سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرگزاری مهر نوشت:

یافته‌های پژوهشی مرکز مطالعات سازمان ملی جوانان نشان می‌دهد که در شهر تهران 72 درصد اولین خواستگاری‌ها از دختران بین سن16 تا 20 سالگی و 11 درصد نیز قبل از سن 16 سالگی رخ داده است، به این ترتیب 83 درصد اولین خواستگاری‌ها قبل از سن 20 سالگی رخ داده است.

از این رو اغلب خانواده‌ها یا دختران معتقدند که سن شان برای ازدواج مناسب نیست؛ به همین دلیل به خواستگاران جواب منفی می‌دهند.

[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 10:56 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
یک نویسنده سعودی با اشاره به روند رو به رشد پدیده دختران مردنما در کشورهای حاشیه خلیج فارس، خواستار پذیرفتن این واقعیت غیرقابل انکار و ارائه راهکار هایی در این جوامع شد.

به ‌گزارش «زن فردا» و به نقل از خبرگزاری آلمان (d.p.a)، علی القحیص روزنامه‌نگار و نویسنده کتاب مسترجلات(دختران مردنما)، اعترافات برخی دخترانی که خود را به مردها شبیه می‌کنند را در کتاب خود منتشر کرده است. کتاب مسترجلات اخیرا در نمایشگاه کتاب شارجه در امارات عرضه شده است.

القحیص در گفتگو با خبرگزاری آلمان گفت: امارات متحده عربی تنها کشوری از میان کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است که به وجود پدیده مسترجلات در کشور خود اعتراف کرده است.

درهمین راستا وزارت‌خانه‌های امور اجتماعی، آموزش و پرورش و پلیس امارات موظف به جلوگیری از این موضوع شده‌اند.

این نویسنده سعودی از مسئولین کشورهای عربی منطقه می‌خواهد تا سر خود را در برابر این مشکل در برف نکرده و هر چه سریعتر با علل رشد پدیده دختران مردنما برخورد کنند. وی همچنین از اقدامات پنهانی برای مقابله با این آسیب نیز انتقاد کرد.

وزارت امور اجتماعی امارات مسترجلات را این‌گونه توصیف کرده است: « زنان و دخترانی که تلاش می‌کنند تا خود را با نوع لباس، حرکات و رفتار، نوع صحبت کردن، خشن بودن صدا، کوتاه کردن موی سر و زدن عطرهای مردانه خود را شبیه به مردان کنند»

بنا بر اعترافات دختران مردنما که در این کتاب منتشر شده است مهم‌ترین عوامل این پدیده، گسترش شبکه‌های ماهواره‌ای، شبکه‌های اشتراک‌جمعی اینترنتی و انقلاب صورت گرفته در ارتباطات هستند و این عوامل مشوق رفتارهای عجیب و غریب و گسترش این افکار در جامعه‌های کشورهای حاشیه خلج فارس شده است.

القحیص می‌افزاید: من با مادرانی دیدار داشتم که از دخترانشان که خود را شبیه به مردها کرده‌اند برایم می‌گفتند. آنها به اشاره به وجود شمار زیادی از دختران مجرد در انتظار ازدواج و افزایش سن آنها ، این موضوع را از مهم‌ترین عوامل گرایش دختران به شبیه شدن به مردان عنوان می‌کردند.

نویسنده این کتاب که مدیر بخش محلی روزنامه سعودی الریاض در عربستان است تصریح کرد: برخی از دختران مردنما از نگاه بد جامعه به خود واهمه‌ای ندارند، حتی آنها معلمین زن در مدارس خود را نیز تهدید کرده و با هر فردی که بخواهد آن‌ها را راهنمایی کند با خشونت برخورد می‌کنند.

این کتاب از مسئولان مربوطه خواسته است تا وجود پدیده دختران مردنما را باور کنند و با قدرت تمام با آن مقابله کرده تا قبل از اینکه این مشکل وارد تمام خانه‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس نشده است از بین برود.

گفتنی است وزارت امور اجتماعی امارات در ماه مارس سال ???? طرح برخورد با دختران پسرنما را آغاز کرد که تا پایان سال جاری نیز برای حمایت جامعه در برابر این پدیده رو به رشد ادامه دارد.

