خاک ایران در تاریخ بوده است.


[ سه شنبه 88/12/4 ] [ 8:51 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 142
بازدید دیروز: 342
کل بازدیدها: 1665772