[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 10:55 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
دبیرکل بانک مرکزی از ورود سکه‌های یک‌گرمی بانک مرکزی به بازار تا حدود دو ماه دیگر خبر داد و تاخیر در ورود‌ آن‌ها را به دلیل وجود تعداد کافی و جلوگیری از ایجاد بازار سیاه عنوان کرد.

سیدمحمود احمدی در گفت‌وگو با ایسنا درباره ورود سکه‌های گرمی به بازار اظهار کرد: ضرابخانه بانک مرکزی در حال حاضر مشغول ضرب سکه‌های گرمی است. ما می‌خواهیم تیراژ این سکه‌ها به حدی برسد که وقتی به بازار آمد به حد کافی وجود داشته باشد و بازار سیاه و رانت برای آن ایجاد نشود.

وی گفت: در حال حاضر مشغول ذخیره‌سازی این سکه‌ها هستیم و زمانی که تعداد آن افزایش یافت، این سکه‌ها را به بازار خواهیم ریخت.

او درباره زمان حدودی ورود این سکه‌ها به بازار گفت: فکر می‌کنم این کار در دو ماه آینده انجام شود. ما قصد داریم ابتدا یک میلیون قطعه تولید کنیم و تا کنون حدود 200 هزار قطعه ضرب شده است.

به گفته او قیمت این سکه‌ها هم با توجه به شرایط روز و قیمت‌های جهانی تعیین می‌شود. وزن این سکه‌ها 1.01 گرم و قطر تقریبی 13.3 میلی‌متر است. عیار سکه گرمی نیز همانند سایر سکه‌های بهار آزادی رایج در بازار 900 در هزار است. این سکه‌ها با بسته‌بندی امنیتی مناسب و بدون ثبت سال ضرب به بازار خواهند آمد.

به گزارش ایسنا پیش از این قرار بود تعداد محدودی سکه گرمی در مهرماه از سوی بانک کارگشایی عرضه شود.

در بسته‌بندی این سکه، کاغذ امنیتی با شش مشخصه قرار گرفته است؛ یک مورد دیگر امنیتی در بسته‌بندی سکه‌های گرمی، شماره سریالی است که به عنوان شناسنامه تولید سکه‌ها که روز و زمان تولید آن درج می‌شود. مرکب چاپ سریال نیز فلورسنتی است که زیر لامپ uv تبدیل به رنگ نارنجی می‌شود.




[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 10:54 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
«خانه خورشید» تنها امید ده‌ها زنی‌ست که بارها خودکشی ناموفق داشته‌اند، شب‌ها در پارک‌های سطح شهر سر می‌کنند، در معرض انواع و اقسامی از وحشتناکترین آزارهای جنسی قرار دارند، زنانی که بارها زندان رفته‌اند و خانه اول و آخر خود را «خانه خورشید» می‌دانند...! اکثر زنان این مرکز، شناسنامه ندارند؛ ازدواج مادران معتاد در جایی ثبت نشده؛ و شوهرانشان آن‌ها را با چند کودک قدونیم رها کرده‌اند!


مادران و کودکان به جا مانده از روابط صیغه‌ای و موقت، بدون داشتن شناسنامه دست یاری دراز کرده‌اند..! «خانه خورشید» مرکزگذری ترک اعتیاد زنان، جایی که صد زن معتاد را با متادون سرپا نگه می‌دارد، چارچوب این خانه به روی زنان معتاد باز است... اما این خانه قانون و مقررات دارد... مقرراتی که با چاشنی محبت همراه است...


«متادون» شربتی که 100 زن معتاد مثل یک داروی روزانه به آن نیاز دارند و اصلی‌ترین بهانه ورودشان به خانه خورشید، نوشیدن این شربت است. خوردن شربت متادون قانون دارد... جرئه جرئه آن باید با نظارت پزشک مصرف شود. آخرممکن است زنی با خودداری از مصرف شربت، آنرا بفروشد و مواد تهیه کند و یا به جای خوردن آن، باز به سمت مواد مخدر برود...! سوزن و سرنگ، نواربهداشتی، کاندوم، لباس زیر، یک لیوان چای داغ و یک وعده غذای گرم هم به زنان‌ می‌دهند... لباس‌ گرم برای زنان از نان شب هم واجب‌تر است...!


تشویق و ترغیب زنان برای استفاده از قرص‌های ضد بارداری یکی از ضروریاتی‌ست که مسئولان خانه خورشید به آن تاکید می‌کنند...! بسیاری از زنان تمایل دارند که از طریق عمل جراحی و بستن لوله‌های رحمی ، دیگر بچه‌دار نشوند اما یکی از اصول این جراحی، موافقت کتبی و امضای همسرانشان است، درحالیکه همسران،این زنان را با چند کودک قدونیم قد رها کرده و مفقود شده‌اند...! با این که تلاش زن بی‌نتیجه می‌ماند، اما نمی‌تواند به روابط صیغه‌ای و موقت تن ندهد...!


مادر است یا حداقل پسرش او را «مامان» صدا می‌زند... اغلب وقتی با این کلمه مواجه می‌شود، دلش می‌خواهد سیلی محکمی نثار پسرش کند تا دیگر مادر بودنش را به رخش نکشد! «مرضیه» مادر 38 ساله ته جیب‌های مانتوی کثیف و سوخته‌اش حتی پولی برای خرید یک جوراب بچه‌گانه ندارد... انگشتان پای پسرش یکجا از دمپایی‌هایش بیرون زده و از سرمای اولین باران پاییزی سیاه وکبود شده...!


مرضیه می‌گوید: پولی بابت خرید شیشه و مواد مخدر نمی‌دهم؛ 10 بسته شیشه می‌فروشم و صاحب کارم یک بسته مواد مخدر بابت دستمزدم می‌دهد... اکثر دوستانم همین طور مواد می‌فروشند؛ در واقع ما را به اسم «ساقی مواد مخدر» می‌شناسند!


مرضیه سیگارش را روشن می‌کند و بعد از اینکه آب بینی‌اش را با صدای بلند تمام و کمال بالا می‌کشد به مدیر مرکز «خانه خورشید» آهسته می‌گوید: پاهام زخم شدن، لباس زیر دارید...؟!


سحر یکی از زنان سرزمین خورشید است... با دستپاچگی وارد اتاق مدیر مرکز می‌شود و می‌گوید: پدرم باز می‌خواهد صحبت کند... اجازه می‌دهید؟


پدرسحر هم معتاد است، وقتی وارد اتاق می‌شود سر به زیر می‌گوید: «سحر در خانه لب به غذا نمی‌زند، حرف نمی‌زند... بچه‌م ساده‌ست، نذارید با زنان دیگر مراوده کند...!»مدیر مرکز خانه خورشید به پدر سحر می‌گوید: «سحر این جا هم غذا می‌خورد و هم با دیگران رابطه دارد؛ خودتان بگویید که در خانه چه بر سر سحر می‌آید...» پدر سحر سرش را به زیر می‌اندازد و با مکث می‌گوید:چیزی نشده... چیزی نشده...


مدیر مرکز در برابر کنجکاوی‌های خبرنگار ایلنا در مورد این موضوع با نارحتی می‌گوید: دخترش را شب‌ها در اختیار دیگران می‌گذارد تا پول موادش را تامین کند...! اما سحر که مشغول قلاب‌بافی و بافتن لیف بود، روایت دیگری از یک اتفاق تعریف کرد: «یک سال با بابام تریاک می‌کشیدم، با پای خودم اومدم خانه خورشید از خونه بدم می‌یاد، دلم نمی‌خواد خانه باشم... نا مادری‌ام چشم دیدنم و نداره...هم ازش بد می‌یاد و هم ازش می‌ترسم... از مادر خودم بی‌خبرم...!»


سحر در مورد نگرانی پدرش و اتفاقات شب‌های اخیر می‌گوید: «چند روز پیش یک ماشین من و پدرم و سوار کرد... راننده جوان از پدرم خواست تا یک سیگار بخرد و وقتی پدرم از ماشین پیاده شد با سرعت حرکت کرد، من و به خونه یکی از دوستانش برد و به من تجاوز کرد... حتی یک تومان هم کف دستم نگذاشت...!»

سحر عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند و به یک زن دیگر که توانایی حرکت ندارد خیره می‌شود و ادامه می‌دهد: یک بار ازدواج کردم اما زمان ازدواج از معتاد بودنم حرفی نزدم در خانه بهانه‌گیر بودم و بی‌جهت دعوا می‌کردم... همسرم شک کرد و فهمید که اعتیاد دارم...! منو مثل یک سگ از خونه بیرون کرد و طلاقم داد!»


مرکز کاهش آسیب اعتیاد زنان خدمات روانشناسی و مددکاری هم به زنان ارایه می‌دهد؛ آموزش افراد دارای رفتارهای پرخطر در رابطه با تزریق ایمن، رفتار جنسی سالم، نحوه استفاده از کاندوم و راه‌های پیشگیری از ابتلا به ایدز و هپاتیت را در دستور کار دارد همچنین انجام رایگان مشاوره‌های مددکاری و روان‌شناسی، تست داوطلبانه (VCT) مددجویان در ارتباط با ویروس HIV و بیماری هپاتیت و واکسیناسیون علیه بیماری‌های واگیردار از دیگر اقداماتی است که در خانه خورشید ارایه‌ می‌شود.


مرضیه 29 ساله که سایر زنان مرکز گاه او را «خوشگل خانم» صدا می‌زنند، دو شب گذشته یک خودکشی ناموفق داشته.... جای زخم طناب روی گردن از گوشه روسری‌اش پیداست...!

خودش می‌گوید که با کمربند مانتو خودش را آویزان کرده اما بند مانتو پاره شده و به قول خودش هنوز به مرگش در زندگی ادامه می‌دهد...! مرضیه یک بار از شوهرش که می‌گوید «همه زندگی‌اش» بوده طلاق گرفته... از روز بعد از طلاق روزگارش سیاه شده و بارها خودکشی کرده...


او از اینکه خودکشی‌هایش جواب نمی‌دهد گلایه‌ می‌کند؛ با اینکه رمقی برای حرف زدن ندارد می‌گوید: «یک روز نزدیک 2 ساعت اطراف یک پل عابر پیاده کشیک دادم تا ببینم موقعیت برای خودکشی مساعد است یا نه؛ وقتی آویزان شدم، فقط یک لحظه فرصت می‌خواستم تا خودم را پرت کنم اما یک باره ده دست از پشت کمرم را گرفتن...! نفرین به آدم هایی که بی موقع سر می‌رسند.»؛ «قبلا که بچه بودم فکر می‌کردم قرص‌های بزرگتر آدمو راحت‌تر می‌کشن اما الان دیگر کاملا می‌دونم که کدام قرص‌ها زودتر و راحت‌تر آدم و خلاص می‌کنند...!»


حوالی ظهر که می‌شود 2 نفر که خودشان هم مصرف‌کننده شربت متادون هستند به مرکز می‌آیند و کیسه‌های خالی خود را از سوزن و سرنگ، کاندوم و وسایل بهداشتی، دیگر پر می‌کنند و به سراغ سایر پاتوق‌ها و محل تجمع معتادان می‌روند تا شاید بتوانند با دادن وسایل بهداشتی به آنها، زنان و مردان معتاد و درمعرض خطر دیگر را برای حضور در این مرکز و استفاده از شربت متادون تشویق کنند.


خانه خورشید یا همان مرکز کاهش آسیب اعتیاد، بهترین وسیله برای دسترسی به بیماران دور از دسترس هستند و از این‌رو کلیدی‌ترین وسیله برای کنترل بیماری‌های عفونی مانند ایدز و هپاتیت به شمار می‌آیند... شناسایی مکان‌های تجمع زنان کارتن خواب و برقراری ارتباط با آنها از اولویت‌های اصلی این مرکز است.


خانه خورشید اگرچه از سوی سازمان بهزیستی مجوز قانونی دارد، اما با این وجود همچنان در فقر بودجه‌ای به سر می‌برد.


[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 10:53 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
آداب و رسوم مربوط به ازدواج در هر کشوری تابع فرهنگ و مذهب آن کشور است اما در چچن سنت های قدیمی ازدواج برای مردم این کشور دردسر ساز شده است.

به گزارش برنا به نقل از شبکه راشاتودی،جمهوری چچن با تصویب قانون جدیدی سنت دزدیدن عروس توسط داماد را ممنوع اعلام کرد.

ربودن عروس در چچن یک سنت قدیمی به شمار می رود و قرن ها است که مردان چچنی زن مورد علاقه خود را می دزدند. اما این سنت به مرور زمان برای زنان دردسر ساز شده تا جایی که در مواردی به مرگ دختران جوان چچنی منجر شده است.

دختران بسیاری در سال های گذشته در دادگاه های چچن از ربایندگان خود شکایت کرده اند و مراجع مذهبی نیز این سنت را محکوم کرده اند.

گفتنی است به موجب قانون جدید مردانی که اقدام به ربودن زن مورد علاقه شان بکنند به پرداخت 30 هزار دلار آمریکا غرامت به خانواده دختران محکوم می شوند.

با وجود تصویب این قانون دختران چچنی آرزو می کنند این سنت با برخوردهای قاطعانه تری برای همیشه پایان یابد.

[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 10:51 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
سلمان هراتی، شاعر خوش قریحه و بلندآوازه معاصر در قطعه‌شعری که آن را به قیصر امین‌پور تقدیم کرده، امین‌پور را شاعری با دغدغه و صمیمی خوانده است.

به گزارش خبرآنلاین، سلمان هراتی، شاعر جوانی که او را از رویش‌های شعر انقلاب می‌دانند در این قطعه شعر که «برای شاعر صمیمی، قیصر» سروده، امین‌پور را شاعری دغدغه‌مند و صمیمی معرفی می‌کند.

این شعر که سال‌ها قبل در کتاب یادمان سلمان هراتی منتشر شده مربوط به سال 1363، بدین شرح است:

دست‌سپید و پاک و نجیب تو/ دنبال یک شکوفه آبی‌ رفت

هم‌شانه با نسیم سحرگاهی/ از روی نعش سرد سرابی رفت

تو مثل قلب مردم دشتستان/ از ازدحام حوصله سرشاری

وقت هجوم دغدغه پنهان/ دستی به سمت لطف خدا داری...

برادرت/ سلمان هراتی...آذرباد...1363.3.3




دست‌خط سلمان





[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 10:50 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
امروز
دست دادن وزیر اندونزیایی با همسر "باراک اوباما" رییس جمهوری آمریکا در جریان سفر وی به اندونزی به موضوع خبری مهم و طنزآلود در اندونزی تبدیل شده است.

به گزارش پیمانه به نقل از ایرنا از مالزی، انتشار تصویر دست دادن "سمبیرینگ تیفاتول" وزیر ارتباطات اندونزی با میشله اوباما علاوه بر اعتراضاتی را که به دنبال داشته است در سایت های اجتماعی نیز مایه تمسخر این وزیر شده است. 

                        
بر اساس این گزارش، این وزیر اندونزیایی در پاسخ به این انتقادات در صفحه تویتر خود گفته است که قصد نداشتم با وی دست دهم اما میشله اوباما به قدری دستش را به من نزدیک کرد که مجبور شدم با او دست بدهم.
تیفاتول پیش از این گفته بود که هرگز با یک زن دست نمی دهد و از تماس با زنان نامحرم اجتناب می کند

[ شنبه 89/8/22 ] [ 1:47 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
امروز
فرمانده انتظامی یزد اعلام کرد: مأموران پلیس یزد با پیگیری‌ و سخت‌کوشی جان یک زن که بیش از 48 ساعت در عمق یک چاه بود، را نجات دادند، این زن توسط همسرش مجروح شده بود.
سردار علی علی‌اکبریان در گفت‌وگو با فارس گفت: روز 5 آبان سال جاری شخصی به کلانتری مرکزی شهرستان ابرکوه مراجعه و اعلام می‌کند که دخترش دبیر آموزش و پرورش در دهستان اسفندآباد در مورخه فوق از منزل خارج شده و تاکنون مراجعه نکرده و تلفن همراه وی خاموش و کسی جوابگو نیست.

وی اظهار داشت: مأموران پلیس با توجه به اهمیت موضوع بلافاصله با هماهنگی مقام قضایی رسیدگی به این پرونده را در دستور کار قرار دادند و چند تیم از پلیس‌های تخصصی تشکیل شد.

سردار علی‌اکبریان افزود: در بررسی‌های اولیه، پلیس به همسر سابق این زن مشکوک شدند، این فرد 39 ساله پزشک مرکز درمانی شهر مهر دشت بود و بر اثر اختلاف خانوادگی از یکدیگر جدا شده‌اند.

فرمانده انتظامی‌ یزد اعلام کرد:‌ نامبرده در تحقیقات پلیس از موضوع ناپدید شدن همسر سابقش اظهار بی‌اطلاعی کرد اما در بازرسی از منزل وی، لباس‌های متعلق به متهم که احتمال می‌رفت نامبرده جهت از بین بردن آثار و علائم احتمالی داخل ظرف آب قرار داده داخل حمام منزل وی کشف شد.

* کنجکاوی پسر بچه دست متهم را رو کرد

وی اظهار داشت: در ادامه از همسایگان پیرامون موضوع تحقیقات جامعی صورت گرفت و پسر بچه‌ای 8 ساله که با فرزند مظنون دوست و هم‌بازی بود در حضور مادرش به مأموران تحقیق گفت صبح روز حادثه برای بازی کردن با پسر مظنون به درب منزل آنها رفتم و چون درب حیاط را باز نکردند از شکاف بین در و دیوار که حیاط منزل قابل رؤیت بود مشاهده کردم که دکتر «ف» در حال کشیدن جسد یک زن از داخل ساختمان به حیاط است.

سردار علی‌اکبریان گفت: دخالت دکتر «ف» در ناپدید شدن همسر سابقش برای مأموران محرز شده بود اما مظنون به چیزی اعتراف نمی‌کرد. لذا به منظور جمع‌آوری دلایل و قراین چند تیم تحقیقاتی و عملیاتی به اطراف کوه گنبد عالی و قنات‌های متروکه و محل‌هایی که احتمالی وجود این زن می‌رفت اعزام و به جستجو پرداخت.

این مقام پلیس افزود: مأموران، مظنون را تحت بازجویی تخصصی قرار دادند، با توجه به شواهد و قراین موجود از قبیل اخذ پرینت مکالمات تلفن همراه و خانم آزاده و خراشیدگی صورت متهم و گواهی پزشکی قانونی مبنی بر ایجاد خراشیدگی به علت نزاع و گزارش برخورد خودرو متهم با جدول خیابان و آشفتگی و وضعیت ظاهری و شواهد و دلایل دیگر با تحقیقات و سوالات متعدد روز 7 آبان، متهم پیرامون محل احتمالی جسد زن گمشده مطالبی را به صورت پراکنده عنوان کرد.

وی اظهار داشت: مأموران به محل‌ها و محدوده اعلامی مورد نظر واقع در ضلع غربی دهستان اسفندآباد اعزام و به علت تاریکی شب نتیجه‌ای حاصل نشد و مجدداً به محض روشن شدن هوا از تمام قنوات متروکه با سخت‌کوشی بازدید که آثار لاستیک یک دستگاه خودرو در بالای دهانه یکی از چاههای قنات شک و ظن مأموران را برانگیخت.

* زن مرده، زنده شد!

سردار علی‌اکبریان در ادامه افزود: بلافاصله یکی از مأموران با کمک سایر پرسنل به وسیله طناب تا نزدیکی دهانه قنات رفته که صدای شیون و ناله زنی به گوش رسیده و با صدا زدن نام خانم صدای وی از داخل چاه که 18 متر عمق داشته به گوش رسیده و از مأموران درخواست کمک و آب می‌کند.

فرمانده انتظامی یزد با تشریح نجات این زن گفت: در ادامه مأموران برای نجات جان این زن یک بطری آب به داخل چاه می‌فرستند تا از تلف شدن به علت تشنگی زیاد جلوگیری شود و سریعاً با هماهنگی به عمل آمده عوامل آتش‌نشانی و اورژانس در محل حاضر و زن گمشده را که به صورت مجروح و بیش از 48 ساعت داخل چاه بود نجات دادند.

وی در ادامه اظهار داشت: با تحقیقات به عمل آمده مشخص شد به دلیل اختلاف خانوادگی، این زن مهریه‌اش را اجرا گذاشته و فرزند مشترک آنها نزد پدرش زندگی می‌کرده و هفته‌ای چند بار جهت ملاقات و سرکشی از فرزندش به منزل متهم مراجعه می‌کرده است، در روز حادثه در داخل منزل با دکتر«ف» درگیر می‌شود که متهم با دست گلوی وی را فشار می‌دهد و به تصور این‌که فوت کرده و فاقد هرگونه علائم حیاتی است وی را داخل صندوق عقب خودرو شخصی‌اش گذاشته و جسد را به طرف چاه‌های اسفندآباد برده وی را به داخل چاه می‌اندازد.

* شادمانی مردم از پیگیر‌ی‌های پلیس

فرمانده انتظامی یزد گفت: نجات معجزه‌آسای جان یک انسان پس از 48 ساعت توسط مأموران پلیس باعث شادی و شعف مردم و بستگان وی و اهالی محل شد، جمع و ترافیک سنگین خودرویی حاصل از ازدحام پورشور مردم در جلوی پاسگاه اسفندآباد به حدی بود که حرکت آمبولانس با مشکل مواجه شد.

سردار علی‌اکبریان تصریح کرد: اهالی محل با توزیع شیرینی وشربت از اقدام به جای کارکنان زحمت‌کش نیروی انتظامی تقدیر و تشکر ‌کردند

[ شنبه 89/8/22 ] [ 1:46 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
امروز ............................. بازرسی بدنی از یک شهروند افغان. این مرد افغان در منطقه سنگچین ولایت هلمند در صدد اثبات غیر مسلح بودن خود است




[ شنبه 89/8/22 ] [ 1:43 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
روز گذشته و در جریان مراسم افتتاحیه شانزدهمین دوره مسابقات آسیایی در گوانگجو چین رویدادی رخ داد که به یقین، ساده گذشتن از کنار آن توسط مسئولین امر و مجلس شورای اسلامی، خیانت آشکار به هویت و تاریخ ملت ایران است.

به گزارش «تابناک»، روز گذشته و در مراسم افتتاحیه بازی های آسیایی، یک کشتی که به صورت نمادین در آب های رودخانه شهر گوانگجو ـ که بخشی از مراسم بود ـ حرکت می کرد، پس از قرار گرفتن در امواج سهمگین به جزایر گوناگونی رسید که یکباره نمایشگرهای محل برگزاری، نام خلیج فارس را به شکل دیگری و در واقع جعلی نشان دادند؛ یعنی به عبارتی، چینی ها به راحتی و در برابر دیدگان ده ها هزار بیننده حاضر و صدها میلیون بیننده تلویزیونی در سراسر جهان، به تاریخ و هویت این سرزمین ـ که همانا ناموسش نیز به شمار می رود ـ دست درازی کردند.

هرچند این رویداد همانند بسیاری از رویدادهایی اینچنینی از سوی رسانه ملی، نه تنها سانسور بلکه نادیده گرفته شد، بار دیگر، رسانه های مجازی و ایرانیان غیرتمند در فضای سایبر به سرعت نسبت به این رویداد تلخ واکنش نشان داده و درباره آن ضمن اطلاع رسانی جامع، بسیار نوشتند و تحلیل کردند. شاید از همین رو باشد که ما دیگر به جزییات این رویداد نامیمون نپرداخته و تنها معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ورزش را در برابر چند پرسش قرار می دهیم و دیگر قضاوت با مردم عزیز ایران زمین.

بر پایه این گزارش، در خبرها آمده است به دنبال این رخداد، آقای «سعیدلو»، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ورزش و همچنین «علی آبادی» ،رئیس کمیته ملی المپیک، با دیدن چنین صحنه ای عصبانی شده و تصمیم به ترک مراسم می گیرند؛ البته در برخی خبرها آمده که آنها حتی برای دقایقی مراسم را ترک کرده اند، ولی ادامه ماجرا، تأسفبار است، زیرا گویا این دو مقام ارشد دولتی کشورمان، با پادرمیانی و عذرخواهی شفاهی نخست وزیر چین به مراسم برمی گردند و تا آخر مراسمی که در آن و در برابر دیدگاه میلیون ها بیننده حاضر و ناظر از سراسر قاره کهن و جهان به ناموس این آب و خاک دست اندازی شده است، به احترام جناب نخست وزیر می نشینند!

در ادامه نیز کاروان ورزشی ایران که بدون تردید، باید به نشانه اعتراض در مراسم رژه کاروان‏های ورزشی کشورها شرکت نمی کرد تا دست کم این گونه پیام اعتراض آشکار خود را در برابر جعل این نام تاریخی به مردم جهان می رساند، با لبانی خندان در مراسم رژه شرکت کرد و تنها به حضور نیافتن سرپرست کاروان در این رژه بسنده کرد.

و اما بعد؛ پرسش نخست این است که آقای روسای ورزش و به ویژه آقای معاون رئیس جمهور، شما به چه حقی آنگاه که به هویت و ناموس ایران دست اندازی شد، به حضور خود در این مراسم ادامه دادید؟ آقای سعیدلو، می دانید و یا باید به شما یادآور شویم که چه مشقت ها برای جلوگیری از دست اندازی به آب و خاک و هویت این مرز و بوم بر مردمش رفته و چه خون ها که تقدیم این خاک نشده، آن گاه شما در برابر چنین تجاوز آشکاری، تنها به اعتراضی چند دقیقه ای بسنده کردید؟ آقای معاون رئیس جمهور، آیا تنها عذرخواهی شفاهی نخست وزیر چین کمونیست برای چشم پوشی شما بر دست اندازی به ناموس ایران اسلامی کفایت می کرد؟

آقایان مسئول ورزش و کمیته ملی المپیک، چرا جلوی رژه کاروان ایران نگرفتید تا در ادامه به مثابه چینی ها با یک عذرخواهی موضوع را حل کنید و به میلیون ها بیننده این مراسم فضاحت و رذالت مقامات چینی برگزار کننده این مراسم را تفهیم کنید؟ ترس شما از چه بود که با این رفتارتان انگ بی غیرتی را برچسب نام ایرانیان در این مراسم کردید؟

بهتر است، آقایان «سعیدلو» و «علی آبادی» و دیگر دست اندرکاران این فضاحت بزرگ، بدانند که حتی اگر ایران به فرض محال، قهرمان این رقابت ها هم شود، دیگر برای ملتی که در برابر دیدگان شما به ناموس و هویتشان دست اندازی شد، ارزشی ندارد.

اما در پایان اشاره به چند نکته ضروری است؛ نخست این که آقایان مسئول حاضر در تور چین موظفند طرف چینی را موظف کنند تا رسما و در بیانیه ای به این اشتباه اذعان کرده و همچنین به نحو شایسته ای در مراسم اختتامیه جبران کنند.

دوم آنکه با تشریک مساعی مجلس، دولت و  بخش خصوصی استراتژی و برنامه مشخصی برای ایجاد وحدت رویه در برابر تحریف نام خلیج فارس و یا هر نام و نشان دیگری که به هویت ایران و ایرانی برمی گردد، طراحی شود تا مطابق با نوع و شکل عمل طرف مقابل مشخص باشد که نماینده یا نمایندگان ایران چه واکنشی باید داشته باشند.

و سوم، مجلس شورای اسلامی باید با جدیت این موضوع را پیگیری کرده و دولت را به پاسخگویی در برابر این اقدام تأسفبار وادارد.

باید یادآور شویم که بازی های کشورهای اسلامی به دلیل بهره گیری از نام خلیج فارس از سوی همه کشورهای عربی تحریم و بازی ها لغو شد.

اکنون نباید فراموش کنیم که سستی مسئولین ما در برابر چنین جعل آشکاری از سوی چینی ها و بی تفاوت گذشتن از کنار آن، راه را برای دست اندازی های بزرگتر و جسارت های آشکارتر باز خواهد کرد؛ بنابراین، اگر دولت هم کوتاهی کند، به یقین افکار عمومی و رسانه ها نباید اجازه چنین کارهایی را بدهند.

[ شنبه 89/8/22 ] [ 1:38 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 1656943